تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت و گو با عرفان قانعی‌فرد درباره ترورهای اخیر در کردستان

چه کسی در کردستان دست به ترور زد؟

نیک‌آهنگ کوثر
nikahang@radiozamaneh.com

در طول دو هفته گذشته، ترور چند نفر از شخصیت‌های سیاسی و قضایی کردستان باعث نگرانی زیادی در منطقه شده است. به همین بهانه با عرفان قانعی‌فرد، تاریخ‌نگار کرد گفت و گو کردم.

Download it Here!

این ترورها چه تأثیری بر فضای کردستان خواهد داشت؟

متأسفانه در مطالعات امنیتی و تاریخ سیاسی معاصر کردستان می توان مواردی را ذکر کرد که در برهه‌های متفاوت موجب امنیتی شدن فضای این بخش از کشور شده است و مناطق کردنشین را تحت نگاه و ذره‌بین امنیتی قرار داده است.

حتی مواردی هم در مناطق کردنشین بوده که نوعی تسویه‌حساب شخصی و میان‌گروهی بوده است؛ اما باز هم بر نگرش سیستم امنیتی حکومت مرکزی تأثیرگذار بوده است و هیچ سود یا نفعی برای مردمان نداشته است.

البته جای این پرسش جدی مطرح است که چه طور در یکی از حساس ترین مناطق کشور - بنا به نظر حکومت مرکزی - چند ترور مشابه، آن هم از چهره‌های وابسته به حکومت و شناخته شده برای حکومت رخ می‌دهد و دستگاه امنیتی و نظامی ایران از قضیه بی‌اطلاع باشند؛ که به گمانم در ساختار اداری جدی، باید چنین مسئولانی را شماتت و ملامت کرد؛ یا این‌که نفرمایند به کردستان نگاه امنیتی ندارند و اگر دارند، پنج ترور در چند روز در قاموس امنیت گنجانده نمی‌شود.

آیا می‌شود گفت که ترورها در کردستان، برنامه و سابقه مشخصی دارند؟

اکثر اساتید علوم سیاسی و تاریخ معاصر بر این عقیده‌اند که ترورها در طی تاریخ معاصر عمدتاً بر چند دسته تقسیم می‌شوند:

الف- حکومت مرکزی؛ که گروهی از رهبران یا مخالفان و منتقدان و حتی فعالان را حذف فیزیکی کرده است؛ که در تاریخ معاصر کردستان نمونه های فراوانی وجود دارند.

ب- تسویه‌حساب میان‌گروهی؛ که توسط گروهی یا حزبی یا دسته‌ای به موجب تأمین خواسته‌های خود این اعمال انجام شده است که امروزه روز کمتر مواردی از این دست وجود دارند.

پ- گروه‌های تروریست؛ که با نقشه و طرح‌های خاص یک گروه ناشناخته یا غیر جدی برای اهداف خود چنین کرده‌اند.

ت- پراکنده و ناشناس؛ که یا به خاطر مسائل شخصی یا انحراف اذهان یا ارائه تصویری دیگر توسط فردی رخ می‌دهد.

در هر کدام از این چهار مورد، در کردستان ترکیه و عراق و ایران بسیارند مواردی که غیر مستند مطرح می‌شود. مثلاً گروهی یا شخصی به دست افرادی از رقبا حذف شده‌اند که ارتباطی به حکومت مرکزی ندارد.

مثلاً مصطفی بارزانی در بهار ۱۹۶۸ سلیمان معینی، از اعضای کمیته انقلابی حزب دموکرات را اعدام می‌کند و جنازه او را به دست مقامات ایرانی ساواک تحویل می‌دهد؛ که این اعدام و ترور ارتباطی به حکومت مرکزی عراق و ایران نداشت.

یا مثلاً در کردستان ترکیه در ژوئن ۱۹۷۱ سعید الجی، دبیر کل حزب دمو کرات کردستان ترکیه، توسط دکتر شوان - یا سعید قرمزی تپراک - ترور می‌شود و سپس دکتر شوان بعد از محاکمه شدن توسط اسد خوشاوی توسط پیش‌مرگان بارزانی ترور می‌شوند.

یا در مثال حکومتی می‌توان به ترورهای اسماعیل سمکو - یا سمیتقو - یا شرفکندی و دکتر قاسملو اشاره کرد که البته می‌توان سبب را معارض و مخالف بودن آنه‌ا با حکومت مرکزی دانست که بنا به برنامه نظامی و امنیتی خود دست به این ترور زده‌اند.

و البته باز هم ضعف مدرک مستند گاهی باقی می‌ماند. مثلا هنوز مشخص نیست که آیا عبدالرحمن ذبیحی - چهره فرهنگی سیاسی کرد ایرانی - توسط بعث ترور شده تا توسط مخالفان هم‌حزبی‌اش سر به نیست شده است.

در کنار این مثال‌های تاریخی، شاید بتوان در کل این ترورها را جزو دسته سوم و به احتمال ضعیفی جزو دسته چهارم فرض کرد.

این ترورها را که گروهی از منتقدان حکومت و حتی احزاب سیاسی - مانند کومله - بر عهده حکومت ایران می‌دانند، می تواند درست باشد؟

عرض کردم فرق است بین تحقیق تاریخی و تحقیق جنایی. در تحقیق تاریخی باید مدارک مستند و متقن برای اثبات این امر یا از روی اسناد یا از روی روایت افراد و ... وجود داشته باشد که مثلاً حکومتی با وجود عواملی مانند نزاع داخلی یا بی‌ثباتی منطقه‌ای یا امنیت ارضی و ملی، به ترور پناه برده است و فلان شخص یا بهمان فعال ترور شده است.


عرفان قانعی‌فرد، مورخ و تحلیل‌گر سیاسی

اما در بررسی ۵-۴ نفر ترورشده در کردستان ایران که همگی وابسته به نهاد حکومت فعلی و فعال بوده‌اند و حتی کارکنان رسمی ساختار حکومت و نظام جمهوری اسلامی بوده‌اند، اندکی بعید به نظر می‌رسد که حکومتی موافقان و حامیان خود را در منطقه‌ای ترور کند تا پایه‌های خود را سست کند و این نوع خودکشی سیاسی و عملی بی‌پایه و اساس است. از نظر مطالعات امنیتی در ایران به گمانم نوعی جنون باشد.

در ثانی علی‌رغم عدم وجود استنادات، سازمان‌های نظامی و امنیتی به دنبال نوع دوم خواهند بود که چه گروهی و بنا به چه هدفی این ترور را انجام داده است.

کومله هم به جای محکوم کردن ترور توسط هر عاملی، چه شخص و چه حکومت، بنا به چه تحلیلی استراتژیک مثلاً باور دارد که وزارت اطلاعات و امنیت ایران دست به ترور نماینده کردستان در مجلس خبر گان باید بزند؟

حال ترور برای انحراف اذهان جامعه به این سوی کشور چه فایده‌ای می‌تواند داشته باشند و اگر نظام و ساختار امنیتی و نظامی کشوری چنین خام و ناپخته به مسائل نگاه کند که مثلاً نماینده ولی فقیه را ترور کند تا مردم حساب کار دستشان بیاید؛ آن هم کسی که خالص و مخلص رهبری نظام است، چه معنی و توجیهی می‌تواند داشته باشد؟

آیا می‌توان شرایط کردستان را با سیستان و بلوچستان و ترورها (ترورهای انجام‌شده به وسیله گروه جندالله) را با هم مقایسه کرد و به دنبال نقش گروه‌هایی مثل پژاک بود؟

در تاریخ معاصر ما به‌ویژه در تحلیل رخ‌دادهای مربوط به کردستان، بحث اندکی پیچیده است؛ خصوصاً مطالعات امنیتی و سیاسی به داده‌ها و منابع مرتبط می‌شود.

احزاب سنتی در کردستان فعلی، نفوذ و قدرت نظامی ان‌ها در مسیر اضمحلال است و خودشان هم شاید امروز روز، باوری یا توانی به ترور بی‌هدف نداشته باشند؛ در حالی که بعضی از اعضای خود قربانی ترور شده‌اند.

اما گروه‌های کوچک و شاید غیر جدی دیگر برای تخریب یا سست کردن وجاهت حکومت مرکزی مثلاً بر این باور هستند که شاید چند ترور پراکنده، ضربه‌ای به حکومت مرکزی است؛ اما سودی به جز امنیتی کردن و ناامن کردن منطقه شاید نداشته باشد.

گروه‌های زیادی در ترکیه چنین کردند و اما سودی در درازمدت نداشت. مثلاً در حادثه رانندگی هزاران نفر کشته می‌شوند و حال ترور دو سرباز اصفهانی در مرزبانی فلان شهر کردستان چه تأثیری بر ایران خواهد داشت یا مثلاً ترور دو سرباز ترک در کردستان ترکیه؟ و طبعاً برای هر حزبی هم که دارای بلوغ و رشد فکری سیاسی باشد، منفعتی نخواهد داشت.

حزبی یا گروهی یا حکومتی که با دست‌آویز ترور و بی‌اخلاقی سیاسی و دوری از اصول انسانی بخواهد اعلام موجودیت داشته باشد، سرنوشتی بهتر از تروریست‌ها در جاهای مختلف جهان نخواهد یافت.

با تهدید و ترور چاره دردی در هیچ جای جهان نشده است و دیالوگ و دیپلماسی و تعامل امروز روز مؤثر است.

البته شاید بعضی از مقامات امنیتی حکومت، در خصوص عوامل و مسببین احتمالی ترورهای کردستان، این ترورها زیر نظر استکبار جهانی و عوامل فریب‌خورده آن‌ها توصیف کنند

البته هنوز به طور رسمی هیچ حزبی در کردستان این اعمال را تأیید نکرده‌اند و تحقیقات جنایی و امنیتی شاید از روز نخست شروع شده باشد که به هر حال امیدوارم تأثیری منفی بر جامعه داخل ایران نداشته باشد و مانند ترورهای ددمنشانه‌ای که در ایام پس از انقلاب در کردستان رخ داد و چهره مردم شریف و نجیب این دیار را اندکی غبارآلود کرد و بی‌سبب و جهت به اسم کردها تمام شد و فضا را ناامن کردند، دوباره در تاریخ معاصر تکرار نشود.

طنز تاریخ این‌جا بود که همان‌هایی که ترور می‌کردند، مردمان کرد را به رگبار بستند و سلاخی کردند. مردمان کرد هم باهوشند و باشعور. این مردمان بافرهنگ و تاریخ را نمی‌توان با چند ترور بازی کرد و منحرفشان ساخت.

البته من نظر شناختی خودم را بیان می‌کنم و شاید مورد تأیید دیگران نباشد - حال چه حکومت و چه کردها - اما در ابتدای امر من باوری به قضیه قدرت نفوذ استکبار و این نوع حرف‌ها برای جامعه باشعور و دانای ایران ندارم.

تهدید خارجی به آن معنا امروز روز در چهار طرف ایران، کشور را تهدید نمی‌کند؛ یا این‌که ایران با کشوری درگیر جنگ نیست که مثلاً تعدادی از فرماندهان و سران کشور توسط نیروی مقابل ترور بشوند.

اما نظر من ساز مخالف زدن است یا بر خلاف جریان آب رفتن و معتقدم که هزینه ساختن برای جامعه و تحمیل انحطاط و محدودیت - حال تحت لوای هر اسم و رسمی - سودی چه برای مسببین و چه برای آن سیاست تهاجمی ندارد.

در ترکیه هم بسیاری از این نوع ترور از هر دو طرف به شیوه ددمنشانه رخ داد و تاریخ معاصر ما هم مملو از چنین نمونه‌هایی است و جامعه طبعاً خود بر این سیر حوادث آگاهی و وقوف کامل دارد.

Share/Save/Bookmark

در همین باره:
ترور یک عضو مجلس خبرگان در سنندج
حمله مسلحانه به یک قاضی در سنندج
امام جمعه موقت سنندج ترور شد
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

Dear erfan , it was great . you are very smart man

-- ali ، Sep 24, 2009

براي ترساندن فسيلهاي مجلس خبرگان از خطر اختلاف و اغتشاش بهترين كار همين بود كه كردند. آنها بايد با پوست و گوشت خود خطر را حس ميكردند و از ريسك اعتراض به اوضاع و رهبري منصرف ميشدند.اصولا آدمهاي مسن آنهم با روحيات اين حضرات مستعد ترس هستند. اما در اين ميان كشته شدن اهل تسنن احوط و اولي است.

-- منمن ، Sep 24, 2009

برايم جالب بود ميدانستم که آقای قانعی نظرشان راجع به علميات "والکور" ( طرح ترور هيتلر توسط افسران خودی ) چيست. اين ترور است از نوع ضد اخلاقی و ضد ديپلماتيک؟ يا ميتواند توجيه اخلاقی داشته باشد. اگر ميتواند داشته باشد، مرز بين "ترور اخلاقی" و "غير آخلاقی " را چه و چه کسی تعيين ميکند. سپاسگزارم

-- alibaba ، Sep 24, 2009

What Tehran regime is doing in Kurdistan is crime against humanity, it is genocide,...and it must be condemned by every citizen of Iran. Thanks.

-- بدون نام ، Sep 25, 2009

اصولا ترور همیشه‌ هدفمندانه‌ صورت مگیرد.در مورد گروههای سیاسی کرد که‌ همگی انها این ترورها را محکوم کرده‌ اند از این ترورها که‌ ظرف دو هفته‌ صورت گرفت چه‌ نفعی میتواند عایدشان بشود؟در حالیکه‌ نتوانند ان را بر عهده‌ بگیرند تا رضایت هوادارانشان را کسب کنند. اما به‌ نظر من کار خود رژیم است چون رژیم تنها طرفی است که‌ میتواند از ان منتفع شود. از یکسو امنیتی شدن کردستان به‌ نفع انان است که‌ در گزشته‌ هم چنین بوده‌ و از دیگر سو هم در صورت تداوم ان سبب اتحاد داخلی و جلب نگاهها به‌ سوی مسئله‌ ای میشود که‌ رژیم خود میخواهد.

-- حسین ، Sep 25, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)