خانه > گوی سیاست > ايران و اروپا > معامله بر سر مجاهدین یا تصمیمی قضایی؟ | |||
معامله بر سر مجاهدین یا تصمیمی قضایی؟مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدوشنبه هفتم بهمن، در صدر اخبار جهان، بهویژه اخباری که با ایران مرتبط بود، تصمیم اتحادیهی اروپا در خارج کردن نام مجاهدین خلق از لیست تروریستی، مهمترین خبر بود. طبق این تصمیم مجاهدین در ۲۷ کشور اتحادیهی اروپا دیگر تروریست محسوب نمیشوند و اموال آنها که در کشورهای اتحادیهی اروپا مسدود شده بود، به آنان بازگردانده میشود. در گفت و گوهایی با آقایان دکتر عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان در پاریس، آقای دکتر بنیصدر، رییس جمهور سابق ایران که در مقطعی همکاری با مجاهدین را پذیرفته بود و همچنین دکتر سعید محمودی، استاد روابط بینالملل در سوئد، به بررسی این خبر پرداختهام.
آقای دکتر عبدالکریم لاهیجی میگوید: به عنوان حقوقدان از منظر حقوقی قضایی صحبت میکنم. دادگاه اروپایی استراسبورگ، تا آنجایی که اطلاع دارم، در سه مورد رأی داده بود که این سازمان یک سازمان تروریستی نیست و بنابراین باید پولهایی که از آنها توقیف شده، آزاد شود. اسم آنها هم از لیست سازمانهای تروریستی حذف شود. از آنجایی که در دمکراسیها قوهی قضاییه از قدرت اجرایی جداست، از نظر حقوقی این تصمیم، تصمیم درستی است. به لحاظ اینکه راه حل دیگری به غیر از نقض تصمیم قضایی صادره از مرجع صلاحیتدار (دادگاه استراسبورگ) به نظر نمیرسد.
آیا استقلال قوهی مجریه که او هم باید مستقل تصمیم بگیرد، در این مورد رعایت شده است؟ درست است که قوهی قضاییه از قدرت اجرایی جدا است و شورای اروپا، به عنوان قدرت اجرایی باید تصمیم سیاسی اتخاذ میکرد، ولی خیلی هم مشکل است که کشورهای دمکراتیک تصمیم مراجع قضایی را مورد اجرا قرار ندهند. این تصمیم یکسری عواقب حقوقی، سیاسی دارد که معلوم نیست آیا ۲۷ کشور عضو اتحادیهی اروپا آمادگی تحمل این نتایج را دارند یا نه. منظورتان چگونه عواقبی است؟ تا آنجایی که اطلاع دارم، بیش از یک سوم کسانی که در اردوگاه مجاهدین در عراق هستند، در کشورهای گوناگون اروپا به ویژه در فرانسه، آلمان و انگلیس، پناهندهی سیاسی هستند. بنابراین اگر این افراد بخواهند به کشورهایی که قبلاً در آنجا پناهنده بودند، بازگردند و از این کشورها درخواست ویزا کنند، دیگر نمیتوان گفت عدم صدور ویزا برای آنها مجوز قانونی دارد. مگر تا کنون میشد گفت که صدور ویزا برای این افراد، منع قانونی دارد؟ تا کنون، کشورهای اروپا چنین سیاستی را اعمال میکردند. حتی در مورد کسانی که سالها بود از سازمان مجاهدین بیرون آمده بودند، در اردوگاه جداگانهای در عراق بهسر میبردند و کمیساریای پناهندگی سازمان ملل به آنها عنوان پناهنده داده بود. این افراد نزدیک به دو سال بسیار تلاش کردند و بارها و بارها با کشورهای اروپایی تماس گرفتند که به آنها ویزا بدهند. اما هرگز به اینان ویزا داده نمیشد. با توجه به اینکه دادگاه اروپایی استراسبورگ گفته است که این افراد تروریست نیستند و اینها رأی دادگاه را پذیرفتهاند، ندادن ویزا دیگر هیچ مجوزی ندارد. پیشبینی شما چیست؟ مجاهدین اجازهی بازگشت به کشورهای اروپایی را خواهند یافت؟ نه، در حوزهی سیاست خارجی تا کنون در چهارچوب اصلاحاتی هم که در اساسنامه و قانون اساسی اتحادیهی اروپا صورت گرفته، نه وزیر خارجهی واحد دارند و نه سیاست خارجی واحد. بنابراین باید دید هر کشوری چه تصمیمی را اتخاذ میکند. ولی باز دست مقامات قضایی همهی این کشورها باز خواهد بود که بتوانند تصمیم بگیرند و اگر مثلاً پناهندهای که الان در عراق است، بخواهد به فرانسه یا آلمان بازگردد و به او ویزا ندهند، شاید بتواند به دادگستری فرانسه یا آلمان مراجعه کند و از دولتهای مربوطه توضیح بخواهد که با توجه به اینکه متهم به تروریست بودن نیست، به چه عنوان از صدور ویزا برای او خودداری میکنند.
با آقای دکتر الوالحسن بنیصدر گفت و گو میکنم که در زمان ریاست جمهوری در ایران، در مقطعی همکاری با مجاهدین را پذیرفت و پس از تغییر سیاستهای مجاهدین، به ویژه در رابطه با حضور این سازمان در عراق، جدایی خود را از آنان اعلام و نسبت به آنان منتقد بود. از ایشان میپرسم، تصمیم اتحادیهی اروپا را در شرایط فعلی به لحاظ سیاسی، چگونه تحلیل میکنند؟ نه به اقبال و نه به ادبار غرب، نباید اعتماد کرد. بنا بر نوشتهی «لوموند»، فرانسه و انگلستان، آلمان و ایتالیا را هم با خود موافق کردهاند و در کار تشدید مجازاتها علیه ایران هستند. به ترتیبی که آقای اوباما، از یکسو در مذاکره با ایران دستش پر باشد و از سوی دیگر هم تنها با ایران معامله نکند. اروپاییها بتوانند بگویند ما هم هستیم. چند سال هم در حال گفت و گو با آن رژیم بودهایم و حالا نمیخواهیم به حاشیه رانده شویم. در چنین شرایطی است که اتحادیهی اروپا این تصمیم را گرفته است. عراق اعلام کرده بود که مجاهدین باید از خاک عراق خارج شوند و حتی احتمال تحویل آنها به ایران را مطرح میکند. هیچ ایرانی نباید راضی باشد که افراد آن اردوگاه به ایران تحویل داده شوند. زیرا آنان به عنوان انسان صاحب حقوق انسانی هستند که از جملهی آنها، حق حیات و آزادی عمل است. به این جهت هم برای آقای طالبانی، رییس جمهور عراق، دو نوبت پیام فرستادم که شما رضا به این کار ندهید که اینها را به ایران برگردانند. حتی رضا ندهید که آنها در عراق سرگردان شوند. ولی دولت عراق اعلام کرده است که آن اردوگاه را تخلیه خواهد کرد. بله، و علاوه بر آن، این گروه را متهم کرده که تدارک ترورهای انتحاری را در عراق میبینند که اتهامی برای آسان کردن تخلیهی آن اردوگاه است. با این حکم اتحادیهی اروپا، آنها میتوانند به اروپا بیایند. اگر اروپاییها پذیرفتهاند که اینها تروریست نیستند، چه بهتر که آنها را در کشورهای خودشان بپذیرند و مشکلشان حل شود. در حال حاضر مسأله این است که حکومت عراق بنا بر روابطی که میخواهد با رژیم ایران داشته باشد، همینطور آمریکا، بنا بر سیاستی که آقای اوباما در پیش گرفته، میخواهند آن اردوگاه را برچیند. این عده سرنوشت نامعلومی پیدا میکنند. طبیعی است که سرنوشت آنان باید بر مبنای حقوق ذاتی انسان معلوم باشد. البته، شما از منظر سیاسی تصمیم اروپا را بررسی کردید. ولی دو نظر دیگر هم وجود دارد؛ یکی اینکه این یک راه حل بشردوستانه در رابطه با اتفاقی که در عراق ممکن بود برای مجاهدین بیفتد، بوده و دیگری، الزام اتحادیهی اروپا به پذیرش رأی دادگاه استراسبورگ. در این موارد چه نظری دارید؟ اروپا نگران سرنوشت اعضای این گروه در بغداد نیست. اروپا میخواهد به رژیم ایران فشار بیاورد. برای اینگونه آرای قضایی در غرب هم پشیزی ارزش قائل نیستم. برای اینکه فراوان دیدهام، اینها آنچه رعایت نمیکنند، حق انسان است. وقتی لازم باشد، دستگاه قضاییشان آنجور که میخواهد رأی خواهد داد. یک مورد استثنا هست و آن هم آلمان است که قانون اساسی این کشور به قوهی مجریه امکان زیادهروی در فشار به قوهی قضاییه را نمیدهد. آلمان نسبتاً یک استقلال قضایی دارد. در فرانسه، قوهی مجریه اگر مصلحت ببیند، به قوهی قضاییه فشار میآورد و رأیای که میخواهد از این قوه میگیرد. خیلی از ماجراها، مثل همین محاکمهی قاتلان دکتر بختیار، بازگرداندن دو متهم به قتل به ایران و محاکمههای دیگر، همه سَنبل شدند. یا در مورد قتل قاسملو و دو همراهش در وین، با اینکه شاهد آمد و چند بار هم خواستند بیایند شهادت بگیرند، ولی در عمل نیامدند که آن شاهد، شهادت خود را بدهد. به این ترتیب، به نظر شما، موقعیتی که برای مجاهدین به دست آمده، میتواند پایدار نباشد؟ این درس و تجربهی مهمی برای عموم هموطنان ما است. نگاه کنید، از روز اولی که شورای ملی مقاومت تشکیل شد تا کنون، غرب با آنان چگونه رفتار کرده است. دورهی اول، دورهی استقبال از آنان است. دور دوم، دورهی ورود به معامله با رژیم است و قرار دادن اینها در لیست سازمانهای تروریستی. حال دورهی سوم برخورد با این سازمان را میبینیم. آدمی باید به استقلال خود بیاندیشد. وقتی آن را از دست داد، میشود وجهالمصالحه. یک روز معامله میکنند، میشود سازمان تروریستی، روز دیگر از لیست تروریستی خارج میکنند. حال اگر فردا معامله انجام گرفت، تکلیف چیست؟ لابد باز بلای جدیدی بر سر آنان خواهند آورد. هر گروه سیاسی و هر انسان مبارزی، باید اول به استقلال خود بیاندیشد. اگر این را از دست داد و وسیلهی کار قدرتهای خارجی شد، این وسیله روزی بهکار میآید، روز دیگر هم به کار نمیآید.
با آقای دکتر سعید محمودی، استاد روابط بینالملل در سوئد، گفت و گو میکنم. ایشان نتایج حقوقی این مسأله را بیشتر توضیح میدهند: اثرات حقوقی این تصمیم خیلی روشن است. مهمترین اثر آن این است که به عنوان یک گروه تروریستی با مهر تروریستی، تمام داراییهای این گروه غیرقابل استفاده بود. این داراییها بر اساس این تصمیم، البته به سازمان مجاهدین برگردانده میشود. تأثیر حقوقی مهمتر این تصمیم این است که چون سازمان مجاهدین دیگر یک گروه تروریستی محسوب نمیشود، تمام کشورهای اتحادیهی اروپا، سازمانها، ساکنین این کشورها و یا افرادی که خارج از این اتحادیه هستند و میخواهند به این گروه کمک مالی کنند، دیگر مشکلی نخواهند داشت و میتوانند کمک کنند. یعنی، بر اساس این تصمیم و برداشتن مهر تروریستی از سازمان مجاهدین، فعالیت و امکانات مالی که این گروه پیدا میکند، تغییر اساسی پیدا میکند. تأثیرات سیاسی این مسأله به لحاظ عملی، در رابطهی مجاهدین با دولتهای اروپایی چه خواهد بود؟ مهمترین اثر آن این است که مهر تروریستی اصولاً تضییقاتی برای مجاهدین ایجاد کرده بود و نمیتوانستند به راحتی با هر سازمان یا فرد مهمی تماس بگیرند. بسیاری از این سازمانها و گروهها، به همین علت، از تماس با آنها امتناع داشتند. ولی الان، طبعاً از این دیدگاه هم کارشان خیلی راحتتر خواهد شد و میتوانند بدون مشکل به فعالیتشان به عنوان یک گروه سیاسی ادامه بدهند. در گفت و گویی که پیش از شما با آقای بنیصدر داشتم، ایشان معتقد بودند، ابعاد قضایی مسأله تعیین کننده نیست، بلکه مسایل سیاسی اتحادیهی اروپا را به این تصمیمگیری کشانده است. با توجه به اینکه شما هم به حکم دادگاه اروپایی اشاره کردید، نظر شما در مورد این گفتهی ایشان چیست؟ با نظر ایشان کاملاً موافق هستم. اصلاً فشاری روی شورای اتحادیهی اروپا نبود. اگر نمیخواست، ضرورتی نداشت و کسی نمیتوانست وادارش کند چنین تصمیمی بگیرد. این شورا بالاترین مرجع تصمیمگیری سیاسی داخل اتحادیهی اروپا است و نقش آن با نقش شورای امنیت درون سازمان ملل متحد قابل مقایسه است. همینطور که دادگاه بینالمللی لاهه نمیتواند برای شورای امنیت، تعیین تکلیف کند، دادگاه اتحادیهی اروپا هم نمیتواند برای شورای اتحادیهی اروپا تعیین تکلیف کند. اگر میخواستند این اسم را نگاه دارند، البته میتوانستند. ولی شاید تفاوت بین شورای اتحادیهی اروپا و شورای امنیت این است که داخل اتحادیهی اروپا، این ۲۷ کشور ضمن اینکه اجبار قانونی ندارند که تصمیم دادگاه را اجرا کنند، ولی معمولاً به آن توجه دارند و رعایت میکنند. در زمینههای دیگر، مثلاً زمینهی مربوط به کار خود من ـ امور محیط زیست ـ معمولاً تصمیمی را که دادگاه میگیرد، با وجودی که مخالف نظر خودشان است رعایت میکند. الان هم به نظر میرسد، سه تصمیم پشت سر هم دادگاه بدوی اتحادیهی اروپا، باعث شده شورای اتحادیهی اروپا یک فشار سیاسی را روی خود احساس کند و تصمیمش را عوض کند. در همین رابطه: • حذف سازمان مجاهدین از لیست سیاه اروپا • اروپا مشروعیت مبارزه با تروریسم را ندارد • تجمع مقابل سفارت فرانسه در تهران
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
دو نکته:
-- - ، Jan 27, 2009۱- برچسب اتحادیه اروپا به مجاهدین البته ناچسب و غیراخلاقی بود. اکنون به شکرانه زدوده شدن این برچسب، مجاهدین هم باید به خاطر برچسب های زشت و ناچسبی که طی سالیان به مخالفین خود زدند، از پیشگاه مردم ایران پوزش بخواهند. اگر مجاهدین به این درجه از رشد و فروتنی برسند مردم خوب میهنمان خطاهای آنان را خواهند بخشید، چون مجاهدین بر خلاف آنچه شاه و شیخ تهمت زده اند، دشمن مردم نیستند و آزادیخواه اند. به امید اینکه رهبری مجاهدین از کبر و غرور فاصله بگیرند و این شکرانه را بجا آورند در غیر اینصورت:
چو پرده دار به شمشیر می زند همه را ــ کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند.
===
۲- درست است که بیرون آمدن مجاهدین از لیست تروریستی اتحادیه اروپا، در در درجه اول مدیون تلاش های شبانه روزی خود آنان ، یعنی حاصل زحمات خود مجاهدین است اما خروج مجاهدین از لیست تروریستی با جنایات اسرائیل در غزه هم رابطه دارد!
یعنی واکنش رژیم جمهوری اسلامی (به آنچه در غزه روی داد) نقش کاتالیزور را بازی کرد. وقتی عملا رژیم جمهوری اسلامی بیشتر از پیش جانب حماس را گرفت و با اسرائیل و مخاطب اصلی اروپا (محمود عباس) شاخ و شونه کشید، اروپا هم (البته به توصیه لابی های بخصوص...) با برگ مجاهدین بازی کرد. یعنی جواب آن «های»، را با «هوی» داد. ضمن اینکه نمی خواست در معامله احتمالی اوباما با سران تهران، قال گذاشته شود.
افراد کمپ اشرف از حقوق پناهندگی برخوردارند که دولت عراق باید این حقوق بین المللی را بپذیرد. جهان نباید تسلیم جمهوری اسلامی و دولت وابسته به آن در عراق گردد.
-- شعله ، Jan 27, 2009