تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با عبدالرضا تاجیک، ژیلا بنی‏یعقوب و مهدیه محمدی در تأملی بر وضعیت روزنامه‌نگاران زندانی در جریان حوادث پس از انتخابات

روزنامه‌نگار، اولین قربانی استبداد و دیکتاتوری

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

با وجود این که بیش از یک‏صد سال پیش در اولین قانون اساسی مشروطیت ایران، روزنامه‏نگاران و اهالی مطبوعات جایگاه حقوقی ممتازی یافته و رکن چهارم مشروطیت تعریف شدند، اما تقریباً همیشه اولین قربانیان استبداد و دیکتاتوری در کشور، همین گروه بوده‏اند. به نوعی که پیش و پس از انقلاب بهمن، همواره بخشی از محکومین دادگاه‏های سیاسی، روزنامه‏نگاران بوده‏اند.

در رویدادهای اخیر پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران نیز این وضع کماکان ادامه داشته و دارد. در این برنامه‏، تأملی می‏کنیم بر وضعیت این روزنامه‏نگاران که بسیاری دستگیر و بسیاری هنوز در زندان هستند.

Download it Here!

با آقای عبدالرضا تاجیک، روزنامه‏نگار و عضو انجمن صنفی روزنامه‏نگاران ایران در این باره گفت‏وگو می‏کنم:

همان‏طور که شما نیز اشاره کردید، در جریان برگزاری انتخابات دهمین دوره‏ی ریاست جمهوری و حوادث پس از آن، تعداد زیادی از روزنامه‏نگاران بازداشت شدند که اسامی آنان در گزارش‏های حقوق بشری و گزارش‏های انجمن‏ها و گروه‏های مدافع حقوق روزنامه‏نگاران منعکس است.

به مرور زمان، برخی از این روزنامه‏نگاران با قرار وثیقه و یا کفالت از زندان آزاد شدند. ولی هم‏چنان ما شاهد زندانی بودن تعدادی از روزنامه‏نگاران و چهره‏های مطبوعاتی هستیم. اگر بخواهیم نام ببریم: آقایان سحرخیز، زیدآبادی، کیوان صمیمی (که مدیر مسئول نشریه‏ی نامه هم بود) و بهمن احمدی هم‏چنان در زندان هستند. برخی دوستان وب‏نگار مانند آقای محمودیان نیز هم‏چنان در بازداشت به‏سر می‏برد.

گویا آقای محمودیان در آخرین ملاقات به خانواده‏ گفته است که مقامات زندان از ایشان خواسته‏اند برای مدت دست‏کم چهار سال تهران را ترک کند و شغل روزنامه‏نگاری را کنار بگذارد.

بله همین‏طور است. در میان خانم‏های روزنامه‏نگار نیز خانم فریبا پژوه هم‏چنان در بازداشت است و خانم شهیدی نیز جدیداً آزاد شده است. آقای پیرحسینلو، روزنامه‏نگار و وب‏نگار بازداشت شده و آقای هادی حیدری که در مراسم دعای کمیل بازداشت شده بود، خوشبختانه در چند روز اخیر آزاد شدند. اما برخی از دوستان هنوز هم‏چنان در بازداشت به سر می‏برند.

این سری از روزنامه‏نگاران در ارتباط با حرفه‏ی خود دستگیر شده‏اند؟ یا در رابطه‏ی مستقیم با وقایع پس از انتخابات؟

تا آن‏جایی‏ که من اطلاع دارم، اتهام برخی از دوستان اخلال در نظم عمومی، اقدام علیه امنیت ملی از طریق نوشتن و مواردی مشابه این بوده است که عمده‏ترین اتهام، اخلال در نظم عمومی است.

در مورد خود من، مصداق این اتهامات اعلام نشد. به طور کلی یکی از مواردی که در این حکم‏ها ارائه نمی‏شود، مصداق جرم است. زمانی که تفهیم اتهام می‏کنند، مصداقی که جرم انجام گرفته، مشخص نیست.

آقای تاجیک، چه در مسأله‏ی توقیف و بسته شدن روزنامه‏ها و چه در موارد این‏چنینی که منجر به دستگیری روزنامه‏نگار می‏شود، یکی از مسائل مطرح شده این است که از نظر معیشتی برای خانواده‏ی روزنامه‏نگار چه شرایطی پیش می‏آید؟

مهم‏ترین یا یکی از مهم‏ترین مشکلات روزنامه‏نگاران در شرایط کنونی، مشکل معیشتی و عدم امنیت شغلی آن‏ها است.

در حال حاضر تعداد روزنامه‏ها و نشریات منتسب به اصلاح‏طلبان بسیار کم است و نشریاتی هم که منتسب به اصول‏گرایان هستند، برخی همکاران روزنامه‏نگار که دید و نگاهی متفاوت با آن‏ها دارند و یا در روزنامه‏های اصلاح‏طلب کار کرده‏اند را نمی‏پذیرند.

این دوستان روزنامه‏نگار یا باید شغل‏شان را تغییر بدهند یا این که از ایران مهاجرت کنند و در رسانه‏های فارسی زبان در خارج از کشور مشغول به کار شوند. از آ‏ن‏جایی که متأسفانه آن‏قدر آزادی عمل برای فعالیت روزنامه‏نگارانی که در زندان بوده‏اند وجود ندارد، آن‏ها به راحتی نمی‏توانند از طریق کار در یکی دو نشریه‏ی محدودی هم که هست، زندگی‏شان را بگذرانند.

مؤسسات و یا سازوکارهایی هم که حامی روزنامه‏نگاران باشد و وقتی به چنین مسائلی برمی‏خورند، حامی خانواده‏های آنان به لحاظ اقتصادی باشد، آیا اساساً در ایران وجود دارد؟

یکی از اتفاقاتی که پس از انتخابات دهمین دوره‏ی ریاست جمهوری رخ داد، این بود که دفتر انجمن صنفی روزنامه‏نگاران ایران که متشکل‏ترین و یکی از نهادهای مهم حمایت از حقوق روزنامه‏نگاران بود، متأسفانه پلمب شد. با بسته شدن محلی که روزنامه‏نگاران می‏توانستند از آن طریق مطالبات‏شان را پی‏گیری کنند، امکان کمک این انجمن به دوستان و همکاران با مشکل مواجه شده است.

آیا در شرایط فعلی، امکان هیچ‏گونه کار جمعی در حمایت از همکارانتان برای شما وجود دارد؟ اقداماتی از قبیل ملاقات‏ها و نشست‏هایی با مقامات و یا نوشتن نامه‏های دسته‏جمعی؟

مهم‏ترین محل برای انجام این قبیل کارها، انجمن صنفی بود که متأسفانه دفتر آن پلمب شد. یکی از اقدامات دیگر نیز انتشار بیانیه است. ولی ما شاهد بودیم و در خبرها نیز آمده بود که در پی امضای بیانیه‏ای، برخی از دوستان روزنامه‏نگار به نهادهای امنیتی احضار شدند و سؤالاتی در رابطه با این مسأله از آنان شده بود.

به همین دلیل فکر می‏کنم، اگر ما بخواهیم کاری جمعی انجام بدهیم، احتمال دارد با توجه به همین مسائل، دوستان ما مقداری احتیاط کنند و کارها با کندی پیش برود. از سوی دیگر، متأسفانه از مراکز دیگری مانند معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد که باید پی‏گیر باشند، خبری مبنی بر انجام اقداماتی در این رابطه نشنیده‏ایم.


خود شما هم تا همین اواخر دچار محدودیت‏هایی بودید و تا جایی که می‏دانم، ممنوع‏الخروج هم شدید. آیا این محدودیت برطرف شد؟

خیر، بحث ممنوع‏الخروجی من هنوز حل نشده و پاسپورتم را هنوز نداده‏اند.

این وضع در مورد خیلی از روزنامه‏نگاران دیگر هم صدق می‏کند؟

بله، برخی از دوستان پیش از بازداشت و پیش از انتخابات دهمین دوره‏ی ریاست جمهوری و حوادث اخیر ممنوع‏الخروج شدند و هم‏چنان ممنوع‏الخروجی‏شان ادامه دارد.


بسیاری از روزنامه‏نگاران مورد اشاره‏ی آقای تاجیک، به شکل خانوادگی دستگیر شده‏اند. ژیلا بنی‏یعقوب و بهمن احمدی امویی، یکی از این زوج‏ها هستند که هر دو پس از انتخابات دستگیر شدند. ژیلا بنی‏یعقوب آزاد شد و بهمن احمدی امویی هم‏چنان در زندان است.

ژیلا بنی‏یعقوب در این باره می‏گوید:

در باره‏ی بهمن، باید بگویم که چند روز است از بند هشت (اندرزگاه هشت اوین) به بند امنیتی ۳۵۰ منتقل شده است. خوبی بند ۳۵۰ این است که ظاهراً زندانیان سیاسی و زندانیان انتخابات در آن‏جا نگاه‏داری می‏شوند و فکر می‏کنم این یکی از اقدامات مثبت دادستان جدید تهران است.

در چند سال اخیر این اعتراض وجود داشت که چرا زندانیان سیاسی در کنار زندانی‏هایی که جرایم‏شان هیچ ربطی به مسائل سیاسی ندارد، نگهداری می‏شوند. در دوره‏ی اخیر هم اعتراضات زیادی در این ارتباط صورت گرفت.

اما اکنون به نظر می‏رسد که آقای دادستان دستور تفکیک زندانیان را داده است و تعدادی از زندانیان حوادث پس از انتخابات و احتمالاً دیگر زندانیان سیاسی نیز به بند ۳۵۰ منتقل شده‏اند و در روزهای آینده نیز بقیه به آن‏جا منتقل خواهند شد.

شرایط رفاهی ایشان و دیگر زندانیان چگونه است؟

شرایط رفاهی و بهداشتی بندهای مختلف اوین چندان رضایت‏بخش نیست و واقعیت این است که در میان تمام این زندان‏ها، بند ۲۰۹ اوین که بند امنیتی وزارت اطلاعات است، شرایط رفاهی، امکاناتی وغذایی بهتری داشته است. اما متأسفانه امکانات در بخش‏های دیگر نامناسب است.

دارو و درمان دیر در اختیار زندانیان گذاشته می‏شود و در حالی که الان هوا سرد شده است، ظاهراً هنوز وسایل گرمایشی در اوین روشن نشده‏اند. با وجودی که اوین در منطقه‏ای قرار داد که نسبت به سایر قسمت‏های شهر سردتر است و در آن‏جا سرما زودتر از دیگر مناطق شهر شروع می‏شود، وسایل گرمایشی روشن نیست و لباس گرم نیز در اختیار آن‏ها قرار نگرفته است.

تا کنون اجازه هم نداده‏اند که خانواده‏ها لباس گرم برای زندانیان‏شان ببرند. در نتیجه، اکثر زندانیان مریض شده‏اند. از جمله بهمن هم دچار سرماخوردگی و آنفولانزای شدید شده است.

به شما گفته‏اند به چه دلیل لباس‏های گرم را قبول نمی‏کنند؟

گویا اوین قوانینی دارد که مطابق آن، هر بند آن دو بار در سال لباس قبول می‏کند که خود این قانون برای ما جای سؤال دارد. ظاهراً یکی از نوبت‏های پذیرش لباس، اول پاییز است. اما چون این عزیزان ما اول پاییز به این بند منتقل نشده‏اند، پذیرش دوباره‏ی لباس به اول بهار موکول می‏شود.

البته شنیده‏ایم، دادستان در این مورد هم دارد اقدامات مثبتی انجام می‏دهد که امکان پذیرش لباس تا هفته‏ی آینده فراهم شود. تا این لحظه به ما اجازه نداده‏اند لباسی بدهیم، اما باز امیدواریم که این اتفاق بیفتد.

آقای تاجیک به آزادی برخی زندانیان سیاسی مطبوعاتی، با تامین وثیقه و کفالت اشاره کردند. این امر هم همواره به آسانی ممکن نمی‏شود. امروز قرار بود آقای احمد زیدآبادی به همین ترتیب آزاد شود. احمد زیدآبادی علاوه بر آن که دبیرکل سازمان ادوار تحکیم وحدت است، روزنامه‏نگار پرسابقه و عضو هیأت مدیره‏ی انجمن روزنامه‏نگاران نیز هست.

خانم مهدیه محمدی که وثیقه‏ی مورد تقاضای دادگاه را تهیه کرده و امروز برای آزادی وی به دادگاه مراجعه کرده بود، در این باره می‏گوید:

روز دوشنبه که من نامه و وثیقه را بردم، قاضی گفت: «تا ظهر دست نگاه دارید». روز سه‏شنبه که وکیل برای پی‏گیری مسأله نزد قاضی رفت، قاضی گفته بود: «ما شرمنده‏ی خانم زیدآبادی شدیم. اما من سعی می‏کنم تا فردا ظهر این مشکل را حل کنم». امروز هم که رفتیم، گفتند: «نامه از ثبت نیامده است».

مشخص است که همه‏ی این‏ها بهانه است. نمی‏خواهند آزاد کنند، دارند بهانه می‏آورند. وقتی وکیل آقای زیدآبادی گفته بود به ثبت می‏رود که ببیند این نامه کجا گیر کرده است، رییس دفتر قاضی گفته بود: «نه نه، لازم نیست شما به ثبت بروید. انشاالله روز شنبه خبر بگیرید».

ولی وثیقه را از شما پذیرفته بودند؟

بله، وقتی می‏گویند منتظر نامه‏ی ثبت هستند، یعنی وثیقه را پذیرفته‏اند و فقط منتظر نامه‏ی ثبت هستند که وثیقه را بازداشت کنند.

و آقای زیدآبادی را آزاد کنند.

بله آزاد کنند. اما به نظر من، این بهانه است. چون کار ثبت یک روزه انجام می‏شود. در مواردی وقتی کسی ظهر وثیقه گذاشته، شب همان روز زندانی را آزاد کرده‏اند. اما من از روز دوشنبه صبح نامه‏ی کارشناسی را دست آن‏ها داده‏ام. همان‏جا هم به من گفتند که خودشان برای ابلاغ به ثبت اقدام می‏کنند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

با درود
مگر ايران روزنامه نگار هم مي خواهد؟ مگر كسي مطالعه ميكند؟ روزنامه نگاران به نظر من براي خودشان روزنامه توليد ميكنند و البته جمعيت بسيار محدودي از مردم...دردآور است!
تيراژ كتاب عزيز نسين در تركيه 70 هزار هم مي‌رسد بعد از 70بار چاپ اما بيشترين تيراژ كتاب ما چقدر است روزنامه هايمان چي؟

-- علي ، Nov 24, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)