تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با سعید رضوی فقیه، درباره‌ی ارزیابی کلی روندهای سیاسی در سال گذشته

«جنبش سبز رهبری مقتدرانه می‌خواهد»

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

در روزهای پایانی سال ۱۳۸۸ به سر می‏بریم. سالی که به لحاظ تنش‏های سیاسی، در طول تاریخ جمهوری اسلامی ایران بی‏سابقه‏ بوده است. ارزیابی کلی از روندهای سیاسی در سال گذشته و چشم‏انداز وقایع سال آینده، موضوع گفت‏وگوی امشب من با دکتر سعید رضوی فقیه، تحلیل‏گر سیاسی در تهران است:

Download it Here!

به نظر من، جمهوری اسلامی و به‏ویژه تصمیم‏گیرندگان اصلی نظام و در رأس آن‏ها آیت‏الله خامنه‏ای، با سوءتدبیری غیرقابل انتظار و پیش‏بینی، انتخابات دوره‏ی دهم ریاست جمهوری را اداره کردند و فرصتی را که برای تعمیق دمکراسی، حتی یک شبهه دمکراسی محدود دینی و ترغیب مردم به مشارکت در سرنوشت سیاسی خودشان، در اختیار جامعه‏ی ایرانی قرار گرفته بود، به بحرانی فراگیر و بزرگ و مزمن در کشور تبدیل کردند.

جنبش سبز در حال حاضر در چه وضعیتی به سر می‏برد؟

در جهت حکومت و پوزیسیون، مشکلات و دشواری‏های زیادی وجود داشته که می‏توانست به جنبش سبز برای اخذ امتیازات بیشتری و برای احقاق حقوق مردم به صورت حداکثری، دست‏کم در چهارچوب‏های قانون اساسی فعلی کمک کند.

اما متاسفانه در طرف جنبش سبز، یعنی در جهت اپوزیسیون نیز بهره‏برداری‏های مناسبی از شرایط نشده است و من عمده‏ی مشکلات را ناشی از فقدان یک رهبری با اراده‏ای مصمم، در جهت پیش‏برد جنبش و ارائه‏ی راهکارها، برنامه‏ها و شعارهای مناسب برای این جنبش می‏دانم.

منظورتان از شعارهای و راهکارهای مناسب چیست؟

به گمان من، ما می‏توانستیم با تداوم جنبش اصلاحی، یعنی اصلاح نظام سیاسی کشور به صورت مسالمت‏آمیز، مدنی و قانونی، جنبش اعتراضی را پیش ببریم.

شعارهایی که در آغاز مبنی بر احیای جمهوریت، جلوگیری از بازتولید استبداد، دفاع از انتخابات آزاد، آزادی تجمع و راهپیمایی و … مطرح شده بودند، چهارچوب مناسبی بود برای این که ما این جنبش را در فراگیری حداکثری خود به پیش ببریم.

پرسش‏ام همین پیش بردن است؛ این شعارها طرح شدند و سران جنبش هم از آن‏ها حمایت کردند. ولی پیش نرفت.

ولی من گمان می‏کنم که رهبران جنبش نتوانستند چهارچوب‏های مشخص این شعارها را مطرح کنند. یعنی خواسته‏های خود را فرموله کنند، به حاکمیت عرضه کنند و از مردم هم بخواهند که در مقاطع مختلف برای طرح این مطالبات به صحنه بیایند.


دکتر سعید رضوی فقیه، تحلیل‌گر سیاسی

این که ما در برخی مقاطع شاهد بودیم که رهبران جنبش تا آخرین لحظات تکلیف مردم را مشخص نمی‏کردند که آیا باید به خیابان بیایند یا نه و اگر باید بیایند، با چه شعارهایی باید بیایند، نشان از آن دارد که رهبری مناسب برای این جنبش اعتراضی وجود نداشت و به همین دلیل هم تعداد زیادی مدعی برای تعیین خط مشی، جهت‏دهی و یا سخن‏گویی این جنبش در داخل و خارج از کشور مطرح شدند.

این آیا نمی‏تواند ناشی از تکثر در اندیشه‏ی جنبش سبز باشد؟ رهبران جنبش چه باید می‏کردند؟

در مثل مناقشه نیست؛ اما به گمان من، واقعاً جای خالی رهبری مانند آیت‏الله خمینی در سال ۵۷ را در جنبش سال ۸۸ شاهد بودیم. یعنی کسی که در برابر اتفاقاتی که در جامعه رخ می‏دهد، واکنش سریع و مقتدرانه داشته باشد و مسئولیت تصمیم‏گیری‏های خود را هم بپذیرد و با اتوریته‏ای دیگران را وادار کند که رهبری او را به‏رسمیت بشناسند.

در جنبش سال ۸۸ هم حداقل در داخل کشور، اجماع نسبی‏ای وجود داشت که سه‏گانه‏ی خاتمی، کروبی، موسوی می‏‏تواند یک مجمع مورد اعتماد حداکثر نیروهای سیاسی و توده‏ی معترض مردم باشد.

فکر نمی‏کنید، با توجه به تغییراتی که در این فاصله‏ی زمانی اتفاق افتاده است، رهبری کاریزماتیک از نوع رهبری‏ انقلاب ۵۷، می‏تواند به روندهای دمکراتیک آسیب برساند؟

بله؛ مراد من از رهبری، رهبری به معنای کلاسیک آن در جنبش‏های اجتماعی نیست. بلکه منظور این است که عده‏ای به عنوان سخن‏گو و نماد این جنبش، بر اساس اعتمادی که نسبت به آن‏ها وجود دارد، بیان کننده‏ی خواسته‏های حداقلی حداکثر مردم باشند و روی آن پافشاری کنند و حتی اگر لازم باشد در این زمینه‏‏ هزینه‏ای هم پرداخت کنند.

واکنش سریع نسبت به اتفاقاتی که در جامعه رخ می‏دهد، می‏توانست به انگیزش نیروهای معترض کمک بیشتری بکند.

من شاهد بودم که بسیاری از جوان‏ها و حتی افراد مسن در آستانه‏ی هر رویدادی؛ نظیر راهپیمایی ۲۲ بهمن، ۱۳ آبان، ۱۶ آذر و حتی عاشورا پرسش اساسی‏شان تا لحظات آخر این بود که قرار است ما چه‏کار کنیم؟ قرار است چه شعارهایی را مطرح کنیم؟ قرار است در کجا حضور پیدا کنیم؟ این پرسش‏ها در موارد مختلف از ما می‏شد، بدون این که خود ما هم بدانیم قرار است چه اقدامی را انجام بدهیم.

به گمان من، تکثر این جنبش نباید توجیهی باشد برای تن زدن از فعالیت‏های مشخص و برنامه‏ریزی شده‏ی رهبرانی که واقعا این اعتماد در جامعه‏ی ایران به آن‏ها وجود دارد.

‏ظاهراً ما با بحران و مشکلاتی که شما شمردید، وارد سال آینده می‏شویم. صحنه‏ی سیاسی سال آینده را چگونه می‏بینید؟

در چشم‏اندازی وسیع‏تر باید بگویم که اولا حتی شکست جنبش اعتراضی سبز به معنای پیروزی جمهوری اسلامی و رهبران جمهوری اسلامی نخواهد بود.

یعنی اگر این بحران هم فروکش کند و رهبران جمهوری اسلامی موفق شوند بساط جنبش اعتراضی سبز را مانند بساط اصلاحات، با اهرم‏ها و ابزارهایی که دارند برچینند، به معنای آن نخواهد بود که رهبران جمهوری اسلامی موفق شدند قدرت خود را در جامعه محکم‏تر از پیش تثبیت کنند.

چگونه اگر بساط جنبش سبز را هم برچینند، باز موفق نشده‏اند؟

همان‏طور که بعد از برچیده شدن بساط اصلاحات در سال ۸۰، شاهد بودیم که بذرهای جنبش عظیم‏تری در زمین جامعه‏ی ایرانی کشت شده است، امروز هم می‏توانیم پیش‏بینی کنیم که حتی شکست جنبش اعتراضی سبز به معنای پایان کار، پایان اعتراضات و تمام شدن مطالبات طبقات و اقشار مختلف جامعه‏ی ایرانی نخواهد بود.

نکته‏ی دیگر این که جنبش اعتراضی سبز، یک سازمان یا حزب نیست که اگر در مقاطعی با شکست مواجه شد، امکان بازسازی آن وجود نداشته باشد. جنبش سبز، یک جنبش اجتماعی است که ریشه در خواسته‏ها و مطالبات اقشار مختلف جامعه‏ی ایرانی دارد.

این خواسته‏ها و مطالبات عینی و واقعی هستند و اگر حکومت‏گران به آن‏ها پاسخ مناسب ندهند، ممکن است این انرژی متراکم در شرایطی دیگر و از روزنه‏های دیگری فوران کند و ما با بحران‏های جدیدی مواجه شویم.

نکته‏ی سوم هم این است که حکومت جمهوری اسلامی به خاطر سوءمدیریتی که در سال‏های گذشته، به خصوص در سطح قوه‏ی مجریه داشته، دیگر حکومت مقتدری برای اداره‏ی امور کشور و امور اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیست و بنابراین مشکلات اساسی تازه در راه است.

آقای رضو‏ی ‏فقیه، با انتقاداتی که از رهبری موجود دارید، بحث فرارفتن از رهبری موجود، آیا ضرورت پیدا می‏کند؟

فراتر رفتن از رهبری موجود فقط به کم شدن تعداد هواداران این جنبش و محاصره شدن آن‏ها در تور دستگاه‏های پلیسی، امنیتی، نظامی و شبه‏نظامی خواهد انجامید و در نهایت هم ضربه خوردن نیروهایی که خواسته‏اند شعارهای رادیکال‏تر مطرح کنند یا از این حد فراتر بروند را در پی‏ خواهد داشت.


رضوی فقیه: «فراتر رفتن از رهبری موجود فقط به کم شدن تعداد هواداران این جنبش و محاصره شدن آن‏ها در تور دستگاه‏های پلیسی، امنیتی، نظامی و شبه‏نظامی خواهد انجامید.»

برای همین هم هست که من معتقدم، حضور اشخاصی مانند آقایان موسوی، خاتمی، کروبی و چهره‏های دیگری که سال‏ها در چهارچوب جمهوری اسلامی فعالیت کرده‏اند یا داشتن ارتباط با اشخاص ذی‏نفوذی مانند آقای هاشمی رفسنجانی، می‏تواند این جنبش را اگرچه در سطح پایینی از مطالبات، اما در سطح بالایی از امنیت به‏پیش ببرد.

وقتی شما امیدی هم نمی‏بینید برای این که حکومت به مطالبات مردم تن بدهد، این احتمال را هم باید بدهید که شرایط سخت‏تر از این بشود و اگر شرایط مشکل‏تر شد، جنبش سبز با چه روشی باید ادامه بدهد؟

به جای این که در زمانی که مثلا در بیان اعتراضات‏مان دچار رکود می‏شویم، از اعتدال فاصله بگیریم و به تندروی بیفتیم و هر مرحله تندتر از مرحله‏ی قبل شعار بدهیم، باید خویشتن‏داری کنیم و با طرح شعارهای معتدل و خردمندانه و با طراحی برنامه‏های قابل دست‏رس، هم‏چنان شعله‏های این جنبش را در سطح جامعه‏ی ایران زنده نگاه داریم.

چه افقی برای تحقق این شعارها و مطالبات وجود دارد؟

باید امیدوار باشیم که تضادهایی که در کانون‏های مختلف قدرت در رأس مدیریت جمهوری اسلامی وجود دارد، این فرصت را به ما خواهد داد که در آینده‏ای نزدیک دوباره بتوانیم شعارها و مطالبات خودمان را مطرح کنیم. این را در نظر داشته باشیم که امروز دولت کودتا، یک دولت ناکام است که به هیچ‏وجه به اهداف مورد نظر خودش نرسیده است.

امروز رهبری نظام جمهوری اسلامی ضعیف‏تر از تمام ۲۰ سال گذشته است. اقتدار دستگاه‏های امنیتی، نظامی و شبه‏نظامی نیز در برابر مردم، برخلاف آن‏چه به چشم می‏آید، کم‏تر از همیشه است.

از سوی دیگر، شکاف بین مسئولان و مدیران طراز اول جمهوری اسلامی بیشتر و عمیق‏تر از همیشه و پایه‏های مشروعیت نظام جمهوری اسلامی، به خصوص در بین متدینین و روحانیون طراز بالا هم لرزان‏تر از همیشه است.

بنابراین می‏توانیم امیدوار باشیم که با طرح شعارهای معتدل و خردمندانه و به خصوص تکیه بر اجرای قانون، همین قانون موجود و هم‏چنین با افشای قانون‏شکنی‏های بعضی از دستگاه‏ها در قوای مختلف، می‏توانیم جنبش را به‏پیش ببریم.

شما به نوعی، توصیه به تعامل و تعادل کردید. ولی شعارهای رادیکال هم همواره طرح شده‏اند و باز هم ممکن است طرح شوند. در این میان، رهبران جنبش آیا باید این شعارها را نادیده بگیرند یا این که با آن‏ها برخورد کنند و آشکارا نفی کنند؟

نه؛ من معتقدم که آن‏ها باید در برابر برخی شعارهای ناهنجار و رادیکال، به جای مصاحمه یا مجامله، با قاطعیت موضع‏گیری کنند.

ولی در عین حال برای مردم توجیه کنند که مثلا چرا ما با طرح شعار جمهوری ایرانی مخالفیم و چرا با طرح شعار جمهوری اسلامی به عنوان شعار فعلی‏مان، می‏خواهیم بخشی از حقوق تضییع شده‏ی مردم را احقاق کنیم و چرا الان روی اجرای قانون اساسی تکیه می‏کنیم.

انتقاد من به رهبران جنبش این است که با شفافیت و قاطعیت نیامده‏اند با این مسائل برخورد کنند و برخی از مسائل را به اجمال و ابهام برگزار کرده‏اند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

پیشاپیش فرارسیدن عید باستانی مان نوروز را به همه هموطنانم علی الخصوص به شما دست اندرکاران زمانه تبریک میگویم.
امیدوارم سال 1389 خورشیدی سالی پر از موفقیت برای جنبش مردمی سبز باشد.
من با بخشی از صحبتهای کارشناس محترم موافقم و با بخشی مخالف.
مثلا انتقاد ایشون از دوپهلو صحبت کردن رهبران نمادین جنبش بجاست باید صریح و شفاف موضع خود را بیان کنن.
من خدمت ایشون میخوام عرض کنم (کارشناس) که اگه مردم رهبری مقتدر و طیف نگر ندارن بخاطر اینه که رژیم نوعی بی اعتمادی رو در درون جامعه بین مردم ترویج کرده و میکنه.به نظر من بساط سرنگونی این رژیم بدست همین مردم باید صورت بگیره بدون داشتن رهبر یا لیدر.

-- فرزاد ، Mar 18, 2010

جنبش سبز رهبرانی میخواهد که گذشته پاکی داشته باشند و اگر هم انحرافات ناچیزی در گذشته داشته اند را صادقانه اعتراف کرده و از مردم پوزش بخواهند.چنانچه مردم ان انحرافات را ببخشند،شخص مورد نظر می تواند وارد صحنه مبارزاتی شود.
دوم اینکه جنبش سبز باید- باید تکلیف خود را با دگر اندیشان غیر مذهبی هم روشن کند.یعنی یا انان را از خط مقدم جبهه خود ترد کند و یا ازادی عقیده برای کفار و مشرکین را بطور علنی به رسمیت بشناسد.
سوم جبهه گیری با استعمر گران شرق و غرب بدون لغزش و یا پاری بازی
چهارم روشن کردن اهداف و حرکت گام به گام و مسالمت امیز در جهت تحقق اهداف
هر گونه حقه بازی و کج روی باعث نابودی کامل جنبشک سبز کنونی خواهد بود.لذا اخرین شانس خود را با رو راستی با مردم و دولت اقای احمدی نژاد در سال نو امتحان کنید.نصیحت من به شما پیدا کردن یک چهره جدید و درای جذابیت سیاسی است که یکی دیگر از اصول و شروط ادامه مبارزه می باشد.در غیر این صورت بهتر است با دولت کنونی کنار بیائید و بیشتر از این برای مردم ایران مشگل ایجاد نکنید. موفق باشید و سال نو بر همه ایرانیان مخصو صا اصولگرا و اصلاح طلبان مسلمان ایرانی مبارک باد

-- mansour piry khanghah ، Mar 19, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)