تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت و گو با رضا گنجی و علیرضا نوری‌زاده پیرامون

رویکرد رسانه‌ای تازه میرحسین موسوی

نیک‌آهنگ کوثر
nikahang@radiozamaneh.com

Download it Here!

در طول مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۰۸، یوتیوب نقش عمده‌ای را در رساندن پیام برنده انتخابات یعنی باراک اوباما به مردم بازی کرد. بسیاری معتقدند که این شبکه اجتماعی - ویدیویی توانست نقشی مهم را در پیروزی اوباما بر رقیب «سنت‌گرای» خود یعنی جان مک‌کین ایفا کند. علاوه بر کار ابتکاری اوباما، دسترسی اکثریت مردم آمریکا به اینترنت پرسرعت، برقراری ارتباط را هموار کرد.

اما میرحسین موسوی حدود سه ماه پس از انتخابات ریاست جمهوری تصمیم گرفت با مخاطبان خود از طریق ویدیو و یوتیوب صحبت کند. تفاوت ماجرا این است که اینترنت در ایران چندان پرسرعت نیست و موسوی به جای پیش از انتخابات، زمان پس از انتخابات را برای برقراری ارتباط ویدیویی انتخاب کرده است.

در همین زمینه با رضا گنجی، مجری برنامه تلویزیون موج سوم ستاد اصلاح‌طلبان - که اکنون مقیم رم است - و دکتر علیرضا نوری‌زاده، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر سیاسی مقیم لندن گفت و گو کردم.


رضا گنجی، مجری برنامه تلویزیون موج سوم ستاد اصلاح‌طلبان

آقای گنجی، چرا میرحسین موسوی و همین طور اصلاح‌طلبان این قدر دیر به این فکر افتادند که از طریق رسانه‌ای مثل یوتیوب با مردم سخن بگویند؟ با وجود این‌که در زمان تبلیغات انتخاباتی، تلویزیون اینترنتی موج سوم هم بود و امکانات ضبط ویدیویی هم وجود داشت.

بعد از انتخابات ما این ابزار رسانه‌ای را کلأ از دست دادیم؛ یعنی آقای موسوی این ابزار رسانه‌ای را از دست داد. چرا که دفتر موج سوم پلمپ شد. مسئولین کمپین به زندان افتادند و هنوز هم در زندان هستند. بعضی‌هایشان هم که آزاد هستند، امکان فعالیت را ندارند. پس یکی از دلایل می‌تواند دلایل تکنیکی باشد که چه ما، چه کسان دیگری که با آقای موسوی در ارتباط بودند، امکان این را که بتوانند فایل‌های تصویری تهیه بکنند و بفرستند، نداشتند.

دلیل دیگر به نظر من به خود آقای موسوی برمی‌گردد که به نظر من یک مقداری با احتیاط از رسانه‌ها استفاده می‌کنند و شاید فکر می‌کردند که فعلأ از این امکان رسانه‌ای نباید استفاده کرد؛ تا این‌که از دیدگاه ایشان ضرورتش پیش بیاید. الان احتمالأ ضرورتش از دیدگاه ایشان پیش آمده است و استفاده کردند.

یک دلیل دیگر هم می‌تواند وجود داشته باشد و آن این‌که اکثر مردم داخل ایران به اینترنت پرسرعت خیلی دسترسی ندارند و بنابراین این ابزار نمی‌تواند ابزار خیلی فراگیری برای مردم داخل کشور باشد. شاید آقای موسوی از این جنبه هم به این مسأله توجه دارند که می‌خواهند برنامه‌شان فراگیرتر باشد.

از دکتر علیرضا نوری‌زاده پرسیدم که چرا میرحسین موسوی این لحظه تاریخی را برای بیان نظراتش از طریق یوتیوب انتخاب کرده است؟

به اعتقاد من آقای موسوی خیلی هم دیر کرد. یعنی در واقع انتظار می‌رفت با بسته شدن کانال‌های ارتباطی به روی ایشان، آقای موسوی به این وسیله ممکنی متوسل شود که حداقل طرفدارانشان مدت‌هاست ازاین وسیله استفاده کرده‌اند و همین طور نیروهای جنبش سبز در داخل و خارج کشور، از طریق این وسایل و کانال‌ها با هم در ارتباط بودند.

شاید آقای موسوی نظیر همه هم‌نسلان خودش چندان آشنایی یا دل‌بستگی به این نوع کانال‌ها نداشته باشد. این [مشکل] واقعأ هست؛ برای این‌که نسل جوان در ارتباط با این کانال‌ها آن قدر خوب یاد گرفته و آن قدر قادرند از این‌ها استفاده کند، برای نسل پیش‌تر مشکل و سخت است.

اگر شاید یک نسل بزرگ‌تر از آقای موسوی واقعأ به ندرت بینشان پیدا شود که بتوانند از این طریق ارتباط برقرار کنند. باز خوب است آقای موسوی به خاطر آگاهی‌اش، به خاطر این‌که به هر حال یک آدم فنی در همه عمرش بوده است و افرادی هم در کنارش بودند که او را نسبت به این نوع راه‌ها آموزش بدهند، به نظر من باید از همان ابتدا شروع می‌کرد.

منتها شاید به نظر آقای موسوی مثل خیلی از ما، یک مقدار خوش‌بینی در نحوه برخورد نظام با این جنبش تاثیر داشته است در این‌که دیر به دست و پا بیفتند. شاید تصور می‌کردند رژیم هرگز دست به این کارها نمی‌زند؛ و اگر زد، نمی‌آید تمام دریچه‌ها را ببندد. شاید هم همین دلیلش بوده است که سهل‌انگاری کرده‌اند؛ سادگی کرده‌اند.

ولی اگر آقای موسوی به یاد بیاورد دریک کشوری مثل ایالت متحده یا بریتانیا، کشورهایی که هیچ نوع سانسوری در کار رسانه‌ها وجود ندارد، دولت‌مردان و کسانی که علاقه‌مندند با مردم در ارتباط مستمر باشند، رو به کامپیوتر آورده‌اند و از کانال‌های ارتباطی این شبکه عنکبوتی استفاده می‌کنند، در این صورت ایشان هم زودتر به این فکر می‌ا‌‌فتاد.

ولی در عین حال باید این را یک اتفاق مبارک دانست که روز به روز تکیه انسان‌ها بر وسایل ارتباط جمعی تحت کنترل کمتر و کمتر بشود.


علیرضا نوری‌زاده

به نظر شما بازتاب این کارشان درداخل کشور چه خواهد بود؟

درداخل کشور به اعتقاد من هنوز نمی‌توانند خیلی روی تاثیر این نوع ارتباط سرمایه‌گذاری کرد. به معنای دیگر نمی‌توان خیلی زیاد با خوشب‌ینی کامل گفت این وسیله می‌تواند خیلی تأثیر داشته باشد.

هنوز در جامعه ما، آن رسانه‌ای که عنوان رسانه ملی به آن می‌دهند یا رادیو تلویزیون که هر چند ملی نیست و دولتی مطلق است، حرف اول را می‌زند. حتی شما اگر ببینید، اگر تأثیر دیگری را بخواهیم قائل بشویم، این رسانه‌های دیگر و تصویری خارج از کشور هستند که تأثیر به روی داخل می‌گذارند و بعد مطبوعات می‌آید و بعد از مطبوعات، اینترنت می‌آید و طبیعتأ کانال‌های مختلفی که در اینترنت هست.

اما شروع کار است. مثل شروع هر کاری ممکن است آقای موسوی اولش با مشکلاتی روبه‌رو بشود و کمتر دسترسی به آن پیدا شود. فیلترینگ هست و انواع و اقسام کارها. ولی استفاده از مثلأ یوتیوب کار بسیار ارزنده و پسندیده‌ای است. ایشان را در معرض قضاوت و استماع و رؤیت میلیون‌ها انسان در داخل و خارج ایران می‌گذارد.

گمان من این است که شاید درعرض چهار پنج ماه آقای موسوی موفق شود یک شبکه زنجیره‌ای ایجاد کند.

شما فیس‌بوک را درنظر بگیرید. آدم‌های درون فیس‌بوک، هر کدام یک کانال شدند و یک خبر که این‌جا در فیس‌بوک می‌آید، به علت آدم‌هایی [است] که با این صفحه این خبر و این موضوع پیوسته هستند و این کاریکاتور به سرعت عالم‌گیر می‌شود و به همه جا می‌رود. آقای موسوی هم وارد این میدان شده است.

راه عبور از فیلتر، راه چندان سختی نیست. مسأله یوتیوب کار مهم و ارزنده‌ای است. می‌تواند آقای موسوی را در جایگاهی قرار دهد که هر گاه دلش خواست، بتواند با طرفدارانش گفت و گو کند یا پیام بفرستد؛ به تظاهرات دعوتشان کند و آنچنان دیگر در قید و بند و تابع رسانه‌هایی نباشد که بالای سرشان نگاه دستگاه سانسور رژیم جمهوری اسلامی قرار دارد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

سید میر حسین موسوی نخست وزیر مورد اعتماد و علاقه امام فریادبلند مردم ما برعلیه عوامفریبی و دروغ وجنایت حکام غاصب است.

-- حمید ، Oct 20, 2009

فرض كنيم جنتي تهديد نمي كرد و مردم روز ١٣ آبان مثل روز قدس بيايند بيرون چه مي خواهند بگويند وقتي بلندگوها شعار مرگ بر آمريكا مي گويند؟
١)مرگ بر آمريكا؟ يعني همان طناب پوسيده توده اي فدايي وچپ هاي ضد آمريكا كه سي سال است ما را در چاه مشترك [..]ها و روسيه نگه داشته؟ يعني هم صدايي با ج ا؟ يعني به آمريكا بگويند كه بين موسوي و احمدي نژاد وقتي پاي سياست خارجي و آمريكا وسط باشد فرقي نيست تازه جرات احمدي نژاد براي شكستن تابو ها بيشتر است؟
٢)مرگ بر روسيه و جمهوري ايراني و نه غزه نه لبنان ؟ بسيار عاليست ٠ حداقل نشان ميدهد مردم نظر واقعي خودشان را مي گويند نه شعار بازگشت به عقب موسوي ( نه شرقي نه غربي جمهوري اسلامي )
بعد معلوم ميشود موسوي طرفدار ندارد و مردم رهبر ليبرال مي خواهند
٠ كمونيست و مجاهد هم نمي خواهند٠ شاه هم نمي خواهند٠
خوب جنبش سبز به زردي مي گرايد و انفلاب نارنجي آغاز مي شود٠ موسوي در سمت حاكميت باقي خواهد ماند و جريانات بعدي بستگي به يافتن رهبري مناسب با خواست طبقه متوسط در داخل و اگر نبود در خارج خواهد داشت ٠
٣)مردم در سكوت و يا با شعارهاي بي معني و كم خطر با علائم سبز راه پيمايي كنند ٠ من فكر نمي كنم به جز جنتي ابله كسي در حاكميت با اين قبيل راه پيمايي ها مخالفتي داشته باشد٠ هر چه بيشتر تكرار شود مردم خسته تر و رژيم هم ضريب بالاي تحملش را بيشترنشان ميدهد٠ البته هيچ رژيمي در دنيا با راه پيمايي آرام و شعارهاي كم خطر ( مثل ياحسين در يك رژيم مذهبي ) ميدان را خالي نكرده٠ مخصوصا اگر ٢ تا ٣ ميليون نفر در يك شهر ١٣ ميليوني باشد و به جاهاي ديگر هم كشانده نشود٠
بيائيد اندكي واقع گرا باشيد٠ البته اگر چپ روسي نيستيد و قصد انتقام گيري صرف از شعار مرگ بر روسيه نداريد (كه مردم در روز قدس گفتند)

راهپيمايي ١٣ آبان يك تله هويتي براي موسوي و جنبش سبز اوست٠
به هر شكلي برگزار شود اورا آچمز و از صحنه خارج مي كند٠
فقط در صورتي كه مردم شعار تند عليه رژيم و پشتيبان رسمي اش روسيه بدهند (در صورت وجود يك رهبري ليبرال كه قبلا براي بهره برداري آماده باشد) مي تواند براي مردم مفيد باشد ولي چپ روسي و چپ آمريكايي ليبرال ها را ظرف ٢٨ سال گذشته همگام با رژيم متكي به روسيه و چين كوبيده اند و هنوز هم دارند آنها را كه تنها شانس واقعي عبور دادن نظام از مذهبي ارتجاعي به مذهبي مدرن و نهايتا به سكولار هستند لجن مال مي كنند٠ مي دانم كه چپها عصباني خواهند شد ولي در خارج بني صدر و در داخل امير انتظام يا يزدي گزينه مناسب هستند.
در اين لجنزار چه رنگش سبز باشد چه سياه و چه سرخ درخت آزادي و حقوق بشر نمي رويد ٠

-- nariman ، Oct 20, 2009

جناب آقای موسوی بنده علی رغم اینکه با شما و خط فکری شما هیچگونه نزدیکی و همخوانی ندارم ولی در هر کجا که باشم از آزادی بیان و بیان اندیشه شما دفاع خواهم کرد . اما این بدان معنی نخواهد بود که شما حقایق تاریخی را تحریف کنید و بقیه هم ساکت نشسته و مصلحت وار به خاطر شرایط فعلی سکوت کنند . شما حق ندارید تاریخ را تحریف کنید . شما در بحث خویش اشاره ای به داستان مک فارلن کرده و با ظرافت همیشگی از خود را پشت خمینی پنهان می کنی و هم نتیجه دلخواه را بیرون می کشید .
این طور که از سخنان شما بر می آید ، آقای خمینی اصلا در جریان نبوده و پس از انتشار مقاله ای در سوریه!!! یا لبنان تازه شما بفکر می روید که موضوع را با خمینی در میان بگذارید !!؟؟ آیا واقعا اینطور بود ؟ آیا روزنامه لبنانی از هوا باخبر شده بود ؟ آیا شما مسئله را نمی دانستید ؟ آیا مهدی هاشمی ، داماد آقای منتظری در همین رابطه اعدام نشد ؟ آیا این آقای خمینی نبود که با صدای بلند بر خلاف گفته فعلی شما ، به مردم گفت " که خفه شوند و هرکس که در این رابطه سخنی گوید عامل اسرائیل است " ؟
آقای موسوی شما اگر خودتان بمانید شانس بیشتری دارید تا اینکه از آقای خمینی کمک بگیرید. زیرا ایشان آنقدر دورغ و چنایت کرده است که هرکه خود را به او منتسب کند از مردم دورتر میشود .
در پایان گفته راسل را دوباره مورور کنید .
موفق باشید در راستگوی

-- آشنا ، Oct 21, 2009

خاطرات آقای محتشمی پور وزیر کشور آقای موسوی در باره مک فارلن :
روحانیونی که در روزهای اخیر با او مصاحبه شده حجت الاسلام محتشمی پور سفیر سابق جمهوری اسلامی در سوریه، وزیر کشور در کابینه میرحسین موسوی و از گردانندگان بیت آیت الله خمینی است. وی که اکنون سخنگوی فراکسیون دوم خرداد در مجلس است، در مصاحبه با ایسنا پیرامون سه رویداد مهم در جمهوری اسلامی سخن گفت. یکی از این سه رویداد مربوط به سفر پنهان مک فارلن امریکانی به تهران بود. محتشمی در ارتباط با این سفر که در دوران تصدی وی بر وزارت کشور روی داد گفت:

جزئیاتی از سفر محرمانه مک فارلن به ایران


مک فارلین در ارتباط با برخی از شخصیت‌ها وارد ایران شد و حضرت امام تنها کسی بود که با ادامه مذاکرات و توافقها مخالفت کردند. اطلاع من از طریق یکی از دوستان بود که به من زنگ زد و اطلاع داد که شنیده‌ام که مک فارلین وارد ایران شده و الان هم در حال مذاکره است. بنده با تعجب ابتدا این موضوع را نفی کردم و گفتم چطور می‌شود که من وزیر کشورم و طبیعتا حفاظت و امنیت فرودگاه به عهده زیر مجموعه‌ وزارت کشور است و ورود و خروج افراد توسط پلیس فرودگاه و شهربانی آن موقع انجام می‌شود و خبر ورود یک هیات آمریکایی به ایران را نداشته باشم . اما بعد متوجه شدیم که این هواپیما روی باند فرودگاه نشسته و با تصمیم که توسط برخی مقامات از جمله آقای هاشمی رفسنجانی، مک فارلین و همراهانشان را از روی باند فرودگاه و بدون ورود و خروج رسمی در دفاتر فرودگاه به هتل برده‌اند و در یکی دو روزی که مک‌فارلین در هتل بوده، این مذاکرات صورت گرفته و با مخالفت حضرت امام به نتیجه نرسیدند و مک فارلین از ایران خارج شد.

-- آشنا ، Oct 21, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)