تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گزارشی از جشنواره تاتر ایرانیان در کلن

«آسیای جوان و جنبش سبز» در جشنواره تاتر کلن

اختر قاسمی
Akhtar.ghasemi@gmail.com

شانزدهمین جشنواره تاتر ایرانی از روز چهارشنبه، یازده نوامبر با نقالی گردآفرید از ایران در شهر کلن آغاز به کار کرد و روز یکشنبه هم با تاتر «خورشید سوخته» به کارگردانی مجید فلاح‌زاده به پایان رسید.

جشنواره تاتر ایرانی در کلن که از مهم‌ترین دست‌آوردهای فرهنگی هنری ایرانیان آلمان است؛ با کوشش انجمن تاتر آلمانی ـ ایرانی شهر بن و با تمام کمبودها و فراز و نشیب‌ها، هر سال و در ماه نوامبر برگزار می‌شود.

برگزاری چنین جشنواره‌هایی در مهاجرت و تبعید با توجه به تفاوت‌ها و مشکلات مهاجرت، کار آسانی نیست؛ اما با عشق و علاقه و پشتکار مدیر جشنواره و بهرخ حسین بابایی، که خود از کارگردانان و بازیگران تاتر است، همه ساله برگزار می‌شود و این کار تا به امروز تداوم یافته.


دست‌اندرکاران با دعوت از گروه‌های تاتر محلی آغاز به کار کردند و از جاده ابریشم گذشتند تا به آسیای جوان رسیدند.

آسیای جوان و مسائل جنبش اخیر ایران، شعار و موضوع تمرکز جشنواره امسال بود. چنان‌که مجید فلاح‌زاده در پیام افتتاحیه گفت:

«جشنواره‌ی امسال، جشنواره آسیای جوان و جنبش سبز است!»

او همچنین به نقل از یکی از سیاست‌مداران چینی گفت:

«قرن نوزدهم قرن اروپا بود، قرن بیستم قرن آمریکا و قرن بیست و یکم قرن آسیا است.»

فلاح‌زاده جنبش سبز ایران را از رهبران آن متمایز کرد و گفت حمایت ما از جنبش سبز مشروط است و شرط ما جدایی دین از دولت است. پیام فلاح‌زاده با جمله‌ی سبز باشید به انتها رسید.


بخش تئوریک جشنواره امسال به مسائل روز ایران و جنبش سبز اختصاص داشت که روز پایانی جشنواره با چند تن از تحلیل‌گران و فعالین سیاسی از جمله؛ فرخ نگهدار، پرویز نویدی و نیلوفر بیضایی به بحث و تبادل نظر نشستند.

همچنین در این گردهمایی، میترا خلعت‌بری، خبرنگار جوان که به تازگی مجبور به فرار از ایران شده از مشکلات جوانان ایران و مسائل جنبش سبز با شرکت کنندگان به گفت‌وگو پرداخت.

در طی سال‌های گذشته، جشنواره، گروه‌های مختلفی را از ایران دعوت می‌کرد، ولی امسال گروه «تاتر مهر» موفق به شرکت در جشنواره نشد.

گردآفرید، تنها شرکت کننده جشنوازه از ایران و اولین نقال زن ایرانی با نقل عاشقانه زال و رودابه، نمایش افتتاحیه را به روی صحنه برد. در گفت‌وگویی که با گردآفرید داشتم از او در باره‌ی کارش و اهمیت پرداختن به حماسه‌های کهن پرسیدم:

«ماندگاری و برقراری ایران بر روی دو بال فراخ است. یک بال، بالیست که در حقیقت فرهنگ باستانی ایران است و یک بال هم دین است. مردم ایران دین‌مدار هستند. هیچ‌طوری هم نمی‌شود انکارش کرد.

این چیزی است که من در طی این سال‌هایی که تحقیق کردم متوجه شدم و نمی‌شود هم آن را نفی کرد. در طول قرن‌ها مردم تونستند فرهنگ باستانی‌شان را با دین حل کنند و به یک تعادل برسند همان‌طور که سفره هفت سین می‌چینند و روی آن قرآن می‌گذراند.

الان شرایطی بوجود آمده که این تعادل به هم خورده است؛ در حالی‌که همیشه ایرانی‌ها این تعادل را حفظ کرده بودند. در حوزه دین افراط گرایی خیلی زیاد شده و توجه به آیین‌های باستانی و فرهنگ باستانی کم‌رنگ و در واقع فراموش شده است.

به همین دلیل است که جوان‌ها نیاز دارند که به هویت خودشان برگردند و به همین دلیل هم جوان‌ها شاید فروهر را نشناسند، ولی گردن‌بند او را به گردنش آویزان می‌کند و یا به بازویش می‌بندند. شاید خیلی هم فلسفه این فروهر را نداند، ولی این نیاز را در خودش احساس می‌کند که این هویت را می‌خواهد. این دلیل بر نفی و یا برداشتن دین نیست.

از آن طرف هم رجعت به آیین‌های باستانی و فرهنگ باستانی هم دلیل بر نفی و انکار دین نیست. شاید جوان‌ها و یا مردم می‌خواهند دوباره به این تعادل و بالانس برسند.»


امسال نه تنها تعداد گروه‌های شرکت کننده در تاتر کمتر از سال‌های پیش بود، بلکه کیفیت اغلب کارها هم نسبت به سال‌های پیش پایین‌تر بود. رامین یزدانی، کارگردان و بازیگر تاتر «اروس» یا عشق در مسیر انحراف، در یک نمایشی که بیشتر به روخوانی شبیه بود، از عشق اسطوره‌ای به عشق امروز می‌رسد و در پایان به دخترانی که مورد تجاوز پدر قرار می‌گیرند، پرداخت.

ایرج زهری را می‌توان یکی از کارگردانان یا شرکت کنندگان ثابت این جشنواره نامید. نمایش‌نامه‌خوانی کاری است که عمدتا ایرج زهری در جشنواره انجام می‌دهد. علاقه‌مندان به تاتر از زهری به عنوان یکی از پیشکسوتان، بیشتر از خواندن حکایت‌های ملانصرالدین را از وی انتظار داشتند.

مهدی فرج‌پور، طراح رقص و رقصنده با تاتری از ساموئل بکت اجرای موفقی از تاتر «آخرین نوار کراپ»، رقص بوتو را به روی صحنه برد. کارگردان جوان این نمایش که تنها بازیگر این نمایش هم بود با بازی قوی خود در یک نمایش بدون دیالوگ پیام بکت را که انسان نوین را انسانی در انزوا، تنها و دردمند می‌بیند به خوبی به بیننده منتقل می کند. با او گفت‌وگوی کوتاهی داشتم و در این باره از او پرسیدم:

«رقص برای من هنر جذابی بوده و در کنار بازیگری رقص را با سبک‌های مختلف کار کرده‌ام؛ ولی در رقص چیزی برای من کم بود و آن هم این بود که پیرو نظریه‌ای که می‌گوید بعد از آشویتس و هیروشما چیز زیبایی در دنیا وجود ندارد، من احساس کردم که با تمام این جنایت‌هایی که در دنیا امروز اتفاق می‌افتد، اگر من تمام هنرم را صرفا اختصاص بدهم به رقص و رقصنده باشم، نقش خاصی در این دنیا ایفا نکرده‌ام.

اما بوتو این قابلیت را به من داد که در کنار این‌که می‌رقصم مشقت انسان امروز را، و دردی که در زندگی می‌کشد را به تصویر بکشم. به این دلیل است که بوتو نزدیک‌ترین قالب هنری به ذهنیت و ایده‌های من است. بکت هم نویسنده‌ای‌ست که تصویرگر انزوا و تنهایی بشریت است، تصویرگر بی‌ارتباطی انسان‌هاست و به همین دلیل کار بکت را انجام دادم.»


موسیقی امسال نه تنها در افتتاحیه یا اختتامیه، بلکه در چهارچوب جشنواره هم اجرا شد. گروه موسیقی هیپ هاپ از هامبورگ به نام گروه «داد» متشکل از مهدی و کاوه با رپ ایرانی شادی و وجدی به تماشاگران دادند.

انتظار می‌رفت که جشنواره با توجه به مسائل اخیر ایران و موضوع جشنواره، تماشاگر بیشتری را نسبت به سال‌های پیش جذب کند، اما به جز موارد خاص بقیه تاترها از استقبال خوب تماشاگر بی‌بهره بودند.

نیلوفر بیضایی، تنها زن کارگردان شرکت کننده در جشنواره در تاتری به نام یک پرونده و دو قتل، «قتل پروانه و داریوش فروهر» به موضوع قتل‌های زنجیره‌ای جمهوری اسلامی می‌پردازد، ولی باز هم موضوع و نقش زن در کار او برجسته است.

بیضایی با انتخاب خبرنگار زنی که به دنبال ماجرای قتل فروهاست نشان می‌دهد که پروانه فروهر در فعالیت‌های سیاسی این زوج سیاسی چقدر موثر بوده‌اند.

کار نمایش مستند نیلوفر بیضایی ممکن است برای بیننده نسل انقلاب ۵۷ اطلاعات جدیدی را در برنداشته باشد، ولی برای نسل جوان امروز که به دلیل سانسور حاکم برجامعه از اعمال رژیم جمهوری اسلامی بی‌اطلاع هستند، خیلی پراهمیت است.

کارهای نیلوفر بیضایی عمدتا کارهای سیاسی و اعتراضی هستند و همیشه منتقدین خاص خود را دارند. این بار هم با کار سیاسی ـ مستند خود با انتقادهایی مواجه شد.

او در باره‌ی انتقاد نبود صحنه‌های نمایشی و تاتری در کارش و گزارشی بودن آن گفت:

«این‌که چرا این کار در خیلی جاها گزارشی است، فکر نمی‌کنم نقطه ضعف یا قوت کاری باشد. مهم این است که حس امروزی من به عنوان کسی که کار هنری می‌کند این است که ضرورت زمان و ضرورت خود من به عنوان یک هنرمند این را می‌طلبد که در این شرایط با این زبان با تماشاگرم سخن بگویم.

زبان بسیار مستقیم و زبانی که در آن فقط روایت نمی‌شود، چون اگر این تاتر قرار بود فقط گزارش باشد، بسیاری از بخش‌های شخصیت فروهرها و چیزهای ناگفته در آن منعکس نمی‌شد. من فکر می‌کنم که این کار ترکیبی است از گزارش و واقعیت و قصه. قصه‌ای که از واقعیت می‌آید، مثل شخصیت دختر خبرنگار جوان ندا درنمایش.»


عکس‌ها از اختر قاسمی، زمانه

نمایش «آفتاب سوخته» کاری از مجید فلاح زاده آخرین نمایش جشنواره بود. این کار با این‌که در بروشور آن اعلام نشده بود ولی می‌توان آن را برداشتی از دو کار موفق نامید. کاری از علی‌رضا کوشک جلالی به نام «کاروان سوخته» و کاری از سهراب شهید ثالث با نام «در غربت»، که هر دو زندگی مهاجرین ترک در آلمان را به تصویر می‌کشند. علی رستانی و بهرام بهرامی بازیگران این نمایش بودند.

فستیوال با اجرای کنسرت گروه «سیران» جشن پایانی را برگزار کرد. گروه سیران مجموعه‌ای از جوانان هنرمندی است که از کشورهای مختلف اروپایی، آذربایجان و ایران هستند. سیاوش رستانی جوان ایرانی ساکن کلن یکی از اعضای این گروه است.

▪ ▪ ▪

نظر چند تماشاگر فعال تاتر:

ـ خود فستیوال تاتر خیلی جالب بود، دور هم جمع می‌شویم و دوستان را از کشورهای مخلتف می‌بینیم. کار آخری که دیدم خیلی جالب بود، کاری از بکت به نام «آخرین نوار کراپ» که سعی کرده بود دیالوگ‌ها را بردارد و به فرم تبدیلش کند.

ـ پرده‌خوانی شب اول گردآفرید را خیلی خوشم آمد. هر چند که صادقانه به خود او گفتم اگر میزانسن‌ها را می‌نوشت و می‌توانست بیشتر روی آن کار کند، خیلی بهتر می‌بود. چون از نظر تماشاگر حرکت اضافی و زاید روی صحنه دیده می‌شود، به همین دلیل ما تاتری‌ها می‌گوییم که هرحرکت دست یا چشم یا بدن باید حساب شده روی صحبه اجرا بشود. اما شجاعت ایشان و درایت‌شان برای جمع‌وجور کردن کار صحنه قابل تحسین است.

ـ حقیقت این است که این کار فستیوال کاری است استخوان خردکن بین این مردمی که پراکنده‌اند. ایرانی‌های پراکنده در جایی غریب و واقعا اینجا غربت است. کار سختی است و برای همین من همیشه می‌آیم که حداقل یک نفر به این جمعیت اضافه بشود. من واقعا لذت می‌برم.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

با امکانات کمی که دوستان دارند، به ویژه امکان مالی، با وجود هر انتقاد من از برگزکنندکان سپاسگزارم. و برایشان پیروزی بیشتری در برناه های آینده چه در کلن و چه در سایر کشورها آرزو می کنم.
http://ordoukhani.be/

-- اردوخانی.شوخی و جدی ، Nov 18, 2009

مرسي اختر عزيز از گزارش... تو هم خسته نباشي...و اما يک نکته که بايد به آن اشاره کنم، نيلوفر بيضايي شايد تنها کارگردان زن يرانی اين فستيوال بود، البته گردآفريد را هم مي توان بنوعی کارگردان کار خودش ناميد....نمايش "رزا لوکزامبورگ" را هم به کارگرداني خانم "رناتا برونه" هم در اين فستيوال نبايد فراموش کرد.
موفق و پایدار باشی.

-- بهار ، Nov 19, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)