تبعیض و نارضایتی، زمینهساز خشونت در بلوچستانحسین علویalavi@radiozamaneh.comمسئولیت عملیات انتحاری پنجشنبه شب گذشته در بلوچستان را گروه جندالله پذیرفته است.
حال این پرسش مطرح است که آیا این صرفا یک عملیات انتقامجویانه به خاطر اعدام رهبران این گروه است یا زمینههای اجتماعی و سیاسی خشونت در سیستان و بلوچستان در حال گسترش است؟ مقامات جمهوری اسلامی همه دلایل و سرنخها را به خارج از کشور مربوط میدانند. رضا حسین بر، فعال و تحلیلگر سیاسی مسائل بلوچستان، تراکم تبعیض و بیعدالتی را زمینهساز خشونت در سیستان و بلوچستان میداند: خودشان (جندالله) اعلام کردهاند که دو هدف داشتهاند: یک این که آسیبپذیری جمهوری اسلامی را در شرایطی که سعی میکند نشان دهد که بهطور کلی تثبیت شده و هیچگونه آسیبی را نمیشود به آن وارد کرد، نشان دهند. این عملیات از نظر آنها ثابت کرد که میشود به جمهوری اسلامی ضربه زد. هدف دوم هم این بوده که چون در ماههای اخیر، مخصوصاً پس از دستگیری عبدالمالک ریگی، تعداد زیادی از جوانان بلوچ را دستگیر و برخی را اعدام کردند، بی آن که حتی خبری در جایی منتشر شود، جندالله هم فکر کرد که با انجام این گونه عملیات انتحاری، جلو جمهوری اسلامی را از ادامهی کشتارها در بلوچستان بگیرد.
رهبران مذهبی بلوچستان این عملیات را محکوم کردهاند. همینطور کارشناسان مختلف این مسئله را مطرح میکنند که اساساً اینگونه عملیات خشونتآمیز بین مردم بلوچستان جایگاهی ندارد. با نگاهی به سوابق مبارزات قومی در بلوچستان، چگونه میشود این عملیات خشونتآمیز را توضیح داد؟ فرهنگ بلوچستان بر تحمل، جوانمردی، درستی و عهد و پیمان پایهگذاری شده است. به اضافهی این که فرهنگ بلوچستان، فرهنگ حماسه هم هست. مردم بلوچستان در همهچیز، نهایت تحمل را دارند. فرهنگ بلوچستان، پلی بین لیبرالیسم هند و فرهنگ تحمل هندوستان با استبداد ایرانی و عرب است. بنابراین بلوچها بالفطره مردمانی بسیار باتحمل هستند و بسیار کم وارد عرصهی خشونت میشوند. مگر این که فشارها به حدی برسد که بخواهد فرهنگ آنها را تبدیل کند. فرهنگ تحمل در این منطقه اما در طول سالها بیشتر شبیه فرهنگ هندوستان بوده است تا جاهای دیگر. ولی از طرف دیگر نگاه کنید به سیاستهای فقیرسازی رژیم در بلوچستان. طبق آنچه خودشان اعلام کردهاند، ۷۴درصد مردم بلوچستان زیر خط فقر زندگی میکنند. از ۷۰ هزار دانشجویی که در بلوچستان وجود دارند، حتی دوهزار نفرشان بلوچ نیستند. دیگر این که بهطور کلی بلوچها از تمام کارهای سیاسی و پستهای سیاسی نیز محروم بودهاند. پیش از این میگفتند که معمولاً استراتژی مبارزه را خود دولتها تعیین میکنند. در بلوچستان هم استراتژی مبارزه را بلوچها تعیین نکردهاند. برای این که بلوچها سالهای سال اصلاً کاری نکردهاند. بلوچها تحمل کرده اند و در ابتدا هم شروع به فعالیتهای مدنی کردند. اگر یادتان باشد یعقوب مهرنهاد یک فعال مدنی بود که کارهای بسیار سادهای میکرد؛ کارهایی که در تهران هر روز صدها نفر انجام میدهند، ولی در بلوچستان حتی یک نفر را بهعنوان فعال مدنی تحمل نکردند و بالاخره مهرنهاد را اعدام کردند.
تا آنجا که روشن است، اغلب جریانهای فعال در بلوچستان، سیاست خود را برای احقاق حقوق قومی و رفع تبعیضهایی که وجود دارد، بر مبارزات سیاسی نهادهاند. طی سالهای اخیر محرومیتها یا اعمال تبعیضها در سیستان و بلوچستان نسبت به گذشته چه تفاوتی کرده است؟ شما در کل وضعیت سیاسی را در بلوچستان و همینطور وضعیت اقتصادی و اجتماعی را چگونه ارزیابی میکنید؟ این خشونت ها راه به کجا خواهد برد؟ فعالان و احزاب سیاسی بلوچ، بهطور کلی کار خودشان را با فعالیتهای مدنی شروع کردند. خود ما هم به فعالیتهای مدنی معتقد هستیم و معتقدیم این مبارزات را باید از طریق فعالیتهای مدنی و هماهنگ با دیگر مردم ایران پیش برد. در بلوچستان البته مسئله فرق میکند. تقریباً هر روز آن مثل آن روز عاشورای سال گذشته در تهران است. یعنی هر روز آنجا مردم را میزنند، میبندند و اذیت و آزار میکنند. این تبعیضها در زمینهی فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی وجود دارد. شما نگاه کنید: الان در تمام ایران تلویزیونهای محلی درست کردهاند که به زبان مردم آن محل، برنامه اجرا میکنند. تنها جایی که این برنامهها به زبان محلی اجرا نمیشود، سیستان و بلوچستان است. بلوچستان تنها جایی است که تا بهحال حتی یک وزیر، یک مدیرکل، یک استاندار و یا یک تیمسار نداشته است و همهی این محرومیتها روی هم جمع شده است. وقتی هم مردم اعتراض میکنند، فقط با سرکوب رژیم روبهرو میشوند. پس خشونت به ناگزیر در بلوچستان پدید آمده است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
مسئله سیستان و بلوچستان بیشتر جنبه مذهبی دارد و عامل اصلی آن وهابیت است هیچکس در دنیا بخاطر عقاید قومی دست به عملیات انتحاری نمی زند
-- بدون نام ، Jul 19, 2010خجالت بکشید آقا! از آدم کشی دفاع می کنید؟
-- بدون نام ، Jul 19, 2010اینهمه آدم کشتن که بگن ج.ا. ضربه پذیره! خوب اینو که همه می دونن. آدم کشی نمی خواد.
مگر فقط شما اقلیت قومی مذهبی هستید؟ مگر کردهای بیچاره کم بد بختی دارن؟
اگر شما تنها قومی هستید که روزنامه و تلویزیون نداره شاید کمی هم تقصیر خودتون باشه.
مگر در فرم ثبت نام کنکور قومیت رو هم می پرسن که شما میگید دانشجوی بلوچ کم داریم؟
من همه اقوام ایرانی رو دوست دارم و آرزو می کنم هیچ کجای خاکم رنگ تهیدستی رو نبینه، اما آدم کشی و دفاع از اون شرم داره.
به امید روزی که بلوچ های عزیز هم در آرامش و رفاه باشن.
اکثر جنگ های تاریخ اتفاقا یا به دلیل مسائل قومیتی بوده و یا برسر تصاحب زمین بیشتر (منابع طبیعی بیشتر) که قدرت قوم غالب رو افزایش بده.
-- علی ، Jul 20, 2010و اتفاقا تمام نسل کشه های تاریخ هم به دلیل مسائل قومیتی بوده.
قتل عام ارمنی ها/یهودی ها/ کولی ها/مسلمانان بوسنی /قتل عام رواندا/دارفور و ........
مساله بلوچستان 100% به دلیل عدم توسعه پایدار در منطقه/فقری که همنشین روزها و شبهای مردم منطقه برای سال های طولانی هست/ عدم رسیدگی به وضعیت مردم اعم از بهداشت و سواد و توسعه فرهنگی/ تبعیض های مذهبی به این شکل خودش رو نشون داده.
بمب هایی که منفجر شدند و کینه ای که هویدا شد از همین سرچشمه ها پا گرفت.
این بمب ها کینه های جوانانی هست که پیرزنی 70 ساله رو می بینن که باید برای تامین یک وعده نان و تخم مرغ برای خودش و نوه های یتیمش از مرز پاکستان یک کارتن سیگار قاچاق رو تو گرمای سوزان صحرا رو دوشش بگذاره و بیاره این طرف مرز تا ازش 1000 تومن سود کنه.
این فقر هست که سرچشمه همه ی بدبختی های ایرانیان نه تنها در بلوچستان در همه ی نقاط محروم کشور هست.
امید هایی که همه سراب شدند و فقری که انگار مثل خوره همه چیزرو داره با خودش می بره به مرداب نابودی.
باید قبل از پا گرفتن گروه جندالله برنامه های توسعه دولت ها برای این منطقه به صورت ویزه اجرا می شد تا این گروه ها بهانه ای برای این کار ها نداشته باشند.
پرواضح است که سخنان اقای حسین بر را اگر بر واقعیتهایی که در این استان ایران انجام میشود بیانگر انست که بلوچها در ایران از ظلم مضاعفی در رنجند. خشونتهایی که از طرف جندالله انجام میشود قابل دفاع نیستند و باید هر ازدیخواهی انرا محکوم کند اما این دلیل نمیشود که اسیب شناسی نیزنشود و بی اهمیت از این ماجراگذشت. مردم بلوچ بمانند بقیه ی ملیتهای تحت ستم ایران هیچ خواستی را ندارند بجز تامین حقووقی برحقه خود که حق ملی و حق حاکمیت بر سرزمین خود.
-- رضا ، Jul 20, 2010