خانه > گوی سیاست > ایران > «دانشجویان، منبع مشروعیت یک نهاد دانشجویی» | |||
«دانشجویان، منبع مشروعیت یک نهاد دانشجویی»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comجنبش دانشجویی در ایران با تاریخ مبارزات سیاسی گره خورده است. به طوری که بعد از شهریور ۱۳۲۰ تا کنون هیچ دورهی تاریخی، حتا رویدادهای مهم در تاریخ ایران، نیست که نامی از جنبش دانشجویی در سطح عناصر معین آن وجود نداشته باشد. جنبش ملی در دهههای بیست و سی، جنبش مسلحانه در دهههای چهل و پنجاه و نیز در تمام اُفت و خیزهای پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ این حضور برجسته است و حوادث معینی به نام این جنبش و نامهای معینی از میان کوشندگان آن به ثبت رسیده است. همین امر میتواند تا حدی علل درگیری مداوم این حرکت را با حاکمان وقت توضیح دهد. انجمنهای اسلامی دانشگاههای ایران ـ دفتر تحکیم وحدت ـ اولین محصول بعد از انقلاب این جنبش است که مهر انقلاب را بر خود داشت. این جریان نیز در سی سال گذشته فراز و فرودهایی داشته است. در اوایل دیماه گذشته، وزارت علوم دولت نهم، پس از انتشار بیانیهای از جانب طیف علامهی تحکیم که اصلیترین نیروی این تشکیلات را میسازد، این تشکل را غیرقانونی اعلام کرد. اعلامیه در رابطه با وقایع غزه بود. البته این اعلان وزارت علوم در حالی اتفاق میافتد که شش سال پیش از این، در سال ۱۳۸۱، نیز دفتر این تشکیلات پلمب و غیرقانونی اعلام شده بود، بدون آنکه فعالیتهای آن متوقف گردد. به دنبال دستگیری یکی از دبیران سابق این تشکیلات، سعید رضویفقیه در روز دوشنبه، ۱۴ بهمن با آقای مهدی عربشاهی، دبیر فعلی تشکیلات دفتر تحکیم وحدت، گفت و گو کردهام.
منشاء درگیریها و اختلافات دفتر تحکیم وحدت با مجموعهی حاکمیت چطور و از کی آغاز شد؟ تاریخچهی اتفاقاتی که در مجموعهی تحکیم افتاده، برمیگردد به سال ۱۳۸۰یا شاید بتوان گفت، پیشتر از آن، سال ۱۳۷۸ و بعد از وقایع کوی دانشگاه، که بخشی از حاکمیت تصمیم گرفت به نوعی مجموعهی دفتر تحکیم وحدت و انجمنهای اسلامی را مهار کند. در سال ۱۳۸۰ تعدادی از انجمنهای اسلامی، با حمایت برخی از نهادهای خارج از دانشگاه، نشستی در دانشگاه شیراز بدون رعایت موازین تشکیلاتی، برگزار کردند و نام شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت طیف شیراز را بر خود نهادند. اما اکثریت که بالای نود درصد بود، در اسفند ۱۳۸۰، نشست خود را در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار کرد و شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت را در آن زمان شکل دادند. به این ترتیب، از صحبتهای شما میتوان این برداشت را کرد که تقسیم دفتر تحکیم وحدت به شاخهی شیراز و شاخهی علامهی تهران، حاصل یک اختلاف نظری معین نبوده، بلکه از بیرون ـ حتا از درون حاکمیت ـ به دانشجویان تحمیل شده است؟ روند وقایع بعدی این نظر را اثبات کرد که این اختلافات واقعی نبود. بلکه، برخی از نهادهای خارج از دانشگاه به دنبال این بودند تا آنجایی که امکان دارد، بدنهی جنبش دانشجویی را نحیف کنند. روی همین حساب این اتفاق رخ داد. در آن زمان، دفتری که در اختیار اتحادیهی انجمنهای اسلامی بود، پلمب شد. اما بنا هم بر این قرار گرفت که بررسی شود، ببینند کدام یک از این دو طیف مشروعیت دارد. وزارت علوم در سال ۱۳۸۱ نظرسنجی از انجمنهای اسلامی کرد که در آن بیش از نود درصد انجمنها اعلام کردند به طیف علامهی تحکیم وابستگی دارند. حدود سه یا چهار درصد طیف شیراز را قبول داشتند. بقیه هم موضع خاصی را اتخاذ نکردند.
وزارت علوم اعلام کرده که تنها طیف شیراز تحکیم وحدت را به رسمیت میشناسد. از نظر تشکیلاتی، طیف شیراز در چه موقعیتی بوده یا الان هست؟ حتا تعدادی از انجمنها هم که در طیف شیراز بودند، طی این سالها، به مرور، به مجموعهی اصلی جنبش دانشجویی دفتر تحکیم وحدت برگشتند. از آن طیف فقط یک اسم باقی مانده که شاید بتوان گفت هویت مشخصی از خود ندارد و در کنار بسیج دانشجویی، جامعهی اسلامی، انجمنهای اسلامی مستقل، فقط برای استفاده از عنوان دفتر تحکیم وحدت وجود دارد. با آنها در مقابل سفارتخانهها حضور پیدا میکند یا حرکتهای دیگری مثل حضور در فرودگاه و… انجام میدهد. میشود گفت به نوعی سعی شده یک جریان دانشجویی دستساز از طرف حاکمیت و دولت شکل بگیرد که سیاست آنها را در داخل دانشگاه پیگیری کند. ولی اکثریت انجمنهای اسلامی و مجموعهی دفتر تحکیم وحدت همچنان در مقابل این روند ایستادهاند و تلاششان هم بر این است که بتوانند از هویت دانشجویی خود دفاع کنند. سال ۱۳۸۱ که این جریان بروز کرد و منجر به پلمب شدن دفتر تحکیم وحدت شد، دولت اصلاحات سر کار بود. چطور شد که این اتفاق افتاد؟ با توجه به اینکه شما این حادثه را نفوذی از درون حاکمیت میبینید، برخورد دولت در آن زمان با این مسأله چگونه بود؟ در آن زمان، شاید بتوان گفت دولت آقای خاتمی کمی هم به مجموعهی انجمنهای اسلامی کملطفی کردند. با وجود اینکه نظرسنجی وزارت علوم به صراحت مشخص میکرد کدام یک از این دو گروه شایستهی آن هستند که عنوان دفتر تحکیم وحدت را داشته باشند، ولی بنا بر فشارهایی که شاید از گروهها و نهادهای خارج از دولت وارد شد، این نظرسنجی را اعلام نکردند و تنها به این موضوع بسنده کردند که «فعالیت هر دو طیف از نظر ما قانونی است.» انتظار داشتید که اعلام شود فعالیت طیف شیراز غیرقانونی است؟ البته آنچه برای بچهها در مجموعهی دفتر تحکیم وحدت همواره مهم بوده، این است که منبع مشروعیت یک نهاد دانشجویی را دانشجویان تعیین میکنند. وزارت علوم میتوانست صرفاً واقعیت موجود را، یعنی اینکه چه تعداد از انجمنها اعلام کردهاند در این طیف وجود دارند با شجاعت و صراحت بیشتری اعلام کند. ولی در هر حال، چه این اعلام میشد، یا نه و یا حتا اگر وزارت علوم فعالیت طیف علامه را غیرقانونی هم اعلام کند، ما منبع مشروعیت را همیشه داخل دانشجویان میبینیم. الان وزارت علوم این کار را انجام داده و طیف علامه را غیرقانونی اعلام کرده است. اما سوال من این است که وزارت علوم اصلاحات باید طیف شیراز را غیرقانونی اعلام میکرده، یا وزارت علوم کنونی؟ چه برخوردی را اساساً در شأن وزارت علوم میبینید؟ الان مسئولین دانشگاهها در خیلی از دانشگاهها انجمنهای اسلامی را که رأی و نظر دانشجویان را با خود دارند، غیرقانونی اعلام میکنند و بعد مجوز فعالیت و دفاتر و امکانات این انجمنها را در اختیار گروهی قرار میدهند که اکثراً از طیف دانشجویان بسیجی آن دانشگاه هستند. واقعیت این است که دانشجویان بسیجی هم در دانشگاهها وجود دارند. صرفنظر از اینکه سهمیههایی گذاشته میشود یا نه، این واقعیت وجود دارد. به نظر شما، بهتر نیست وزارت علوم به جای تعیین تکلیف کردن که کدام غیرقانونی و کدام قانونی است، اساساً وارد این حیطه نشود؟ اعتقاد ما این است که استفاده از امکانات حقوقی دانشگاه ، به اندازهای که هر جریان دانشجویی در افکار عمومی دانشجویان حضور دارد، حق آن جریان است. یعنی طیف دانشجویان اصولگرا یا دانشجویانی که سنتی فکر میکنند، اگر بیست درصد وزن دانشگاه را دارند (البته دقیق مشخص نیست. باید در هر دانشگاهی رأیگیری و نظرسنجی شود) در یک فضای دمکراتیک این حق را خواهند داشت که از بیست درصد امکانات دانشگاه بهرهمند شوند. اما الان میبینیم که تمام تشکلها و گروهها را به یک طیف خیلی خاص و محدود اختصاص دادهاند ـ جامعهی اسلامی، انجمنهای اسلامی مستقل، دفتر تحکیم طیف شیراز که برای خودشان ساختهاند ـ و در آن طرف تلاش میکنند اکثریت دانشجویان را که شاید میتوانستند فقط در قالب انجمنهای اسلامی و دفتر تحکیم وحدت فعالیت کنند، از هر نوع امکان حضور رسمی در دانشگاه محروم کنند. هر چند شاید بتوانند در این راه، امکانات رسمی را از ما بگیرند و اجازهی حضور رسمی در دانشگاه را به ما ندهند، ولی بچههای ما در دانشگاههایی هم که غیررسمی شدهاند، فعالیت خودشان را ادامه میدهند و در دانشگاهها حضور فعال و پرشور دارند. واکنش انجمنهای اسلامی پس از اعلام غیرقانونی بودن دفتر تحکیم وحدت از جانب وزارت علوم، چگونه بود؟ بعد از اینکه اعلام کردند، طیف علامه غیرقانونی است، در دانشگاهها روی انجمنهایی که هنوز رسمی هستند، فشار آوردند و از آنها خواستند از طیف علامه و در واقع از دفتر تحکیم وحدت، اعلام برائت کنند وگرنه جلوی فعالیت آنها را هم خواهند گرفت. در نهایت، جمعبندی دوستان ما در انجمنها این بود که «انتخاب یک اتحادیهی انجمنها، حق خود انجمنها است» و روز یکشنبه ۱۳ بهمن بیانیهای با امضای ۵۲ انجمن اسلامی از دانشگاههای سراسر کشور با همین مضمون منتشر شد. به هر حال ما فکر میکنیم مجموعهی حاکمیت در برابر آزمون بزرگی قرار گرفته و باید دید در سیامین سالگرد انقلابی که وعده داده بود، مارکسیستها هم اجازهی فعالیت خواهند داشت و آزاد خواهند بود، حداقل به انجمنهای اسلامی اجازهی فعالیت خواهند داد یا نه. گذشته از امیدواری، پیشبینی شما در مورد این برخوردهای حاکمیت در آینده چگونه است؟ تصور میکنم، جمعبندی دولت آقای احمدینژاد این است که اگر فضای کشور کمی باز شود، به احتمال زیاد با توجه به نارضایتی گستردهای که از عملکرد آقای احمدینژاد وجود دارد، به سمتی میرود که شکست ایشان در انتخابات قطعی شود. به همین دلیل همهی تلاششان این خواهد بود که اجازه ندهند در این چند ماه فضا باز بشود. فکر میکنم، تا عید هم فضا را بسته نگاه دارند، اما بعد از عید، مجموعهی حاکمیت مجبور میشود هرچه به سمت انتخابات نزدیکتر میشویم، فضا را مقداری بازتر کند. در همین رابطه: • «سعید رضوی فقیه بازداشت شد» • حمایت۵۱ تشکل دانشجویی از «طیفعلامه» • دفتر تحکیم وحدت: غیرقانونی نیستیم • «طیف علامه» دفتر تحکیم غیرقانونی اعلام شد
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|