خانه > گزارش ويژه > حقوق بشر > به تغییر بیندیشیم | |||
به تغییر بیندیشیمعبدالرضا تاجیک«مهدیه محمدی گرگانی»، همسر احمد زیدآبادی چهارشنبه بیست و دوم مهرماه ۱۳۸۸ میزبان کسانی بود که در آغاز پنجمین ماه بازداشت همسرش به دعوت «کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه» به منزل محقرشان که گنجایش مهمانان حاضر در نشست را نداشت، آمده بودند. حاضرانی که نگرانیهای مهدیه محمدی گرگانی، آنان را نیز نگران کرده بود؛ «احمد زیدآبادی از زمان دستگیری تا هفدهمین روز بازداشتاش در اعتراض به بازداشت خود و رفتارهای خارج از قانون، در اعتصاب غذا به سر میبرده است. او در روزهایی که در یک سلول یک در یک و نیم متر تنها بوده به دلیل وجود فشارها، قصد خودکشی داشته است». اما آنگاه که قرار شد همسر احمد زیدآبادی بر اساس خواسته حاضران در نشست، از همسرش سخن بگوید، محکم و با اراده از مردمی گفت که در این مدت آنها را تنها نگذاشتهاند: «ما مدیون مردم هستیم؛ اگر حضور مردم نبود، معلوم نبود که بازداشتشدگان، امروز زنده باشند.» چرا که به اعتقاد او این پایبندی به قانون نبود که جلوی حکومت گرفت، بلکه ترس از مردم بود که مانع از انجام این کار شد. مهدیه محمدی گرگانی که در سال ۱۳۷۹ نیز دوری از همراهش را برای ۱۳ ماه به جرم تبلیغ علیه نظام، تشویش اذهان عمومی و اقدام افسارگسیخته علیه نظام تحمل کرده است، اینبار استنباط خود را از رفت و آمدهایش به دادگاه و زندان اوین در این دوره از بازداشت احمد زیدآبادی چنین شرح میدهد: «متوجه شدم شرایط خیلی فرق کرده است؛ گویا قانونی وجود ندارد و عملآ تنها زور است که وجود دارد. زندان به یک مقر تبدیل شده است و قانونهای خاص خودش بر آن حاکم است.» او برای این ادعا، شاهدی ارائه کرد: «برای ملاقات نامه میدهند اما در زندان این نامه را قبول نمیکنند و فقط بازجو را صاحب صلاحیت برای این کار میدانند؛ اعتراض ما را هم چنین پاسخ میدهند، همین که هست.» همسر زیدآبادی با اشاره به نگاه منفی افکار عمومی به عملکرد سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران پس از ۱۵ سال حضور در مسندهای مختلف قضایی، عملکرد جعفری دولتآبادی، دادستان جدید تهران را در ابتدای مسئولیتاش به گونهای دانست که دل خانوادهها را شکسته است. با این وجود لحن صدای مهدیه محمدی گرگانی در جملههای پایانیاش رساتر و محکمتر میشود: «قرار بازداشت احمد زیدآبادی تمام شده است، در این صورت باید پس از گذشت چهار ماه، قرار بازداشت او را تمدید کنند ولی وقتی قراری به وثیقه تبدیل شده است نمیتوانند او را نگه دارند، با پایان این روز هرچه احمد زیدآبادی در زندان بماند، غیرقانونی است.» احمد زیدآبادی متولد ۱۳۴۴ روزنامهنگار و دبیرکل سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت)؛ دکترای روابط بینالملل خود را از دانشگاه تهران با ارائه رساله «دین و دولت در اسرائیل» دریافت کرده است. او که از سال ۱۳۶۸ با ورود به روزنامه اطلاعات وارد عرصه روزنامهنگاری شده است، یکی از کارشناسان مسایل «فلسطین - اسراییل» نیز به شمار میرود. امری که عبدالله نوری، چهرهای که روزگاری نماینده رهبر فقید انقلاب در سپاه پاسداران بود نیز بر آن صحه میگذارد: «زیدآبادی انسانی که میتواند برای نظام مفید باشد؛ اگر چه ممکن است من و یا شما با تحلیلهایش از مسایل منطقه موافق نباشیم اما او از جزییترین مسایل و تحولات فلسطین و اسراییل از آغاز تا امروز آگاه است.» از همین رو او این سؤال را طرح کرد: «آیا این مسیری که در طول چهارماه گذشته طی شده به نفع کشور، نظام، انقلاب و ایران است یا به ضرر کشور تمام شده است؟» اما آغاز نشست «کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه» که با حضور فعالان سیاسی، فرهنگی و اجتماعی همراه شده بود، با سخنان عبدالله نوری بود که او نیز طعم زندان را به دلیل انتشار مطالبی در روزنامه «خرداد» که مدیر مسؤول اش بود، چشیده است.
کسی به این شکل فکر نمیکرد. عبدالله نوری، اولین وزیر کشور دولت سید محمد خاتمی در این نشست در تحلیلی کوتاه، وضعیت کنونی جامعه ایران را اینگونه شرح داد: «اینبار برخلاف گذشته تقریبآ با کسانی برخود شده است که همگی در پی حضور در انتخاباتی که حکومت مدعی بوده که میخواهیم همه شرکت کنند، آمدند و شرکت فعال کردند. حتی کسانی که تا قبل از این زمان تحریمی بودند، آمدند و در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری حضور پیدا کردند؛ اما زمانی که انتخابات پایان یافت، جمعی از بهترین نیروهای کشور، نیروهایی که در ردهها، جایگاهها و حوزههای مختلف تأثیرگذار بوده و صاحب تحلیل برای کشور و انقلاب بودهاند، با اتفاقهایی مواجه شدند که نیاز به بازگفتن ندارد.» نوری که خود سابقه مدیریت در نظام جمهوری اسلامی داشته است، پس از آنکه با صدایی اندوهناک میگفت، «کسی به این شکل فکر نمیکرد» سخن خود را چنین ادامه داد: «نباید اگر فردی تحلیل و یا برداشتی متفاوت از حاکمیت داشته باشد، با او اینگونه برخورد شود. برخوردی که نمیفهمیم یعنی چه و چرا دنبال میکنند. عدهای از عزیزان مفید به نفع نظام و کشور را گرفتهاند و دنبال این هستند تا بیایند و یکسری حرفهایی را که حکومت فکر میکند که میتواند بر مردم تأثیرگذار باشد، بیان کنند.» بر این اساس نوری با تفکیک مردم به دو دسته، گفت: «دستهای که مثل حکومت فکر میکنند؛ این افراد نیازی ندارند تا افرادی مانند حجاریان برای آنها صحبت کنند؛ آنها هرچه حکومت بگوید، میپذیرند. اما دسته دوم، کسانی هستند که حرفهای حکومت را نمیپذیرند؛ بنابراین اینگونه رفتارها چیزی را تغییر نمیدهد. این که حکومت از حضور نیروهایی که تا روز قبل از برگزاری انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، استقبال میکرده اما در فردای انتخابات با آنها برخوردی شود که این افراد با خارج از کشور ارتباط داشتهاند، مردم اینگونه اظهارات را نمیپسندند.» عضو مجلس خبرگان بازنگری در قانون اساسی با اشاره به اینکه حکومت اسلامی یعنی حکومتی که باید برخاسته از اسلام باشد، به آیات قرآن و روایاتی اشاره کرد که در همه این گفتارها بر پرهیز از ظن و گمان بد و دوری از تجسس تأکید شده است. او سپس پرسید که اگر این کارها، مصداق ظن و گمان بد و تجسس نیست، حکومت بیاید و مصداقها را بیان کند. او گفت: «نظامی که هرروز یک عده را کنار بگذارد، باید بداند که خودش آسیب میبیند. همه نظامها در دنیا تمام سعیشان بر این است تا بر جاذبه خودشان بیافزایند. اگر نظامی تلاشاش این باشد که بر دافعه خود و یا بر دشمنان خیالیاش بیافزاید، خود این نظام است که آسیب میبیند. لطمه و آسیبی که به کشور هم وارد میشود.» بر این اساس او از خداوند خواست تا به مسئولان درایت عنایت کند تا بفهمند، مسیری که میروند، مسیری نیست که کشور از آن سربلند بیرون بیاید و یا رفتاری که میکنند باعث افتخار کشور در دنیا یا عزت حکومت در بین مردم شود. نگاه عبدالله نوری به حکومت دینی، سخنان ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران را به همراه داشت تا از رابطه قدرت و دین بگوید. متأثر هستم ولی ناامید نیستم تبیین حکومتهایی که متوسل به «خشونت برهنه» میشوند، آنهم زمانی که احساس ناامنی میکنند، آغاز سخنان ابراهیم یزدی در خانه این روزنامه نگار بازداشت شده بود تا با بیان این جمله که خشونت، نشانه قدرت نیست بلکه علامت ضعف است، به حاضران امید دهد. سخنانی که با اشاره به حوادث پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری همراه شد: «متأثر هستم ولی ناامید نیستم.» بنابراین یزدی با این نگاه که نیروهای حاضر در نشست روز چهارشنبه، هوادار دموکراسی و مردم سالاری هستند، از اینکه مردمسالاری صادر کردنی و وارد کردنی نیست، بلکه برای رسیدن به آن باید یک فرآیند یادگیری را طی کرد، سخن گفت: «یاد گرفتن دموکراسی سه عنصر دارد، اول بپذیریم که جامعه بشری، یک جامعه متکثر است؛ دومین عنصر این است که همدیگر را تحمل کنیم؛ سوم به رغم تنوع دیدگاهها برای پیشبرد جامعه باید با هم با حفظ مواضع، همکاری کنیم.» او که خوشبینی خود را از آینده دموکراسی با وجود تمام سختیها و تلخیها که توسط مخالفان دموکراسی انجام میشود، پنهان نمیکرد، از اینکه اصولگراهای افراطی هم باید یاد بگیرند و بفهمند که غیر از این راهی ندارند، سخن گفت. بنابراین یزدی از این افراد به عنوان آخرین گروهی یاد کرد که بالاخره یاد خواهند گرفت که انجام این کارها فایدهای برای آنها ندارد. چرا که «اگر اعترافها و زندانهای طولانی در کشورهای مختلف اثر داشته است، در ایران نیز میتواند مؤثر باشد.» آغاز یک پایان خوش بینی به آینده جنبش مردم ایران با تأیید «محمدعلی عمویی» که ۳۵ سال سابقه زندان را در کارنامه سیاسی خود ثبت کرده است، همراه شد. شاید دلیل خوشبینی این فعال سیاسی به این جملهاش بر میگردد: «دردآور است وقتی صحنههای برخورد با زنان، جوانان و پیران را مشاهده میکنیم ولی آن شادی، نشاط و امیدی که در بین انبوه جوانان در خیابانها دیده میشود، آنهم در شرایطی که هرنوع تجمعی با برخورد خشن مواجه میشود، نویدبخش است. ما در گذشته کمتر شاهد آگاهی و حضور آگاهانه نسل جوان بودهایم اما در راهپیمایی ۲۵ خرداد شاهد این مسأله شدیم. بنابراین تصور میکنم، سرنوشت مملکت را همین نسل جوان رقم خواهد زد و به آنچه سالهای سال، آرزوی دستیابیاش را داشتیم، خواهیم رسید.» به این ترتیب او از روند کنونی به عنوان آغاز یک پایان نام برد. موضوع دیگری که عمویی به آن اشاره کرد، طرح شعار «شکنجه دیگر اثر ندارد» از طرف معترضان به نتیجه انتخابات بود؛ عمویی بیان این شعار را شوخی و لفظ ندانست چرا که به اعتقاد او نتیجه طرح چنین شعارهایی مشخص است. عمویی برای تبیین بهتر سخناش چنین گفت: «زنان ما در حالی امتیاز گرفتند که تغییری در نظر آقایان حاصل نشده بود. بنابراین خوش بینی ما نسبت به آینده صرفاً خوش خیالی نیست، ما دستآوردهای زیادی داشتیم.» اگر آغاز سخن ابراهیم یزدی با تبیین پدیده خشونت همراه بود پایان سخنان محمدعلی عمویی نیز به این موضوع اختصاص یافت: «کسانی که در راه باطل حرکت میکنند همواره از حقیقت میترسند، و ترس سبب خشونتهای بیامان میشود.» او از اینکه با افرادی چون احمد زیدآبادی و محمد ملکی که فقط در صدد طرح حقیقت هستند، اینگونه برخورد میشود، اظهار تأسف کرد. به این ترتیب نوبت به خسرو سیف رسید تا او نیز از تجارب خود در عرصه سیاست و در قالب حزب ملت ایران سخن بگوید.
نگرانیم خسرو سیف نیز سخناناش را ابتدا با تبیین موضوعی کلی آغاز کرد: «حکومت استبدادی جز صدای خویش، صدای دیگری را نمیشنود.» او سپس در بخش دیگری از سخناناش به موضوع ایران پرداخت: «در این شرایط نگران آینده ایران از جایگاه استقالاش هستیم. وقتی آزادی نباشد، استقلال آن هم در خطر خواهد بود.» سیف در پایان با اشاره به برخوردهای خشنی که با اعتراضهای مردمی شده است، از بسته شدن نطفهای سخن گفت که از بین رفتنی نیست. با پایان سخنان خسرو سیف نوبت به سوسن شریعتی، دانش آموخته تاریخ رسید. در ستایش نومیدی اما سخنان سوسن شریعتی در ظاهر رنگ و بویی متفاوت از دیگر سخنرانان داشت؛ او در ستایش ناامیدی سخن گفت. او با اشاره به این نکته که گویا در جامعه ما، ناامیدی جرم است، از اینکه امیدهای تاریخی مکرراً زخم میخورند، از باز تعریف دوباره نوامیدی و امید سخن گفت: «دوستان صحبت از امید کردند و در عین حال از مسئولان نیز میشنویم که وای به حال ناامیدان؛ اما گمان میکنم که میتوان جور دیگری از مفهوم امید صحبت کرد. امروزه به پرسش گرفته شدن پیش فرضهایی چون رویکردهای اتوپیک، وجود قهرمان و داشتن گفتمان ایدئولوژیک برای هرگونه حرکت، ما را در برابر ضرورت تعریف جدیدی از امید و نوامیدی قرار داده است.» سوسن شریعتی سپس با طرح این پرسش که «آیا برای حرکت، باید امید داشت یا میتوان از سر ناامیدی نیز تکان خورد؟» چنین پاسخ گفت: «وقتی قهرمان نباشد، اتوپیا نباشد، حقیقت مطلقه محل نزاع باشد و ... معنایش این است که ما قرار است اینبار با دستان خالی، بیتوهم، با توقعاتی محدود، بیباور به افسون و افسانه حرکت کنیم. این همه یکی از تعاریف ناامیدی است: «نامید شو و به خود تکیه کن». امید تاریخی یا امید اتوپیک دو شکل درک از امید بوده است و امروزه هر دو به پرسش گرفته شده است. مطالعه تاریخ و تکرار تراژدیهای تاریخی این باور را که پایان شب سیه همیشه سپید است را الزاماً اثبات نمیکند، امیدهای تحقق یافته اتوپیک هم نه بیشتر. پس آیا معنای این حرف این است که باید خانهنشین شد، تلخ شد و بدبین به هرنوع امکان تغییر؛ ظاهراً خیر، میتوان تکان خورد و تکان داد نه برای فردای دلفریب و دلربا بلکه برای خروج از ملال همین امروز. فردا معلوم نیست که بهتر از امروز باشد؛ با این وجود میتوان با ملال امروز درافتاد. برای اینکه از قربانیان فردا نباشیم بهتر است از همین امروز خود را بازیچه امید نکنیم و با کمال ناامیدی به امر تغییر بیاندیشیم.» کاش حداقلها برآورده می شد. اگر سوسن شریعتی از زاویهای متفاوت از دیگر سخنرانان نشست روز چهارشنبه به مسایل روز پرداخت، محمد شریف، حقوقدان و وکیل دادگستری نیز با دیدی حقوقی سخن گفت. او ابتدا مشاهداتش را از تفاوتهای پروندههای بازداشتشدگان اخیر با روند پیشین این قبیل پروندههای سیاسی بیان کرد: «در هیچ یک از پروندههای مرتبط با حوادث انتخابات اخیر، نتوانستهام حتا یک وکالتنامه ثبت کنم.» از طرف آقای مؤمنی مدرکی ارائه میشود اما از طرف آقای زیدآبادی به ادعایی محض بسنده میکنند که بعداً مشخص شد ادعا صحیح نبوده است. اما وکالتنامهای که به امضای ایشان رسیده باشد، هنوز به دست ما وکلا نرسیده است.» او از تمایل و تلاش برخی برای تحقق این هدف که چنین بازداشتشدگانی مجبور شوند وکیل تسخیری را بپذیرند، سخن گفت؛ اما در ادامه این نکته را هم متذکر شد: «ما هم تلاش میکنیم این امر تحقق پیدا نکند. هرچند جایگاه وکیل در این پروندهها تعریف شده است، اما تلاش میکنیم حداقل تأثیر را از حیث فراهم کردن تسهیلات داشته باشیم.» شریف در ادامه به پرونده دیگری نیز اشاره کرد: «کارهای وکالتنامه مسعود باستانی قبل از بازداشت انجام شده بود. ولیکن موکل من قبل از اینکه اصلاً متوجه شوم که پرونده وی از کدام شعبهی دادسرا به دادگاه ارجاع شده استة به دادگاه برده شد.» وکیل دادگستری با اشاره به مشکلهایی که بر سر راه وکلا در اینگونه پروندهها است، گفت: «در پروندههایی که پس از انتخابات و در رابطه با همین موضوع تشکیل شده، حداقلها هم نصیب ما نشده است یعنی حتی در یک مورد هم نتوانستهایم یک وکالتنامهی امضا نشده به امضای موکل برسانیم تا رسماً وکیل بشویم.» «هنگامی که قاضی بگوید تبدیل قرار، هیچ مقامی امکان مخالفت ندارد.» البته این سخن با ابراز نگرانی دیگری همراه شد که در پی انتشار این خبر از سوی خانواده بود: «تا کی وکلا و خانوادههای بازداشتشدگان با این نگرانی شب را به روز برسانند تا متنی را که زیدآبادی نوشته و آنها قبول نکرده اند، و فشار تا کجا برای تحمیل متن دلخواه خواهد رسید. یا اینکه بیماری دکتر محمد ملکی چه عواقبی را به دنبال خواهد داشت». علی سیاسی راد، عضو سازمان ادوار تحکیم نیز به عنوان آخرین سخنران نشست «کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه» که با حضور نمایندگان احزاب و نهادهای مدنی مختلف برگزار شده بود، به موضوع ایدئولوژی و اتوپیا پرداخت. مسئله امید و ناامیدی برای او از منظری دیگر مطرح بود. سیاسی راد با اشاره به دیدگاههای مختلفی که در مورد سلامت انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری مطرح است، خشونتهای صورت گرفته در پی برگزاری این انتخابات و راهپیمایی ۳ میلیون نفره مردم تهران که توانستند خشونت را بین خودشان مهار کنند، گفت: «ناامیدی از اتوپیا برای نسلی که به اتوپیا اعتقاد دارد شاید مبنای حرکت باشد ولی برای نسلی که به اتوپیا اعتقاد ندارد، شاید اعتماد به انسان و ظرفیتهای عینی و انضمامی او مبنای تلاش جدیدی باشد که یکی از ثمرات آن خروج از چرخه خشونت، هرج و مرج و استبداد است. این نقطهی امید محصول تلاشهای کوچکی است که امروز به یک شبکه بزرگ اجتماعی تبدیل شده است». او که در کنار برخی از خانوادههای بازداشت شدگان حوادث اخیر در این نشست حاضر شده بود، از روحیه خوب و امیدواری پیمان عارف سخن گفت. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|