خانه > حقوق انسانی ما > رسانه و آزادی بيان > عبادی، گنجی و کاریکاتوریست دانمارکی | |||
عبادی، گنجی و کاریکاتوریست دانمارکیبهنام داراییزادههفتهی گذشته شیرین عبادی و اکبر گنجی به نشانهی اعتراض در جلسهی اهدای جایزهی «آزادی و آیندهی رسانهها» به کاریکاتوریست دانمارکی، «کورت وسترگارد» شرکت نکردند. وسترگارد همان کاریکاتوریستی است که در سال ۲۰۰۵ انتشار کارتونهایش از پیامبر اسلام، خشم و اعتراضهای گستردهای را در میان مسلمانان جهان برانگیخت. دو مهمان ایرانی این مراسم، با این توجیه که او با کارتونهای خود به مسلمانان توهین کرده است، حاضر به شرکت درجلسه نشدند. یک. سادهسازی است، اگر تصور کنیم این «عدم شرکت» صرفاً یک تصمیم شخصی برحسب ملاحظات مذهبی بوده است. این تصمیم آشکارا واجد پیامی اجتماعی است. هنگامی که فردی در مناسبت و یا نشستی شرکت نمیکند، آگاهانه در پی آن است که به مشروعیت جمعی آن رویداد لطمه زند و آن را تا حد ممکن به حاشیه بکشاند. برای همین نیز میتوان در باب رفتارهای اینچنینی به طور جمعی اندیشید، تامل کرد و آن را به نقد کشید. دو. بهزعم خانم عبادی و یا جناب گنجی، «وسترگارد» با طراحی آن کارتونها به مقدسات مسلمانان توهین کرده است و به همین سبب نیز نمیتواند شایستهی تجلیل و تقدیر باشد. قطع نظر از این که آیا آن کارتونها توهین به مسلمانان بوده است و یا خیر، دشوار بتوان تصور کرد که اگر چنین رویدادی در ارتباط با آیینها و یا مذاهب دیگر صورت میگرفت، باز هم چهرههای روشنفکری دینی ایران رفتاری مشابه انجام میدادند.
همهساله صدها اثر هنری گوناگون از طرح و نقاشی گرفته تا تئاتر و ادبیات، با محور هجو آموزههای کلیسایی و مسیحیت در جهان منتشر میشود. حتی یک مورد را نیز نمیتوان نشان داد که جامعهی روشنفکری دینی ایران تا به حال نسبت به آن اعتراضی کرده باشد. روشنفکر مسلمان ایران اعتراض میکند، برای آن که مسلمان است. آنها به دفعات نشان دادهاند که دغدغهی محض مقدسات دینی ندارند، بلکه دلمشغولی آنها صرفاً مقدسات اسلامی است.لذا سخن گفتن با زبانی حقوق بشری ( که قاعدتاً بایستی فرامذهبی باشد) آشکارا با رفتارها و مواضع پیشین این روشنفکران مغایرت دارد. نمایندگان فکری تودههای میلیونی مسلمان- به فرض در پاکستان- هیچگاه ادعا نکردهاند که به «آزادی بیان» اعتقاد دارند، اما روشنفکر دینی جامعهی ایران که خود را ملزم و مقید به آزادی بیان میداند چرا باید رفتاری این چنین داشته باشد؟ چه فرق ماهویای بین این کنش سلبی با رفتار ایجابی یک بنیادگرای مذهبی است؟ سکولاریسم که قرار نیست در خلوتخانه و یا به هنگام دعا و مناجات تجلی یابد. در عرصهی عمومی جامعه است که «سکولار بودن» برای یک فرد مسلمان میتواند به مثابه یک وصف و مشخصه قلمداد شود. «کنش و رفتار اجتماعی بر حسب باور خاص دینی» (نه اخلاقی) اگر بدون اشکال است، چه مشکلی دارد که برای تداوم و فراگیری آن مجهز به ابزار قدرت نیز شد؟ مگر یک حکومت مذهبی که داعیهی حقوق بشری نیز ندارد، در ماهیت رفتاری غیر از این انجام می دهد؟ سه. «آزادی بیان حقی مطلق نیست.» به باور نگارنده این سخن در جای خود سخنی سنجیده و قابل دفاع است، اما در این میان چند نکتهی ظریف هم وجود دارد که چنان چه به آنها توجه نشود، اسباب بدفهمیهای جدیای را فراهم میکند. در ادبیات حقوق بشری، «آزادی بیان» در زمرهی آن دسته از حقوق و آزادیهایی قرار میگیرد که از آنها با عنوان «حقوق نسل اول» یاد میکنند. حقوقی که از جنس آزادیهای منفی است؛ آزادیهایی که - از نگرشی غالباً لیبرالیستی - نهاد قدرت در آن قبالها باید کارکردی کاملاً سلبی داشته باشد. این کارکرد سلبی اما دقیقاً در چه معنایی است؟ وقتی گفته میشود برای تحقق «آزادی بیان»، نباید هیچ گونه حصر و حدی قائل شد، آیا به واقع سخن صحیحی گفته شده است؟ از سوی دیگر آیا مقدسات مذهبی- به طور کلی- میتواند مصداقی از محدودیت قابل پذیرش در آزادی بیان باشد؟
آزادی بیان و نشر نمیتواند مطلق باشد، چرا که در برخی از مواقع در تعارض جدی با سایر حقوق انسانی قرار میگیرد. «لزوم رعایت حریم خصوصی»، یکی از این محدودیتها است. فرض کنید ویدئویی از همآغوشیهای بازیگری شناخته شده، دست به دست در جامعه در حال انتشار است. موضع یک دولت حامی حقوق بشر در برابر این رویداد چه میتواند باشد؟ آیا این استدلال پذیرفتنی است که آزادی بیان و نشر مطلق است و دولتها نمیتوانند در روند گردش اطلاعات هیچ مداخلهای داشته باشند؟ اعمال حقوق مذکور در بند ۲ این ماده مستلزم حقوق و مسئولیتهای خاصی است، لذا ممکن است تابع محدودیتهای معینی شود که در قانون تصریح شده و برای امور ذیل ضرورت داشته باشد: الف. احترام حقوق یا حیثیت دیگران چهار. نه تنها «مقدسات مذهبی» در زمرهی قیود «آزادی بیان» نیست، بلکه توسل به این قیود هم منوط به رعایت شرایط ویژهای شده است. نخست این که میباید «ضرورت» داشته باشد و دوم این که باید تنها به موجب قانون اجرا شود و سوم آن که این محدودیتها تنها میتواند با لحاظ معیارهای یک جامعهی دموکرات و توسعه یافته اعمال شود. با این توصیف، طراحی یک کارتون مطبوعاتی را به هیچوجه نمیتوان مصداقی از محدودیت در آزادی بیان در جامعهای توسعه یافته قلمداد کرد. از سویی دیگر، به نظر نمیآید که هیچ تفاوت ذاتیای نیز بین باورهای مذهبی با سایر باورها و اعتقادات جمعی وجود داشته باشد. مارکسیستها هم برای خودشان باورها و اعتقاداتی دارند که ممکن است در پارهای از مواقع صبغهی تقدس نیز به خود بگیرد. قومگرایی و نژادپرستی نیز آمیخته با چنین تعصبات خشونتزایی است. در واقع، هرمجموعهی اعتقادیای میتواند در معرض چنین دگماندیشیهایی قرار گیرد. (به ویژه آن که با عوامگرایی و تهییج تودهها نیز همراه باشد.) تقدسگرایی و تعصب، نه تنها زمینههای بروز خشونت اجتماعی را فراهم میآورد، بلکه با روح و سرشت رواداری و گفتوگو نیز که از پایههای اصلی یک دموکراسی است مغایرت دارد. بنیاد رسانهای شهر لایپزیک آلمان این جایزه را به پاس شجاعت و تلاشهای کورت وسترگارد در راستای آزادی بیان به وی اهدا کرده نه به سبب طراحی کارتونی خاص که پنج سال نیز از زمان انتشار آن گذشته است. متاسفانه دو مهمان ایرانی این مراسم، یا از این نکته غافل بودند و یا ترجیح دادند که به سبب ملاحظات فردی- سیاسی آن را نادیده بگیرند. به هر روی این اقدام آنان نه تنها شخصی و فردی نیست، بلکه دشوار بتوان تصور کرد که به حقوق بشر و موازین محدودکنندهی آن ربطی داشته باشد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
آقای دارابی زاده این استدلال که آقای گنجی باید نسبت به توهین به همه ادیان واکنش نشان دهد تا شما صداقتش را باور کنید کاملأ بی ربط است.
-- بدون نام ، Oct 20, 2010من اگر بخواهم به این که کسی توی گوش شما زده اعتراض بکنم لازم نیست درباره تمام کتک خوردگان از اول تاریخ تا حالا بیانیه بدهم
جدا استدلال جالبی است:
-- shams ، Oct 20, 2010- هر کسی حق دارد هر چه میخواهد بگوید.
- هر کس میتواند به هرکس دوست داشت جایزه بدهد.
- مدعوین مراسم جایزه حق عدم شرکت در مراسم هر که دوست به هر کی جایزه بدهد را ندارند.!! و اگر شرکت نکنند دموکرات نیستند و لابد باید کاریکاتورشان را کشید و به انکه کاریکاتورشان را کشیده باید جایزه داد.
فکر میکنید اگر کورت وسترگارد کاریکاتورهای محمد را نکشیده بود باز هم مورد تقدیر قرار میگرفت؟
ba doroode farvan.man khili az nazarate aghaye ganji va ebadi ro ghabol daram va azashonam defa kardam ama vagan enteghadeton be ja va manteghi bod
-- shahrokh ، Oct 20, 2010درود بر شما هموطن گرامی بهنام دقیقا به عناصری کلیدی پرداختی کاری که تا کنون رادیوهای پارسی زبان کمتر به آن پرداخته اند حرفهای شما بارها اما بشکلی دیگر به رادیو ها و سایتهایی که هنوز هم در انتظار معجزه از نادمان کنونی و خدمتگزاران سابق حد اقل بخشی از رژیم بوده اند بصورت مقاله یا نوشته گوشزد شده بودولی متاسفانه با بهانه های واهی رادیکالیسم ممنوعه و پرهیز از آنجیزی که مطابق میل آنان نبوده است زیر سبیلی از کنار آنهارد میشده اند. این معضل با وجود حمایت بسیاری از همین رادیوها و رسانه ها از آنان در آینده ای نه چندان دور با آگاهی بیشتر مردم توسط روزنامه نگاران مسوولی چون شما به زباله دانی تاریخ خواهد پیوست.
-- شورش ، Oct 20, 2010کامنتهای اول و دوم پاسخ جامعی هستند به این نوشته. بنظر بنده هم هیچ دلیلی بجز توهین به پیامبر توجیه کننده این جایزه نیست و گرنه پورتفولیوی این آقای کاریکاتوریست را ببینید و مطمئن شوید هیچ اقدام خاصی در این 5 سال گذشته انجام نداده که شایسته تقدیر باشد. اصلا چرا همیشه کسی که به 1400 میلیون مسلمان توهین کند سمبل آزادی بیان است؟ مثل ایشان و سلمان رشدی؟ چرا مایکل مور شایسته دریافت چنین لقبی نیست؟
-- شهرام ، Oct 20, 2010کار خانم عبادی و گنجی کاملا درست بود. چون حرکت احمقانه افرادی مثل این کاریکاتوریست دانمارکی و احمقانه تر از آن دادن جایزه به این فرد باعث حرکات افراطی چه از طرف مسلمانان و چه از طرف نژاد پرستان خواهد شد.
-- dara ، Oct 20, 2010اصولا هر کس در حیطه خودش اعتراض می کند
-- بدون نام ، Oct 20, 2010انسانهائي که آنکه ميگويند هستند: در موقع عمل به آنها محک ميخورند " اگر نبودند ويا بودنشان با اما واگر (توجيه )همراه شد "انسان هاي جند رتگ و نان بنرخ روز خور وفاقد ثبات هستند .موجب شور بختي يک ملت حداقل در يک قرن گذشته ميباشند
-- م-ن-س ، Oct 20, 2010درباب مورد یک
-- نرگس ، Oct 20, 2010عدم شرکت در یک مناسبت برای به حاشیه کشاندن، یک حرکت کاملا دموکراسی است.
موظف دانستن افراد به شرکت در مناسبت یا نشستی تا به آن مشروعیت ببخشند و عقیده و نظر خود را نادیده بگیرند، یک رویکرد دیکتاتوری است.
درباب مورد دو
-- نرگس ، Oct 20, 2010کافیست کمی در اینترنت درباره دفاعیات خانم شیرین عبادی از اقلیتهای مذهبی بخصوص بهاییان در ایران بخوانید. آن هم زمانی که ایشان هنوز در ایران بودند. بهاییت یکی از فرقه های مذهبی است که دولت ایران بیشتر از هر مذهب و دینی روی آن حساسیت دارد.
مثال نقض بسیار است، در خانه اگر کس بود...
همچنان درباب مورد دو
-- نرگس ، Oct 20, 2010ارتباط جامعه مسیحیت و با مقدسات کلیسای مسیحی متفاوت است از ارتباط جامعه مسلمان با مقدسات مذهبی اسلام.
این کاریکاتورها احساسات بسیاری از مسلمانان را برانگیخته است. اما جامعه مسیحیت از کاریکاتورهایی که به مقدسات شان بپردازند، برانگیخته نمی شود؛ اگرچه پاداش هم به آن نمی دهند.
نکته مهم تر آنکه در دوره ای که مقدسات مسیحیت با احساسات جامعه پیوند عمیق تری داشته، چنین کاریکاتورهایی منتشر نمی شد. هنوز هم در جوامع کوچکتر مذهبی میسحی این کاریکاتورها پخش و تبلیغ نمی شود.
مساله اینجا مذهب نیست، احساسات عده ای از انسانهاست، جریحه دار کردن احساسات دیگران و پاداش دادن به این عمل، غیر انسانی است.
با تشکر از این مقاله،من گمان دارم که این اشخاص مبارزین حقوق بشر هستند،مگر اینکه بشریت را فقط در اسلام میبینند.باعث تأسف است نمایندهای حقوق بشر کشورمان به این اشخاص محدود میشود.آزاد
-- azad ، Oct 20, 2010هر کس هر جا نخواهد می تواند شرکت نکند. بقیه اش هم چرند نوشتی برادر
-- علیرضا ، Oct 20, 2010من به اقای گنجی و خانوم عبادی هیچ وقت اعتقادی نداشتم و با این کاری که کردند به کسانی که میگویند این دو نفر اسلامگرا هستند ولی چهره حقیقی خود را در پشت حقوق بشر مخفی کرده اند باورمند شدم این خانوم و اقا طرفدار حقوق بشر اسلامی هستند و کساتی که اینجا کامنت گذشته اند و از کار زشت این دو اسلامگر پشتبانی کرده اند همان برادران و خواهران سرباز امام زمان هستند که خود را در پشت نامهای ایرانی مخقی کرده اند
-- kk ، Oct 20, 2010چیزی عمیقتر از این حرفحا در جریان است که تحسین کنندگان ان هنوز در میان مسلمانان بدنیا نیامدهاند. قداستزدایی.
-- ahmad ، Oct 20, 2010شاید هم رفتار این دو ناشی از ترس باشد. حیف که هیچکدام به اعتراضات نویسندگان جوابی ندادند بیچاره مردم ما که آزاده طلبانش کسانی مثل عبادی و گنچی هستند
-- aria ، Oct 20, 2010امیدوارم آقای گنجی که نشان داده اند ذره ای محافظه کاری در ایشان نیست، و نیز خانم عبادی پاسخ شما را بدهند و نوشته شما را دارای ارزش پاسخ گویی بدانند، چون به نظر میرسد لااقل اندکی تنها به دادگاه رفته اید
-- بدون نام ، Oct 20, 2010من آنقدر به این کاریکاتوریست و کارش احترام میگذارم و آنرا در جهت بهبود کشورهای اسلامی و افشای کارهای محمد می دانم که چون فرزندی ندارم اگر امروز می مردم هم دارایی ام را که زیاد هم نیست به این مرد دانمارکی می دادم و از او میخواستم که آنرا در راه توسعه آزادی و دموکراسی خرج کند.
-- بی نام و نشان ، Oct 21, 2010عبادی و گنجی از این جا رانده و از آنجا مانده اند و خودشان هم نمی دانند که چه می خواهند.
در مورد کامنت اول، فرض کنید در اطراف شما دارند همه را کتک می زنند و بعد از قضا یک سیلی هم به گوش شما نواخته می شود. شما ناگهان به عنوان یک فعال اجتماعی و از سردمداران کمپین «ضد کتک» در می آیید و بانگ بر می دارید که «کتک زدن» کار وحشیانه ای ست. مشخص است که این مخالفت شما با «کتک زدن» دروغ است، شما فقط با سیلی خوردن خودتان مخالف بودید.
-- تپل ، Oct 21, 2010حرف نویسنده هم این است که این حضرات کاری به کار «اعتقادات انسانها» یا «ترویج نفرت» ندارند، آنها نگران مسلمانی خودشان هستند و باید همین را اعلام کنند. به عبارتی آنها نوع ضعیفی از همان مسلمانان تندرو هستند، نه نوع نیرومندی از مبارزان حقوق بشر!!ـ
ولتر گفت..من با نطر/اندیشه ی تو مخالفم اما آماده ام جان خود را بدهم تا تو بتوانی حرفت را بزنی .....فدائیان اسلام هم از نوشته های کسروی ناراحت بودند پس برای رفع ناراحتی او و دستیارش را کشتند . حق آن آدمی که از این گفته ها و نقاشی ها رگهای گردنش سیخ نمیشود در کجاست ..حجت الاسلام مولوی میفرمایند ...سخت گیری و تعصب خامی است ... تا جنینی کار خون آشامی است ...
-- فرزین ، Oct 21, 2010من بر خانم عبادی خرده نمیگیرم چون اولاً یک شخصیت حقوقیست وثانیاً در رأس یک سازمان حقوق بشری قراردارد. ولی درمورد آقای گنجی حرف و حدیث بسیاراست. نخست آنکه آقای گنجی باید ابتداء برادریش را ثابت کند تا بعد بتواند ادعای ارث ومیراث کند. ایشان در یک سری از مقالات که بنده ندیدم کسی نسبت به منطق پایه آنها ایراد وارد کند، سئوالی از فقهاء به این مضمون مطرح کرده بودند که « بیائید وثابت کنید که قرآن کلام خدا ونه کلام پیغمبر گرامی اسلام است.» این ایراد نسبت به این سئوال وارد است که قسمت دوم جمله، در اثبات فرض قسمت اول آن کوشیده است. براین اساس که اگر آقای گنجی محمد را پیغمبر گرامی اسلام میداند، پس کلام محمد کلام خدااست. طرح این سئوال به این صورت دلالت براین واقعیت دارد که اکبر گنجی قصد عرض اندام درمیان روشنفکران رادارد ولذا همگی را مشغول پاسخ به این سئوال سهل وممتنع میکند که آیا اول تخم مرغ بوجود آمده یا مرغ؟ به عقیده من، گنجی دارد روی پل صراط گام برمیدارد ولذا ابتداء باید تکلیف خودش را با خودش روشن کند که آیا میخواهد درنقش علی شریعتی ایفای نقش کند یا آرام آرام وبا دریافت هر جایزه ای یک گام از اسلام فاصله بگیرد که حرکاتش از وقوع امر اخیر حکایت میکند. درمقابل باید روشن کند که قیمتش چقدراست تا جماعت منتظر بتوانند پایان بازی را پیش بینی کنند. درثانی اگر گنجی برای مردم پشیزی ارزش قائل است، بهتراست پیش از هر اقدامی تکلیف خودش را باقرآن معلوم کند که براساس آیه های آن، آقای خمینی فتوای قتل بیش از 4000 زندانی را صادر کرد وجناب بن لادن دستور حمله به برجهای دوقلو و کشتار حدود 3000 نفر را داد و قضات دادگاههای اسلامی دست وپای مردم را میبرند و حکم اعدام میدهند وبرمبنای آیات آن، نفرت مسلمانان از غیر مسلمانان روز به روز در حال افزایش است. به زعم گنجی، اگر آقای وسترگارد حق اظهار نظر نسبت به پیغمبر اسلام راندارد، آیا دگر اندیشان ایرانی ومعتقدان به ادیان دیگر وحتی شیطان پرستان ایرانی هم حق پیروی از اعتقادات خودرا ندارند؟ و آیا غیر مسلمانان حق ندارند تا از خود در مقابل تهدید مسلمانان حد اقل دفاع عقیدتی کنند؟
-- علی کبیری ، Oct 21, 2010به هر حال اسلام عزیز باید در جهان افتدار خودش را نشان بدهد و ترس و دلهره ایجاد کند امثال آقای گنجی و عبادی هم وظیفه شان حفط این افتدار و دلهره است.
-- بدون نام ، Oct 21, 2010۱- اگر پیروان مسلکی بیشتر احساساتی و کمتر تعقل گرا هستند مشکل دیگران نیست. دقیقن به همین دلیل باید مسلک و آیینی که انسانهای احساساتی بدون فکر بار میاورد هر چه بیشتر نقد شود.
۲- قداستزدایی از مبانی مدرنیته بوده و هست و شایسته تقدیر.
همچنین وب سایت رادیو فردا نطرسنجی در این مورد از بازدیدکنندگانش انجام داد که نتایجش تا حدی نشاندهنده موج بیداری روزنامه و کتابخوانهای ایرانیست پس نگرانی زیادی بابت تحرکات مهرههایی مثل گنجی و عبادی وجود ندارد.
-- بماند ، Oct 21, 2010این که یک فرد کاریکاتوری میکشد که مطمئن است موجب خشم میلیاردها مسلمان میشه اسمش تقدس زدایی-ازادی بیان نیست به این عمل میگن جلب توجه
-- علی ، Oct 21, 2010به نظر من بر خلاف اون دوستمون که میگه غربیا این تعصب رو ندارن اگه ایشون برخوردهایی که با انکار هولوکاست یا 11 سپتامبر (که قضیه چیزی در حد کشتار فلسطینی ها و بوسنی است نه پیامبر) میشه رو ببینن میفهمن که هر انسانی ارزش هایی داره و ازشون دفاع میکنه.و این نکته مثبتیه.
با توجه به کامنتها معلومه که پیام اصلی نوشته که به نظرم خیلی پیام عمیقی هست خیلی درست دریافت نشده. گنجی و عبادی مجبور نبودند شرکت کنند٬ اما این جمله که گفتن «به علت اینکه این کاریکاتورها توهین به مسلمانان است ما شرکت نمیکنیم» مشکل داره. مسلمونا هم باید مثل بقیهی فرقهها و مذاهب یاد بگیرن که مقدساتشون فقط برای خودشون میتونه مقدس باشه و دیگران مثلا حق دارن کاریکاتورشو بکشن. فرق بنیادینی بین حاکمیت ایران که به بهانهی توهین به مقدسات و حتی رهبر مردم رو اعدام میکنه و آدمهایی که با دیدن کاریکاتور محمد رگ گردنشون بیرون میزنه و خون نقاش رو مباح میبینن وجود نداره. مسلمونا هم باید یاد بگیرن که حق ندارن هر چیزی که هر جا توی هر روزنامهای و توی هر کشوری در میاد رو کنترل کنن. و این یعنی آزادی بیان. متاسفانه اکثر این مسلمونا توی کشورهای بستهای زندگی میکنن و نمیبینن که دهها برابر اون قدری که دربارهی محمد حرف میزنن دربارهی هر پیامبر و سیاستمدار و فیلسوف دیگهای حرف میزنن و کاریکاتورشون رو هم میکشن و حتی فحششون میدن. برای من قابل درکه که به دلایل شرایط حساس ایران این آدمها شاید ترجیح میدادن شرکت نکنن٬ و حتی ممکنهی استراتژی درستی هم بوده باشه. اما اینکه هنوز از «توهین» به مسلمونا حرف میزنن تف سر بالاس. و فکر میکنم پیام اصلی این نوشته هم همینه.
-- امید ، Oct 21, 2010خطاب به جناب تپل:(من کامنت گذار اول هستم) دوست عزیز مثالی که زدید هم دقیقأ يکي از نمونه های «مغلطه بی ربطی» است.اگر همه را کتک بزنند و شما ساکت باشید ولی نوبت به خودتان که می رسد اعتراض کنید معنایش این نیست که اعتراض شما غلط است.سکوت شما تا پیش از کتک خوردن خودتان الزامأ به این معنی نیست که از کتک خوردن بقیه خوشحال بوده اید.دلایل سکوت شما ممکن است هرچیزی باشد.
-- بدون نام ، Oct 21, 2010ضمنأ فراموش نکنید که سکوت کردن یک حق است.
فاشیسم از جایی شروع می شود که سکوت دیگران را تفسیر کنید
ولتر گفت..من با نطر/اندیشه ی تو مخالفم اما آماده ام جان خود را بدهم تا تو بتوانی حرفت را بزنی.
-- امین ، Oct 22, 2010مگه ولتر جونش رو از سر راه آروده بوده که اینطور چوب حراج بهش می زده
من حدود 3 سال پیش زمانی که گنجی در رادیو زمانه درباره بد بودن جنگ با ایران مینوشت من سوالی در زیر همان مقاله از او پرسیدم که صدام 100و رژیمش سال دیگه هم در عراق میماندند باز هم جنگ بد بود که هیچ جوابی نداد حال بلند شده که بنویسه هیچ دلیلی واسه تقلب نیست باید ازش پرسید که مگر دلیلی واسه عدم تقلب هست که واسه تقلب باشه به این آقا باید گفت مگر نظرسنجی که آقایان 10 بار کرده باشند و درست از آب درآمده باشد تو از کجا دلیل داری بار 11 نیز درست از آب دربیاد تو از کجا دلیل آوردی که اونایی کهتو نظر سنجی گفتن احمدی نژاد موقع رای هم بنویسن احمدی نژاد یه دلیل بیار (روش خودش) در ضمن تو این وسط چی میخوای از گفتن اینکه دلیلی واسه تقلب نیست بدست بیاری به تمام گذشته اش مشکوک شدم طرف خیلی فکر میکنه آدم مهمی شده که چند تا جایزه برده حیف این جوایز در ضمن احمد زید آبادی پیش از انتخابات نوشت هرجا رفته به شهرهای مختلف همه با احمدی نژاد مخالف بودن نوشت که پیروزی آسانی برای موسوی در پیشه اینو چی میگی شاید باید نظرسنجی قاضیان رو فقط در نظر گرفت ببخشید در رابطه با مقاله گنجی ایجا لینک میدم چون رادیو زمانه مقاله ایشان را ندیدم
-- ali ، Oct 23, 2010