خانه > گوی سیاست > ايران ديپلماتيک > «دولتمردان، کلیت جمهوری اسلامی نیستند» | |||
«دولتمردان، کلیت جمهوری اسلامی نیستند»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comسعد حریری، نخست وزیر لبنان، روز شنبه، ششم آذر، وارد تهران شد تا با مقامهای ایران دیدار و گفتوگو کند.
سفر نخستوزیر لبنان به تهران در حالی صورت میگیرد که بیش از یک ماه و نیم از سفر محمود احمدینژاد به لبنان نمیگذرد و هنوز افکار عمومی لبنان منتظر اعلام نتایج بررسیهای سازمان ملل متحد در مورد عامل یا عاملین قتل رفیق حریری، نخستوزیر سابق لبنان و پدر سعد حریری هستند.این سفر بار دیگر نگاهها را متوجه تهران و دلایل و نتایج احتمالی این سفر کرده است. در این زمینه، با ایلیا جزایری، روزنامهنگار در لبنان و نیز صادق جوادیحصار، تحلیلگر و فعال سیاسی در ایران گفتوگو کردهایم. ایلیا جزایری: این سفر در وضعیتی صورت میگیرد که فضای سیاسی لبنان در اوج تنش میان گروه اکثریت پارلمانی و گروه اپوزیسیون قرار دارد که شامل حزبالله و متحدین آن میشود. از آنجا که جمهوری اسلامی ایران متحد اصلی حزبالله است، میتواند در هر تغییر و تحولی در داخل لبنان نیز مؤثر باشد. سیدحسن نصرالله، رهبر حزبالله اعلام کرده است، در صورتی که اعضای حزبالله در قتل رفیق حریری مقصر شناخته شوند، او از بازداشت آنها جلوگیری خواهد کرد. سعد حریری هم در تهران گفته است که هرگز حزبالله را در قتل پدرش مقصر ندانسته است. آیا بهواقع همینطور بوده یا فضای سیاسی جدیدی ایجاد شده است؟ بعد از قتل آقای رفیق حریری، فضایی که در داخل لبنان شکل گرفت، فضای اتهام به حزبالله نبود، فضای اتهام به سوریه بود، اما بعد از آزادسازی چهار نظامی بلندپایهی سوریه که به مدت چهار سال در این ارتباط زندانی بودند، فضای اتهام به سمت حزبالله چرخید. آقای حریری در مصاحبهی خود با ایرنا گفت: «من شخصاً حزبالله را به ترور پدرم متهم نکردهام.» او اطلاعاتی را که رسانهها از جمله سیبیسی کانادا، در این زمینه به بیرون درز دادهاند، در جهت تخریب عدالت قلمداد کرد. آقای حریری هیچوقت در مجامع رسمی و علنی در مورد اینکه در دادخواست به دادگاه بینالمللی، چه کسی یا گروهی را متهم خواهد کرد، صحبتی نکرده است. باید اما توجه داشته باشیم که سفر آقای سعد حریری به ایران، با میانجیگریهای منطقهای برای حل و فصل بحران لبنان همزمان شده است. میانجیگری اصلی را عربستان سعودی به همراه سوریه انجام میدهند. سعودی متحد گروه آقای حریری و سوریه متحد گروه حزبالله است. میانجیگریهایی هم که در روزهای اخیر صورت گرفته، از طریق رجب اردوغان، نخستوزیر ترکیه و همچنین امیر قطر است. همانطور که میدانید میشل سلیمان، رئیس جمهور لبنان، الان در قطر و امیر قطر در حال رایزنی با حزبالله لبنان است. جمهوری اسلامی در این شرایط که کشورهای منطقه در حال رایزنی و میانجیگری میان گروههای رقیب لبنان هستند، میتواند باعث تثبیت یا تخریب توافقها بشود. آقای سعد حریری سعی دارد توافقهای صورت گرفته را از راه جمهوری اسلامی و نفوذش در لبنان تثبیت کند. بههرحال این احتمال وجود دارد که نتیجهی بررسیهای سازمان ملل، برخی از اعضای حزبالله را مقصر بشناسد. با تهدیدی که سیدحسن نصرالله کرده است، آیا یکی از انتظارات آقای حریری از ایران میتواند این باشد که اگر مسئلهی بازداشت اعضای حزبالله طرح شد، مقاومتی نکند که منجر به ایجاد تشنج بشود؟ اتفاقاً تمام موضعگیری رسانههای سیاسی لبنان در این دو روزه از همین مسیر است که جمهوری اسلامی از نفوذ خود در لبنان استفاده کند تا حزبالله را آرام کند. چون گروه آقای حریری ترس از آن دارند که تجربهی تلخ ۱۹۹۸ تکرار شود که آن زمان حزبالله به خاطر اختلافهای داخلی، بیروت و بخشی از منطقهی جبل را اشغال کرد. در واقع، تلاشهای آقای حریری، به غیر از توافقهای سیاسی و اقتصادیای که صورت خواهد گرفت، در این زمینه است. در واقع، با وجود هیئت بزرگ اقتصادیای که همراه سعد حریری به تهران آمده است، این سفر را باید بیشتر سیاسی ارزیابی کرد تا اقتصادی؟ با توجه به اینکه زمان زیادی از سفر آقای احمدینژاد به لبنان نمیگذرد و تنها چند هفته از این سفر فاصله داریم و توافقهای اقتصادی منعقد شده جدید است، نمیتوانیم این سفر را سفری بدانیم که جنبهی اقتصادی آن به جنبهی سیاسیاش غلبه میکند. این سفر زمانی صورت گرفت که فضای سیاسی لبنان، به خاطر تنشها، در آستانهی انفجار داخلی قرار دارد و ما باید این سفر را بیشتر یک سفر سیاسی بدانیم. نقش ایران در لبنان نکتهی دیگر اینکه این سفر در شرایطی صورت گرفته است که ایران بیشترین مشکلات را با جامعهی جهانی دارد. پروندهی هستهای ایران همچنان در وضعیت بحرانی است و ایران در آستانهی مذاکرات با رهبران گروه ۵+۱ قرار دارد. پرسش این است که آیا ایران در صورت موفقیت در این میانجیگریها، میتواند موقعیت خود را در جهان تصحیح کند؟ محمد صادق جوادی حصار: تاحدی این امکان خواهد بود، اما از یک طرف هم تلاشهایی که غرب و امریکا برای منزوی کردن ایران، طی سالهای گذشته پیش گرفته بودند، اگر بخواهد روی به خنثی بودن و بیتأثیری بگرداند و دخالت ایران در مناسبات منطقهای، این ذهنیت را برای منطقه و دنیا تداعی کند که جهان محوریت ایران در حل مناقشات منطقهای را میپذیرد و به ورود ایران به عرصههای فعالیت دیپلماتیک تأثیرگذار منطقهای و فرامنطقهای، چراغ سبز نشان میدهد، شاید آنها را به مقاومت وادارد. در حقیقت، ممکن است این اتفاق را در جهت خنثیسازی فعالیتهای خودشان تلقی کنند و همین امر باعث شود که تأثیر این اتفاق را برای خودشان منفی تلقی کنند و در برابر آن مقاومت کنند. واقعیت مسئله اما این است که هم گروه ۵+۱ و هم در کل اروپا، بهترین شیوه و مناسبترین رفتار را آنطور که از گفتههایشان برمیآید، ادامهی گفتوگوها یافتهاند و باید بپذیرند که جمهوری اسلامی به عنوان یک واقعیت منطقهای در مناسبات جهانی و در منطقه تأثیر دارد و سالها تلاش مستمری که برای منزوی کردن جمهوری اسلامی بهکار گرفته شده، نتیجهی دلخواه را برای فعالان آن در پی نداشته است. فارغ از اینکه در رأس خرد اجرایی کشور جمهوری اسلامی چه شخصیتی حضور داشته باشد، یک شخصیت میانهرو معتدل مانند آقای خاتمی یا یک شخصیت رادیکالتر و ایدئولوژیکتر مانند آقای احمدینژاد، نقش محوری جمهوری اسلامی در مناسبات منطقهای غیر قابل انکار است و دنیا هم این را به اعتقاد من پذیرفته است. کشورهای منطقهای هم، علیرغم فشارهای بینالمللی به این قضیه تن دادهاند. همین رفتارهایی که اخیراً اتفاق افتاده و دارد میافتد، همه گواه بر این است که دنیا باید به سمت رفتارهای مسالمتآمیزتر و منطقیتر با کشور جمهوری اسلامی روی بیاورد و بعضی از رفتارهایی را هم که در برخی از مقاطع، بعضی از دولتمردان انجام میدهند، نباید به تمامی به حساب کشور ایران و تمامیت جمهوری اسلامی بگذارند. سلیقهها در سیاست همیشه دخالت داشتهاند. مجریان هم بیمیل نیستند که سیاستها را با آرم و نشان خودشان به دنیا عرضه کنند و خود را در عرصهی اجرایی سیاستها پررنگتر کنند. واقعیت این است که سیاستها ماندگارترند از شخصیتهایی که به اجرای این سیاستها میپردازند. ما امیدوار هستیم که در مناسبات بینالمللی و مناسبات منطقهای، ایران به جایگاه واقعی خود برگردد. ایران سالیان سال، قبل و بعد از انقلاب اسلامی، کشور تعیینکننده و قدرتمندی بوده است و انشاالله به سمتی حرکت کنیم که همسایگان ما و کشورهایی که با ما در منطقه منافع مشترک دارند، بپذیرند با یک رفتار دوستانه در کنار جمهوری اسلامی، به حل مناقشات منطقهای و پیگیری مطالبات منطقهای خود بپردازند. طرح یک نکته در اینجا ضرورت دارد؛ بهویژه از شما که به عنوان یکی از منتقدان حکومت اخیراً در زندان بودید و هنوز هم گویا مشکلاتی باقی مانده است. همانطور که میدانید، بسیاری از منتقدان و مخالفان حکومت، فشارهای بینالمللی را برای اینکه حکومت ایران برخی فشارها را از روی ناراضیان سیاسی بردارد، لازم میدانند. به نظر میرسد شما به این امر معتقد نیستید. من به اینکه با جمهوری اسلامی برای پذیرش رفتارهای انسانی و حقوق بشری و اعمال آزادیهای قانونی و تحقق آزادیهای مدنی در جامعهی ایران، چانهزنیهای بینالمللی صورت بگیرد، کاملاً معتقدم. اتفاقاً من معتقدم باید با جمهوری اسلامی در جاهایی که میگوید ما به حقوق بشر التزام داریم و خلاف واقعیت را میگوید، باید چانهزنی شود و به او گفته شود که اینجای این کار خلاف است. همانطوری که جمهوری اسلامی از حقوق اقلیتهای دینی و مذهبی در سراسر دنیا دفاع میکند، در کشور جمهوری اسلامی هم باید این اتفاق بیفتد و دولتمردان به این قاعده تن بدهند که اقلیتهای سیاسی و مذهبی در کشور و گروههای سیاسی، در چهارچوب قانون مجاز به فعالیتهای تعریفشده هستند و از همهی اینها مهمتر، در ساحت داحل کشور، خود عامل و مجری شعاری باشند که در عرصهی بینالمللی میدهند و ماجرای یک بام و دو هوا را پیشه نکنند. این مطلب را من بارها با شفافیت گفتهام و باز هم میگویم که ما برای حل مناقشات منطقهای و بهویژه داخلی کشورمان، برای چانهزنیها متوسل به مجامع قانونی بینالمللی میشویم؛ ولی بههیچوجه از فشارهای غیرقانونی و اعمال فشارهای فراقانونی استقبال نمیکنیم. ما بههیچوجه حاضر نیستیم، هیمنهی جمهوری اسلامی ایران، به معنای واقعی کلمه، آنچه تابلوی ملت ایران در عرصههای بینالمللی خواهد بود مخدوش شود و شأن جمهوری اسلامی که فعلاً نمایندگی ملت ایران را در عرصههای بینالمللی بر عهده دارد، نادیده انگاشته شود.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|