خانه > گزارش ويژه > حقوق بشر > «قتلهای زنجیرهای؛ همچنان یک زخم باز است» | |||
«قتلهای زنجیرهای؛ همچنان یک زخم باز است»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.com۱۱ سال از قتل محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، دو نویسندهی برجستهی عضو «کانون نویسندگان ایران» گذشت. به همین مناسبت، کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیهای میگوید:
«با آرمانهای پاک و آزادیخواهانهی یاران از دست رفتهی خود، بر سر همان پیمان است که بود و اگر هزار سال هم بگذرد، حتی یک دم از دادخواهی خود نمیگذرد و تا محاکمه و مجازات آمران و عاملان جنایتهای سهدههی اخیر و برچیدن کامل تمامی بساط شکنجه، پیگرد و آزار و آزادیکشی، دمی از پای نمینشیند.» در مورد این بیانیه و گذشت ۱۱ سال از قتل محمد مختاری و جعفر پوینده، با آقای دکتر ناصر زرافشان، عضو کانون نویسندگان ایران و وکیل پروندهی خانوادههای قربانیان که به دلیل پافشاری به زندان رفت، گفتوگو میکنم و از ایشان میپرسم که مشکل این پرونده از ابتدا در کجا بود؟ از دست دادن مختاری و پوینده برای کانون، به طور ویژه و اصولا قتلهای زنجیرهای به طور عامتر، زخم بازی است که علیرغم آنچه رسما اعلام و انجام شده است، دادرسی و دادخواهی در این زمینه صورت نگرفته و تا زمانی که کار جدی در این قسمت صورت نگیرد، طبیعی است که نه خانوادهها، نه جامعه و نه محافل اجتماعی که به نوعی خود را در این ماجرا صاحب حق میشناسند، دست از دادخواهی نخواهند کشید. مشکل در همان ابتدا نیز این بود که پروندهای را که هم در طول، هم از عرض و هم از ارتفاع زده و به چهار قتل خیابانی منحصرش کرده بودند، در ارتباط با همین چهار قتل هم آنچنان که باید و شاید رسیدگی نکردند و از جایی قطع کردند. آمران را بهدر بردند، چهار عامل اجرایی خردهپا را گرفتند و در جریانی که از هیچ دیدگاهی نمیتوان اسم آن را دادرسی گذاشت، به قول رییس وقت قوهی قضاییه «ماجرا را جمع و جور کردند». طبیعی است که جامعه با این نوع جمع و جور کردنها کنار نخواهد آمد، راضی نخواهد شد و به همین دلیل بحث دادخواهی از قربانیان قتلهای سیاسی همچنان مطرح است. همانطور که گفتم، این پرونده یک زخم باز است و به طور اخص در مورد مختاری و پوینده، این مساله برای کانون مطرح است.
به خصوص در وضعیت اخیر، با تشدید تمام تضادهای اجتماعی، با تشدید سرکوب و تشدید مبارزات مردم، با ترکیدن این بغض ۳۰ ساله که به اعتقاد من، چندان ارتباطی با یک ماجرای مقطعی و انتخابات و کسانی که به طور اخص در آن انتخابات درگیر بودند ندارد، بحث قتلهای زنجیرهای دوباره مطرح شد. با ترکیدن این بغض، به شکلی در دنبالهی قتلهای زنجیرهای، خونهای بسیاری از مردم بر زمین ریخت و کسانی که در قتلهای زنجیرهای مسئولیت داشتند، بعد از چهار صباحی که تنها شدند، بعد از چهار صباحی که آنها را دور از انظار و دور از مسئولیتهای علنی نگاه داشتند، باز در حساسترین دستگاههای سرکوب مسئولیت دارند (میشناسیم) و مسئولیت بسیاری از سرکوبهای اخیر مستقیما متوجه همان عناصر و همان عوامل است. بیانیهی کانون نویسندگان ایران نیز قتل دگراندیشان و نویسندگان در سال ۱۳۷۷ و سرکوبهای دههی ۶۰ را با رویدادهای پس از انتخابات به هم گره زده است. تا چه حد میتوان رویدادهای چند ماه اخیر را تداوم آن قتلها و سرکوبها دانست؟ بیانیه گره نزده است؛ در واقعیت امر اینها یک روند واحد هستند. حتی رد اجتماعی اکثریت کسانی را که در جریانات اخیر درگیر بودهاند و کشته شدهاند، شکنجه دیدهاند، توهین دیدهاند و یا دستگیر و بازداشت شدهاند بگیرید، خواهید دید که این یک پروسهی واحد است. قتلهای موسوم به زنجیرهای در بیرون تاریخ این مملکت که اتفاق نیفتاده است. مبارزاتی که در راه افشای نقش آمرین و عاملان این قتلها صورت گرفته که بیرون از این جامعه و بیرون از تاریخ آن نبوده است. آنچه هم ظرف پنج شش ماه گذشته اتفاق افتاد، آن بخشی که به بهمیدان آمدن مردم و گسترش مبارزات مردم مربوط میشد، ترکیدن یک بغض ۳۰ ساله است که به نوعی همهی آن گذشته را در بر میگیرد.
میبینید که این پیوند در واقعیت وجود دارد و به نقطهای رسیده که امروز شاهد آن هستیم. ما نخواستیم در آن بیانیه به هم پیوند بزنیم. ما جدا از جدال قدرتی که در دستگاه قدرت جریان دارد و جدا از مداخلاتی که از بیرون در جامعه وجود دارد، جدا از طرحهایی که به هرحال قدرتهای بیگانه دارند که طبیعی است و همهجا دنبال منافع خود هستند؛ به مردم، به نقش مردم و عامل مردمی در این وقایع میاندیشیم و به چشم میبینیم که این مستقیما ادامهی مبارزات گذشته است. به این کیفیت، این ارتباط و پیوند به طور طبیعی وجود دارد و مربوط به جامعه و تاریخ ما است؛ نه در ذهن یا اندیشهی کانون نویسندگان یا محافل دیگر. آقای زرافشان چشمانداز تظاهرات اعتراضی و رویدادهای اخیر را چگونه میبینید؟ طبعا آنچه ظرف ماههای اخیر اتفاق افتاده است، خود را تصفیه میکند و به پیش میرود. در منطقهای مانند خاورمیانه و ایران، قدرتهای بزرگ بیکار نمینشینند و دنبال منافع خود هستند. به دنبال آن هستند که در هر وضعیتی، به خصوص وقتی بحرانی میشود، غایب نباشند؛ حضور داشته باشند و ببیند در جهت اهداف خودشان چه باید بکنند. طبیعی است که بخش اصلی، یعنی نیروی مردم، نیرویی که از پایین و از درون حرکت میکند، برای ماندن و برای ادامهی مبارزهاش، دستخوش تغییر و تحولاتی میشود. بچهی انسانی که ژن راه رفتن در وجودش هست، وقتی تصمیم میگیرد سرپا بایستد، بارها و بارها زمین میخورد. ولی چون قرار است راه رفتن را یاد بگیرد، بازهم پا میشود و خرده خرده راه رفتن را یاد خواهد گرفت. جنبش هم حتی در همین مدت کوتاه متحمل تغییراتی شده است؛ نیروهای تازه جذب آن شدهاند، اما با همان سرعتی که ظرف چند روز دامنه پیدا کرد و گسترش یافت، برخی نیروها غیرفعال شدند و ریزش کردند. ولی اساس آن ادامه دارد.
به خصوص با تحولات اقتصادیای که در جریان هست، تشدید تضادهای اقتصادی جامعه، لایحههایی را که تا کنون نسبتا غیرفعال بودهاند، به میدان خواهد کشید. از هر بابت که نگاه کنید، تضادها در جامعهی ما رو به تشدید است. آخرین پرسشام به یازدهمین سالگرد قتل دو نویسندهی دگراندیش، محمد مختاری و جعفر پوینده، برمیگردد. شما به عنوان عضو کانون نویسندگان ایران و وکیل خانوادهی قربانیان، به جرم پافشاری بر محاکمهی آمران و عاملان این قتلها به زندان رفتید. در ارتباط با پروندهی این قتلها کار تازهای صورت نگرفته است؟ پس از کشمکشهای بسیار، در مقطعی توانستم بخشهایی از این پرونده و آنچه برای ارائه به ما ساخته بودند را ببینم. بخشهایی از این پرونده برداشته شده بود که آثار آن کاملا مشخص بود. روشی در دادگستری وجود دارد (کسانی که در این زمینه کار کردهاند، میدانند) که به اصطلاح دادگستری، پشتنمره یا برگشماری میکنند. حتی با مراجعه به برگشماری پرونده مشخص بود که نه یک نوبت، بلکه به کرات، اوراقی از پرونده خارج شده است. با این وجود وقتی همان پروندهای را که به دستمان رسید ، بررسی کردیم، متوجه شدیم که تعداد قتلها به مراتب بیشتر از آن چیزی است که رسما اعلام شده است. بنابراین من با ارائهی وکالتنامه از خانوادهها، یعنی دلیل سمتم در پرونده، با انگشت گذاردن به اقاریر صریح موجود در پرونده در مورد قتلهای متعددی به جز چهار مورد رسما اعلام شده و با یادآوری تصریح قانون و وظیفهی آن مراجع که میگوید: «اگر در رسیدگی به جرمی، قاضی کیفری تصادفا به جرم یا جرایم دیگری برخورد کرد، بلافاصله تکلیف رسیدگی و تحقیق در مورد آنها را دارد»، ایراد به نقص کردم و درخواست تکمیل پرونده کردم. با اصرار ما، پرونده برای تحقیقات تکمیلی فرستاده شد. ولی وقتی برگشت، هیچ برگ تازهای روی آن نبود که خُب، ماجرا از همانجا شروع شد. کشمکشها تشدید شد و ما فهمیدیم که این خانهای است که سقفاش را قبلا زدهاند و قرار نیست تحقیقی صورت بگیرد. دنبالهی آن هم به دادگاهی شدن خود من، زندان و آن ماجراها منتهی شد. دادرسیای نیز صورت نگرفت. اما تا آنجایی که به سهم من مربوط میشود، تا روزی که هستم، دادخواه خون موکلینام خواهم بود. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
با سلام و خسته نباشید
-- حمید حمیدی ، Dec 3, 2009عکس فرد دیگری را به جای عکس ناصر زرافشان منتشر کرده اید
با مهر
حمید