تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با امین‌اله حبیبی درباره‌ی علت ناکامی آمریکا در پایان‌دادن به بحران افغانستان

راه صلح افغانستان از پاکستان می‌گذرد

فرنگیس محبی
mohebbi@radiozamaneh.com

پنجم دسامبر، نهمین سال‌گرد کنفرانس بُن در آلمان بود که پس از سقوط طالبان در افغانستان با شرکت نمایندگان گروه‌های مختلف اپوزیسیون این کشور تشکیل شد و ساختار سیاسی کنونی افغانستان بر اساس تصمیمات این کنفرانس شکل گرفت. اکنون نقاط قوت و ضعف این کنفرانس مورد نقد تحلیل‌گران سیاسی قرار گرفته است.

در گفت‌وگویی با امین‌اله حبیبی، پژوهش‌گر آکادمی دفاع بریتانیا، ابتدا از او می‌پرسم علت ناکامی در پایان‌دادن به بحران افغانستان ظرف هشت سال گذشته چیست؟

Download it Here!

به هرحال، در کنفرانس بن تصمیم نسبتا شتابزده‌ای گرفته شد و شاید هم در آن زمان تصور بر این بود که طالبان و بحران افغانستان دیگر به پایان خودش رسیده و با همین گروه‌هایی که در آن‌جا حاضر بودند، می‌شود مساله‌ی افغانستان را حل کرد. دلایل خیلی زیادی وجود دارد.

یکی از اساسی‌ترین دلایل این است که جنگ افغانستان که از سوی ایالات متحده آمریکا شروع شد، یک جنگ واکنشی بود. به گفته‌ی کالین پاول، وزیر خارجه‌ی سابق آمریکا، جنگ انتقام بود و این جنگِ انتقام بدون این که برنامه‌ی مشخصی باشد با یک‌سری حملات شروع شد. ایالات متحده‌ی آمریکا، یا به طور کلی غرب، نمی‌دانست در افغانستان چه می‌خواهند.

فراموش نکنیم که هنوز جنگ افغانستان تازه آغاز شده بود و بی‌آن‌که اوضاع افغانستان سروسامانی بگیرد، توجه‌ی ایالات متحده‌ی آمریکا و غرب متوجه‌ی عراق شد و بیش‌تر نیروهای کارآمد و وسایل لازم به سمت عراق سوق داده شد و بعد از ۲۰۰۳ اهمیتِ جنگ افغانستان تقریبا تاحدودی به فراموشی سپرده شد.

برای همین است که بعد از هشت سال می‌بینیم هنوز ما در این بحران به‌ سر می‌بریم. اما من فکر می‌کنم از زمانی که آقای ژنرال مک‌کریستال روی کار آمدند و با استراتژی جامعی که ایشان طرح کرده‌اند، بحران افغانستان برای اولین‌بار در این تاریخ هشت‌ساله‌ از استراتژییِ مناسبی برخوردار می‌شود و بر این گمانم که در دو‌ـ‌سه سال آینده یا چهارسال آینده اوضاع افغانستان رو به بهبودی برود.


اشتباه اساسی در دولت ایالات متحده‌ی آمریکا این بود که فکر کردند داستان طالبان در افغانستان به پایان رسیده است

آقای حبیبی! بعضی‌ها معتقدند که شرکت‌ندادن طالبان در کنفرانس بن و سهیم‌نکردن آنان در روند سیاسی افغانستان در هشت‌سال پیش، می‌تواند یک اشتباه تلقی شود. اما در جوی که هشت سال پیش وجود داشت، یعنی تمام جناح‌های افغان و کشورهای غربی علیه طالبان و در واقع القاعده جبهه گرفته بودند و در جنگ هم پیروز شده بودند، آیا اصلا می‌شد که با طالبان در بن به گفت‌وگو نشست؟

صلاح این بود که عناصری از طالبان، یعنی عناصری که میانه‌رو تلقی می‌شوند و وابسته به کشورهای همسایه‌ی افغانستان نبودند، در این کنفرانس شرکت داده شوند و در این پروسه‌ی سیاسی که آغاز شده بود، این‌ها هم مشارکت داده شوند. ولی متاسفانه چنین چیزی اتفاق نیفتاد و شاید این یک اشتباه بود.

به هرحال همه‌ی افراد افغانستانی، هر گرایشی که دارند، چه طالبان باشند و چه چپ‌ و چه راست و مجاهدین سابق، همه‌ی این‌ها حق داشتند که در پروسه‌ی جدید ایجاد صلح و امنیت در افغانستان مشارکت داده شوند.

شاید اشتباه اساسی این بود که به‌خصوص در دولت ایالات متحده‌ی آمریکا فرض بر این بود که دیگر طالبان و داستان طالبان در افغانستان به اتمام خودش رسیده است. به خاطر همین است که اشتباهاتی در این زمینه صورت گرفت.

حامد کرزای مجددا برای گفت‌وگو با طالبان اعلام آمادگی کرده است. اما طالبان حاضر به مذاکره نیستند و شرط آن را خروج تمام نیروهای خارجی از افغانستان مطرح می‌کنند که نتیجه‌ی آن‌ هم به‌طور قطع سقوط دولت فعلی افغانستان و قدرت‌گرفتن مجدد طالبان خواهد بود.

به نظر شما چه راه‌حلی برای این مشکل هست، پاکستان چه نقشی می‌تواند داشته باشد؟ چرا که بسیاری معتقدند پاکستان هنوز به طالبان کمک‌‌های مالی‌ـ نظامی می‌کند؟

مساله‌ی اساسی این است، چنان‌چه آقای مک‌کریستال گفته‌اند، اگر حتی صحبت و مذاکره با طالبان بتواند اتفاق بیافتد، باید ابتکار عمل در حوزه‌ی امنیت و نظامی به دست دولت افغانستان و نیروهای بین‌المللی بیافتد تا بشود با طالبان مذاکره کرد. به‌خصوص در یکی دوسال اخیر، اوضاع امنیتی افغانستان چندان خوب نبوده است. من فکر می‌کنم طالبان ابتکار عمل را در دست داشتند و خود را در موضعی نمی‌بینند که با دولت افغانستان مذاکره کنند.

من فکر می‌کنم که مذاکره‌ی با رهبران کلیدی طالبان به جایی نخواهد رسید ولی این مذاکرات در سطوح دیگری باید با عناصر میانه‌رو و آنانی که به دلایل دیگری به طالبان پیوسته‌اند، انجام می‌شد. اگر فرصتی برای طالبان و هم‌دستان‌اش فراهم شود که احساس خطر نکنند، احتمال است که به این مذاکرات هم بپیوندند.

ولی عناصر اصلی، یعنی رهبران اصلی طالبان، به هیچ عنوان به مذاکرات نخواهند پیوست و دلیل اصلی‌اش هم این است که رهبران طالبان رهبران مستقلی نیستند و بیش‌تر در حوزه‌ی اختیارات کشور همسایه‌ی ما، پاکستان، هستند و منافع استراتژیک پاکستان در افغانستان حکم می‌کند که به این‌ها اجازه ندهند وارد مذاکره شوند تا افغانستان به یک کشور امن و باثبات تبدیل نشود. مگر این که پاکستان به این نتیجه برسد که دیگر از طریق طالبان به آن‌چه می‌خواهند، نخواهند رسید.

فکر می‌کنید آمریکایی‌ها و متحدان‌اش بتوانند پاکستان را متقاعد کنند که در این رابطه هم‌کاری کند؟

دولت افغانستان، به‌خصوص در هشت سال اخیر، از هر جایی یا از هر کشوری یا از هر پلاتفرمی استفاده کردند تا این را به دنیا گوش‌زد کنند که مساله‌ و بحران اساسی افغانستان بیش‌تر چاره‌ی منطقه‌ای دارد. ایالات متحده آمریکا هم دیگر متوجه شده‌ است که پاکستان نه‌تنها جزیی از راه‌حل نیست، بل‌که جزیی از بحران بوده است.

در حالی که پاکستان باید جزیی از راه حل باشد. به همین دلیل، فشارها روی پاکستان زیاد شده است و پاکستان به احتمال خیلی زیاد دیگر نخواهد توانست به صورتی که در هشت سال گذشته پشتیبانی خودش را از طالبان ادامه می‌داد، به این پشتیبانی ادامه دهد.

از آن‌جایی که به نظر می‌رسد پاکستان برای موفقیت در مبارزه با طالبان یک عامل کلیدی است، فکر می‌کنید چرا آمریکایی‌ها بیش‌تر سعی نمی‌کنند که پاکستان را متقاعد کنند؟ یعنی به جای این‌که تحت فشار قرارشان بدهند، از طرق دیگر رضایت پاکستان را جلب کنند؟

آمریکایی‌ها در هر صورت از این مسایل آگاهند و متوجه هستند که پاکستان و به‌خصوص عناصری در ارتش و سازمان جاسوسی پاکستان به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم از طالبان حمایت می‌کنند و احتمالا ایالات متحده آمریکا همه‌ی تلاش‌های خودش را خواهد کرد که پاکستان را متقاعد کند تا دست از حمایت خود بردارد.

برای این که اوضاع پاکستان هم اوضاع زیاد باثباتی نیست و آن‌ها نگران هستند که اوضاع پاکستان هم وخیم‌تر شود. به همین دلیل بسیاری احساس می‌کنند که برای تحت-فشار-قرار-دادن پاکستان باید از راه‌هایی و کانال‌هایی استفاده کنند که بتوانند، به دور از افکار عمومی پاکستان، دولت پاکستان و سیستم پاکستان را متقاعد کنند که دست از حمایت از طالبان بردارد.

آقای حبیبی! در اوایل سال ۲۰۰۸ آمریکا و ناتو تصمیم گرفت نیروهای‌شان را در عراق افزایش دهند و این منجر به آرام‌شدن نسبی اوضاع در عراق شد. می‌شود انتظار داشت با این تصمیمی که آمریکا و ناتو برای افزایش‌دادن نیروهای‌شان در این کشور گرفته‌اند همین نتیجه در افغانستان هم حاصل شود؟

افزایش نیرو در افغانستان دو معنا دارد. معنای اولی این است که جامعه‌ی بین‌المللی، ایالات متحده و غرب یک‌بار دیگر تعهد خودشان را نسبت به حل قضایای افغانستان اعلام می‌کنند و معنیِ دوم این است که افزایش نیرو در کوتاه‌مدت می‌تواند به اوضاع امنیتی در افغانستان کمک کند. ولی مشکل افغانستان با نیروهای بین‌المللی قابل حل نیست.


جنگ افغانستان باید از طریق نیروهای خود افغان و از طریق ارتش ملی و پلیس ملی افغانستان اداره شود

نیروهای بین‌المللی نمی‌توانند در بلند-مدت چنین جنگی را در افغانستان به پیش ببرند و پیروز شوند. جنگ افغانستان باید از طریق نیروهای خود افغان و از طریق ارتش ملی و پلیس ملی افغانستان اداره شود و به همین دلیل است که قسمت اعظمی از برنامه‌ی این افزایشِ نیرو به آموزش نیروهای افغان نیز خواهد پرداخت و به نظر من این استراتژی یک استراتژی جامعی است.

شاید در تاریخ هشت سال گذشته برای اولین‌بار آقای ژنرال مک‌کریستال باشد که با یک طرح و برنامه‌ی درست و استراتژی دقیقی وارد عمل شده است. من فکر می‌کنم در سه‌ـ‌چهار سال آینده، ما شاهد تحولات مثبتی در افغانستان باشیم.

عامل دیگر هم، نوع رفتار دولت افغانستان است؛ حامد کرزای رییس‌جمهور افغانستان قول داده است که با فساد گسترده مبارزه کند و توجه‌ی دولت خود را تنها به یک ملیت یا قوم محدود نکند. با در-نظر-گرفتن شرایط افغانستان، فکر می‌کنید که کرزی تا چه حد می‌تواند به قول های‌اش عمل کند؟

دولت افغانستان در این چند ماه گذشته از سوی جامعه‌‌ی بین‌المللی و افکار عمومی دنیا و حتی مردم افغانستان تحت فشارهای بسیار زیادی بوده است. دولت افعانستان ناگزیر از ایجاد تغییرات و تحولات اساسی است. من فکر می‌کنم که دولت افغانستان از تمام نیروی خودش استفاده خواهد کرد.

زیرا آقای کرزای می‌داند که این آخرین شانس و آخرین فرصت برای افغانستان و هم‌چنین دوره‌ی دوم ریاست جمهوری‌شان است. و در نظر دارند که میراثی از خودشان در تاریخ افغانستان بگذارند.

این است که من فکر می‌کنم دولت افغانستان با تحولات زمان هم‌آهنگ خواهد شد و درصدد ایجاد تغییرات اساسی در سیستم حکومت‌داری و نظام‌سازی در افغانستان خواهد بود، به‌خصوص ایجاد تغییرات و تحولات در مبارزه با فساد که یکی از مشکل‌زاترین مسایل برای دولت افغانستان شده است.

Share/Save/Bookmark

Farangis Mohebbi
Interview: Aminollah Habibi

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)