تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‏وگو با مهدی فتاپور، فعال سیاسی چپ و از مسئولین «اتحاد جمهوری‏خواهان ایران» در آلمان

آیا این نشانه تغییر در سیاست ها است؟

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

روز گذشته، دهم آذرماه، ۵۰ نفر از زندانیانی که به اظهار مقامات امنیتی ایران، از محکومان حوادث انتخابات بودند و به قول رسانه‏های داخلی ایران «در بلوا و آشوب دست داشته‏اند»، آزاد شدند.اسامی کامل این ۶۹ نفر اعلام نشده است و تاکنون تنها نام برخی از دانشجویان و روزنامه‏نگاران تاکنون طرح شده است.روز جمعه‌ی هفته‌ی گذشته، پنجم آذرماه نیز ۱۹ تن از فعالان سیاسی و دانشجویان بازداشتی بند ۳۵۰ زندان اوین آزاد شدند.

Download it Here!

آزادی این عده از متهمان و محکومان سیاسی، در شرایط فعلی چه معنایی دارد؟

ایران در آستانه‏ی مذاکره با گروه ۵+۱ قرار دارد. شورای امنیت در آخرین اقدام خود، عده‏ای از مقامات نظامی و امنیتی ایران را که به گفته‏ی نهادهای حقوق بشری، در سرکوب اعتراض‌های مردم ایران نقش داشته‏اند، ممنوع‏المعامله اعلام کرده است.اخیراً کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، علی‏رغم همه‏ی تلاش‏های جواد لاریجانی، نماینده‏ی ایران در این کمیسیون، قطعنامه‏ای را در محکومیت ایران صادر کرد.

روز گذشته نیز هم‏زمان با آزادی این زندانیان، محمد جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه‏ی قضائیه، در نشست با نمایندگان شورای کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل، ضمن استقبال از هرگونه همکاری نزدیک با مسئولان شورای حقوق بشر سازمان ملل، گفت: «خوشحال می‏شویم از ما بررسی‏های دقیقی انجام بدهند و از ما اشکال بگیرند.»

او از گزارشگران سازمان ملل دعوت کرد که به کشور بیایند، اما گفت: «به آنها توصیه می‏کنیم اول موضوعی مشخص را انتخاب کنند و سپس وقتی مناسب برای رسیدگی به آن در نظر بگیرند.»منظور از «وقت مناسب»، آیا چنین موقعیت‏هایی است؟ آیا موقعیت فعلی را اساساً می‏توان یک فرصت برای تعمیم آزادی‏ها در ایران محسوب کرد؟ این آزادی‏ها به خودی‏خود، چه اهمیتی دارند؟

این مسائل را در گفت‏وگویی با مهدی فتاپور، فعال سیاسی چپ و از مسئولین «اتحاد جمهوری‏خواهان ایران» در آلمان، در میان گذاشته‏ام.

مهدی فتاپور: به‏هرحال این‏که این خبر را مسئولین رژیم انعکاس داده‏اند و سعی کرده‏اند به آن آب و تاب بدهند، خود حائز اهمیت است. نکته‏ای را که نباید فراموش شود، این است که این خبر به هیچ‏وجه نشانه‏ی تغییر در سیاست رژیم نیست.

کماکان می‏بینم که آدمی مانند دکتر یزدی با وجود بیماری‏اش و با وجود این‏که در سطح جهانی و در سطح ملی، چهره‏ی شناخته‏ شده‏ای است، در زندان است. یا افراد شناخته شده‏ای مانند آقایان نبوی، سحرخیز، مؤمنی، زیدآبادی و ده‏ها نفر نظیر آنها زندانی هستند. دیگر این‌که شاهد فشارهایی هستیم که اخیراً به خانم ستوده آمد و یا این‏که تعداد زیادی از فعالین حقوق بشر، دانشجویان و روزنامه‏نگاران هنوز در زندان به‏سر می‏برند.

به این ترتیب، چرا حکومت این عده را آزاد می‏کند؟ چرا این‏طور که شما گفتید، سعی دارد انعکاس بیشتری به این مسئله بدهد؟

یک مسئله‏ی عمومی وجود دارد و آن این است که به‏هرحال جنبش اعتراضی ایران، جنبش سبز، از مرحله‏ی تظاهرات بزرگ خیابانی گذر کرده و به اشکال دیگری به حیاتش ادامه می‏دهد. بنابراین اگر در آن دوره، مسئولین رژیم به این نتیجه رسیدند که با دستگیری بی‏دلیل تعداد زیادی، رعب به‏وجود بیاورند، امروز این ضرورت برای‏شان از بین رفته است.


مهدی فتاپور، فعال سیاسی چپ و از مسئولین «اتحاد جمهوری‏خواهان ایران» در آلمان

یعنی در آن دوره، دستگیری بسیاری از دستگیرشدگان به خود فرد بستگی نداشت، بلکه به این بستگی داشت که خبر این دستگیری چقدر بتواند منعکس شود و دیگران را بترساند.در حال حاضر مهم‏تر از این، فشارهایی است که دارد روی رژیم وارد می‏شود. در عرصه‏ی بین‏المللی فشار زیادی روی مسئولین رژیم، در زمینه‏ی حقوق بشر، وارد می‏شود. اسنادی که بیرون آمده، نشان می‏دهد برخی از همسایگان ایران که سعی می‏کردند خود را بی‏طرف نشان بدهند و یا خواهان اعمال فشار به ایران نیستند، خودشان از محرکان و مشوقان اعمال فشار به ایران هستند. این پارامتری است که طبیعتاً به مسئولین رژیم فشار می‏آورد و به همین دلیل سعی می‏کنند چهره‏نمایی کنند.

به روابط ایران با دیگر کشورها اشاره کردید. در مشکلاتی که ایران با جامعه‏ی جهانی دارد، امروز مسئله‏ی انرژی هسته‏ای و مسائل خاص سیاست خارجی بیشتر مطرح هستند. آیا مسئله‏ی حقوق بشر برای این کشور‏ها اهمیت خاصی پیدا کرده یا اساساً تاکنون اهمیت داشته است؟

به‏هرحال وضعیت حقوق بشر در ایران پارامتر بسیار عمده‏ای است که بخش بزرگی از نیروهای فعال در سطح جهان را به این نتیجه می‏رساند که باید به ایران اعمال فشار بشود. این در سطح حکومت‏ها مؤثر و یکی از عواملی است که اعمال فشار بر ایران را تقویت کرده. خیلی از فعالین حقوق بشر، روشنفکران و مردم در سرتاسر جهان از حکومت‏های‏شان می‏خواهند به ایران در این زمینه فشار بیاورند. از جمله این‏که آقای لاریجانی در سفری که داشت، با وجود تلاش‏هایی که کرد، نتوانست مانع از آن بشود که قطعنامه علیه ایران صادر بشود.

مهم‏تر از این، فعالیت طولانی‏مدت و بسیار گسترده و فعال ده‏ها سازمان و شخصیت‏های حقوق بشری ایرانی در سطح کشور و در سطح جهان بوده است. در طی این سال‏ها، این فعالین موفق شده‏اند با فعالیت متمادی و پی‏گیر و طولانی‏مدت خود، مسئله‏ی زندانی سیاسی و فشارهایی که در زندان به آنان وارد می‏شود را در سطح گسترده‏ی توده‏ای، به یک مسئله‏ی معلوم و آشکار تبدیل کنند.

امروز مانند ۲۰ سال پیش نیست که عده‏ای را دستگیر کنند و کسی مطلع نشود، یا این‏که به زندانیان فشار بیاورند، آنان را شکنجه بدهند و این منعکس نشود. به‏طوری که امروز مسئولین رژیم برای توضیح زندانی کردن این همه آدم و اعمال فشارهایی که در زندان وجود دارد و دلایلی که برای زندانی کردن آنها هست، حتی به نیروهای اجتماعی خودشان، دچار مشکل هستند.

من فکر می‏کنم، این اعمال فشارها برای این‏که مسئولین رژیم را وادار کند که هم در سطح بین‏المللی و هم در سطح ملی، مقداری چهره‏ی نرم‏تری نشان بدهند، می‏تواند تأثیر بگذارد و گذاشته است، ولی همان‏طور که گفتم، متأسفانه هنوز این تأثیرات در حدی نیست که ما با یک تغییر سیاست مواجه بشویم.

آیا وقتی نظام زیر چنان فشاری است که حتی در توضیح آن‏چه انجام داده به بدنه‏ی اجتماعی خود هم دچار مشکل است و این‏ همه مشکلات در رابطه با مسئله‏ی حقوق بشر دارد، نمی‏شود این شرایط را یک فرصت قلمداد کرد؟ آیا اپوزیسیون نمی‏تواند از این فرصت بهره‏برداری کند و حکومت را در قبال مطالبات حقوق بشری‏ای که وجود دارد بیشتر پاسخ‏گو کند و این شرایط را به نوعی تداوم ببخشد؟

اگر بپذیریم که این اعمال فشارها حداقل در محدودیت به‏وجود آوردن برای اعمال فشار به زندانیان سیاسی مؤثر بوده و کاری که فعالین، شخصیت‏ها و انجمن‏های حقوق بشری و احزاب در این زمینه انجام داده‏اند، تأثیرگذار است، به نظر من، این کار باید در ابعاد گسترده‏اش ادامه پیدا کند و این خواست که زندانیان سیاسی آزاد شوند و اعمال فشار به زندانیان سیاسی از بین برود، کماکان در همه‏ی ابعادش ادامه داشته باشد.

این تصور که اگر این مسائل مطرح می‏شود، مستقیماً تأثیری روی وضعیت زندانیان سیاسی نمی‏گذارد، واقعی نیست. اگرچه ممکن است کاری که صورت می‏گیرد، در لحظه‏ی معین تأثیر نداشته باشد، ولی در درازمدت می‏بینیم که برای مسئولین رژیم مشکلات به‏وجود می‏آورد، محدودیت ایجاد می‏کند و طبیعتاً اگر گام‏هایی در جهت گشایش در این زمینه صورت برداشته شود، باید از آن استقبال کرد.

آیا کار مشخص دیگری در این زمینه وجود دارد که احزاب و سازمان‏های سیاسی بتوانند انجام دهند؟

کاری که احزاب و فعالین حقوق بشری ایرانی می‏توانند انجام بدهند این است که وضعیت زندانیان را و هر اعمال فشاری که هست را دقیقاً منعکس و سعی کنند آن را در سطح وسیع در جامعه پخش کنند. این کار مثبتی است و به‏نظر من، تداوم این کار، مثبت‏ترین کاری است که می‏تواند انجام بشود.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)