تاریخ انتشار: ۱ دی ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت‌وگوی یک بسیجی سابق با کانال ۴ تلویزیون بریتانیا

«اراده رهبر بر ابقای احمدی‌نژاد بود؛ حکم تیر دادند»

فرنگیس محبی
mohebbi@radiozamaneh.com

سازمان قضایی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که دست‌کم سه نفر از دستگیرشدگان حوادث پس از انتخابات که در بازداشتگاه کهریزک تحت نظر بودند، براثر ضرب و جرح مأموران کشته شدند و برخلاف ادعاهای قبلی، علت مرگ آنان بیماری مننژیت نبوده است.

در همین حال برنامه‌ی خبری کانال ۴ تلویزیون بریتانیا با یک بسیجی سابق گفت‌وگویی انجام داده است که مدعی است از نزدیک شاهد ضرب و جرح زندانیان بوده است و در عین حال در دستکاری آرای انتخابات هم شرکت داشته است.

Download it Here!

این بسیجی سابق که اخیراً به بریتانیا گریخته است به کانال ۴ گفت که از قبل از انتخابات به مأموران بسیج گفته شده بود که نظر آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران بر ادامه‌ی ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد است:

انتخابات خیلی وسعت و سطحش عظیم بود و از آن تدارکی که ما دیده بودیم بیشتر شد. وقتی هم که اسامی نامزدها اعلام و تبلیغات شروع شد، خب این شور و هیجان واقعاً به اوج خودش رسید.

ولی دقیقاً چند وقت قبل از انتخابات ما دستور اکید دریافت کردیم که ولایت، ولایت فقیه است، ولایت امام زمان است. آیت‌اله خامنه‌ای، آقا، جانشین آقای امام زمان هستند و ایشان اعلام کرده بودند که برای پیشبرد اسلام و پیشبرد انقلاب هیچ کسی نمی‌تواند مثل آقای احمدی‌نژاد مؤثر واقع شود.

به واقع دولت ایشان مورد تأیید و خود ایشان مورد تأیید بودند و دستور آمد که خب آقا نظرشان به ایشان است، خامنه‌ای نظرشان به آقای احمدی‌نژاد است و ایشان باید برنده اعلام شوند و ایشان هستند که می‌توانند به درد این انقلاب و به کار این نظام و ولایت بیایند.

خب من خودم حقیقتاً خیلی تو ذوقم خورد، ولی خب چه جوری بگویم، حتی فکرش را هم در سرم نمی‌توانستم بگذرانم که من یک فکر مخالف دارم. خب خیلی، واقعاً محیط ترسناک و وحشتناکی است، اگر بخواهی خلاف خواست یا خلاف نظر، مخصوصاً اگر نظر، نظر آقا باشد و نظر ولایت فقیه باشد، نظر خودت را اعلام کنی و بگویی. ولی خب خیلی حالت بدی بود. از آن‌ور مردم را دیدم، از این‌ور دستوری که آمده بود.

به گفته‌ی این بسیجی سابق آراء باسوادها، دانشجویان و جوانانی که به رقبای آقای احمدی‌نژاد داده شده بود، اصلاً قرائت نشد و حتی بعضی صندوق‌های حاوی این آراء گشوده نشدند.

درباره‌ی حوادث پس از انتخابات، این بسیجی سابق می‌گوید که از سه یا چهار ماه قبل از انتخابات مأموران بسیج آموزش‌های ویژه برای برخورد با معترضین دیده بودند و دستور شدت عمل در مقابل مردم قبل از انجام انتخابات صادر شده بود که تأییدی است برآن‌چه رهبران معترضین و سازمان‌های حقوق بشر از مدت‌ها پیش اعلام کردند.

به ادعای این بسیجی سابق که در این برنامه با عنوان سید از او نام برده می‌شود، فردای روز انتخابات، پس از اعلام پیروزی محمود احمدی‌نژاد به مأموران بسیج آماده‌باش کامل داده شد و نیروهای کمکی از شهرستان‌ها عازم تهران شدند:

روزهای بعد، در حقیقت روز دوم و سوم که این مسائل ادامه پیدا کرد ، باز دستور آمد که برخورد قاطعانه و بدون تخفیف با هر قشر و با هر سنی شود، یعنی توضیح‌اش هم جوری شد که دیگر اصلاً فرقی نمی‌کرد کسی که مخالفت می‌کرد بچه باشد یا بزرگ باشد، مرد باشد یا زن باشد.

و برخورد قاطعانه، یعنی بدون هیچ تخفیفی، بدون هیچ تذکری. چون بر فرض قبلاً یک تذکر می‌دادند که بروید و این‌جا نایستید. برخورد بدون تخفیف یعنی بدون هیچ صحبتی و جواب محکم و قاطعانه؛ و حکم تیری که آمد. روز بعد انگار که مردم هم مثل ما تجهیز شده بودند. آن‌ها هم آماده‌تر و با تعدادی بیشتر. هرچه ما آماده می‌شدیم، آن‌ها هم آماده می‌شدند.


پس از آن که به مأموران بسیج اجازه‌ی تیراندازی داده شد، بر تعداد کشته‌شدگان و مجروحین افزوده شد که آن‌ها را به بیمارستان‌های ویژه‌ی تحت نظر بسیج و سپاه منتقل می‌کردند:

و روز دوم که من... نمی‌دانم چه جوری بگویم، یعنی این قدر این موضوع برای خودم دردناک است که گفتن و یادآوری آن برای خودم خیلی سخت است که از کسانی که زخمی شدند و چند تنی که کشته شدند صحبت کنم.

خیلی سخت بود که بایستی و ببینی که کسی کشته می‌شود. تعریف کردنش خیلی سخت است. آخر ما باید می‌ایستادیم؛ چاره‌ای نداشتیم.

یک بیمارستانی را آماده کرده بودند برای آدم‌هایی که زخمی یا کشته می‌شدند. آن بیمارستان هم مال بسیج و سپاه است. خیلی سخت و دردناک بود. و برخوردی هم که با این مسائل می‌شد، برای من بیشتر دردناک و شکننده‌تر بود , که از کشتن یک انسان هیچ باکی ندارد و برایش عین صواب است و آن را عین کار خوب می‌داند.

توی برخوردها آن کسانی که آسیب می‌دیدند، اگر می‌شد که می‌گرفتند. اگر هم نه، کسان دیگری را. هر کسی را که می‌شد می‌گرفتند.

به غیر از کشته‌شدگان و مجروحین، تعداد زیادی از معترضین هم دستگیر و به بازداشتگاه‌های موقت در کانتینر‌های فلزی منتقل شدند. آن‌ها را براساس سن‌شان تقسیم‌بندی می‌کردند و مثلاً بالای هیجده‌ساله‌ها یک طرف و زیر هیجده‌ساله‌‌ها را به کانتینرها دیگری می‌فرستادند.

بسیاری از بازداشت‌شدگان آزادشده، رهبران معترضین و سازمان‌های حقوق بشر، اخباری از ضرب و جرح، شکنجه و تجاوز در این بازداشتگاه‌ها منتشر کرده بودند که هیچ‌گاه مورد تأیید مقامات رسمی قرار نگرفت. اما سید خود شاهد این فجایع بوده است:

چندتا کانتینر گذاشته بودند، تعدادی را هم دستگیر کرده بودند، داشتند آمار می‌گرفتند. سن بچه‌ها را می‌پرسیدند و تقسیم‌بندی‌شان می‌کردند که مثلاً بالای هیجده‌ساله‌ها بروند یک طرف در یک کانتینر و زیر هیجده‌ساله‌ها بروند مثلاً توی چند کانتینر دیگر.

آن باری که من دیدم، تعداد بچه‌های زیر سن خیلی بیشتر بود؛ صدای جیغ و التماس و گریه. ما اول نمی‌فهمیدیم چه طور. می‌گفتیم مگر تو کانتینر چه خبر است که این‌ها دارند قسم می‌دهند و می‌گویند تو را خدا ول کنین، ما غلط کردیم یا گریه می‌کنند یا جیغ می‌زنند.

ما اصلاً گیج شده بودیم که چه خبر است واقعاً. اصلاً باورمان نمی‌شد که بخواهند یک چنین کاری انجام بدهند و تجاوز کنند. من عیناً که دارم برایتان می‌گویم، عیناً دارد از جلوی ذهنم می‌گذرد. تمام قیافه‌ها، تمام سروصداها، این‌ها هر شب، هر لحظه با من است. چیزی نیست که مثلاً من بتوانم فراموشش کنم. چون آن‌ها واقعاً التماس می‌کردند، گریه می‌کردند وعاجزانه کمک می‌خواستند. ولی خب ما اولش گیج بودیم.

رفتیم بلوک ببینیم چه خبر است. دیدیم دوتا از بچه‌های حفاظت سپاه جلوی کانتینرها (کانکس‌ها) ایستادند و ما که رفتیم جلو، آن‌ها هم آمدند جلو. گفتیم چه خبره؟ صدا برای چی؟ چه‌شان هست این‌ها. گفتند که هیچی نیست. این داخل فتح‌المبین است.

فکر نمی‌کردیم که دستمان به این مسائل آلوده است. خب ما فکر می‌کردیم که داریم در راه همان شهدا قدم برمی‌داریم. همه‌ی عشق و آرزو و شوق ما این بود که لیاقت شهادت داشته باشیم. حالا دیگر نه جلوی مردمان آبرو دارم، که بتوانم سردر رویشان بالا بیاورم و حتی بگویم اشتباه کردم. و نه جلو دین‌مان آبرو داریم.

هرچی جنایت بود دانسته یا نادانسته انجام دادیم و الان من مانده‌ام و عذاب وجدان و آن کارهایی که انجام داده‌ایم.

Share/Save/Bookmark

Farangis Mohebbi
A former Basiji talks to channel 4

نظرهای خوانندگان

ye rahe jadid baraye panahandegi baz shod , hala basijia ham ghatie mellat mian orupa panahandegi midan !!! agha bayad sabet koni ke ozwe basij budi va afradi ro ke mishnasi ba eraeye madarek be towre mostadal moarrefi koni adresashuno bedi ta be donya elam beshe , injuri mituni az mardom halaliyyat betalabi , panahandegi ham halalet bashe agar in karo kardi .

-- Mahsun ، Dec 22, 2009

این آقا از شدت عذاب وجدان به بریتانیا پناهنده شده است؟ وگرنه مشکل ایشان چیست؟

-- بدون نام ، Dec 22, 2009

یسیجی و شکنجه و بعدش وجدان !!!!!!
آخی - چقدر تو انسان برزگی هستی - راستی فردا جواب آقا امام زمان رو چی میدی که به خدای رمین پشت کردی ؟
راستی تو انگلیس حقوق پناهندگی ماهی چنده ؟

-- نا باور ، Dec 23, 2009

خب این بسیجی یک مسلمان جنایتکاره است و حتی برای کشور انگلیس خطرناک است باید در انجا به زندانش انداخت و دادگاهی برایش تشکیل شود تا معلوم شود این چند نفر را کشته شکنجه کرده چند نفر رو کتک زده شما به افکاره این بسیجی جنایتکار توجه کنید برای من که از کشتن یک انسان هیچ باکی ندارد و عین صواب است و آن را عین کار خوب می‌داند. شما ببینید این دین از یک انسان چه جنایتکارانی تربیت میکند در ضمن کسی که اینچنین تفکری دارد پس از چی ناراحت شده in ba
*****************
فرنگیس – زمانه. دوست گرامی خواهش میکنم به مطلب توجه کنید. ایشان نگفتند که " برای من که از کشتن انسان باکی ندارد و عین صواب است....." . ایشان درمورد اشخاص دیگر صحبت میکنند. بهتر است فایل صودتی را هم گوش کنید.
سپاس
فرنگیس - زمانه

-- kia ، Dec 23, 2009

از اين گونه پناهندگان و بريده‌گان از ولايت ظلم و جور خامنه‌اي به تدريج زياد خواهدشد و بيشتر ازقبل آبروي ولي فقيه ظالم خواهد رفت تا بزودي مردم بساط آقا را به زباله دان بياندازند

-- مهيار ، Dec 23, 2009

Man Khdoam Basiji sabzam az alman..
Harfayee in Aga ra nemishee bawar kard..
kamelan mashhodeh..
10% wageiaat.
90% droog...
Shoma ham mesle Keyhane Hossein-Bazjoo nakoonid!!
Baraye panahandegi lazem nist hatman adam hamchizoo drog bege..
Basiji Sabz az alman

-- Basiji-Sabz az alman ، Dec 23, 2009

این آقا برای اینکه پناهندگی بگیره از این حرفا زده یا قبلا خودشون فرستاده بودن که وقت برگشتن این حرف ها رو بزنه.
جناب مدیریت شما چی؟

-- سید محسن ، Dec 23, 2009

چه بسا نفوذی باشه . داستانش پر تناقضه. البته متخصصین به پروندش رسیدگی میکنن اما جاسوسهای رژیم رو دست کم میگیرن...

-- kkk ، Dec 23, 2009

مگه این .... نمی داند که احمدی نژاد با بیش از 63 درصد در انتخابات پیروز شد. تو.... اینقدر .... تا سقط شوی

-- بدون نام ، Dec 23, 2009

ما ایرانیها همیشه عادت داریم که ندانسته فورا قضاوت کنیم. این آقا هر که هست در هر صورت اگر بسیجی وفادار بود در ایران میماند و پا بپای دیگر بسیجی ها در مقابل مردم می ایستاد. پس بیاییم عجولانه قضاوت نکنیم. از نظر من هرچه از این بسیجی ها ایران و حکومت را رها کنند بنفع ملت ایران است.

-- نرگس ، Dec 23, 2009

قصد توهین ندارم خانم محبی
ولی شنونده باید عاقل باشه .

-- احسان ، Dec 23, 2009

لطفا این صدا را هر کس می تواند به بسیجی های دیگر برساند!
بسیجیان و سپاهیان نیز فرزندان ایران زمینند که فرماندهان بسیج و سپاه آنها را گول زده و شستوشوی مغزی داده اند!
مرگ بر آنها که برای یک عکس پاره شده اینهمه حلقوم پاره می کنند و برای اینهمه آبروی پاره شد]، اینهمه بافتهای صمیمی پاره شده ی از تجاوز بدنهای پاک ککشان هم نمی گزد!
مرگ بر دشمنان ایران و ایرانی
زنده باد جمهوری ایرانی

-- بدون نام ، Dec 23, 2009

خوب...که چی...؟ گریه میکنه...؟ خوب بایدم بکنه...!
مادران سوگوار فراموش نمی کنند...پدران داغدار نمی بخشند...!
چند وقت دیگه هم سدعلی خامنه ای میاد و زار میزنه و دماغ بالا میکشه...
درست بیست سال پیش هم «نیکلای چایشسکو» تو رومانی زار زد و کنار دست زنش دماغ بالا کشید....این حکم تاریخه...
 

-- امیر خان ، Dec 24, 2009

خوب...که چی...؟ گریه میکنه...؟ خوب بایدم بکنه...!
مادران سوگوار فراموش نمی کنند...پدران داغدار نمی بخشند...!
چند وقت دیگه هم سدعلی خامنه ای میاد و زار میزنه و دماغ بالا میکشه...
درست بیست سال پیش هم «نیکلای چایشسکو» تو رومانی زار زد و کنار دست زنش دماغ بالا کشید....این حکم تاریخه...
 

-- امیر خان ، Dec 24, 2009

اولا بسیجی سبز نداریم همه بسیجی ها قهوه ای اند. ثانیا ارزش نداره در این مورد بحث کنیم چون تعبه گرگ(بسیجی)مرگه

-- احمقی نژاد ، Dec 24, 2009

صحبت ها حرفهای تازه نیست و همه کاملا مشخصه. اینکه ایشون چرا فرار کردند کاملا مشخصه از ترس جون. چون از سعید امامی که عزیزتر نیست. گاهی دوستان واقعا باور کرده اند که خارج بهشت است و باید برای رسیدن بهش هرکاری کرد. پناهندگی سختی ها طاقت فرسا داره. متاسفانه اثبات درستی پناهندگی هم بسیار سختگیرانه و گاهی مشکل سازه. به عنوان کسی که با پناهنده ها کار کردم می دونم از کسانی که مثلا از افغانستان فرار کردند و درخواست پناهندگیشون به دلیل اینکه نتونستند ثابت کنند وضعیت خطرناکی خواهند داشت رد شد. متاسفانه تعداد زیادی عودت خوردند و با تاسف بیشتر تعداد زیادیشون بعد از برگشت کشته شدند.
این بسیجی تنها بسیجی بریده نیست. شاید یکی از شجاع تریناشون باشه که جرئت کرده از مملکت فرار کنه

-- زهرا ، Dec 24, 2009

به هر حال جزییات زیادی از این شخص خاص در دسترس نیست و ما فقط همان برنامه را دیده‌ایم. اما باید یادمان باشد که جمعیت زیادی از بسیج و حتی سپاه آدم‌هایی هستند که بیشتر گیج و متوهم هستند (به قول دوستی شستشوی مغزی داده شده) تا مزدور و جانی. اتفاقی بس مبارک است اگر این افراد کم کم از حاکمیت ببرند و به مردم بپیوندند. راه آزادی و دموکراسی از ایزوله کردن این افراد نمی‌گذرد. آغوش جنبش سبز ما باید به روی هر کسی که به حرف وجدانش گوش می‌کند باز باشد.

-- امید ، Dec 24, 2009

هر روزصبح صدای پدر بزرگم که نماز ميخواند و به خدا التماس ميکرد:" خدايا گناهای مرا ببخش" بيدارم ميکرد. يک شب به من گفت:" مبادا در جوانی اشتباه کنی که باقی زندگی زهرت ميشود". برادر بسيجی اگر حتی از چنگال فانون فرار کني، شبها قانون درونيت به سراغت ميآيد ولحظات خون و مرگ در نظرت تکرار خواهد شد واين است آينده آنانی که شستشوی مغزی شده اند. قدرت الهی را در وجدانت ببين. آيت ا. منتظری را جوانان بعد از مرگ شناختن راستی و حقيفت گم نميشود. راستين باش!

-- y ، Dec 24, 2009

چرا این بسیجی اسم ندارد؟ چرا نشانش نمی دهند؟ در انگلیس که خطری از طرف ایران تهدیدش نمی کند. دیگر از آرش حجازی که بدتر نیست.
به نظر این داستان خیلی ابلهانه می آید. آدم باید خیلی ساده باشد که چنین داستانی را باور کند.
فردا صداو سیما هم ممکن است به استناد یک مامور بی نام ونشان انگلیسی هزار تا چیز بگوید. کنتور که ندارد.

-- میم ، Dec 24, 2009

یک نظر بر مبنای یک جمع بندی از نظرات زهرا، امید، Y و میم:


برای پناهنده شدن به خارج از ایران، بخصوص به کشورهای غربی و بهشت تقریباً خیالی که بیشتر جوانان شرقی و ایرانی از آن جوامع در ذهن خود دارند، بعضی از افراد به بهانه های بسیاری متوسل شده یا می شوند و اغلب هم این کار را به نحوی انجام می دهند که معلوم است هرگز به این مطلب عمیقاً نیاندیشیده اند که چرا اصلاً کشورهای پیشرفته به "خارجی" در مواردی پناهندگی می دهند.


مورد خانم هنرپیشه فیلم گبه را کسی به یاد می آورد؟ حرفش این بود که در آن فیلم بازی کرد تنها به این خاطر که بتواند فرصتی پیدا کند برای رفتن به جشنواره های سینمایی بین المللی تا بتواند نامزدش را که خارج از ایران است ببیند (و لابد اگر شد پناهندگی و اقامت نیز بگیرد، و صد البته بدون پذیرش سختی های گذر غیر قانونی از مرز و سوار بر استر و قاطر و ...) امیدوارم حرفم به کسی برنخورد اما بسیاری از فیلمسازان و هنرمندان جوان ما گاهی سعی در ساختن یک اثر جنجالی و درست به همین دلیل دارند که پس از ملعون شدن از سوی دولت جمهوری اسلامی، بتوانند به خارج سفر کرده و پناهندگی سریع و مطمئنی دریافت کنند.


شاید این "برادر بسیجی" هم در واقع فرد رندی است که نه از بسیج خوشش می آید و نه از جنبش سبز و هیچکس دیگر اما بهترین راه را برای پناهندگی در همین تظاهر به بسیجی بودن و توبه کردن یافته است؟ (که در آنصورت باید "نبوع" وی را تحسین کرد!)


البته همانطور که امید نیز گفته، این امکان هم هست که بعضی از این افراد علیرغم شستشوی مغزی که بر آنها اعمال می شود ناگهان متحول شده و تغییر کنند. در واقع، برای پیروزی جنبش سبز که مایل نیست دست به اسلحه ببرد اگر امیدی باشد بیشتر در همین است که شاید روزی نیروهای سپاه و بسیج به مردم بپیوندند همانطور که در زمان انقلاب 57 نیز چنین شد و پس از آنکه گارد و نیروی هوایی و ارتش دچار تشتت در وفاداری به شاه و دولت شدند، نظام شاهنشاهی سقوط کرد. (هر چند عواقب آن انقلاب و تشکیل کمیته های انقلاب اسلامی و پدید آمدن سپاه پاسداران و بر قرار شدن دولت جمهوری اسلامی و رسیدن کار به مراحلی که امروزه شاهد آن هستیم دقیقاً همان چیزی نبود که بیشتر مردم ایران انتظار داشتند حتی خود حزب الله!) منتهی بر خلاف تصور Y، متاسفانه هستند بسیاری از این افراد که هیچگاه متحول نشده و حتی وجدانشان هم آنان را آزار نخواهد داد و چه بسا اگر امکانش را داشته باشند تا زنده هستند به آزار و ایضاء دیگران ادامه دهند و این کار را با افتخار نیز انجام دهند چون آن را وظیفه شرعی و الهی و انسانی خود می دانند! یا اصلاً به دلیل بیمار بودن از نظر روانی یا حتی روان-تنی، از در موضع قدرت بودن و آزار دادن دیگران لذت می برند.


و بله، به نظر من میم هم درست می گوید: ما یا حتی دولت انگلستان واقعاً از ماهیت اصلی این شخص خبر نداریم و به راحتی می شود هر کسی را به عنوان توبه کرده و پناهنده در هر جایی از دنیا معرفی کرد و از او بهره برداری تبلیغاتی کرد اما از سوی دیگر، اگر این فرد به راستی همانی باشد که ادعا می کند هست، به دلایل گفته شده در بالا متاسفانه به سختی می توان حقیقت ماجرای او را دریافت.


به هر حال، در روزهای اول پس از انقلاب و به ویژه در اوایل دوران جنگ ایران و عراق، کشورهایی مثل سوئد یا آلمان و هلند و حتی آمریکا، همین که کسی به طور غیر قانونی (یا حتی ظاهراً غیر قانونی!) وارد می شد و تقاضای پناهندگی می کرد، با کمترین میزان پرسش و پاسخ پناهندگی خود را در مدتی کوتاه دریافت می کرد اما بعداً هجوم پناهندگان به آن کشورها آنچنان زیاد شد که سختگیری ها هم بیشتر شده و تقریباً دیگر هیچ کس را به آن راحتی سابق نمی پذیرند.

با احترام، ماندان

-- ماندان ، Dec 24, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)