تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
سیاست خارجی آمریکا در گفت و گو با تحلیل‌گران سیاسی

سیاست خارجی آمریکا تغییر می‌کند؟

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

از اولین ساعات بامداد روز پنجم نوامبر ۲۰۰۸ میلادی، مردم جهان، پیروزی چهل و چهارمین رییس جمهور آمریکا، بارک اوباما را با شگفتی دنبال می‏کردند.

اوباما نخستین رییس جمهور سیاه‌پوست آمریکا و کاندیدای حزب دمکرات، انتخابات را با فاصله‏ی چشم‏گیری از رقیب خود، جان مک‏کین، نامزد حزب حاکم این کشور، حزب جمهوری‏خواه، ‏برد.

فاصله‏ی آرای او با رقیبش در تاریخ انتخابات آمریکا به ندرت اتفاق افتاده است. تحلیل‏گران سیاسی این پیروزی را با پیروزی رییس جمهور روزولت در دهه‏ی ۳۰ میلادی و در شرایطی که بحران بزرگ اقتصادی آمریکا باید مهار می‏شد، مقایسه می‏‏کنند.

آیا این پیروزی استثنایی، پاسخی به سیاست‏های هشت ساله‏ی حزب جمهوری‏خواه و تیم آقای جورج بوش در داخل و خارج از آمریکا است؟

شعار آقای اوباما در تمام دوران انتخابات و نطق بلافاصله پس از پیروزی‏اش «تغییر» بوده است. تغییر در سیاست یکی از بزرگ‏ترین قدرت‏های جهانی، نمی‏تواند به معنای تغییر در سیاست خارجی و در تماس با دیگر کشورهای جهان، معنی نشود.

تغییرات محتمل در سیاست خارجی آمریکا، در رابطه با کشورهای منطقه، به ویژه در رابطه با ایران، چگونه اتفاق خواهد افتاد؟

این پرسشی است که با برخی چهره‏های شناخته شده‏ی سیاسی و رهبران احزاب ایرانی در داخل و خارج از کشور، درمیان گذاشته‏ام.

Download it Here!

با دکتر ابوالحسن بنی‏صدر، نخستین رییس جمهور ایران پس از انقلاب که اکنون ساکن پاریس است، گفت و گو می‏کنم.

انتخاب اوباما در آمریکا، یک تغییر در حد انقلابی فرهنگی سیاسی است. به لحاظ این‌که او یک دورگه است و از «سیستم سیاسی» بیرون نیامده و از بیرون آن سیستم عرض وجود کرده است.

چرا بیرون از سیستم؟

خود او می‏گوید و راست هم می‏گوید. او می‏گوید: «من در دستگاه سیاسی واشنگتن پرورده نشده‏ام. اما در حدی آن‏جا بوده‏ام که مطلع شوم که محتاج یک تغییر اساسی است».

این را هم درست می‏گوید، برای این‌که او نه از خانواده‏های بزرگ آمریکایی و نه از رهبران دو حزب بوده است. بلکه یک توانایی و امید را نمایندگی کرده است. مجموعاً، این اتفاق، تغییر مهمی هم در درون آمریکا و هم در رابطه‏ی آمریکا با بقیه‏ی دنیا است.


ابوالحسن بنی‏صدر

آقای بنی‏صدر با وجود خوش‏بینی به پیدایش گرایش‏های مثبت در سیاست خارجی آمریکا و از جمله ایران، آن را به خصوص با ایران، مشروط می‏بیند. مشروط به این‏که اتفاقاتی از این دست در ایران به‏وقوع نپیوندد.

این‌که در دمادم انتخابات آمریکا، ناگهان در ایران برای عضویت در حزب‏الله نام‏نویسی کنند، عملیات استشهادی انجام دهند، پایگاه دریایی در تنگه‏ی هرمز ایجاد کنند، آزمایش اورانیوم تا ۹۰درجه انجام دهند و… می‌تواند در سیاست خارجی آمریکا تاثیر‌گذار باشد.

با توجه به رعایت همه‏ی این جوانب، چه چیزی در مورد ایران بیشتر محتمل است؟

تشدید مجازات اقتصادی بسیار محتمل است. اما از لحاظ روان‌شناسی مردم ایران، تغییر دیگری خیلی احتمال دارد و آن این‏که، جامعه اطمینان خاطر بیشتری پیدا کند که در آمریکا یک آدم با سیاست جنگ‏طلبانه که به هر تقدیر، می‏خواهد جنگ راه بیاندازد، روی کار نیست.

مردم ایران به این فکر هستند که دستگاه سیاسی آمریکا می‏تواند عاقل شده باشد و آن‏ها می‏توانند بدون احساس خطر از بیرون، در درون، خواستار آزادی و استقرار دمکراسی باشند.


دکتر ابراهیم یزدی، از نهضت آزادی ایران

آقای دکتر ابراهیم یزدی، از «نهضت آزادی ایران» عقیده دارد:

سیاست خارجی آقای اوباما بر محور استراتژی کلان حزب دمکرات آمریکا است که آقای برژینسکی در کتابش، تحت عنوان «گزینش میان رهبری جهان یا سیطره‏ی جهانی»، بیان کرده است.

در این کتاب که به فارسی هم ترجمه شده است، برژنیسکی، سیاست‏های کلان دولت بوش را به شدت مورد نقد قرار می‏دهد و می‏گوید: «سیاست خارجی آمریکا به عنوان یک ابرقدرت، می‏بایستی به جای سلطه‏طلبی، هدایت و رهبری باشد».

به این معنا که می‏بایستی با کشورهای هم‏پیمان و هم‏سو تعامل کنند و در تصمیمات کلانی جهانی، آن‏ها را هم سهیم کنند. دولت آمریکا یک جانبه و یک طرفه تصمیم نگیرد تا آن‏ها هم همکاری کنند.

به نظر من، آقای اوباما در سطح بین‏المللی از این سیاست پیروی خواهد کرد. به همین دلیل هم حتی قبل از انتخاب اوباما، رهبران اتحادیه‏ی اروپا از انتخاب او استقبال کردند.

بنابراین سیاست خارجی اوباما در محور روابط با کشورهای اروپا و اتحادیه‏ی اروپا و آسیای دور، به سوی هم‏گرایی، کنش‏های متقابل و همکاری‏های وسیع‏تر حرکت خواهد کرد.

آقای بابک امیرخسروی، تحلیل‏گر سیاسی و از موسسین «حزب دمکراتیک مردم ایران» که ساکن پاریس است، در این مورد عقیده دارد:

روی کار آمدن اوباما، پدیده‏ی بسیار بزرگی است و خود او نیز در آخرین سخنرانی‏اش بعد از پیروزی گفت: «سیاست ما در جهان، دیگر نه بر مبنای زورگویی و جنگ، بلکه بر مبانی دمکراسی خواهد بود».

طبیعتاً این می‏تواند چشم‏انداز خیلی روشنی را به طور کلی در رابطه با ایران و کشورهای منطقه داشته باشد. به ویژه مورد ایران برای ما کاملاً حیاتی است. خیلی به این رویدادی که در آمریکا رخ داده، امید بسته‏ام.


علی مزروعی، از شورای مرکزی حزب مشارکت ایران

آقای علی مزروعی، از شورای مرکزی «حزب مشارکت ایران» می‌گوید:

برداشتی که از مجموعه‏ی اخبار و روندی که در انتخابات آمریکا طی شد دارم، این است که این تغییر در درجه‏ی اول معطوف به شرایط داخلی آمریکا و بحران مالی که اتفاق افتاد، است و بیشترین تاثیر را در رأی‏آوری اوباما داشت.

بخش عمده‏ای از صحبت‏های آقای اوباما هم معطوف به مشکلات و مسایل اقتصادی بود که دامن‏گیر جامعه‏ی آمریکا، به خصوص طبقات متوسط به پایین شده است.

بنابراین، نقطه‏ی اصلی تغییر، به مسایل درونی جامعه‏ی آمریکا برمی‏گردد. در عین حال، ایشان در سیاست خارجی هم دیدگاه متفاوتی را نسبت به جمهوری‏خواهان بیان کرده‏ است.

هرچند این دیدگاه در طی زمان تغییر پیدا کرد و بیشتر به دیدگاه‏های کارشناسی و دستگاه نظام تصمیم‏گیری آمریکا نزدیک شد.

در عرصه‏ی سیاست خارجی، خیلی تغییرات عمده‏ای را در دوره‏ی اوباما شاهد نخواهیم بود. چون دستگاه تصمیم‏گیری، مبتنی بر یک سیستم کارشناسی و تحلیلی که از منافع ملی آمریکا دارند و چالش‏ها و تهدیدهایی که با آن روبه‌رو هستند، است.

بنابراین، برداشت من این نیست که تغییر عمده‏ای را در سیاست دولت بعدی که آقای اوباما تشکیل می‏دهد، شاهد خواهیم بود.


غلامحسین کرباسچی، از شورای مرکزی حزب کارگزاران ایران اسلامی

آقای غلامحسین کرباسچی، از شورای مرکزی «حزب کارگزاران ایران اسلامی»، زیاد خوشبین نیست. او می‌گوید:

آنچه گفته می‏شود، با آن‏چه عمل می‏شود، متفاوت است. بالاخره با روان‌شناسی که ایشان از وضعیت جامعه‏ی آمریکا داشته که بعد از حادثه‏ی سپتامبر ۲۰۰۱، جنگ، دخالت‏های نظامی آمریکا و به تبع آن، مسایل اقتصادی و… باعث نارضایتی شده است، به عنوان کسی که می‏خواهد از مردم رأی بگیرد، به‏طور طبیعی ادعای تغییر و تحول می‏کند.

ولی بعید به نظر می‏آید که با توجه به ماهیت نظام آمریکا، تغییر ماهوی را در مورد دخالت‏ها و حضور در سیاست‏های بین‏المللی و… مثلاً در رابطه با مردم فلسطین و حتی عراق و افغانستان داشته باشد. بعید است که سیاست‏های خارجی دولت آمریکا تفاوت محسوسی بکند.

آیا نمی‏تواند یک نقطه‏ی تحول کیفی به خاطر شکست سیاست‏های گذشته باشد؟

می‏تواند باشد، ولی صحبت‏هایی که ایشان در زمان انتخابات زده، لابی اسراییل و بازدیدی که از اسراییل داشته، صحبت‏هایی که در رابطه با جریانات اسراییل و فلسطین کرده، نشان می‏داد آن‌طور نیست که آمریکا بخواهد به یک سیاست انزوای بین‏المللی برگردد و خودش را کنار بکشد، یا بخواهد دخالت‏هایی مطابق آنچه افکار روشنفکری دنیا و افکار ملت‏ها مطالبه می‏کنند، داشته باشد.

ولی این امید که در رابطه با ایران، آمریکا سیاست‏های ملایم‏تری پیش ‏بگیرد و راه توافقاتی باز شود، به نظر خیلی از تحلیل‏گران سیاسی وجود دارد.

خداوند دعاهای شما را برآورده کند.

Share/Save/Bookmark

در همین رابطه:
آمریکای پنجم نوامبر چه تفاوتی دارد؟
«فشار بیشتر دموکرات‌ها بر ایران، برای حقوق‌بشر»
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

Rahm Emanuel is obuma's answer to all of you!

-- بدون نام ، Nov 7, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)