خانه > گوی سیاست > تحولات مربوط به انتخابات > نظارت استصوابی و حکومت نمرودی | |||
نظارت استصوابی و حکومت نمرودیمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدو هفته پیش از این یعنی در تاریخ ششم اسفندماه جاری، اعضای مجلس خبرگان رهبری پس از برگزاری آخرین نشست خود با آیتالله خامنهای دیدار داشتند. آقای خامنهای در این دیدار سخنانی گفتند که بخشهایی از آن در همان زمان انتشار یافت اما دیروز بخش نخست از گفتار او انتشار یافت که مشخصا به قانون انتخابات برمیگشت، قانونی که در مجلس تشخیص مصلحت نظام مورد بررسی مجدد قرار میگرفت.
سپس مشروح سخنان منتشر شد که بر جایگاه و اعتبار شورای نگهبان تاکید میکرد و به نوعی رفع نگرانی از بابت تغییر قانون انتخابات در بخشی که به نظارت استصوابی برمیگردد. نظارت استصوابی مقولهای در قانون انتخابات است که مورد اعتراض همهی جناحهای اپوزسیون بیرون و درون نظام قرار دارد و به عبارتی موجب حذف نیروهای زیادی از انتخاباتهای مختلف در کشور میشود. منشا این ابهام اصل ۹۹ قانون اساسی ایران است که میگوید شورای نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آرای عمومی و همهپرسی را بر عهده دارد. منتقدان میگویند این مادهی قانونی اختیار رد یا تایید صلاحیت کاندیداها را به شورای نگهبان نمیدهد اما موافقان نظارت استصوابی میگویند در مادهی ۹۸ بلافاصله قبل از این ماده آمده است که تفسیر قانون اساسی به عهدهی شورای نگهبان است و شورای نگهبان در واقع اختیارات خود را اینگونه تفسیر کرده است. حال یک پرسش مهم این است که آیتالله خامنهای چرا این صحبتها در میان اعضای مجلس خبرگان رهبری عنوان کرده و چرا پس از ۲ هفته رسانهها و نهادهای حامی دولت بر این گفتهها تاکید میکنند. این پرسش و مسائل دیگر پیرامون آن و شرایط فعلی کشور مباحثی هستند که با آقای مجتبی واحدی سردبیر مستعفی روزنامهی آفتاب یزد مطرح میکنم. من تصور میکنم که موضوع انتخابات اصلا الان در ذهن هیچکس نیست، یعنی هیچکس در کشور انتخابات را جدی نمیگیرد هم آقای خامنهای و هم اطرافیانشان میدانند که اگر انتخابات مجددی بدون تغییر عمده در مسئولان و مکانیزمهای انتخاباتی صورت بگیرد، اصلاحطلبها شرکت نمیکنند یعنی اصولا مردم، اگر اصلاحطلبانی را که بخواهند با همین سیستم تمکین کنند و در انتخابات شرکت کنند، طرد خواهند کرد. پس تاکیدشان چه معنایی دارد؟ صحبتهای اخیر آقای خامنهای بیشتر بر این مبنا استوار است که ثابت کنند اعتراضات مردمی و اعتراضات گروههای سیاسی هیچ تاثیری بر تصمیمات ایشان نخواهد گذاشت. برای ایشان خیلی مهم است که مردم عادت نکنند از طریق اعتراض حق خودشان را بگیرند، حالا چه مردم به صورت عام، چه گروههای سیاسی از نظر خاص.
تنها دلیلش این است که فکر نکنید اگر تظاهرات شد، کسی کشته شد و رسواگری در دنیا به بار آمد و ایران بدنام شد، من از جایم تکان میخورم. همان چیزی که گفتهام اجرا خواهم کرد، شاید بشود گفت روشی که ایشان به کار میبرد همانی است که آقای ناطقنوری در خاطراتشان گفتهاند: آقا خصلتشان این است که اگر فشار بر ایشان بیاید حتی اگر موضع حق باشد، قبول نمیکنند. اگر کسی قبول ندارد، در خاطرات آقای ناطقنوری این جمله هست. به این ترتیب آقای واحدی میخواهید بگویید مسئلهی نگرانی از اصلاح قانون انتخابات هیچ نقشی در این میان بازی نمیکند؟ عرض میکنم، به هیچ وجه. فکر کنید اصلا قانون انتخابات با این روشی که مجمع تشخیص مصلحت نظام در پیش گرفته است اصلاح شد، مگر شورای نگهبان قانون قبلی مصوب مجمع تشخیص را اجرا کرده است که حالا کسی نگران باشد؟ ۵ یا ۶ سال قبل، مجمع تشخیص مصوبهای داشته است که شورای نگهبان را ملزم کرده است که برای بررسی صلاحیت افراد فقط به ۴ مرجع مراجعه کند و بر اساس استعلام از آن ۴ مرجع اقدام کند، مگر الآن شورای نگهبان تمکین میکند؟ فرض کنید، مجمع تشخیص مصلحت نظام قانون را اصلاح کرد و اعلام کرد، شورای نگهبان هیچ نقشی ندارد، شورای نگهبان کار خودش را میکند. تازه زمانی که آن اصلاح انجام شد، دولت خاتمی بود، یک مقداری شاید وزارت کشور استقلال داشت، الآن که دیگر وزارت کشور کاملا عبد عبید شورای نگهبان است، شورای نگهبان هم شیفتهی آقای احمدینژاد است، یعنی همان چیزی که آقای احمدینژاد میخواهد، به هر حال اگر انتخاباتی باشد و آقای احمدینژاد باشد، همان اجرا خواهد شد. ولی این به هر حال وقتی که ایشان تاکید میکنند که مجمع تشخیص به هر حال مشورتی است و تصمیم نهایی را ما میگیریم یک نگرانی را میرساند. من عرض میکنم اصلا ورای قانون است، ایشان میخواهند بگویند کسی فکر نکند اعتراضات سیاسی، خیابانی، محفلی و رسانهای تاثیری بر تصمیمات ایشان دارد. ایشان قید کردند که اینجا مردم انتخاب میکنند، حالا ممکن است که مردم اشتباه هم بکنند، این تاکید آیا میتواند اگر روزی شرایط حاد شد احتمال پذیرش انتخابات مجدد را در خود داشته باشد؟ خیر، روشی که ایشان ۳ یا ۴ ماه اخیر در پیش گرفتهاند این است که کمکم از آقای احمدینژاد فاصله بگیرد و نهایتا اگر آقای احمدینژاد کشور را افتضاح کشید، مردم خواستند و من موافق نبودم و بگویند من فلان روز هم یک اشارهای کردم که ممکن است مردم اشتباه کرده باشند. پرسش همین است که آیا وقایع به سمتی میروند که چنین احتمالی را بتوانیم واقعیتر ببینیم؟ من در ۲ یا ۳ مصاحبه گفتم، آقای خامنهای در ۵ تا ۶ ماه پیش وقتی صحبت میکردند یک نوع شیفتگی به آقای احمدینژاد نشان میدادند، الان نه تنها آن شیفتگی نیست بلکه یک تعریضهایی به آقای احمدینژاد هست که اولین بار است.
در آذرماه در جمع عدهای از روحانیون گفتند، نه آن کسی که انتخاب شده است بدون عیب است و نه آنهایی که انتخاب نشدند، قبح محض هستند. یعنی اشاره کردند این رییس جمهور هم میتواند دارای عیب باشد، بعد هم اگر دقت کنید در ۳ تا ۴ ماه اخیر یک کلام در حمایت از دولت صحبتی نکردند. آقای واحدی آیا این صحبتی را هم پریروز که آقای هاشمی کردند و گفتند که رمز دموکراسی در این است که آن کسی که برندهی انتخابات است هزینهها را باید بپردازد و نه کل نظام، آیا یکجور هماهنگی بین صحبت ایشان و آٔقای خامنهای نیست؟ نه، این یک نوع رندی آقای هاشمی است که حرفی میزنند که هم دل آقا را به دست آورند، هم بعدا بتوانند استناد کنند و بگویند من حرفم را زدم. پس به هر حال در آن این مقصود هست؛ نزدیکی با مواضع آقا در عین پافشاری بر مواضعی که خودشان تا به حال اعلام کردند؟ آقای هاشمی یک عده را سوق میدهند به سمتی که تفسیرهای خاصی از صحبتهای رهبری برداشت شود، یعنی میخواهند به جامعه القا کنند که رهبری هم دارند از آقای احمدینژاد فاصله میگیرند، البته به نظر من هم دارند فاصله میگیرند، اما آقای خامنهای باید هزینهی این ایام را پرداخت کند، زیرا بدون حمایت آقای خامنهای، آقای احمدینژاد امکان نداشت بتوانند این دور انتخابات را به این نحو در بیاورد.
حمایتهای سفت و سخت آقای خامنهای باعث شد که آقای احمدینژاد این روش را پیش ببرد. واقعا شما اگر موضع گیری آقای، لاریجانی، محسن رضایی و قالیباف را بعد از انتخابات ببینید، مطمئن باشید اگر حمایتهای آقای خامنهای نبود، قطعا این دور آقای احمدینژاد رییسجمهور نبود. با تمام این اوصاف فکر میکنید ۳ سال آینده را آقای احمدینژاد کشور را اداره خواهند کرد و رییس جمهور خواهند بود؟ من احساس میکنم امروز هم ایشان کشور را اداره نمیکنند، کشور اصلا اداره نمیشود. اگر معنی اداره این است که صبح تلویزیون را باز کنند و بگویند آقای احمدینژاد رییس جمهور فرمودند، ممکن است باشد که به نظر من تا این حد هم ۳ سال نخواهد بود، اما به عنوان مدیر کشور، مدیری که برنامهریزی درازمدت کند، خیر، آقای احمدینژاد همین امروز هم نیستند، قطعا هر چه جلوتر میرود وضع بدتر هم خواهد شد ولی ممکن است تا مدتی مردم از تلویزیون اسم زیبای آقای احمدینژاد را به عنوان رییس جمهور بشنوند. یعنی در واقع توافقی در بالا منجر به تغییر دولت نخواهد شد؟ چرا من احتمال زیادی میدهم که این دولت به پایان نرسد، اما میخواهم بگویم الآن هم دولت مستقری وجود ندارد، دولتی هست سفر خارجی میرود، در افغانستان راجع به آمریکا صحبت میکند، میزبانش ضمن تعریف از آقای احمدینژاد موضع عکس میگیرد، معاون اولش به اختلاس متهم میشود و بالاخره میگویند معاون اول رییس جمهور به اختلاس متهم شد، اسم رییس جمهور هست. منظورتان این است که این شایعهای که گفته میشود آقای رحیمی پشت این اختلاس بزرگ هستند، درست است؟ این که آقای رحیمی پشت این اختلاس هستند را نمیدانم اما آنچه مشخص است، فساد در دولت آقای احمدینژاد از تمام دولتهای گذشته بیشتر است، این را اعداد و ارقام میشود ثابت کرد، من شخص خاصی را متهم نمیکنم اما به نظر من همین محاسبهی ساده که دولت در این مدت بیشترین درآمد را داشته است و مردم بیشترین فقر را کشیدهاند، جز اینکه اموال مردم اختلاس شود و در جاهای غیر حق خرج شود چیز دیگری نمیتواند باشد. آنچه که این روزها میگذرد، آزادی زندانیان سیاسی، حالا چه به شکل مرخصی، وثیقه؛ کفالت یا هر نوع دیگر چه معنایی در فضای سیاسی کنونی دارد؟ اینهم از عجایب روزگار ماست که عدهای را ۸ یا ۹ ماه بیگناه زندان کنند و بعد به خودشان افتخار کنند که اینها را آزاد کنند، باید دید اصل دستگیری آنها چه بوده است. من به شخصه از آزادی ایشان خوشحالم زیرا هر کدام از این افراد و خانوادههایشان عذاب بسیاری کشیدند، خداوند حق همهی ایشان را برای ما حلال کند زیرا برای همهی ما اینکار را کردند، اما از دید حاکمیت یک ننگ است که بعد از ۹ ماه کسی را آزاد کنند بدون اینکه هیچکس توبیخ شده باشد. یعنی به نظر من حتی آن قاضی بیارادهای که این احکام را صادر میکند، خودش هم نمیداند جرم اینها چیست. به هر حال در سیاستهای جاری حکومت این حرکت حاکی از چه تصمیم یا برنامهای است؟ من دارم یک چیزی مینویسم که به زودی خواهید دید، ما داریم به سمت حکومت نمرودی میرویم، یعنی آقا میتواند زنده کند، بمیراند، آزاد کند، زندانی کند. متاسفانه فقط به سمت این جهتها میرویم یعنی هر وقت آقا اراده کردند میتوانند کسی را از زندان آزاد کنند، همانطور که وقتی اراده کردند میتوانند کسی را زندانی کنند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
افرین بر شما اقای واحدی
-- ایرانی ، Mar 14, 2010