تاریخ انتشار: ۸ آذر ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

سازمان مجاهدین خلق ایران و برچسب تروریسم

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

پارلمان اروپا طی قطعنامه‌ای از ایالات متحده خواست نام سازمان مجاهدین خلق ایران را از فهرست افراد و گروه‌های تروریستی آن کشور حذف کند.

Download it Here!

این قطعنامه بدون رأی مخالف به تصویب رسید. قانونگذاران اروپایی در این قطعنامه که روز پنج‌شنبه تصویب شد، از کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه‌ی اروپا خواسته‌اند، در این زمینه با دولت باراک اوباما گفت‌وگو و رایزنی کند.

سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۹۹۷، زمانی که دولت بیل کلینتون در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی در تلاش برای نزدیکی با رژیم تهران بود، در فهرست تروریستی آمریکا قرار گرفت. در سال ۲۰۰۲ نیز سازمان مجاهدین در فهرست گروه‌های تروریستی اتحادیه اروپا قرار گرفت، اما دو سال پیش از این فهرست خارج شد.

یک دادگاه فدرال در آمریکا تابستان سال گذشته به وزارت خارجه دستور داد که تروریست‌ بودن سازمان مجاهدین خلق را مورد بازنگری قرار دهد.

در این زمینه با محمدرضا روحانی، وکیل دادگستری و عضو شورای ملی مقاومت در پاریس در مورد جنبه‌های حقوقی قطعنامه‌ی اخیر پارلمان اروپا و تأثیر آن بر ادامه‌ی فعالیت سازمان مجاهدین خلق گفت‌وگو کرده‌ام.


محمدرضا روحانی

برداشت من از شرایط فعلی این است که دنباله‌ی یک تاریخ سی ساله از زدوبندهای گروگان‌گیری، گروگان خریدن، گروگان فروختن، مذاکرات و زیر پرده بازی کردن و ... است. همان‌طور که شما در مقدمه فرمودید، برای جلب نظر خاتمی آمدند و تمام قواعد حیات جامعه‌ی بزرگی مثل آمریکا را با آن قواعد و قوانین اساسی که دارند، با آن تاریخ پرافتخار انقلاب آمریکا، همه چیز را زیرپا گذاشتند و بدون حق دفاع نام سازمانی را که درست مثل پدران بنیانگذار آمریکا در مقابل ظلم ایستاده‌اند، در لیست تروریستی گذاشتند برای این که به آخوندهای حاکم در ایران باج دهند.

با این تصور که به این ترتیب می‌توانند آنها را مهار کنند و از آنها سواری گیرند. عین همین زشت‌کاری را اروپایی‌ها کردند و بازهم بدون حق دفاع چنین عملی انجام شد. همان طور که شما نیز اطلاع دارید، این اتهام‌ در دادگاه‌های اروپا نه یک‌بار و دوبار، بلکه چندین‌بار به‌ویژه در دادگاه‌های عدالت اروپا و انگلیس مورد رسیدگی بسیار دقیق قرار گرفت و دولت‌ها را محکوم کردند به این که دست از این حرکات بکشند و حیثیت خودشان را حفظ کنند. اینها حتی حاضر نشدند به این حرف‌ها گوش کنند. پژوهش خواستند و محکوم شدند.

آیا دادگاه‌ها در خود آمریکا هم در مورد تروریست بودن یا تروریست نبودن سازمان مجاهدین تصمیمی گرفته‌اند؟

در مورد آمریکا سوابق خیلی جدی‌تر از این حرف‌هاست. دولت آمریکا در حالی که چند دادگاه‌‌‌- ۱۰ یا ۲۰دادگاه ‌آمریکایی‌ ـ به شکایت اشخاص مختلفی می‌پرداختند که رژیم ایران را محکوم و متهم به ترور می‌کردند، این دولت را تروریستی شناختند و آن را محکوم‌ به پرداخت خسارت، متأسفانه از بیت‌المال و از اموال مردم ایران کردند.

در عین‌حال ۱۳ سال است که چنین سنگی را انداخته‌اند و سازمان مجاهدین خلق ایران را تروریست خوانده‌اند. درواقع به‌جای این‌که ما بتوانیم در این شرایط وظایف خودمان را نسبت به مردم ایران انجام دهیم و مبارزات خودمان را پیش ببریم، باید بسیار تلاش‌ کنیم تا جلوی آثار زیان‌بار این قبیل حرکات را بگیریم. برای اشخاصی که تنها صدای من را می‌شنوند، بدون دیدن اسناد و مدارک و عظمت کارهایی که باید انجام شود و دفاعی که باید از این مسائل شود، شاید تصور و هضم این مسئله مشکل باشد.

هزارها برگ، ده‌ها هزار برگ باید ترجمه شود. باید شاهد و کارشناس بیاید. باید جلسه تشکیل شود. باید با وکیل صحبت کرد. هزینه‌ها و وقتی که باید در این سال‌ها صرف آشکار کردن جنایات این رژیم و صرف سازماندهی مردم می‌کردیم، متأسفانه صرف این قبیل اقدام‌ها شد.

فکر می‌کنید قطعنامه‌ی اتحادیه‌ی اروپا روی دولت آمریکا چه تأثیری بگذارد؟

من آمریکا را مثل فرانسه کشوری می‌دانم که اغلب رؤسای‌شان از حقوقدانان هستند. هم آقای اوباما حقوقدان و وکیل است، هم همسر و هم وزیر خارجه‌‌‌شان حقوقدان هستند. شوهر وزیر خارجه‌شان آقای کلینتون که این کار را کرد حقوقدان است. اینها همه حقوقدان‌ هستند و می‌دانند که این واقعیت ندارد. اینها همه تاریخ کشور خودشان را می‌دانند. اینها با این حرف‌هایی که زده‌اند و با این انگ‌ها و اتهاماتی که چسبانده‌اند، تمام تاریخ افتخارآمیز مبارزات مردم آمریکا را برای به‌دست آوردن استقلال زیر سئوال برده‌اند.

آزادی را نمی‌شود با بزک کردن آخوندهایی چون خاتمی به دست آورد. به هیچ عنوان نمی‌شود این‌طوری آن را به‌دست آورد. من نمی‌دانم چه چیزی به نفع اینهاست، ولی می‌دانم که این به نفع بشریت است که قواعد اساسی حیات بشری و ارزش‌های مشترک ملل متمدن مورد احترام قرار بگیرد. من به‌عنوان یک حقوقدان آرزو دارم که حقوق و قانون در روابط بین‌المللی حکومت کند؛ نه باج‌دادن و حق‌حساب دادن. همین الان دو آمریکایی را گرفته‌اند و اینها مدام نامه می‌نویسند و تبریک می‌گویند به آقای احمدی‌نژاد و به این فکر هستند که با این قبیل مسائل دو آمریکایی را آزاد کنند.

یکی از این پاسدارها گفته بود که دستگیری‌ آمریکایی‌ها برای ما خیلی ارزان‌تر از سفارش دادن دو کامیون آشغال‌ و جنس‌های بنجل چینی است. وقتی فرمانده‌ی سپاه پاسداران این گونه وسایل و روش‌های خود را شرح می‌دهد، من تصور می‌کنم که مقامات آمریکایی درصدد باشند که اشتباه تاریخی‌‌ خود در روابط با مردم ایران و در رابطه با مقاومت مردم ایران را اصلاح کنند. اینجا تنها صحبت از مجاهدین و شورای ملی مقاومت نیست. مسئله‌ی اولاً کل خاورمیانه است. ثانیاً صلح جهانی است. شما نگاه کنید به نقش آخوندها در عراق، افغانستان، فلسطین و لبنان. نگاه کنید و ببینید اینها در مثلاً جیبوتی، در مجمع‌الجزایر کومور چه کرده‌اند. یک آیت‌الله آوردند و آنجا نشاندند و رئیس جمهورش کردند. ببینید در یمن چه می‌کنند و یا به نگرانی‌های مصر نگاه کنید.

پشتیبانی افکار عمومی چه تأثیری در فعالیت‌های سازمان مجاهدین خلق خواهد داشت؟

مثل همیشه ما متکی به افکار عمومی ایرانیان، به افکارعمومی مردم جهان و آزادی‌خواهان هستیم. قطعاً برای ما پیروزی بزرگی است و از میزان آثار صدماتی که به ما زده‌اند کم می‌کند. نه این که آنها را از بین ببرد، بلکه آثار آن صدمات را کم می‌کند. شاید استمرار آنها را کوتاه‌تر کند.

قطعنامه‌ی پارلمان اروپا همچنین از دولت عراق خواستار تسهیلاتی در رفع محاصره‌ی اردوگاه اشرف در عراق و بهتر کردن شرایط زندگی اعضای سازمان مجاهدین خلق در این اردوگاه شده است. فکر می‌کنید این قطعنامه بتواند تأثیری در وضعیت آنها داشته باشد؟

مسلماً حتی اگر شرایط را مطلوب نکند، از بدترشدن آن جلوگیری خواهد کرد. چون آنهایی که در قدرت هستند، هم ما را می‌شناسند و هم ما آنها را می‌شناسیم. برای این‌که سال‌هاست که باهم درگیر هستیم. بسیاری از این مظالمی که می‌کنند، عنوان‌های جنایت علیه بشریت را دارد. مأمورین عراقی به آنجا ریختند و اشخاص و دوستان ما را که تحت حمایت قوانین بین‌المللی هستند- و دولت آمریکا به موجب قرارداد ژنو مسئول حفظ جان و آزادی آنهاست- در مقابل چشمان متحیر جهانیان با چوب به قتل رساندند و صدها نفر را مجروح کردند.

از تمام این‌ رویدادها عکس و سند و فیلم وجود دارد. مسلماً این قبیل حمایت‌ها بسیار مهم هستند. در درجه‌ی اول حمایت ایرانیان، حمایت افکار عمومی بین‌المللی، توجه حقوقدانان، توجه مردم عراق و همین‌طور با حضور مردم متمدن عراق، با حمایت ۱۲ هزار وکیل عراقی، با میلیون‌ها عراقی که طوماری در این زمینه امضا کرده‌اند. با تجهیز افکار عمومی است که ما تاکنون در هفت‌سال گذشته توانسته‌ایم بخشی از دوستان‌مان را از این که مورد هدف چنین جنایت‌هایی قرار بگیرند نجات دهیم تا آنها نیز بتوانند وظایف‌شان را انجام دهند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

حداقل ایرانیان داخل کشور از سابقه این سازمان اطلاع دارند . اگر این ها تروریست نباشند احتمالا دیگر به هیچ کس نمی توان تروریست گفت. وطن فروشی آن قدر مبهم نیست که نتوان گفت همکاری تنگاتنگ با کشوری که طمع به خاک وطن ما داشت وطن فروشی بود

-- بدون نام ، Nov 29, 2010

ترور حداقل ۷ آمریکایی‌ در ایران در دهه ۷۰ میلادی(به روایت اسناد وزارت خارجه آمریکا) و شعارها و نیز عملکرد تروریستی و مسلحانه این گروه در داخل و خارج از ایران چه قبل و چه بعد از انقلاب، شعار‌های تهدید آمیز ضد آمریکایی‌ آنها و نیز حمایت و حتا مشارکت در گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران، دلیل کافی‌ را به آمریکا برای تروریست دانستن آنها میدهد. حالا اروپایی‌ها وارد هر معامله یی با این تروریست‌ها میخواهند، بشوند.

-- سیامک ، Nov 30, 2010

شرم آور است!
این مودبانه ترین و منطقی ترین عبارتی بود که در پاسخ به عنوان و متن این مصاحبه توانستم پیدا کنم.
آقای ایرج ادیب زاده، شما کجای این معادله شرافتمندانه ایستاده اید؟ شما قبل از قلم بدست گرفتن جزو کدام دسته بوده اید؟ آن گلوله هائی که از ابتدای بسته شدن نطفه این گروه مسلح به سر و سینه مردم کوچه و بازار نشسته، الان در کجای ضمیر خودآگاه شما جای دارد؟ تاریخ می سازید یا واژه اختراع می کنید؟ برچسب؟!
آدم از پشت کوه هم که آمده باشد، دورش را می گیرند و برایش قصه های واقعی که تاریخ اینطرف کوه را ساخته است را تعریف می کنند. شما کی از پشت کوه آمده اید که هنوز برایتان قصه های ترور و وطن فروشی و همدستی و همیاری با دشمن وطن را تعریف نکرده اند؟
پای صحبت بچه هائی که با گلوله اینها یتیم شده اند نشسته اید؟ پای صحبت مادرانی که بچه هایشان با گرا دادن و کار اطلاعاتی و وطن فروشی اینها برای عراقی ها از دست رفته اند چه؟ تا بحال دل به دل یکی از این ده ها هزار اسیری که بهترین سالهای عمرشان را در اردوگاههای عراق گذرانده اند، و طعم بازجوئی ها و شکنجه ها و آدمفروشی های این گروه را چشیده اند داده اید؟ ... آه می دانم، می دانم، می گوئی می خواستند نروند، می گوئی جنگ بعد از فتح خرمشهر بیهوده بوده، می گوئی شما هم در اشرف روزگار سختی داشته اید برای آزادی خلق قهرمان ایران ... همه اینها را گفته ای و می دانم، اما قدری هم از شرافتت بگو. از ناموس آن زن سوسنگردی و خرمشهری بگو که تو با متجاوزش همدست شدی. کمی از کرند غرب هم تعریف کن. از آخرین وظیفه سازمانی خواهران مجاهد در لحظه عقب نشینی و قبل از خوردن سیانور، به قصد بدنام کردن بچه های ایرانی هم قدری تعریف کن.
اگر می خواهی تاریخ بسازی، این بخش هایش را هم حتماً در آن بگنجان.
لابد نگاه کرده ای که این روزها مد شده، به بهانه مرگ فلانی و شیرینی خوران آن یکی یاد مجاهدتهای مجاهدین خلق ایران می افتند، بله؟ آقای عزیز، بوی کباب شنیده ای، این مردم آنقدرها هم که توی اشعار معاصر آمده، حافظه تاریخی شان ناقص نیست.
آن روزی که ترقه ای در می شد اطلاعیه می دادید و مسئولیت آن را بعهده می گرفتید. آن روزی که هر تیری به سر و سینه هر کسی شلیک می شد، توی سیمای آزادیتان سرود پیروزی پخش می کردید که ما کردیم، و آن روزی که هم مدعی العموم می شدید، هم قاضی، هم دادستان و هم مجری حکم، با کلت کمری توی شقیقه آدمها می زدید تا خلق را آزاد کرده باشید، باید فکر امروز را می کردید که همان خلقی که با گلوله زدید تا آزادش کنید، روزی یقه تان را خواهد چسبید. و حالا کو تا بچسبد! قصه نازی هانترها را شنیده اید؟ بروید کمی در موردشان تحقیق کنید. فعلاً که دارید از ته مانده سفره امثال سعید امامی ها و اسلاف اطلاعاتی او گذران امور می کنید، تا روز حق شما هم برسد. اگر عمری برای پیرمردان و پیر زنان اشرف باقی بماند و چشم هایشان مانند موهایشان سپید و بی فروغ نشود.

-- یک ایرانی ، Nov 30, 2010

کمک های لویی شانزدهم که بعداً در انقلاب فرانسه ، انقلابیون گردن او و زنش را با تیغ گیوتین قطع کردند از نظر نیروی نظامی و پول و اسلحه به انقلابیون و بنیانگذاران آمریکا بسیار عظیم و تعیین کننده بود. حتی یکی از برجسته ترین ژنرال های لویی شانزدهم به نام لافایت که هم اکنون خیابانی در مرکز شهر نیویورک به نام او نامگذاری شده سال ها در خدمت جورج واشنگتن بود. بنابراین آیا می توان چنین نتیجه گرفت که انقلاب آمریکا زیر سر لویی شانزدهم بود و جورج واشنگتن هم نوکر و وابسته فرانسوی ها ! البته فرانسوی ها این کمک ها را در دشمنی با امپراطوری انگلستان در اختیار انقلابیون آمریکایی قرار می دادند و آمریکایی ها هم از این کمک ها در نبرد با استعمار انگلیس استفاده می کردند.

-- علاقه مند به تاریخ ، Nov 30, 2010

به نظر منهم هم استراتژی و هم خیلی از تاکتیکهای اینها صحیح نبود مثلن اینکه گفتن ما در مقام یه دولت با دولت عراق و صدام معامله میکنیم و موارد شبیه به اون اما سوالم از صاحب کامنت بدون نامی که به این مساله اشاره کرده اینه که خب وطنفروشی به لبنان و سوریه و روسیه و ... اسمش وطنفروشی نیس چون جمهوری اسلامی با زور سرنیزه خودشو صاحب خونه میدونه؟!!!

-- بماند ، Nov 30, 2010

امید وارم که هر چه زودتر آمریکا هم مجاهدین رو از لیسته تروریست حذف کنه ، تا شاید ، شاید ، بازم شاید مجاهدین از دگماتیسم بودنشان دست بر دارند و به صفوفه مبارزینه داخله ایران پیوسته و آقای مسعوده رجوی مبارز کتبا اعلام موضع نسبت به سکولاریسم کنند و آنرا کتبا اعلام بدارند، با امید به پیروزی ایران و با استقامت تا رسیدن بهاره آزادی

-- reza ، Nov 30, 2010

جناب آقای ادیب زاده عزیز
یعنی شما نمی دانید که مجاهدین تروریست هستند؟
انفجارها و کشتار مردم ایران عمل تروریستی نیست؟
پرورش تیم های عملیاتی تروریستی در پادگان اشرف و حمایت مالی و تجهیزاتی صدام حسین و فرستادن آنها با خمپاره و تیر و تفنگ به ایران و خمپاره زنی سال های 2000 در تهران عمل تروریستی نیست؟
مجاهدین همه افراد دگر اندیش را در اروپا از دم تیغ مزدور و اطلاعاتی و فرافکنی های بیشرمانه گذراندند.هر کسی که دست به افشای اعمال گذشته آنها می زند با تهدید و ترور شخصیتی آنها مواجه می شود.بیش از 700 عضو مجاهد طی سال های 2003 الی 2010 از آنها جداشده و بعضا به اروپا آمده و افشاگری کرده اند،ترور شخصیت این افراد توسط مجاهدین برای چسباندن این افراد به جمهوری اسلامی یک عمل تروریستی نیست؟!
بجز بخشی از پارلمانترهای اروپایی و آمریکایی که آنها را در مقابل ایران بازی می دهند چه افراد و سازمان های مستقلی وجود دارند که حامی مجاهدین باشند؟
طبق نظریه مجاهدین از بنی صدر و دکتر لاهیجی و خانبابا تهرانی و فرخ نگهدار و فدایی ها و دموکرات ها و .... همه مزدور و جاسوس مجاهدین هستند.اگر این مطالب را نخوانده اید و یا آرشیو آنها را ندارید بگویید تا برایتان بفرستم.برای نمونه اگر شما یا هر فرد دیگری 2 مقاله در نقد مجاهدین بنویسید ، شما هم در لیست مزدوری و تروریستی آنها قرار خواهید گرفت.اگر می گویید نه امتحان کنید.بطور خاص با 2 تا از افراد جداشده آنها مصاحبه کنید.
شما در یک مقاله گزارشی بیطرفانه عمل نمی کنید.افراد جداشده ای از مجاهدین وجود دارند که آنها را نقد کرده و سرگذشت شان را بازگو کرده اند.شما با کدام یک از آنها مصاحبه کرده و یا تحقیق کرده اید تا نسبت به روش و عمل تروریستی آنها بیشتر بدانید.
آیا شما آخرین کتاب منتشر شده آقای مسعود رجوی را مطالعه کرده اید؟ایشان در کتابی تحت عنوان ؛"خانواده مجاهدین یا مزدوران ارتجاع؟!"علاوه بر اینکه بیش از 10 ماه است از ملاقات آنها با فرزندانشان در پادگان اشرف جلوگیری میکنند ، آنها را مزدور و جاسوس جمهوری اسلامی معرفی میکند.
آیا این یک فکر و عمل تروریستی نیست؟ایا این یک فرمان قتل نیست؟مطمئا باشید که اگر مجاهدین مسلح بودند همین خانواده ها را از دم تیغ می گذراندند.
متاسفانه شما در فرانسه در محیطی قرار گرفته اید که امکان دیدن دیگر اندیشان برایتان وجود ندارد.رابطه شما با برخی افراد وابسته به مجاهدین نیز دور از چشم نیست.
اگر شما بعنوان یک خبر نگار متعهد بودید.درکنار آقای محمد رضا روحانی از یک فرد جداشده هم مصاحبه می گرفتید و نظرش را راجع به همین قطعنامه می پرسیدید.اما این کار را نمیکنید.چون شما هم تحت تاثیر روش ترور فکری آنها قرار دارید.

-- aria ، Nov 30, 2010

برخی از نظرات حاکی از فقر مفرط کمترین اخبار و اطلاعات صحیح هست. که البته بعد از سی سال انحصار و بمباران پروپاگاندای جمهوری اسلامی چندان عجیب نیست. اینکه ترورهای مربوطه اساسا مربوط به انشعاب مارکسیست لنینست که پیکار نام گرفت بوده و کمترین ارتباطی با سازمان مجاهدین ندارد. همچنین بحث التزام به سکولاریسم کاملا بر عکس نظر نوشته شده، ائتلاف شورای ملی مقاومت و مجاهدین از سی سال پیش و قبل از تمام جریانهای موجود در اساسنامه مکتوب و متمهای آن طرح جدائی دین از دولت تدوین و منتشر کردند، تا حدی که هنوز هم تصویری چنین روشن و رسمی از جانب هیچ جریان دیگری ارائه نشده. آن ناسیونالیسم کوری هم که در جبهه دلخواه جمهوری اسلامی قرار میگیرد و هنوز ماهیت جمهوری اسلامی و طمع او به کل منطقه چه رسد به عراق را درک نکرده و تفسیر دلخواه حاکمیت را ارائه میدهد هم که متاسفانه بسیار فراگیر هست

-- علی ، Nov 30, 2010

همکاری با صدام لکه ننگیست که تا ملت ایران باقیست، بر دامان آقای رجوی و دوستان ایشان خواهد ماند حالا اروپا و آمریکا هر چه می خواهند بگویند. قضاوت با ملت ایران است نه آنها

-- رضا ، Nov 30, 2010

بدبختی این است که مجاهدین از جنس جمهوری اسلامی هستند و برای همین رژیم از ایشان اینقدر واهمه دارد، میلیشیا همان بسیج است و رجوی همان خمینی بدون عمامه و شستشوی مغزی هم همان روال آنها را دارد

شعار کهنه ایشان همان "هدف وسیله را توجیه میکند" است که باعث دوست شمردن صدام و یا همان دشمن دشمن شد

-- علی ، Nov 30, 2010

فقر مفرط اطلاعات
برای دفاع از یک سازمان تروریستی تاریخ را هم تحریف می کنید. هنوز از زخم ایرانیان در حمله عراق به ایران خون می چکد.
حذف نام اینان از فهرست تروریست ها تنها نشان می دهد که هیچ معیار اخلاقی یا انسانی در میان نیست. این کار بی شک ایرانیان را به اهداف اروپاییان مشکوک تر خواهد کرد.

-- بدون نام ، Nov 30, 2010

تروریست هایی که حتی به مردم کشور خود هم رحم نکرند!!و دستشان به خون ملت ایران آغشته است!!
ننگتان باد مدعیان دروغین آزادی...
گیرم که اسم شماها از این لیست هم پاک شد حافظه تاریخی این مردم را چه کسی پاک میکند؟؟؟

-- مهدی ، Nov 30, 2010

سازمان مجاهدین خلق ایران بزرگترین سازمان مخالف حکومت اسلامی آخوندهاست و طبیعتا بزرگترین حملات هم از طرف حکومت و عواملش به آن می گردد. کلینتون برای نزدیکی به آخوندها مجاهیدن خلق را در لیست تروریستی قرار داد ولی چند وقت قبل در مصاحبه با سی ان ان مراسم بزرگ پاریس مجاهدین را ستود که در دفاع از دمکراسی می باشد. لیست تروریستی آمریکا بهانه ای است برای خامنه ای تا عواملش را در عراق علیه ساکنان شهر اشرف بسیج نماید. خامنه ای شهر اشرف را می خواهد ب هر قیمتی نابود سازد و فرهنگ مقاومت را خاموش سازد. لیست سیاه آمریکا مانع تغییر حکومت می شود و هدف آمریکا هم حفظ حکومت اسلامی تا کنون بوده است. برای حفاظت از حقوق پناهندگی شهر اشرف و تغییرات دمکراتیک در ایران باید آمریکا نام شورای ملی مقاومت ایران و مجاهدین خلق را از لیست سیاهش خارج سازد.

-- ح. یهبهانی ، Nov 30, 2010

نظرات ما را قورت دادید اگر آبجویی شرابی کنیاکی جینی تکیلایی یا شربت به لیمو لازم دارید بفرمایید بیاوریم خدمتتان البته ما توانایی برادران متهم به تروریسم شما را نداریم

-- دارا ، Nov 30, 2010

جنگ مسلحانه و به خشونت کشاندن انقلاب آرام ۵۷ نیت خمینی بود و بلافاصله پروژه سرکوب انقلاب را با به جان مردم انداختن چماقدارن آغاز کرد. او هرگزعلیه چماقداری فتوا نداد و جنگ مسلحانه را او در ۳۰ خرداد ۶۰ همانگونه که بنی صدر بدرستی توضیح داده آغاز کرد. مجاهدین در میدان جنگ از خود، و از بنی صدررئیس جمهورمنتخب مردم، و از مردم، و از آزادی دفاع کردند. همانگونه که ماندلا کرد و همانگونه که نهضت مقاومت فرانسه کرد وهمانگونه که آمریکا علیه انگلیس و همانگونه که لینکلن علیه برده داران در جنگ داخلی. و همانگونه که ستار خان و باقر خان علیه قوای دولتی استبداد اسلحه بدست گرفتند.

-- آزادی ، Dec 1, 2010

دشمن ایران وایرانی فقط و فقط خمینی بود و هست. صدام حسین که از سال۶۱ ازخاک ایران خارج شد و قرارداد ۱۹۷۵الجزایر را پذیرفت و دنبال صلح و دادن قرامت بود. صدام حسین مرتب می گفت صلح! خمینی بود که برای حفظ حکومت دیکتاتوری مرتب می گفت جنگ! وتنبیه متجاوز و فتح قدس از طریق کربلا! وبه اینگونه خمینی با ادامه ۶ سال جنگ ضد میهنی ۱ میلیون کشته و۲ میلیون زخمی و معلول و هزار میلیارد دلارخسارت به خاک ایران تحمیل کرد.
در سال ۱۳۶۳ در پاریس شورای ملی مقاومت ایران با وزیر امور خارجه عراق بر طبق قراداد ۱۹۷۵ قرارداد صلح امضا کرد. در سال ۱۳۶۵ در پی زد وبند رژیم با فرانسه و اخراج مسعود رجوی از فرانسه، مجاهدین برای تاسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران به عراق، به شرط استقلال وعدم مداخله در امور یکدیگر، رفتند. وبا حملات خود به سپاه پاسداران و بسیجیان و ارتش تحت امر خمینی باعث شدند که خمینی جام زهر صلح با صدام حسین را سر بکشد. تاریخ ایران با ستایش از مجاهدین یاد خواهد کرد و گرنه خمینی مرتب می گفت که جنگ را تا بیست سال ادامه خواهد داد.

-- بدون نام ، Dec 1, 2010

خمینی برای تدوام استبداد و حفظ حکومتش مایل بود جنگ را تا بیست سال هم که شده ادامه دهد. از سال ۱۹۸۲ که صدام حسین قرارداد ۱۹۷۵را پذیرفت واز خاک ایران خارج شد و اعراب مایل به پرداخت قرامت شدند جنگ نا مشروع و ضد ایرانی شد. از سال ۱۹۸۲ به بعد این خمینی و دولت حاکم برایران بود که متجاوز بود. وظیفه هر ایرانی وطن پرست و آزادیخواه این بود که جلو متجاوز بایستند اگر چه متجاوز ارتش و سپاه ایران باشد. از آنزمان به بعد این صدام حسین است که مشروعیت دارد نه خمینی. بنابرین مقابله مجاهدین با جنگ طلبی خمینی نه تنها باعث افتخار ایرانیان است بلکه مجاهدین با عملیات خود حق بسیار بزرگی بر گردن ملت ایران برای کمک به پایان جنگ دارند. این را تاریخ هم گواهی خواهد داد.
اگر صدام بد بود چگونه در شرايط بعد از صلح اجباري با صدام روبط حسنه پيداكردند؟ نفت عراق كه از طرف امريكا تحريم شده بود را آخوندها ميفروختند. پسر صدام به ايران رفت و آمد ميكرد، طاها ياسين رمضان و طارق عزيز بديدار رفسنجاني و رهبر ميرفتند، عراق هواپيماهاي جنگي و مسافري خود را به ايران ميسپرد و رفسنجانی و خاتمی هر روز برای صدام حسین نامه های برادارانه و عاشقانه می فرستادند.
مگر وقتی خمینی «صلح با صدام مخالف قران است » و «فتح قدس از طریق کربلا» را با جام زهر فرو خورد و با صدام حسین صلح کرد، «صدام یزید کافر» فورا نشد «برادر صدام حسین»!؟
مگر نمایندگان خمینی به بغداد نرفتند و با نمایندگان صدام حسین رو بوسی نکردند؟ خمینی به ایران خیانت کرد که برای حفظ حکومتش جنگ را شش سال ادامه داد و میلونها ایرانی را کشته و معلول کرد و میلیارد ها دلارخسارت به وطن وارد کرد. او بود که خائن بود.

-- بدون نام ، Dec 1, 2010

با تشکر از مصاحبه، راستش من فکر می کنم سوای این اشخاصی که اشکارا به دستور رژیم این کامنت ها را می دهند،ما ایرانی ها اول باید یاد بگیریم به هم احترام بگذاریم، بعد یاد بگیریم در کنار هم به ایستیم و بعد به هم کمک کنیم.

-- فریدون ، Dec 1, 2010

یکی از نظردهندگان به رسم بازجویان وزارت اطلاعات خطاب به آقای ادیب زاده نوشته: «رابطه شما با برخی افراد وابسته به مجاهدین نیز دور از چشم نیست.»
......
ایشان و دوستانشان مطمئن باشند حقکشی و لجن پاشی به جایی نمی رسد و این گرد و خاکها فایده ندارد.

مجاهدین البته برخورد درستی با مخالفین خودشان نداشته اند و از این نظر قابل شماتت بوده و هستند اما به دلیل رویارویی با ظالمان، با ستم عریانی که به نام دین و مذهب، خصم دین و مردم مظلوم ایران است، قابل احترامند.
نسل جدید هم که با دهه هولناک ۶۰ و قتلعام سال ۶۷ چندان آشنا نیست، فریب دروغ و دغل کسانی را که به حقیقت تف می کنند، نخواهد خورد.

-- - ، Dec 1, 2010

از ماموران گماشته شده جمهوری اسلامی برای جنگ سایبری بر علیه مقاومت ایران را که در اینجا کامنتهای طولانی مینویسند میپرسم: فرض کنیم که انتقادات شما در باره مجاهدین درست باشد, ولی آیا آن فقط یک عکس العمل طبیعی و لگیتیم بر علیه افسارگسیدگی ها و جنایتهای رژِم نبوده و آیا خود رژِیم باعث و بانی نهادینه شدن خشونت در سطح جامعه نبوده؟ ترورها و اعدامها و شکنجه ها را چه کسی نهادینه کرد؟ بیش از 70 دستگاه سرکوب و شکنجه که در کشور فعال هستند, متولی و بانیان آن چه کسانی هستند؟ در کامنتهایتان علناً از رژیم جهل وجنایت دارید حمایت میکنید و جنایات آن را نادیده و درز میگیرید, آنوقت از اینکه ماموران و جیره خواران نظام سنگسار نامیده شوید فوراً جیغ و داد به راه می اندازید.عجبا از اینهمه وقاحت و بی شرمی!!

-- مازیار حقوقی ، Dec 1, 2010

لیست سیاه واشنگتن راه بند تغییر دمکراتیک و اصولی در جامعه ایران می باشد. آمریکا با کودتا علیه دکتر مصدق و سرکوب شورای ملق مقاومت ایران و مجاهدین خلق باعث رشد ارتجاع در منطقه شده است.سیاست غلط در بقدرت رساندن مالکی در عراق نشان از اینست که غرب مایل است ولایت سنگسار در منطقه قدرت یابد. غرب و آمریکا دنبال ایجاد یک کمربند سبز آخونیدی شیعه در منطقه برای محاصره و محدود کردن سنی ها می باشند. رژیم خامنه ای یک مترسک می باشد برای فروش صدها میلیارد اسلحه به کشورهای همسایه ایران. دشمنی آمریکا با سازمان مجاهدین خلق ایران بخاطر استقلال این جریان مبارز می باشد. ایرانیان با هر طرز فکری باید بکوشند تا مجاهدین خلق از لیست سیاه بیرون بیایند تا بتوانند نقشی اساسی در تحولات منطقه و ایران داشته باشند.

-- شهاب ، Dec 1, 2010

سازمان مجاهدین خلق همدست و همراه حکومت اسلامی است. هر وقت حکومت نیاز به اختناق بیشتر داشته مجاهدین خلق با گشاده دستی جلو آمده و به ایشان خدمت کردند این بر هیچ ایرانی پوشیده نیست.از آقای مسعود رجوی و خانمش که خودشان خودشان را رهبر و رئیس جمهور می کنند بیش از این چه انتظاری می توان داشت. شما رو به خدا مردم را از چاله بیرون آورده داخل چاه نیاندازیدمجاهدین خلق به مراتب بی رحم تر از جمهوری اسلامی هستند

-- یک خاتون ، Dec 1, 2010

آقای ایرج ادیب‌زاده، حتما میدانید که سوژه مجاهدین، سوژه ای است که تیمهای سایبری برادران بدنام و گمنام را بسیار فعال میکند.

-- امیر ، Dec 2, 2010

ما موران وزارت هر چه بیشتر به مجاهدین بتازند ما بیشتر به آن‌ها ایمان میاوریم .چون یاد گرفته ایم که اشیا را به اضدادش بشناسیم.اگر رژیم بیشترین دشمنی را با و ترس را از مجاهدین دارد و این رژیم خونخوارترین حکومت تاریخ ایران است پس تمام مخالفین آن دوست مجاهدین هستند.و تبلیغات میلیاردی اثر عکس دارد.

-- kaveh kashani ، Dec 8, 2010

آقای روحانی به نکات درستی اشاره کردند.

برچسب تروریستی، که بخاطر حملات تروریستی 11 سپتامبر رخ داد، چماقی شد برای سرکوب هر که برای آزادی و استقلال میهنش مبارزه میکند.

بهررو این برچسب دخالتی آشکار در میهن ما و چاپلوسی بسی نفرت انگیز از استبداد مذهبی در میهن بوده و هیچگونه پایه حقوقی ندارد.
چرا که بر اساس منشور سازمان ملل متحد، حملات نظامی علیه اماکن غیر نظامی است که تروریسم است.
حملات نظامی علیه اماکن نظامی یک حکومت نامشروع مقاومت نام دارد.
در این تعریف، حزب اله لبنان، اگر حملات تروریستی اش در داخل خاک لبنان را نادیده بگیریم، شامل این تعریف، در حملات نظامی به اماکن نظامی اسراییل، نمیشود. در عوض حماس یک گروه تروریستی بحساب می آید.

-- ایرانی ، Dec 16, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)