تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

زیبایی در فقدان صلح و آزادی

پانته‌آ بهرامی

وقتی وارد نمایش‌گاه می‌شوید دنیایی از رنگ، اما در عین‌حال خاموشی سیاهی، دنیایی از نور، اما دل‌گیری جنگ، انبوهی از امید ولی دل‌مشغولی تنهایی، مجموعه‌ای از سنت ولی چالشی به نام مدرنیته، مملو از بحران اما سؤالی به نام هویت اطرافت را احاطه کرده است.

Download it Here!

این‌جا نمایشگاه صلح در قلب شهر نیویورک است، سازندگانش می‌خواهند پیام‌آور صلح باشند، در رویای دنیایی که قدرت و زور حرف آخر را نزند. ۳۵ هنرمند ایرانی و غیر ایرانی مجموعه‌ای از آثار نقاشی، مجسمه، چیدمان، خط-نقاشی و ویدئو-نقاشی را به معرض نمایش گذاشته‌اند.

لیلا تقی‌نیا میلانی هلر طراح نمایشگاه می‌گوید:

ما از طریق نقاش‌ها، مجسمه‌سازها و فیلم‌بردارها می‌خواهیم پیام صلح را به دنیا هدیه بدهیم. با تلاطم و خشونتی که در دنیا وجود دارد و انسان‌هایی که بدون دلیل کشته می‌شوند، این هدیه ما برای دهه جدید است.

بشکه نفت نام چیدمان شیوا احمدی، هنرمند ایرانی است، اثر شگفت‌آور او یک بشکه واقعی نفت را در معرض دید قرار می‌دهد و در نگاه اول عناصر زیبایی‌شناسی مانع از کشف عنصر پنهان نفت می‌گردد، اما با نگاهی دقیق‌تر می‌توان جنگ‌های پی‌در پی برای نفت، این عنصر ارزشمند را درلابه‌لای نقاشی توان‌مند شیوا احمدی بخوانیم.

رنگ سیاه نماد نفت، و رنگ طلایی نماد ارزش نفت است، او از حیوانات بی‌سر و بدون هویت، مینیاتور و طرح‌های اسلامی به کرات استفاده نموده.

شیوا احمدی هم‌چنین از آب‌رنگ و پخش آن برای طرح مفهوم عدم‌استواری و پایندگی در صحنه جنگ بهره برده، او شش ساله بوده که جنگ ایران و عراق آغاز گشت، مهاجرتش مصادف شد با جنگ آمریکا در عراق و او را دوباره به خاطرات تلخ کودکی برد.


بشکه نفت نام چیدمان شیوا احمدی، هنرمند ایرانی است، اثر شگفت‌آور او یک بشکه واقعی نفت را در معرض دید قرار می‌دهد که در نگاه اول عناصر زیبایی‌شناسی مانع از کشف عنصر پنهان نفت می‌گردد

او بر این باور است زمانی که جنگ ادامه پیدا کرد، لغت‌های تصویریش کم‌تر ادبی، و بیش‌تر پیچیده و روایتی شد. آثارش از نقاشی‌های دو بعدی بر روی کاغذ به نقاشی سه بعدی بر روی بشکه نفت تغییر یافت و علت آن اعتقادش به نقش مهم نفت در تضادها و جنگ‌های کنونی دنیاست.

شجاع آذری، تنها ویدئو نقاشی نمایش‌گاه را در قالب نقاشی قهوه‌خانه‌ای به ارمغان آورده‌است، وی با پیشینه فیلم‌سازی دست به کار ابتکاری ویدئو بر روی نقاشی زده است، در این اثر ویدئو-نقاشی، در عین‌حال که ناظر محشر قیامت هستید، اما کلیپ‌های ویدئویی در مورد جنگ عراق، سوزاندن عکس شاه و حتی درگیری‌های اخیر برای جنبش آزادی‌خواهی را نیز شاهدیم.

در جای‌جای این نقاشی که با پروژکتور بر روی دیوار انداخته شده و رنگ غالب بر آن نارنجی است، می‌توانید ساعت‌ها بایستید و به کشف عناصر مختلف در آن بپردازید، از قیامت تا بهشت، از فرشته‌ها تا زندان ابوغریب، از محشر کربلا تا داستان‌های شاه‌نامه، از جنگ عراق تا خشونت‌های خیابانی بر معترضین به تقلب انتخاباتی در ایران.


رنگ سیاه نماد نفت، و رنگ طلایی نماد ارزش نفت است، او از حیوانات بی‌سر و بدون هویت، مینیاتور و طرح‌های اسلامی به کرات استفاده نموده،

این اثر با صدا و در قسمت‌های مختلف به سه زبان عربی، فارسی و انگلیسی، دیالوگ‌های متفاوتی نیز دارد، کاری که ترکیبی از سنت و مدرنیته را هم در فرم و هم در محتوی به رخ می‌کشد.

شجاع آذری هنرمند مقیم نیویورک:

این کار اقتباسی از یک نقاش قهوه‌خانه‌ای است، محشر قیامت اثر آقای مدبر، تصاویر قیامت و آدم‌های گناه‌کاری که در جهنم قرار گرفته‌اند. من در این اثر تلاش کرده‌ام دو کار را انجام بدهم یکی رجوع به سنت نقاشی قهوه‌خانه‌ای؛ و با گذاشتن کلیپ‌های ویدئو بر روی پرده نقاشی و صدای این ویدئو بر روی پرده، سعی کرده‌ام پرده‌خوانی را به شکل مدرن برگردانم.

و دیگری این‌که اسلام همیشه یک مذهب سیاسی بوده است، حتی زمانی که به تصاویر قیامت نگاه می‌کنید یا هر نقاشی که مربوط می‌شود به مسائل اخلاقی، آن‌ها جنبه سیاسی پیدا می‌کنند.

امروز هم شاهد آن هستیم که چه‌گونه آمریکا برای مدت‌ها شیطان بزرگ نام گرفت و تصاویر مختلفی که در جهان معرفتی شیعه قرار گرفت و من سعی کردم این جهان سیاسی و معرفتی را به شکل امروزی و با مسائلی که در ایران و منطقه اتفاق می‌افتد را تصویر کنم.

نقاشی‌های قهوه‌خانه‌ای سنتی نیستند، در واقع این سبک یک نوع برخورد با ورود نقاشی غربی به ایران بوده و این نقاشی‌ها عموما با جدا کردن خود از نقاشی‌هایی که از سنت در بار قاجار می‌آمد، در بین مردم عادی و قهوه‌خانه‌ها جای گرفتند.

در بنیاد اخلاقیات و معرفت اسلامی یا حتی شاه‌نامه همیشه سعی برمطرح کردن مسائل روز بوده و در هر کدام از نقاشی‌های قهوه‌خانه‌ای که دقت شود این مسئله دیده می‌شود، از این‌نظر همیشه جنبه‌های مدرن داشته است.


شجاع آذری، تنها ویدئو نقاشی نمایش‌گاه را در قالب نقاشی قهوه‌خانه‌ای به ارمغان آورده‌است، وی با پیشینه فیلم‌سازی دست به کار ابتکاری ویدئو بر روی نقاشی زده است

به‌طور کلی کلاسیک‌گرایی و پرسپکتیو که به‌واسطه دید غرب وارد شده بود، آثار سنتی ایران را تحدید می‌کرد، این نوعی برخورد برای احیای سنت بود و در عین‌حال سنت از دربار به سمت مردم کشیده شد به همین دلیل اهمیت اخلاقیات و معرفت در آن زیاد است و از پرتره‌سازی و نقاشی تزئینی جدا می‌شود.

نظر راجل مندل مدیر موزه قطر که به‌طور اتفاقی در نمایشگاه حظور داشت:

من به‌ویژه تحت‌تأثیر کار شجاع‌ آذری قرار گرفتم، اثر بسیار پرتوانی است ترکیب عکس‌ها و تصاویر تاریخی ثابت با لایه‌های بیرونی که از طریق این دریچه‌ها و پنجره‌ها با صدای قوی، وقایع روز را می‌توان مشاهده کرد.

نوعی ترکیب لایه‌های تاریخی و تصویر کردن آن‌هاست، اثری قوی، حسی و تأثیر گذار، فکر می‌کنم یکی از ویژگی‌های این گالری و شهرت آن نیز به‌همین دلیل است، گزینش آثار خلاق و گشودن دری به سوی ایده‌های نوین به‌ویژه از خاورمیانه و ایران است. بنابراین جای مناسبی برای آمدن و آموختن است.


از دیگر آثار نمایشگاه صلح که می‌خواهد در آغاز دهه نوین در دنیای ناآرام کنونی بارقه‌ای از زندگی از طریق هنر، بازتاب‌های درونی و آزادی بیان باشد، چیدمان بحران هویت است.

حدود ده مربع ۳۰ سانتیمتری که از سقف آویزان شده، چیدمانی با عکس‌های سیاه و سفید از چهره‌های زنان گوناگون، سیماهایی کژدیسه شده که ردپای گذاری دردآلود، خاموش و سیاه را درآن حس می‌کنید، در راهی به نام بحران هویت.

خالق این چیدمان که رویه سخت و دردآلود بحران هویت را به رخ می‌کشد و البته بار اصلی آن به دوش زنان بوده، رضا درخشانی، نقاش و موزیسین ایرانی است. او متولد سنگ‌سر بین کویر و کوه‌های شمال ایران است.

نقاش در آثار پیشین خود نزدیکی وزینی به طبیعت داشت، خلق و پیدایش این همه زیبایی از نشستن چند ساعتی درخلوت کوه و تماشای طبیعت در دوران کودکیش برمی‌خیزد.

سال اول دبیرستان با خواندن کتاب نامه‌های ون‌گوگ شور به طبیعت به خلق آثار هنری ویژه او تبدیل گشت.

اصل اساسی در هنر برایش آزادی است که به هیچ‌وجه نمی‌خواهد از دست‌اش بدهد، در نهایت معتقد است که از سنت هم می‌توان استفاده کرد و حتی حرف تازه‌ای را به وسیله آن بیان نمود.


خالق این چیدمان که رویه سخت و دردآلود بحران هویت را به رخ می‌کشد و البته بار اصلی آن به دوش زنان بوده، رضا درخشانی، نقاش و موزیسین ایرانی است. او متولد سنگ‌سر بین کویر و کوه‌های شمال ایران است.

لیلا تقی‌نیا میلانی درباره‌ی چیدمان بحران هویت می‌گوید:

این کار زنان ایران را نشان می‌دهد که مقداری از صورت‌هایشان پوشیده‌است، در ضمن نشان دهنده قدرت زنان ایرانی در تمام رشته‌های علمی، هنری، دینی و سیاسی است و هم‌چنین نقش مؤثر آن‌ها در صلح است.

نقدی که به این نوع کار می‌شود، سیاه و سفید بودن آن است، آیا رنگ در آن مرده است؟

البته در موقع جنگ چیز خوبی وجود ندارد و الان هم ایران بسیار ملتهب است.

درآخر این‌که شجاع آذری تعهد را مسئله‌ای شخصی می‌داند:

تعهد چیزی نیست که برایش دستورالعمل داشته باشید، من اعتقادی به تعهد و بی‌تعهدی ندارم، هرکس باید ببیند چه چیزی برایش صادقانه است، من آدمی هستم تحت‌تأثیر مسائل سیاسی و اجتماعی؛ و در نتیجه این تأثیر در کار من هم دیده می‌شود.

اما به همان اندازه هم برای کسی که در ایران از کوه دماوند نقاشی می‌کند احترام قائل هستم.

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)