تاریخ انتشار: ۳ دی ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت‌گو با دکتر عزت‌الله سحابی در باره چشم‌ادازهای جنبش سبز

عزت‌الله سحابی: مصلحت نیست نظام یک‌باره فروبپاشد

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

آن‌چه این روزها در ایران می‌گذرد، شاید در تاریخ سی ساله‌ی بعد از انقلاب بی‌سابقه باشد. بیشتر از ۶ ماه است که جامعه‌ی ایران به لحاظ سیاسی ملتهب است. اعتراضات و ناآرامی‌ها پس از اعلام نتایج انتخابات آغاز شد، اما از آن زمان تاکنون هر رویداد یا حادثه‌ای صرف‌نظر از علت یا ماهیت آن موجب بروز رشته‌ی تازه‌ای از درگیری‌ها میان منتقدان حکومت و نیروهای نظامی و امنیتی بوده است.

از برگزاری روز قدس که تقریباً همه‌ساله در چارچوب ایده‌ها و برنامه‌های اصول‌گرایان بدون هیچ حادثه‌ای برگزار می‌شد، تا سال‌گرد تاریخی ۱۶ آذر، روز دانشجو و یا رحلت ناگهانی آیت‌اله منتظری بزرگ‌ترین روحانی منتقد نظام که در هفته‌ی اخیر اتفاق افتاد.

تداوم و گسترش این رویدادها به نوعی است که امروز کم‌تر صاحب‌نظری یافت می‌شود که معتقد به جدی و حتمی بودن بروز تحولات سیاسی مهمی در ایران نباشد، و البته با درجات متفاوتی از بیم و امید نسبت به روند و چگونگی این تحولات.

Download it Here!

درباره‌ی این مجموعه اتفاقات با آقای عزت‌الله سحابی گفت‌وگو کردم. او که از سیاسیون ملی‌‌ ـ مذهبی شناخته‌شده‌ی قبل از انقلاب است، ازاعضای اصلی شورای انقلاب بود که با تشکیل دولت موقت به دولت مهندس بازرگان پیوست و نخستین رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور شد. و امروز رئیس شورای ملی ‌ـ مذهبی است که از جریانات داخلی منتقد نظام محسوب می‌شود.

از آقای سحابی که معمولاً در این مدت در گفته‌ها و نوشته‌های خود تأکید کرده‌اند که باید به آینده‌ی جنبش سبز امیدوار بود، می‌پرسم که آیا شما پس از همه‌ی رویدادها اخیر هنوز هم امیدوار هستید؟

ما به جنبش سبز امیدوار هستیم، ولی نه در کوتاه‌مدت.

و آن‌چه زمان را طولانی می‌کند، به نظر شما چیست؟

برای این که جنبش سبز در پی منشی مسالمت‌جویانه با حاکمیت است. حاکمیت هم نشان داده است که نمی‌خواهد با مسالمت‌ وضع خودش را اصلاح کند.

جنبش سبز الان بنایش بر ساختارشکنی نیست، در حالی که حاکمیت دارد جنبش را ناامید می‌کند از این‌که نخواهد ساختارشکنی کند.

و شما همیشه از این موضوع ابراز نگرانی کرده‌اید. ولی فکر نمی‌کنید که با رفتاری که حاکمیت می‌کند، این مسأله ناگزیر می‌شود؟ چون صاحب‌نظرانی مانند شما که اصلاً امکان گفت‌وگوی مستقیم با مردم را ندارند.

درست است ما صوری و ظاهری نمی‌توانیم بگوییم. اما بالاخره با نوشته، پیام یا سایت‌ها و اینترنت می‌شود. پیام‌ها امروز، در این شرایط هم به مردم می‌رسد.


دکتر عزت‌الله سحابی می‌گوید برای پیروزی جنبش سبز باید ثابت‌قدم و صبور بود

در حال حاضر نقاط ضعف و قوت این جنبش را شما در کجاها می‌بینید؟

نقاط ضعف‌اش در این است که گرایش‌های مختلفی را در درونش جای داده و این گرایش‌ها گه‌گاهی ظهور دارند که مطابق استراتژی شناخته‌شده و معرفی‌شده‌ی جنبش نیست.

یعنی روش‌های خشونت‌‌آمیز را گهگاه، نمی‌گویم همیشه، از خود بروز می‌دهند. و چون همه‌ی نیروهایی که درون این جنبش هستند تحت تعلیم و نظارت رهبری نیستند، (این جنبش انتظار آن را نیز می‌کشد.)

و در آن‌سو چه می‌بینید آقای سحابی؟ در میان حکومت هم شما به نیروهای مختلفی معتقد بودید همیشه. فکر می‌کنید در میان حکومت هم هستند کسانی که هنوز در پی تعامل و سازش با مردم باشند؟

بله، امید هست. منتهی درصد امیدمان پایین است. ولی ما ناچاریم که مطابق با آن‌چه خودمان تشخیص می‌دهیم، صلاح مملکت است، عمل کنیم، ولو این‌که بابت آن هزینه بدهیم یا فراز و فرود و شکست زیاد داشته باشد. در آن راه باید ثابت قدم بود.

آقای سحابی خیلی‌ها می‌گویند این جنبش به خاطر جوان بودن ترکیب جمعیتی‌اش از شور و هیجان بالایی برخوردار است و عامل عقلانیت ممکن است کم عمل کند.

نه، به نظر من عقلانیت این جریان خیلی از دوره‌ی سال ۵۷ بیشتر است. آگاهی مردم بسیار بالاتر رفته است. همان جوانانی که می‌گویند جوانند، خیلی پخته‌تر به‌نظر من عمل می‌کنند تا آن دوره. شعارهای بی‌خودی و آرمان‌های خیلی دور و دراز و دست‌نیافتنی هم ندارند.

در مقایسه با انقلاب بهمن؟

بله. در زمان انقلاب این‌گونه بود. شعارها خیلی سفت و سخت، محو استعمار و استثمار و از این ادعاهای بزرگی که دست هیچ‌کس به آن‌ها نمی‌رسد.

آقای سحابی در مورد رهبری جنبش؛ شما گاهی گفته‌اید که رهبری واحد و متمرکزی وجود ندارد و این معایب و محاسنی دارد. در این مورد می‌شود توضیح دهید؟

حسن‌اش این است که خودجوش است. یعنی خود مردم هستند که دارند این جنبش را پیش می‌برند و خاموش نمی‌شود. یعنی هرچه سرکوبش ‌کنند خاموش نخواهد شد. عده‌ای را می‌گیرند، ولی از جای دیگر سردرمی‌آورد.

ولی شما گاهی به رهبری آقایان کروبی و موسوی هم اشاره می‌کنید.

بله هستند. خب مردم هم قبول دارند، ما هم قبول داریم. ولی نظر به این‌که این رهبری بر کل اطراف و جوانب جنبش اشراف ندارد، احتمال این هست که جنبش انحرافاتی پیدا کند، مثلاً رادیکال‌تر یا تندتر شود؛ یا به راه‌های غیرمسالمت‌آمیز برود. این احتمال هست.

در جنبش مشروطه هم در حمله‌ی استبداد صغیر همین اتفاق افتاد. برای این که آن زمان هم انجمن‌ها همه جدا و مستقل از هم بودند، انجمن‌های غیبی. رهبری هم که در آن به‌دست طباطبایی و بهبهانی بود، اشرافی بر این انجمن‌ها نداشتند.

انجمن‌ها انواع و اقسام گرایشاتی داشتند که وقتی مشروطیت گرفته شد، این‌ها بروز کرد و باعث اختلاف در میان خود مشروطه‌خواهان شد.

ولی در مجموع فعالیت‌های آن انجمن‌های غیبی و طیف‌هایی که شما می‌گویید، منجر به خشونت کشیدن جنبش نشد.

چرا، حکومت آن را به خشونت کشید. با حمله‌ی استبداد صغیر، وقتی محمدعلی شاه آمد و با کمک روس‌ها و با به توپ بستن مجلس، این‌ها هم خشونت را به آخرین درجه رساندند، ولی چندان هم تقصیر مردم نبود.

در ارتباط با همین نگاهی که شما به روند جنبش دارید و این نگرانی که از تندروی منجر به خشونت دارید. شما در مراسم تشییع جنازه‌ی آیت‌الله منتظری حضور داشتید. می‌توانید بگویید آن مراسم از نظر شما، با تأکید به این زمینه‌هایی که می‌گویید، در مجموع چگونه برگزار شد؟

آن مراسم واقعاً به طور غیرقابل انتظاری باشکوه بود. این‌که جمعیتی حدود یک میلیون در قم در بلوار اطراف حرم جمع شوند و این‌گونه مصمم حرکت کنند، اصلاً قابل باور نبود.

با آن‌که از شب قبل در بسیاری از جاده‌های شهرستان‌های مشرف به قم، مانع گذاشته بودند و نمی‌گذاشتند ماشین‌ها بیایند، با این‌وجود هم‌چین جمعیتی آمده بود.

خب این جمعیت خیلی هم خوب بود. ولی در داخل حرم شعارها خیلی تند شد. حتی علیه آقای خامنه‌ای و این حرف‌ها شد که خود خانواده‌ آقای منتظری مراسم را قطع کردند.

این همه تأکیدی که شما بر مسالمت دارید، از نظر خودتان چه ضرورتی دارد، وقتی که حکومت به هرحال دست به خشونت می‌زند؟

طرف حاکمیت بسیار مایلند و عمداً تحریک می‌کنند که جنبش به خشونت کشیده شود. چون در آن فضای خشونت است که آن‌ها می‌توانند اعمال قدرت کنند. اما در فضای مسالمت نمی‌توانند.

این است که ما مصلحت کشور ایران نمی‌بینیم که نظام یک‌باره فرو بپاشد. چراکه در غیبت یک مرکزیت مقتدر ملی و دموکراتیک خطرات تجزیه و جنگ داخلی و این حرف‌ها زیاد است و روزگار بهتری از این نخواهد شد.

به این جهت است که ما روی مسالمت‌آمیز بودن جنبش خیلی اصرار داریم. اکثریت هم بیشتر این را فهمیده‌اند که خشونت‌گرایی به نفع طرف حاکم است.

و تحلیل حکومت چیست؟ چرا خشونت می‌کند و موجب ساختارشکنی می‌شود؟

حکومت ناچار است، ناگزیر به خشونت است. برای این‌که به تجربه‌ی شواهد بسیاری دیده است که جایگاهی در مردم ندارد. روحانیت که پایگاه اصلی حاکمیت کنونی بود را به شدت دارد از دست می‌دهد. هفت نفر از مراجع بزرگ معروف شرایط فعلی را رد کرده‌اند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

لطفا دقت کنید، تیتر کاملا غلط است. مهندس سحابی می گوید: "این است که ما مصلحت کشور ایران نمی‌بینیم که نظام یک‌باره فرو بپاشد.". کلمه "یک باره" سر این عبارت بسیار مهم است و معنی آن با تیتر شما "مایل نیستیم نظام فرو بپاشت" کاملا مغایر است. در این فضای تهمتها و تخاصمات لطفا با سهل انگاری بر سوتفاهمات نیفزائید.

-- پیمان ، Dec 24, 2009

آقای سحابی مبارزات شما که همیشه بر اساس دین و مذهب بوده است و با اینکه مورد تایید من نیست اما قابل احترام است. اما درست نیست اینکه شما اینگونه هنوز جانب حکومت را می گیرید. شما که در آستانه درگذشت از این جهان هستید اینقدر از جان خود نترسید. جوانان و زنان و مادران دارند از خود گذشتگی می کنند و شما هنوز به آستان آقایانی که متجاوز و قاتلند دل بسته اید؟ افسوس.

-- جواد روزگار ، Dec 24, 2009

آقای روزگار عزیز، به حرف مهندس دقت کنید: فروپاشی نظام به این صورت منجر به روزگار بهتری نخواهد شد. نابوذی حکومت مرکزی منجر به خونریزیهای بی پایان در کشور خواهد شد. تجربه عراق پیش ماست .

-- محمد ، Dec 24, 2009

چه احتمالا کامنت ِ قبلی و چه سری های بعدی، و یک سری که در فیس بوک دیدم، شامل ِ خود ِ شاهین نجفی و کسانی که زیر این لینک کامنت دادند، از دو بی سوادی رنج میبرند، اول که قدرت خواندن ِ عین ِ متن را ندارند، و البته کمی شیطنت عنوان هم همراه شده. عین ِ متن نوشته شده:«ما مصلحت کشور ایران نمی‌بینیم که نظام "یک‌باره" فرو بپاشد»
این کلمه ی یک باره، و علت بعد از آن را معلوم نیست به چه دلیل نمی بینند، و حکم و نتیجه های عجیبی میکنن که سحابی خواستار ماندن این حکومت است.
بی سوادی دوم آن ها در این است که توهم هایی بدون آینده بینی در سر دارند، که مشخصا به این دلیل است که نه بر اوضاع مرزی کشور و جدایی طلب ها اشرافی دارند، نه تا به حال تاریخ های مشابه را خوانده اند که نظام هایی که یک باره فرو پاشیده اند بر سر کشورشان چه آمده.
حتی احتمالا این سوال هیچ موقع برایشان پیش نیامده که اگر بپاشد بعدش چی میشود، نیروهای داخلی مثل ِ سپاه و بسیج، چه اوضاعی در کشور به وجود میاورند و به چه طریق میخواهند آن ها را خلع سلاح بکنند. به چه شکل میخواهند ثروت هایی که خارج از کشور سرمایه گذاری شده را باز بگرادند یا ثروت های فعلی را حفظ بکنند. و هزار چرا و چه طور دیگر، که اگر یک بار یک حکومت فرو بپاشد پیش می آید.
حتی جوجه تحلیل گر ها بهتر از این بر مسائل اشراف دارند، اما متاسفانه چیزی که زیاد شده است روضه خوان سیاسی که تحویل ملت میدهند
"آقای سحابی نسل شما تمام شده است"
حالا که تمام شده اند، یعنی شما ها جایشان آمدید؟ اگر هم تمام شده باشند جای ِ خالی شان بین ِ انشا نویسان احساسی بسیار خالی است.

-- پیام ، Dec 24, 2009

جسارتن آقاي سحابي مهندس هستند نه دكتر!

-- ياسر ، Dec 24, 2009

ابتدا درود می فرستم به شرافت و شجاعت آقای سحابی و سایر دوستان و هم فکران ایشان در نیروهای ملی-مذهبی ، نهضت ازادی و....
نظرات ایشان درست است اما متاسفانه تیتر انتخابی شما نادرست و غیر حرفه ای ست اگر نگوییم مغرضانه.
و این آقای جواد هم اگر درست مصاحبه را می خواند چنین کامنت پرتی نمی نوشت.
این یک اصل جامعه شناسی ست که هر چه روند فرسایش حکومت بیش تر طول بکشد و انقلاب سریع به پیروزی برسد امکان شکستش به هر شکل بیش تر است.
نکته ای که آقای سحابی هم به آن اشاره کردند

-- آرش ، Dec 24, 2009

با سلام .
مواضع جبهه ملي در كل درطي سالهايي كه من ناظرش بودم بر محور وحدت ملي آزادي و دموكراسي عقلانيت و تسامح و تساهل گرديده است . اين مايه از شعور و آگاهي جاي تقديرو دست مريزاد دارد .ايكاش نظام اقتدار گراي حاضر قدر چنين دشمن دانايي را مي دانست و مانع از رشد و كادر سازي آن نمي شد .كسي چه مي داند شايد فرداي سقوط حكومت به ظاهر ديني باز گروهي جلودار شوند كه تفاوتي با اسلاف خود در بهمن 57 نداشته باشند و باز هم مبارزه طولاني مردمان فرهيخته و آگاه ايراني براي وصول به حكومتي دموكراتيك ساليان سال به تعويق بيافتد . اميد دارم كه فرزندان بومند كشور با پرهيز از خشونت و با پرداخت شرافت مندانه بهاي آزادي كه همانا صبر بر مصائب و استواري گامهاي پيشرو و دلهاي محكم و ايماني راسخ را مي طلبد به مطلوب خود برسند

-- مهتاب ، Dec 24, 2009

اگراين رژيم امريكايي است پس روسيه و چين و حزب توده وفدايي و كوبا و ونزوئلا و برزيل و شيلي همه امريكايي اند چون از اين رژيم امريكايي حمايت كردند اگرهمه مخالفتها جنگ زرگري است تمام كمونيستها هم امريكايي هستند٠چون نميگذارند اينها رابطه برقرا ركنندتا دستشان رو شود و به روسها ديگرباج ندهيم

-- syrus ، Dec 24, 2009

در خلا قدرت معمولا افراد فرصت طلب و ابن الوقت صاحب قدرت میشوند و از این نظر فروپاشی ناگهانی رژیم اسلامی بدون داشتن الترناتیو به صلاح هیچکس نیست. ولی متاسفانه افرادی نظیر سحابی و یزدی امتحان پس داده اند و برای نسل فعلی حرف و ایده جدیدی ندارند.

-- علی ، Dec 24, 2009

جناب سحابی، شعار همیشگی نهضت آزادی و جبهه ملی بعد از ٢٨ مرداد این بود«شاه سلطنت کند و نه حکومت» در سال ٥٧ وقتی شاه حاضر شد فقط سلطنت کند و نه حکومت، در رکاب بازرگان و سنجابی و مرحوم پدرتان رفتید در فرانسه پشت سر «آقا» نماز گذاشتید و به شعارتان و به زنده یاد بختیار پشت کردید. ملت ما٣٠ سال است که زخم آن سیاست را بر بدن دارد. چرا یک کلمه درباره «جدایی دین از سیاست» نمی گوید؟ این بار پشت سر کدام «آقا» نماز خواهید گذاشت؟ شما آدم درستکار و شرافتمندی هستید (بند ٤ عادل آباد) شاهد هست. چرا این درستی و راستی در سیاست نهضت آزادی نیست؟ میدانم که به اسلامتان بیش از ایران مهر می ورزید، برای نجات همان اسلامتان به جبهه جدایی دین از سیاست بپیوندید.

-- Homayoun ، Dec 24, 2009

تیتر مطلب اشتباه است

-- هومن ، Dec 24, 2009

با احترام به اقای سحابی جای بسی افسوس است که ایشان هنوز چماق تجزیه را بسر ما مردم میکوبند گویی خواب بوده اند این ٣٠ سال و هنوز نگرفته اند که ما مردم از شرافت و عشق یکدیگر دفاع میکنیم. با درود به دلاوران زن و مرد ایرانی که با محبت و عشق پیشمرگ انسانیت شده اند.

-- David Kurdistani ، Dec 24, 2009

سلام
آیا انتشار نوشته ی توهین آمیز اقای "جواد روزگار" مبنای اخلاقی دارد؟ از شما مسئوالان سایت زمانه انتشار نظر فرد یاد شده کمی بعید است.

با احترام

-- محمد ، Dec 24, 2009

تیتر مطلب با توجه به محتوا، مغرضانه و اشتباه است. خواهس می کنم تصحیح بفرمائید.

-- پیمان ، Dec 24, 2009

جناب اقاي سحابي.مردم ديگر ايران اسلامي نمي خواهند.هنوز متوجه نشدي؟اقاي جواد هم عالي نوشتن.منون.

-- رضا ، Dec 24, 2009

متاسفانه عنوان مطلب به صورتی انتخاب شده که به طرز شیطنت آمیزی منظور آقای سحابی را جور دیگری نشان می دهد. من طرفدار آقای سحابی نیستم، ولی اگر متن کامل را نخوانده بودم دچار سو تفاهم می شدم (همانطور که ظاهرا عده ای از دوستان شده اند) از رادیو زمانه درخواست می کنم دقت بیشتری به خرج دهند و دانسته یا نادانسته به بی طرفی و اعتبار رسانه ای خود آسیب نرسانند

-- شبیر ، Dec 25, 2009

دوران سحابی ها گذشته دیگه
نظر جواد زمانه منطقیه ممد

-- بدون نام ، Dec 25, 2009

آقای صحابی با درود
بنده حتا رقبت خواندن گفته های شما را ندارم دلیلم آشنایی است که با شما وبا افکار شما دارم وخود یکی از شاگردان فکری شما پدرتان بازرگان رهنورد ودیگر ئوستان گروهی که درپیش ازانقلاب روشنفکران دینی را شکل میدادید وآن دفتر نشر آتار شمایان را بچاپ میرساند وما جوانتر ها را بدنبال شما میکشاند .اخرین باری که با شما برخورد داشتم در دانشگاه تهران بعداز نماز جمعه روزی که مرحوم بازرگان داشت صحبت میکرد و آن وزیر شعار معروف گویا تاجر آهن از پشت به ایشان نزدیک تا میکروفن را درست کند وبازرگان به شوخی گفت فکر کردم ترورسیتی کسی هست که همه زیر خنده زدند ودر آنروز ایراداتی که به کتاب شما که اسمش را دیگر به یاد ندارم وخوشحالم که یاد ندارم بود. اما شما نمیخواهید حکومت فروبپاشد ومیدانید که این امید را هم گاهی نمیتوانید داشته باشید که باری دیگر در هرم قدرت قرار گیرد زیرا میدانید ملایانی که براستی کشیده ای هم برای انقلاب نخورده اند بظاهر کتابهایی از زندان وشکنجه وتبعید برای خودشان دارند وهرجایی هم که منبربروند داستانهایی دارند که دل شمر ظالم هم بحاشان کباب میشود ول کن قدرت نیستند واز طرفی هم میدانید کسانی مانند رهبری حکومت هم ول کن این افراد نیست زیرا با بودن شمایان کلاه بسرها ویا عمامه بسرهایی که در گذشته دل وجراتی داشته اند وزنه ای حساب نمیشود بنابراین بایستی با این جماعت مهشور وهمنشین باشد تا به پایش هم بوسه بزنند جنتی را بیاد دارید این کفر وشرک مظلق است به توحید نبوت معاد بازرگان مراجعه کنید تا مشرک بودن جنتی هرچند برای شما محرز است آشکارتر کرددنتیجه چه میشود احمدی نزادها ذوالنور ها طایف ها رادانها میایند وداروندار مملکت را به آتش میکشند بچه های نازنین مردم را میکشند به آنان تجاوز میکنند وهمه را هم وزارت اطلاعات زیر نظر رهبری تایید میکند وبه حق میداند شما میدانید که ساواک بسیار پاک ومحترم بود وهست زیرا ترسی بدینگونه در دلها که این آقیاین هفت تیربند حرفه ای در دل مردم انداخته اند نمیانداختند وهدف آنان به شاه خلاصه نمیشد که به ایرانیت وملیت خود هم سهمی بزرگ میدادند در حالیکه این آقایان محمد وعلی واسلام هم برایشان وسیله حفظ رهبر است نه کشور .با این وجود بعد از گذشت 30 سال دین مردم را چه شد اقتطاد واجتماع و فرهنگ چه شد بهتر یا بدتر اگر بهتر ایمان دارم که شما نمیگویید بهتر من خفه هون میگیرم وحرفی با شما ندارم اما اگر شما بجای 5 تا 10 فاحشه در فلان خیابان تهران 50تا پانصد تا یافتید اگر دروغ وریا وتظاهر وکلاهبرداری ودزدی وجنایت را افزونتر آنهم به نسبت رشد جمعیت دیدید حجت بر شما تمام است که اینگونه حرف نزنید فکر نکنید اصلاخ طلبان هم میتوانند معجزه کنند نه آنها هم همین اند یادتان رفته است با شما ودیگر همفکران شما چه کردند؟امروز بعلت نیاز چنین مهربان شده اند.ما جوانانی که درآن سالها با آن افکار پاک عاملین اجرای این انقلاب بودیم نه آخوندها هر گز نمیدیدم که آقایان منظور راست وچپ است نمک خوردن علی ونامه های مالک اشترش را در ذهن ووجود ما جوشکاری کنند وبعد از قدرت ادای پرینس های غربی وراکفلرها واوناسیس ها را دربیاورند واموال مردم فقیر وبینوا را قورت دهند وبعضی آنقدر اسب سواری کنند که نشیمن گاهشان هم برای مداوا نیاز به بیمارستانهای لندن ونیویورک را داشته باش به تابناک مراجعه کنید علی لاریجانی پرینسی سوار بر رخش.بنای ما با این آقایان این نبود که مردم را خفه کنند بچه های مردم را گله گله بکشند حال چه با جنگ ناخواسته چه با اعدام وهی دم از عدالت علی واسلام بزنند تازه به جایی برسند که برای خوردن مردم باهم رقابت کنند.شما کجای این حکومت را میخواهیددرست کنید کسانیکه باورمند بودند وبی شیله وپیله یا مردند یا کشته شدند یا اعدام شدند یا فراری ودر عم واندوه هر روز در عزای ایران وعزیزان خود روز میگذرانند تا بمیرند.این نوجوانان وبچه های جوان هم که دیگر نه به دینی ونه به کسی باور دارند آنها بحق موسیقی رپ وتکنو ونمیدانم چه را بر گزیده اند بگذرید از عده ای جیره خوار وترتیب دادن مضحکه های دینی ه از روی ریا نه اخلاص را.البته هستند وزیران معاون وزیران مدیرکل ها وروسای ادارات و این قبیل افرادجوانی با سن پایین که پیشانی هایشان یک دایره کنده کاری بادمجان وسیب زمینی نشان دارد که بظاهر از علی هم مذهبی ترند شاید بتوانید با همینها بنیان حکومت را درست کنید اما برای اطلاع کافی است تعدای عکس از ملاهایی که در سطح بالا هستند ویا پیر وپارتالهایی که واقعا مومن ودرستکارند بیابید ومقایسه کنید تا متوجه شوید که پیشانیشان حتا تیره هم نیست آن جوانان بظاهر مومن ومدیر ودولتی با کلامات عربییشان واز مخرج ادا کردن کلماتشان تنها در دل خندیدن به ریش دین وایمان رهبران واینکه قدرت عشق است اینگونه جای داغ بر پیشانی دارد اینان داغ بر دل ندارند براستی چرا در 30 سال قبل کمتر کسی پیدا میشد که جای مهری بر پیشانی نداشت اما امروز بچه های 18 ساله هم گویا 90 سال است مهر بر پیشانی نهاده اند میبینید که دروغ وریا سرطانی در عمق وجود جامعه است با همان کتاب بازرگان من به جایی رسیدم که تنها از خدا بترسم نه شاه نه خامنه ای نه خمینی زمانی درایران در محل کارم در اعتراض به ریس جوانم که از آمریکا آمنده بود تا بعد ازدختر بازی هایش مرا راست کندمن که شهید زنده انقلاب بودم یعنی خداییش نزدیک بود کشته شوم آنهم درجلسه با حضور دیگر همکارانم که خمینی کیست من

-- دارا ، Dec 25, 2009

بخش 2
او را نمیشناسم همه زرد شدند گفتم اگر خدا بزرگ است خمینی کسی ؟ که مرا از او ترسی باشد میبینید شمایان اینطور آدمها را تربیت میکردید اما امروز چه ؟که را دیگر میخواهید تربیت کنید وقتی خود به انفرادذی میروید و مجبورتان میکنند تعظیم به خدای در زمین کنید که قطعا نقش کمتری از شما در شکل گیری فکر مذهبی در بین جوانان آنزمان وبوجود آمدن این نظام داشته است .ایمان را خدشه دار کردند باورها را کشتند ریا را کاشتند محصولی نظیر محصولی ها برداشتند ترس را حاکم کردند انسانهای دوبعدی یکی در خانه با ویسکی وسکس ووو ویکی در خیابان با تسبیح وریش وپشم ودهان خشک ولبان کبره بسته بظاهر از روزه ومسجد رو وروزه رو تحویل دادند هرکس هرچه گفت گفتند خفه مصلت مصلحت اما یادتان میاید آنزمان همه ضد مصلحت بودند. همه میگفتند مینوشتند زیرا مصلحت مردم مهم بود اما امروز مصلحت قدرت عدده ای نه ایران ومردم ایران..از همه سوی به این سرزمین به مردمش به فرهنگش به دینش جفا کرده اند این جفا را هم چپ هم راست کرده است حتا زبان مارا هم به چالش گرفته اند تا نشان دهند که چقدر عربند اگر دین اسلام برای همه زبانها است چه فرق میکند که مردم فارسی بکار ببرند که سعی بر عربیزه کردن زمان ومکان ونشان مردم را دارند روزانه رسانه ها از بکاربردن زیبا ترین کلمات فارسی که جا افتاده استفاده نمیکنند وعربی را جایش میگذارند چرا ؟چون این جیره خواران میخواهند به ملاها بفهمانند که ما خیلی ایمان داریم عربیمان کامل است.مدارس را هم مانده بود که بدست عده ای نادان وبیسواد از علم آموزش بدهند در حالیکه در جهان آموزش به کودکان علمی وحساب وکتاب دارد حوزه علمیه نیست که روشی جداگانه دارد وعلومش فرق دارد.شما میخواهید کجای نظام را درست کنید ؟اگر در این مملکت کاری هم انجام شده است دلارهای نفتی کرده است نه اندیشمندی آقایان هرکس دیگری هم بود بهتر از این میکرد.عمر شما دیگر کفاف راست کردن خشت کج نهاده شده را نمیدهد بهتر است مانند ما که حتا شاگردان شماییم به گوشه ای رفته و بگذارید اراده ملت یعنی همان جوانها هر کار خواست بکند یا یکی را پایین میکشند وهمه را بالا میبرند ویا همه برای همیشه طوق بندگی خدایان زمینی را بگردن انداخته وفرداها دیگران برایشان آری اینچنین بود برادر را مینویسند .من به شرف جوانان سرزمینم که میدانند که ایران متعلق به کی هست افتخار میکنم وبه آنانی که در زیر شکنجه ها مردند حسرت میخورم که چرا نسل خاکستری ساز ما نسل خاکستری را نه تنها یاری نمیدهد بلکه سعی بر خاموش کردن آنان وبه مصلحت کشاندنشان میکنند انگار نه اینکه ما مجرمیم اگر بناست کسی بمیرد آن ماهستیم نه آنانی که سوختند واختیار وآزادی نداشتند وندارند اینجا اگر شما به میدان بیایید خواهم گفت من با شمایم بگذارید به زورمداران بگوییم شما حقی ندارید ما بودم شما را آوردیم اکنون میخواهیم بمیریم تا نسل خاکستری سبز شود وبار دهد وایران را با اختیار بسازد نه کلیشه ای نه دیکته ای نه فرمایشی نه اجباری نه عربی نه روسی نه آمریکایی.اگر اینگونه به میدان بیایید واگر اینگونه جوانان را ببینید بی ربط حرف نزده اید.در اینراه صادقانه باید عمل کنید از اشتباهات خود شروع کنید از یزدی بگویید تا خامنه ای ونترسید که میمیرید مرگ بخشی از زندگی است.عمر شما وحتا من رو به پایان است بیاندیشید که به ایران ستم کرده ایم معنی ستم را میدانید ؟اگرنمیدانید به لغتنامه دهخدا آن ایرانی دوست بزرگ مراجعه کنید بزرگترین ستم هم همین که ماجرای معروف اسکند وگردن ننهادن ایرانیان به قدرتش و حاکمیت بیمقداران بر سرزمین ماتکرا شده است امروز این ستم بزرگتر از هر ستم ومادر همه ستم هاست که بیخردان بیسوادان ناآگاهان به علم ودانش کشورداری سیاستمداری ایران را میکنند البته به ظاهر کت وشلواری تمیز بر خلاف آغاز کار پوشیده اند اما در عمل حتا از اداره یک کشور ناتوان اند اگر بجای این آقایان عده ای را از اریتره را هم میاوردیم که با فرهنگ وتاریخ ما بیگانه بودند همینقدر میتوانستند ایران را بفروشند بنگرید به فروش کاسپین حوزه های گازی زیر پرچم خلیج عربی بذل وبخشش های حاتم طایی وکودکان وزنان گرسنه ما محبت های شاهانه به چاوزها و آمریکای لاتین وو.شما خوب میدانید که در این مملکت با اینهمه تروت نباید حتا 1 نفر توجه کنید 1نفر گرسنه نباشد اما دریغ ودرد که دروغ ودروغ شده است خمیر مایه حکومتگران ووزارت اطلاعات وپاسدارها هم گزمه هایشان در حالیکه اینان میبایست حکومتگران فاسد ویا نادان را به نفع ملت سر جایشان مینشاندند که خود بدتر از آنانند .شما ایمان داشته باشد جوانان راه خود را خواهند رفت ونتیجه نیز خواهند گرفت این حاکمان هستند که روزی به پای میزهای محامه خواهند نشست به آن دنیایی که اعتقادشان نیست لااقل این دنیا را لاجرم به جوابگویی خواهند شد زیرا هیچ قدرتی نتوانسته است با قدرت مردم برابری کند بنابراین نه شریعتمداریها نه فارس ها نه ایران ها با دروغهایشان نه سپاه واطلاعاتی ها با بگیر وببند وزندان وکشتنشان خواهند توانست جلوی جوانان را بگیرند تجربه 57 بما اینرا ضمانت میکند امیدوارم که سدی در برابر خواست وخاست بچه های ایران نباشد که آنها مصلحت خودشان را بهتر از بنده وشما میدانند

-- دارا ، Dec 25, 2009

آقاي سحابي و دوستانشان خودشان را پيروان مرحوم دکتر مصدق جا زده اند.سي ساله تکليف خودشان را با خودشان هم روشن نکرده اند.سي ساله که يکي به ميخ مزنند يکي به نعل.من هم با آقاي جواد ، همايون و رضا کاملا موافقم.

-- ahmad ، Dec 25, 2009

حکومت دینی در ایران موفق نبود. دین حکومتی هم دیگر مورد تایید و اعتماد مردم نیست. مردم حکومتی را دوست دارند که ازاداندیش باشد و دین ستیز نباشد. همه ادیان و افکار ازاد باشند. اقلیت ازاد باشد. وقتی اصول درست باشد اقتصاد درایران سریع رشد می کند. حکومت غیر دینی که حقوق همه را رعایت کند خوب است. همه بایستی فشار روی حکومت بگذاریم که اصلاح اساسی شود. ازپایه مذهبی پاک شود.نگران تجزیه نباشید.

-- علی حسینی ، Dec 25, 2009

حکومت دینی در ایران موفق نبود. دین حکومتی هم دیگر مورد تایید و اعتماد مردم نیست. مردم حکومتی را دوست دارند که ازاداندیش باشد و دین ستیز نباشد. همه ادیان و افکار ازاد باشند. اقلیت ازاد باشد. وقتی اصول درست باشد اقتصاد درایران سریع رشد می کند. حکومت غیر دینی که حقوق همه را رعایت کند خوب است. همه بایستی فشار روی حکومت بگذاریم که اصلاح اساسی شود. ازپایه مذهبی پاک شود.نگران تجزیه نباشید.

-- علی حسینی ، Dec 25, 2009

من برای آقای سحابی یک احترام خاصی قائل هستم. به نظر من ایشان با راه اندازی مجله ایران فردا از پیشگامان روشنگری در جامعه حال شده در استبداد دینی باد از انقلاب بودند که متاسفانه این مجله از اولین نشریات روشنفکری باد از انقلاب بود که توقیف شد و ایشان بهای سنگینی هم برای ان روشنگاریها در سلولهای انفرادی پرداختند ولی هیچگاه از آرمانهای خود دست برنداشتند. بنده خودم را به ایشان و دوستان و همرزمانشان مدیون میدانم. اما ضمن تائید بخش اعظم صحبتهایشان در مورد لازمه مسالمت آمیز بودن جنبش و اینکه به هیچ وجه نباید دست به خشونت برد (چون این از ترفندهای رژیم است که مارک تروریست به معترضین بزند و به شدت آنها را سرکوب کند و به دنیا هم بگوید که دارد با تروریستها مبارزه میکند - همان اشتباهی که سازمان مجاهدین کرد و آن بلا سرشان آمد و هیچ کس در دنیا هم حق را به آنها نداد) اما این درجه از محافظه کاری هم درست نیست. شعار دادن علیه خامنه ای که عامل همه بدبختیهاست و همه جنایتها به دستور وی انجام میشود که تندروی و غیره مسالمت آمیز محسوب نمیشود. ما باید اول این سوال را جواب بدهیم که آیا تمام قتل و شکنجه و تجاوز و همه مصائب که در خیابان و زندان بر سر مردم میاید و اینکه این حکومت تا این درجه دیکتاتوری است و حقوقه اولیه مردم را به راحتی زیر پا میگذرد به خاطر فرد بی شخصیت و دیوانه ای مثل احمدی نژاد است؟ امروز این را همه مردم میدانند که ام ا لفساد این رژیم و دیکتاتور اصلی آن ولی فقیه است و علت تقلبش هم این بود که تمام افراد رژیم را در حد یک نوکر حلقه به گوش میخواهد. مردم باید به شهامت و آزادگی علیه مشکله اصلی صحبت کنند و مسالمت آمیز شعار بدهند ولی در جوابه خشونت اوباش رژیم دست به خشونت نزند ولی وحشی گری و خشونت رژیم را علیه مردمی که بصورت مسالمت آمیز خواهان نفی استبداد هستند را به همه مردم ایران و جهان نشان بدهند که در این صورت رژیم خلع سلاح شده و سقوط این رژیم جنایتکار و فاسد حتمی خواهد بود. ولی اگر سطح مطالبات جنبش منحرف شود و کسی غیر از خامنه ای را نشانه رود حتا در صورت پیروزی ابتدائی، در نهایت بعد از فرو کش کردن جنبش، شکست خواهد خورد و مردم تا سالهای سال ممکن است از دموکراسی که خواسته واقعی این جنبش و مردم ایران است محروم بمانند و نتیجه این همه مبارزه و خون ناحق ریخته شده در این مدت از بین برود و مردم هم سرخورده شوند. دوباره تاکید میکنم که مسالمت آمیز بودن مبارزه یعنی دست نبردن به اسلحه و خشونت نه اینکه علیه فاسد ترین شخص رژیم حرف نزنیم چون قدرت و موقعیتش بالا است و یا اینکه فقط شعاری بدهیم که حکومت خیلی ناراحت نشود تا مبادا حکومت دست به خشونت بزند.

-- حسین ، Dec 25, 2009

تیتر مناسبی انتخاب نشده است

-- خشایار ، Dec 25, 2009

syrus عزیز، تمامی آنها که نام بردی منجمله خود آمریکا را باندهای مافیایی و گانگستری صیهونیستها (یعنی بخش خاصی از یهودیان و نه همگی آنها) اداره می کنند منتهی از زیر میز و گاهی هم از کنار یا از روی آن!


برای همین هم هست که می بینی جفت و جور کردن و مرتبط کردن مسایل با همدیگر خیلی عجیب و غریب و گاهی اصلاً گیج کننده به نظر می رسد، حداقل در اول کار!


کاپیش؟

-- سیحونی ، Dec 25, 2009

این دوران سحابی ها نیست که گذشته .این دوران کسانیکه فکر میکنند دوران بقیه گذشتس , که گذشته.

-- روهام ، Dec 25, 2009

David Kurdistani عزیز، با شما کاملاً موافقم اما هیچ فکر کرده ای با جمعیت نسبتاً کم ایران (دست کم به نسبت کشورهای همسایه) و اینکه همین جمعیت نه چندان زیاد بیشترش جوانان و نوجوانان هستند، آنگاه اگر جنگ گسترده ای در آن کشور در بگیرد، چگونه خواهیم توانست با دشمن یا دشمنان خارجی بجنگیم و از کشور خود دفاع کنیم؟


شاید درست ترین حرفی که خمینی زد همین بود: ارتش 20 میلیونی و افزودن بر نفوس مردمان کشور؟

-- ایرانی تبعیدی ، Dec 25, 2009

از حرف های آقای سحابی پیداست که خیلی از این نظام .. واین حکومت ..راضی اندکه مایل به فرو ریزی آن نیستن.این حکومت از دل این نظام برآمده و کل نظام یک سیستم ..است.
تعجب میکنم با این همه سابقه ی مبارزاتی
.ایشان هم بقول روان شاد مصدق که در باره ی بازرگان گفته بود یک آخوند بدون عمامه است هستند.
آقای سحابی یادشان رفته که بقول آل احمد. دیگر دوران مسیح گذشته است........

-- مسعود ، Dec 25, 2009

این یک اصل جامعه شناسی ست که هر چه روند فرسایش حکومت بیش تر* طول بکشد و انقلاب سریع به پیروزی برسد امکان شکستش به هر شکل بیش تر است.
نکته ای که آقای سحابی هم به آن اشاره کردند
*کم تر صحیح است

-- آرش ، Dec 25, 2009

در مورد اينكه گفته اند: شعار نهضت آزادی و جبهه ملی بعد از ٢٨ مرداد این بود«شاه سلطنت کند و نه حکومت»، اين بر عهده شاه بود تا پيش از آنكه خيلي دير شود آن را قبول نمايد، نه وقتي اكثريت مردم سرنگوني او را خواستند!
بنظر اينجانب اگر در يك فصاي دموكراتيك امكان انتخاب آزاد فراهم بود، مهنس سحابي بهترين گزينه براي پست رياست جمهوري بود، او سرد و گرمهاي بسياري را چشيده و تجربه اش از مهندس موسوي هم بيشتر است، اما افسوس كه شرايط براي كانديداتوري او بسيار دور از ذهن است، فلذا بايد فعلا به همراه خود وي از مهنس موسوي حمابت كرد!
مقابسه همين جند كامنت نشان مي دهد كه تا چه حد ايده هاي ما ايرانيان متفاوت و گاهي دور از واقعيت است، پس نگراني او بي دليل نيست!! حتي اگر خطر نجزيه وجود نداشته باشد، خطر هرج و مرج بسيار است. هشدار اور را جدي بگيريد!

-- پرنده مهاجر ، Dec 25, 2009

بازي تمام شد اقاي سحابي٠رريم اسلامي به جايگاه اصلي خود يعني ..داني تاريخ مي پيوندد٠تلاش شما وافرادي مانند شما براي حفط اين .. سودي ندارد تا دير نشده به ملت بزرگ ايران بپيونديد تا ...

-- arad ، Dec 25, 2009

تیتر مطلب با توجه به محتوا، کاملا غیر حرفه ای و اشتباه است

-- حسین ، Dec 25, 2009

اما نظام در حال فرو پاشی است .

-- sadegh ، Dec 25, 2009

با احترام باید بگویم که صدای آقای سحابی از چاه تاریخ بیرون می آید، ایشان سخنانش بدرد قبل از به توپ بستن مجلس و استبداد صغیر می خورد و نه امروز. اگر ایشان خواهان بیرون رانده شدن از مسیر تاریخ و خصوصا بیرون رفتن، و بیرون رانده شدن از « بروز شدن» جامعه ی ایران نیست و خواهان هرج و مرج هم نیست باید خواهان بی قید و شرط یک رفراندوم باشد! تیتر رفراندوم باید برگزیدن جمهوری اسلامی و یا جمهوری ایران باشد. این تنها راهی ست که می توان از آن فروپاشی وخیم و بسیار زیانباری که ایشان ترسش را دارد پرهیز کرد. در غیر اینصورت با بحث های خوابآلوده و گرد و خاک گرفته ی قدیمی و اپوزیسیون عهد قاجاری چنانکه نهضت آزادی و ملی مذهبی ها خواهانش هستند ما را بر عکس به همان جایی خواهد برد که آقای سحابی یا آقای یزدی و چند نفر دیگر ترسش را دارند!
به نظر من اصلاحطلبان و غیر اصلاحطلبان و حتا اصولگرایان معقول در همین نظام کشتارگر و سرکوبگر اگر ذره ای به ایران وفادار باشند باید در ترویج این خواست و این راه برون رفت از بحران نهایت پشتکار را بخرج دهند. در غیر این صورت باید هم منتظر سرهای بریده ی بی جرم جنایت باشیم، و هم در برهه ی بعد شاهد سرهای بریده ی پر جرم و جنایت! به نظر بنده که با خانواده و دوستان در تمامی تظاهرات بوده ام باید بصورت فوتی و فوری خامنه ای بر کنار شود و یک کمیته عبور از بحران تشکیل گردد که در آن نخبگان تمامی کسانی که به ایران فکر می کنند در آن حضور داشته باشند . این کمیته باید وعده ی یک رفراندوم را به مردم بدهد رفراندومی برقرار شود با دوبرگه روی یکی نوشته شده باشد
جمهوری اسلامی
و روی دیگری
جمهوری ایران
و در این رفراندوم بدون هیچ پروایی از سازمان ملل و سازمانهای بیطرف بین المللی چه شرقی مثل هند و چه دموکراسی های غربی کمک گرفته شود. آقای سحابی باید بداند که سقوط این حکومت بیشتر از حتمی ست! او باید بداند که این سقوط لحظه به لحظه سرعتش مثل هر سقوط دیگری بیشتر می شود، بنا بر این وقت بسیار بسیار بسیار تنگ است و خوابالودگی و رخوت نهصت آزادی و ملی مذهبیون مثل کسانی ست که آتش را می بینند ولی تبدیل آن به آتشسوزی و حریق را به نوعی روانپریشی و بیمارگونه کتمان می کنند. این مسئله و این نوع برخورد در تمامی اصلاحطلبان و ملی مذهبیها اعم از خاتمی و کروبی و دکتر پیمان و دکتر یزدی و دیگران نمودار بوده و همینک هم هست، البته موسوی با اینکه هنوز خواهان چنین رفراندومی نیست اما در آنچه می گوید و با ادبیاتی که بکار می برد می تون امید بیشتری داشت!

-- امضا محفوظ از تهران ، Dec 25, 2009

اين سيستم سي سال است در تعارض با محيط دروني و بيروني‌اش قرار گرفته و به دلبستگي افراد به اين و آن چندان بستگي ندارد. نسل نو بايد اينده خودش را در انطباق با شرايط جديد بسازد. حتي اگر همه ما هم جمع شويم دست در دست هم دهيم كه از اين حكومت پيشامدرن دفاع نماييم، اميد چنداني وجود ندارد و اين سيستم تاب ماندگاري ندارد چرا كه بر يك «پارادوكس مخرب» نهاده شده است. دفاع از اين سيستم كهنه فروپاشي‌اش را تسريع مي‌كند و عدم دفاع هم كه بتدريج آن را محو مي‌كند. در هر حال از خاكستر اين سيستم يك نظام نوتري بر خواهد خاست كه اميد است اين بار حاصل توافق شهروندان ايراني براي حاكميت بر خودشان باشد. نه هيچ شاهي و هيچ ولايت فقيهي. همه اينها مي‌روند و فقط ملت ايران باقي مي‌ماند. و آنها تصميم‌گيرنده هستند. فروپاشي اين رژيم نيز به خواست آقاي مهندس سحابي بستگي ندارد. اين سيستم با اين حجم تعارض دروني و بيروني شانس آورده سي سال باقي مانده است.

-- حسين ، Dec 25, 2009

آقای سحابی معتقدند که در صورت نبود یک حاکمیت مقتدر، ایران ممکن است تجزیه شود. از این جمله نتیجه میگیریم آنچه که باعث عدم تجزیه ایران گردیده، اعمال زور از سوی قدرت مرکزی است نه خواست عمومی مردم. و این نتیجه همان سیاست نژادپرستانه ای است که از زمان رضا شاه در ایران آغاز شده و خود آقای سحابی و هم حزبی های ایشان هم از آن دفاع می کنند و همچنان معتقدند که "زبان فارسی عامل وحدت ایران است." اگر چنین است -که نیست- آقای سحابی نباید ترسی داشته باشند. مگر اینکه متوجه شوند که دیگر زمان فریب دادن خود و مردم گذشته و باید بر اساس واقعیت های جامعه رفتار نمود. متأسفانه آنچه که کمبود آن در ایران احساس می شود، نبود یک حزب، تشکیلات و یا سازمانی است که از فارسگرایی بدور بوده و در عین حال در سراسر کشور نفوذ و فعالیت داشته باشد. این همان چیزی است که ملی-مذهبی ها فاقد آن هستند.

-- محمدرضا هیئت ، Dec 25, 2009

خانم محمدی! تیتری که برای مصاحبه انتخاب کرده اید خیلی غیرحرفه ای و نامسئولانه ست! درواقع این تیتر نه فقط نگاه خواننده را جهت دار می کند، بلکه مانع فهمیدن نظرات مهمی که سحابی در این مصاحبه ایراد می کند می شود. شما در این مصاحبه به مسئولیت تان به عنوان خبرنگار حرفه ای عمل نکردید. هنوز هم دیر نشده. تیتر را عوض کنید، چرا که حرف های سحابی بسیار شنیدنی هستند و به رشد جنبش و خودشناسی هر یک از ما کمک فراوان می کنند.

-- شهلا باورصاد ، Dec 25, 2009

تیتر خبر با آن چیزی که در فایل صوتی آماده کاملا با هم مغایرت دارد . جمله ای که آقای سحابی در صحبتهایش میفرماید :من با فروپاشیه یکباره! جمهوری اسلامی مخالفم ، برخلاف تیتر مغرضانه خبر, ایشان موافق سرنگونی جمهوری اسلامی میباشند ولی بنا به ملاحظاتی که در مصاحبه آورده خواستار فروپاشی تدریجی و آگاهانه هست ، یادمان نرود تمام کسانی که امروز از جنبش حمایت میکنند ،همان رفقای! سال ۵۷ هستند ،پس با این همه امکانات و افرادی که در داخل و خارج از کشور در اختیار دارند میتوانند به راحتی کلاه گشادتری از سال ۵۷ بر سر ملت همیشه بیدار ! بنهند. بنهندش راکمی شاعرانه گفتم تا برای دوستان لذتش قابل تصورترباشد.

-- jalal ، Dec 25, 2009

واقعا باعث تاسف که هر کی هر چی دلش میخواد به آقای سحابی میگه. ایشون سالها تجربه دارن و سختی های زیادی رو در راهی که انتخاب کردن کشیدن.

-- بدون نام ، Dec 25, 2009

ملت ایران از این نظام ... متنفر است و اگر خاتمی و مو سوی و کروبی و تمام روشنفکران را اعدام کنند باز ملت از هر فرصتی برای نشاندادن تنفر خود استفاده خواهند کرد این نظام رفتنی است ....

-- محسن ایرانی ، Dec 25, 2009

ba geramidashteh mobarezate khastehgi napaziretan cheh dar dorehaye pish az enghelab va cheh pas az aenghelab, az inkeh hanooz ham be hokoomateh dini iman dareed basi shegeft avar ast.aya hanooz na pazirofteid ke bename din che koshtarha va dozdiha ke nakardehand. labod roozeh hesab pas dadan, tamameh in masouliatha ra be gardaneh emam zaman khahand gozasht. ensan dar mavaredeh ziadi dar zendegi eshtebahati mjkonad, vali mard anast keh hengami keh be eshtebahatash pey bord, vagheiyat ra bepazird va dar jahat rafehe an gam bardarad. hamangooneh ke bozorgavarani chon ayatollah montazeri va shadravan bazargan nazar dashtand ke din az hokoomat bayad joda shavad.payandeh jomhoorieh iran, bargharar din gheireh hokoomatieh eslam.

-- amin baherie ، Dec 25, 2009

در همین رابطه مطلبی در وبلاگ نوشته ام که مایل هستم دیگر دوستان هم بخوانند. حرفی که سحابی در این مصاحبه می زند واجد اهمیت فراوانی برای جنبش است و همه ی ما باید به این مسئله توجه کنیم.
.
http://titusbogen.wordpress.com/2009/12/25/%d8%b7%d9%88%d9%84%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%b4%d8%af%d9%86-%d8%ac%d9%86%d8%a8%d8%b4-%d8%a8%d9%87-%d9%86%d9%81%d8%b9-%d9%85%d8%a7-%d8%b3%d8%aa/
.
به نظر می رسد خانم محمدی به رفتار حرفه ای خبرنگاری نه فقط بی توجه است، بلکه به نظر خواننده گان هم بی اعتنا ست. در کامنت ها چندین و چند نفر اشار ه کرده اند که حرف های مهدی سحابی تنها در کانتکست قابل فهم است؛ چیزی که برای خانم محمدی اهمیتی ندارد.
.
دوست گرامی! خانم محمدی، باور کنید رفتار شما هیچ مصداقی جز دوستی خاله خرسه برای جنبش ندارد.

-- شهلا باورصاد ، Dec 25, 2009

اقایان و خانمهایی که اقای سحابی را ترسو خوانده اند بفرمایند چرا نام و نشان خود را ذکر ننموده اند؟
البته مقصران اصلی مسوولان سایتها هستند که با درج چنین نظراتی/ بدون درج نام واقعی افراد در بی اعتبار کردن سیاسیون اقدام غیر مسوولانه انجام دهند
ضمنا اقای سحابی کسی را مجبور به مبارزه مسالمت امیز نکرده اند.اما انقلابیون دو اتشه که معلوم نیست اصلا ایرانی هستند یا خیر /به همه دستور میدهند که چه بگویند و یا چه بکنند.این دوستان هنوز درک درستی از ازدی عقیده وبیان ندارند.
دمکراسی یعنی احترام به نظر خالفین /نه مبارزه با نظرات و عقاید دیگران از طریق مکر و حیله و دروغ پراکنی
من اولین بار است که نظر ایشان را خوانده ام و نظر ایشان را شخصا قبول دارم که بهترین روش برای حل مشکلات کشور مبارات مسالمت امیز است.
ایشان هرگز مانعی برای مبارزات افراطی هم نبوده اند.
به نظر من جنبش سبز باید تکلیف خودش را اول با این دو گروه -مدافعان مبارزه مسالمت امیز و مدافعان افراطی گری و اعمال خشونت روشن کند.در غیر این صورت مردم بی گناه زیادی را به کشتارگاه می فرستد.
بیایید دو گروه شویم
گروه اول را انقلبیون دو اتشه وگروه دوم را هم ما ترسوها تشکیل دهیم و هر کدام با نام خواص خود به مبارزه ادامه دهیم.
سبزهای انقلاب افراطی و سبزهای انقلابی مسالمت خواه
مطمنا جنبش مسالمت خواه هم توده مردم را به دنبال خواهد داشت و هم در رسیدن به اهداف خود موفق خواهد بود.
mansourpirykhanghah@t-online.de

-- mansour piry khanghah ، Dec 25, 2009

متاسفم از اینکه خانم محمدی کامنت هاتی انسانهای بی ادب را هم مانند این آقای بی نام ونشان آزادی بیان وقلم دانسته واقدام به انتشارش نموده است خوب این شاید روشی در اداره کردن صفحه مربوط به ایشان باشد اما آقای بدون نامی که زشترین کلمات را برای آقای صحابی بکار برده ای امیدوارم که اول ماموریتی نداشته باشی ودوم اینکه خیلی به خودت جفا کردی زیرا هر کس این نوشته هایت را بخواند مستقیما میپندارد که در محیطی بزرگ ورشد کرده ای که جز این به شما نیاموخته اند وهمینطور میپندارد که حتما خوشت میاید که مردم این فحاشی ها را به خودت برگردانند /مانند یک انسان دارای شعور میامدی ومینوشتی که چرا معتقدی این یکی از همه بدتر است منطق عقل شعور درک وبرداشتت را میتوانستی از یک موضع قابل قبول به دیگران بقبولانی وبنشینی لذت ببری که پهلوانی هستی که میتوانی دیگران را زمین بزنی اما کسی با ادبیات چهار پادارها وچاله میدانی ها به جایی نمیرسد همینگونه شما شعورت از این فراتر نخواهد رفت مگر آنگه بیاموزی که آدم با دشمن فکری اش هم میتواند با منطق عمل کند وخود را مفت بی آبرونسازد امید که از این بی ادبی معذرت خواسته واقلا چون دیگران نامی مستعار بر گزینی پیش از آنکه با عصبانیت تمرکزت را از دست ودوباره فحاشی ات راارسال کنی وجای نامت را از یاد ببری اما اگر آدم بی ریشه باشد وممکن است کس وکار وآبا واجدادی نداشته باشد این دیگر نمیشود کاری کرد حق بجانب شما ست

-- دارا ، Dec 25, 2009

نگرانی اقای سحابی از تجزیه و جنگ داخلی و ویرانی ایران قابل درک از طرف اکثریت قاطع ایرانی هاست. اما با انشاالله گربه است گفتن مشکلات حل نمی شود. سکوت و عدم همکاری ملیت های غیر فارس و حاشیه از مرکزی ها دارای پیامی بس عمیق بود که اگر بهش توجهی نشود در اینده همه مان بهای بس کلانی برایش خواهیم پرداخت.
آگر اقای سحابی و طیف رهبری جنبش سبز واقعا بفکر یه ایران دموکرات و بالنده و پویا هستند باید از الان بحث فدرالیسم را به میان مردم برده و به بحث و تبادل نظر بپردازند و اگر اکثریت مردم ایران خواهان سیستم فدرالیستی هستند برای اجرایش جاده ها را اسفالت کنند. با قبول فدرالیسم-- حتی برای بحث هم که شده--- نه تنها از تجزیه و جنگ های داخلی خانمانسور جلوگیری خواهد شد بلکه تورک ها و کورد ها و اعراب ایرانی و بلوچ ها هم به مدد جنبش سبز خواهند آمد. در غیر اینصورت اگر هم در اینده نزدیک بخاطر افراطی گری های خارج از حد تحمل حتی بعضی ازدولت مداران ایران درهرم قدرت تغییراتی انجام شود
و به تغییرات اساسی نه انجامد باز هم در بر همان پاشنه خواهید چرخید و مشکلات اساسی ایران و ایرانی حل نخواهد شد.

ساختار دولت طرز اعمال اعضایش را دیکته می کند و نه بر عکس. تا ساختار دولت متمرکز در تهران باقی است هیج مکانیزمی برای اعمال کنترل بر اعمال دولت نمی تواند وجود داشته باشد و دولت جدید هم بلافاصله به یه نوع دیکتاتوری تبدیل خواهد شد. تغییرات اجتماعی مانند خرید مبلمان نیست که هر وقت خواستیم نوع کهنه شده اش را بیرون انداخته و یه دست تازه تهیه کنیم. این دولت سی سال است که بر گرده مردم سوار شده و خیال پائین آمدن هم ندارد. ملت های غیر فارس ایرانی با سکوت عمیق شان نشان دهدند که سطح آگاهی اجتماعی و شعور سیاسی و در نتیجه سطح درخواست هایشان بالا رفته و به کمتر از فدرالیسم به هیج نوع حکومتی قانع نیستند.

اگر هم طیف رهبری جنبش سبز برای کوتاه مدت هم که شده رو در روی خواست فدرالیسم به ایستد در اینده نه چندان دور با تجزیه طلبانی مواجه خواهد شد که حتی فدرالیسم را هم قبول نخواهند کرد.

شاه هم بالاخره مجبور شد که صدای انقلاب را بشنود با اینکه خیلی دیر شده بود. دولت مداران جمهوری اسلامی هم صدای انقلاب را خواهند شنید برای اینکه از سرنوشت شاه سابق درس یاد نگرفتند و در اینده هم مخالفان فدرالیسم صدای ما را خواهند شنید. اگر سنگینی گوش شاه سابق بقول هگل ترا÷دی بود کری های بعدی به کمدی خواهد انجامید.

به امید ایران اباد و ازاد و دموکرات و فدرالیست و پویا

-- بهنام قدیمی ، Dec 26, 2009

بعصي ها راديو زمانه را با رسانه هاي حكومت اسلامي يكي مي انگارند و از اينكه ديگران نيز نطر مي دهند برافروخته مي شوند ٠دقيقا مانند بازجوهاي رزيم در اوين ٠نفس هاي رريم به شماره افتاده وتنفس مصنوعي بانيان اين رزيم اعم از ملي مدهبي توده اي و ٠٠٠ ديگر اتر ندارد نكته ديگر بعصي ها صحبت از ادب و اخلاق مي كنند كه واقعا يك جوك است زيرا تنها چيزي كه بانيان اين رزيم نداشتند صداقت و راستي بود

-- arad ، Dec 26, 2009

به قول شاملو مشتريهاي ديروز پا منبريهاي امروز٠صحبت از شرافت وخانواده توسط چماقداران ديروز و اصلاح طلبان امروز كردن انسان رابه ياد تيتر يك كتاب مي اندازد٠ابروي٠شرافت٠از دست رفته كاترينا بلوم٠

-- arad ، Dec 26, 2009

هیچ نظم و قانونی در این نظام که شما می فرمایید وجود ندارد! و اگر هم نظم وجود داشته داره زیر پا گذاشته می شود.
نظامی که بی نظم هست همون بپاشه بهتر!

-- مسعود ازپارس ، Dec 26, 2009

دوست عزیزاقای مهندس سحابی با سلام امیدوارم این متن را بخوانیدمن از طریق همین طیف در همان سال 1357مطلع شدم که اخوندها با امریکائی ها بستند در انروزها شما از همه انچه که پشت پرده میگذشت اطلاع داشتید ومیتوانستید با اطلاع رسانی جلوی این فاجعه را بگیریدودر محا فل خصوصی می گفتید اماچه فایده انروز که می بایست کاری انجام دهید زمان را از دست دادید خامنه ای در ان دوران روضه خوانی بیش نبود وشما یکی از شخصیت های سیاسی مملکت بودید با محافظه کاری کاری از پیش نمیرود انروزها نتوانستید زمان را دریابید وچنین فاجعه ای ببار امد امروز هم از زمان ومردم عقب هستید این رژیم امکان بر پا نگهداشتنش با این کشتارها گذشته است وفقط با حداکثر خشونت خامنه ای میتواند در کاخ ولائی خدائی کند وترساندن مردم از تجزیه وزدوخورد مشابه همان اشتباه شما درسال 1357 می باشد باید به حاکمان ستمگر با صریح ترین کلمات سخن کفت که این مملکت ملک شخصی هیچ کسی نیست ومتعلق به همه مردم ایران با عقائد وملیتهای مختلف وبازبانهای مختلف می باشد از فارسوکرد وبلوچ وترک وترکمن ولر وعرب وووباادیان مختلف مسلمان مسیحی زردشتی کلیمی وبهائی وبی دین وغیر مذهبی میباشد وبا عقائد مختلف چپ ملی مذهبی وملی مجاهد ودموکرات ولیبرال ووو دریک کلام ازادی برای همه دراینصورت نه تجزیه ئی رخ خواهد داد نه به درگیری خواهد انجامید اگر هر طیف بخواهد فقط یرای طیف خودش همه امکانات را بخواهد همه انچه شما میفرمائید روی خواهد داد ودریک کلام نجات این رژیم غیرممکن شده است وبا تجاوزهم نمیشود بر مردم همیشه حکومت کردشما هنوز درسالهای 1359 هستیدکه میخواستید با خواهش وتمنا از رفسنجانی وبهشتی وخامنه ای وموسوی اردبیلی وباهنر واحمد خمینی وخمینی وباندهای گوناگون با من بمیرم توبیمری مسائل سیاسی را حل کنیدسلام بهمه دوستان برسانید یاد انشب در سال 1349 که با ماشین بنز 190 شما از مسجد هدایت در خدمت پدر طالقانی واقای بسته نگار به دیدن ایتاله قمی که ازتبعید کرج به تهران امده بودرفتیم بخیر امیدوارم همه ما عاقبت بخیر شویم

-- محمد حسین ، Dec 26, 2009

ملی مذهبی؟!!! به قول خوش ذوقی: پیتزای قرمه سبزی...

-- irani ، Dec 26, 2009

من تعجب میکنم از این همه عصبانیت طرفداران مهندس سحابی، تا جایی که من مهندس را میشناسم ایشان آدم خوش حوصله و متواضع و اهل تسامع هستند و شیوه برخورد ایشان با مخالفان فکریشان کاملا با برخورد این دوستان هوادار ایشان متفاوت است. آقای سحابی یک نظری را مطرح کرده اند که خیلی به نظرات سیاسی ایشان وبقیه نهضت آزادی شبیه است (رجوع کنید به نظرات آقای یزدی) مصاحبه کننده هم هیچ گناه کبیره ای مرتکب نشده و اتفاقن تیتر خوبی انتخاب کرده. بحث برسر مواضع مهندس سحابی و نهضت آزادی است. نهضت آزادی از شهریور ٢٠ به این طرف مدعی نوگرایی دینی بوده است اما نه مهندس بازرگان یا مرحوم پدر ایشان دکتر سحابی یا خود مهندس جرعت نکرده اند که بگویند خدا «عرب» نیست و ایرانیان میتوانند نماز و دعاهایشان را به زبان مادریشان بخوانند! این از نوگرایی مذهبی و دینی!، در مورد سیاست هم که دیدیم چطوری از «آقای خمینی» رودست خوردند وجاده صاف کن ملاها شدند؟ حالا چرا هر گفته ای از مهندس را باید بدون انتقاد پذیرفت ؟! نکند نعوذباالله ایشان هم جزء «معصومان» هستند ومانمدانیم؟ در ضمن خیلی خوشحال شدم که هاله سحابی دختر ایشان از زندان آزاد شدندو به سرنوشت ترانه موسوی دچار نشدند.

-- Homayoun ، Dec 26, 2009

دوست گرامی آقای Arad اگر اشاره شما به بنده است که رسانه های خارج از ایران را هم مانند رسانه های آخوند ها تصور میکنم وصحبت از ادب را جوک مینامید بنده باید اول این تصور را کنم که شما همان آقای بی نام ونشانید باید این حق را بدهید که تصور کنم زیرا کسی غیر از شما باز به بی ادبی امتیاز نداده است متل اینکه شما از همین طایفه نامحترم در هر جای جهان میایید .بازجوهای رژیم اینگونه عمل نمیکنند که مودبانه با شما حرف بزنند آنها اول خواهر ومادر وایل وتبار آدمهای گرفتار را در حالیکه چشمانشان بسته است یکی میکنند این انسانهای بدبخت ذلیل خوار پست بیمقدار شهامت وجرات ایستادن با روی باز در برابر ضعیفترین ایرانی مبارزی را هم ندارند ودلیلشان هم امنیتی بودنشان است خیلی مضحک است نه اینجا جوک است امنیتی؟ این خواهر ومادر افراد بود اما اگر به قران وپیر وپیامبر هم قسم بخورد همه آینها را هم به ناسزا وفحش میکشانند باز دلیل حفظ نظام ومقام معظم باز جوک میخواهند همین دین را ستون کشور داریشان کنند اما در خفا هر کار زشتی را با آن میکنند به شما اجازه حرف ومنطق و انسانیت واین قبیل چیزها رانمیدهند علت هم آن است که ذلیل ها تربیت شده روس وکره هستند برایشان هیچ چیز عرض میکنم هیچ چیز نه اسلام نه دین نه اسانیت مهم است جز یک چیز آسید علی خامنه ای امامی که در جهان منحصر بفرد است هم غیب میداند هم میکشد وشبها با شنیدن کشته شدن مردم شقق القمر میکند گویا با پروردگار مینشیند با الله جلسه امنیتی میگذارد که چگونه ماستمالی کند بنده اشاره کرده ام که کسانیکه بانیان این انقلاب بودند همه مردند واعدام شدند وگریختند ویا خانه نشین شدند وهمه قریب به اتفاق حکومتگران آنهایی نیستند که انقلاب کردند حتا بقول مقام معظم یک سیلی هم نخوردند همه از این قماش اند برای همین ملت این روز روزگار را دارد وکار به اینجا کشید زیرا این بیچاره ها فکر میکردند میتوانند مانند ناصرالدین شاه 50 سالی سوار مردم شوند در حالیکه بچه های 7 ساله عقل آقایان را به چالش میکشند اگر سن شما قد نمیدهد من برای شما نام ملاهایی که به اصطلاح انقلابی بودند وسالها پیش از انقلاب حرفی داشتند میبرم مطهری عبدالکریم هاشمی نژاد مفتح منتظری طالقانی دسته بعدی کروبی زفسنجانی خامنه ای باهنر بهشتی که این اخریها غیر از کروبی بیشتر باهم بودند وتعدادی حقوقبگیر حکومت پیشین کسانی هم مانند مکارم وسبحانی وموحدی کرمانی وتعدادی دیگر مجله ای بنام مکتب اسلام داشتند با مقاله های آهسته برو وآهسته بیا که رفسنجانی وخامنه ای هم گاهی یک چیزهایی درآن مینوشتند اما معماران اصلی آن انقلاب همین سحابی پدرش شریعتیها بازرگان زهرا رهنورد از زنان که جوانتر بودند پیمان سامی توانایان فر حتا فخرالدین حجازی وتعداد بسیاری دیگر از کت وشلواریهایی که نقش اصلی را در کشاندن جوانان به میدان مذهب را داشتند ونقش ملاها بسیار بسیار بسیار جزیی واندک بود تا زمانی که حرکت آغاز گردید موج را سوار شدند وبعد از پیروزی قدرت را همین رفسنجانی وخامنه ای وبهشتی وباهنر قاپیدند ومعماران اصلی را خانه نشین کردند.بنده خود یکی از جوانانی بودم که هیپیگری ودختر بازی وعرقخوری را کنار گذاشتم وسعی کردم بدانم تعهد انسان چیست وبا آتار مکلا های معمار آشنایی کامل دارم در حالیکه به هیچکدام وابستگی نداشتم وندارم واین شامل ملاها هم میشود اما درستکاری وصداقت را چون در رابطه با خودم نمیخواهم در رابطه با میهن است باید بگویم درهمین ملی مذهبی ها دیدم البته با کلمه ملی مذهبی مخالفم آن جناح که امروزبه سر وکله هم میزند اصلا نه دارای صداقت ونه درستکاری بود وهست بنگرید به قورت دادن کارخانجات توسط ملاها ونزدیک به 30 سال ریاکاری ودروغ اما به کجا میروند وبه کجا خواهند رسید من میگویم به پایان هر کاری میخواهند بکنند این نظام ناگزیر از دادن قدرت به مردم است وراه بازگشتی ندارد زیرا بچه های 7 ساله هم دراین عصر مردم اند وجرات تازیدن به هر مقام بت شده توسط مفتخواران وبچاپ وببرها را دارند مردم بت نمیخواهند در خلقت یک مقام معظم بیش وجود ندارد وآن پروردگار است وتمام اگر هر انسانی خود را کوچکتر از هر انسان دیگری بداند فرق نمیکند که اوکیست پیامبر است امام است خامنه ای است اوباما است فرق ندارد به کرامت انسانی خود خیانت کرده است زیرا خدا است که حق آنرا دارد که به یکی بگوید توحتا از فلان پیامبر هم برتری زیرا چنین وچنان کرده ای وکس دیگری حق این سنجیدن را ندارد امیدوارم جوک نگفته باشم

-- دارا ، Dec 26, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)