خانه > گزارش ويژه > اقتصاد و معیشت > «دولت، آمار دقیقی از حساب ذخیره ارزی نمیدهد» | |||
«دولت، آمار دقیقی از حساب ذخیره ارزی نمیدهد»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comحساب ذخیرهی ارزی، موجودی آن، بهرهی کارکرد و مدیریت آن از مسائلی است که پس از روی کار آمدن دولت نهم به ریاست محمود احمدینژاد، همواره مورد بحث و گفت و گو و گاه مورد اختلاف نظر بوده است. حسابی که در دورهی دولت اصلاحطلبان ایجاد شد و تا پایان دورهی دوم اصلاحات، تحت سرپرستی دکتر بایزید مردوخی قرار داشت. در دورهی مبارزات انتخاباتی نیز بارها در انتقاد از عملکرد اقتصادی دولت احمدینژاد، به ابهاماتی که در بارهی میزان موجودی و کارکرد حساب ذخیرهی ارزی وجود داشت، اشاراتی میشد. در آستانهی انتخابات، محمود احمدینژاد اعلام کرد که به بانک مرکزی دستور داده است تا به زودی میزان موجودی ذخیرهی ارزی را اعلام کند. اما روز سهشنبه، چهاردهم مهر، ارسلان فتحیپور، رییس کمیسیون اقتصادی مجلس به خبرنگاران داخلی گفت: «علیرغم تقاضای مجلس، هنوز بانک مرکزی میزان ذخیرهی ارزی را به اطلاع مجلس نرسانده است.» با دکتر بهمن آرمان، استاد اقتصاد و عضو هیأت علمی دانشگاه علامهی طباطبایی در بارهی ذخیرهی ارزی و سوالات پیرامون آن، گفت و گویی کردهام. آقای دکتر آرمان ابتدا تاریخچهی مختصری از شکلگیری صندوق ذخیرهی ارزی در جهان را توضیح میدهد:
پیشینهی این کار به دههی ۶۰ میلادی قرن گذشته برمیگردد که دولت کویت به این نتیجهگیری رسیده بود که اگر نفت روزی تمام شود، مردم کویت که زندگیشان مرتبط بر صادرات نفت است، چهکار باید بکنند. به این خاطر، سوای این که قیمت نفت چقدر باشد، دولت موظف شد درصدی از آن مبلغ را به صندوقی به نام «صندوق سرمایهگذاری کویت» بریزد. وظیفهی این صندوق این بود که در کویت و در سایر کشورهای جهان، اقدام به سرمایهگذاری کند. پیش از بحران اخیر در بازارهای جهانی، ارزش داراییهای این صندوق بالای ۳۰۰ میلیارد دلار بود. یعنی حتی اگر در سال بتواند فقط پنجدرصد سود تولید کند، برای کویت و مردمش کافی است. پس از کشف نفت در نروژ، چنین صندوقی در این کشور نیز به وجود آمد و درآمد ناشی از نفت، به جای این که وارد سیستم اقتصادی نروژ بشود، در صندوق سرمایهگذاری خاصی ریخته شد و فکر میکنم ارزش داراییهای آن، باید از ۴۰۰ میلیارد دلار بیشتر باشد. این صندوق چه زمانی وارد اقتصاد ایران شد؟ نمایندگان مجلس این بند را به برنامهی پنج سالهی سوم اضافه کردند و در نهایت حسابی به نام «حساب ذخیرهی ارزی» به وجود آمد. این حساب عملا از اواخر سال ۱۳۸۰ آغاز به کار کرد و در طول برنامهی پنج سالهی سوم توسعهی اقتصادی که کل درآمد ارزی ایران ۱۰۳ میلیارد دلار بود، ۶.۲ میلیارد دلار از آن را به بخش خصوصی و شبه دولتی برای انجام سرمایهگذاریها دادند که هرچند طبق برنامه نبود، ولی با این وجود، رقم مناسبی تشخیص داده میشد. با این پول که به بخش خصوصی داده شد، صنعت به جای جای کشور ما راه پیدا کرد و بنگاههای بزرگی که این روزها شاهد بهرهبرداری از آن هستیم، نتیجهی این برنامه است. این تنها مورد استفاده از حساب ذخیرهی ارزی بود؟ از سال ۱۳۸۴ که دولت جدید بر سر کار آمد، آمار دقیقی منتشر نکرده است. امروز در روزنامههای اقتصادی از قول یکی از نمایندههای مجلس آمده بود که: «در سال گذشته دو میلیارد دلار از محل ذخیرهی ارزی به بخش خصوصی برای سرمایهگذاری داده شده است».
دو میلیارد دلاری را که به بخش خصوصی داده شده، با توجه به پتانسیل حساب ذخیرهی ارزی و اقتصاد ما، چگونه ارزیابی میکنید؟ اولا، رقم خیلی کم است و در مطلبی که کمیسیون اقتصادی مجلس عنوان کرده، گفته شده دو میلیارد دلار به بخش خصوصی اختصاص داده شده، ولی نگفته که آیا از این دو میلیارد دلار، استفاده شده است یا نه و آیا بخش خصوصی آغاز به گشایش اعتبار کرده است یا نه. چون در این صورت است که میتوانیم بگوییم بخش خصوصی این دو میلیارد دلار را به طور واقعی گرفته است. نشانههایی در بازار اقتصاد ایران وجود ندارد که این مقدار مصرف ارز را توجیه کند؟ اطلاعات پراکندهی من نشاندهندهی این است که در سال گذشته میزان گشایش اعتبارها که عمدتا در بخش صنعت صورت میگیرد، خیلی کمتر از این رقم دو میلیارد دلار بوده است. شاید این مبلغ طرحهایی بوده که به عنوان کمکهای عامه اعلام شده ولی این که گشایش اعتباری صورت گرفته باشد یا نه، بعید به نظرم میآید در حد دو میلیارد دلار از حساب ذخیرهی ارزی برای این کار استفاده کرده باشیم. در طول برنامهی پنج سالهی سوم، علیرغم پایین بودن قیمت نفت، در سال ۱۳۸۲ بخش خصوصی از محل حساب ذخیرهی ارزی دو ونیم میلیارد دلار گشایش اعتبار داشت. بنابراین با توجه به درآمد بالای نفت، رقم دو میلیارد دلار بسیار پایین است و اگر هم حقیقت داشته باشد، طبیعتا ما باید شاهد کاهش نرخ بیکاری و راه افتادن بنگاههای صنعتی جدید میبودیم که نیستیم. از میزان مجموع ذخیرهی ارزی در دوران دولت نهم اطلاعی دارید؟ من حتی اقدام به نامهنگاری با رییس کل بانک مرکزی و وزارت صنایع کردم. چرا که برای انجام مطالعات ما اقصاددانها این گونه ارقام و آمار بسیار اهمیت دارد. استفادهی دولت را هم نمیخواستم، آنچه که را که به بخش خصوصی برای سرمایهگذاری داده شده بود را درخواست کرده بودم ولی متاسفانه این آمار را ندادند. الان ما اقتصاددانها که نسبت به این مسائل حساس هستیم، دارای هیچگونه آمار و ارقامی نیستیم. حتی امروز در روزنامهها از قول یکی از نمایندههای مجلس نوشته شده بود که دولت هنوز گزارشی در مورد عملکرد حساب ذخیرهی ارزی به مجلس ارائه نکرده است. آقای احمدینژاد یک بار در مصاحبهی تلویزیونی مطرح میکرد که اعلام میزان موجودی ذخیرهی ارزی از نظر امنیتی صحیح نیست و این موجود محرمانه است. شما این مساله را چگونه ارزیابی میکنید؟ اگر اینگونه است، پس چرا در دولت قبلی این کار مرتب انجام میشد. در گذشته و تا زمانی که آقای دکتر مجرد رییس بخش ارزی بانک مرکزی بود، ماهانه این اطلاعات در اختیار من گذاشته میشد. زیرا که در زمان وزارت آقای مظاهری، من نمایندهی وزارت اقتصاد در هیأت امنای حساب ذخیرهی ارزی بودم. بانک مرکزی این اطلاعات را هرماهه مستقیما منتشر و در اختیار من و یا دبیرخانهی هیأت امنا که در آن زمان آقای مردوخی رییس آن بود، قرار میداد. به یاد دارم که حتی دبیر هیأت امنای حساب ذخیرهی ارزی این اجازه را داشت که اطلاعات لازم در مورد موجودی حساب ذخیرهی ارزی را طی مصاحبههایی که انجام میداد، در اختیار رسانهها قرار بدهد. نحوهی برداشت دولت از حساب ذخیرهی ارزی معمولا مورد اختلاف بوده است. نظر شما در این مورد چیست؟ طبق قانون، دولت تنها زمانی میتواند از حساب ذخیرهی ارزی برداشت کند که درآمد ناشی از فروش نفت که در بودجهی عمومی کشور میآید، تامین نشده باشد. آن هم فقط تا سقف ۵۰ درصد و بقیهی۵۰ درصد باید برای سرمایهگذاریهای مولد در اختیار بخش غیردولتی قرار داده شود. به هرحال این مساله به دولت فعلی چندان ارتباطی ندارد، در دولت گذشته هم این کار صورت گرفت و دولت از حساب ذخیرهی ارزی به عنوان حیات خلوت خود استفاده کرد. در طول برنامهی پنج سالهی سوم، سهم دولت ۸۲٪ و سهم بخش غیردولتی تنها ٪۱۸ بود. به نظر شما، ذخیرهی ارزی در ایران چگونه باید مصرف شود؟ آنچه اقتصاد ایران را رنج میدهد، پایین بودن نسبت سرمایهگذاریها است. دولت به علت این که بیش از حد بزرگ شده، توانایی تأمین حتی هزینههای جاری خود را هم به دشواری دارد و معمولا از بودجههای عمرانی برداشت میکند. بنابراین دولت نمیتواند در مقیاسهای بالا سرمایهگذاری بکند. بخش خصوصی باقی میماند که باید منابع در اختیار این بخش خصوصی قرار داده شود تا آنها بتوانند سرمایهگذاری کنند. یا این که برداشتهایی که صورت میگیرد، در اختیار سازمانهای توسعهای مانند «سازمان توسعهی معادن و صنایع معدنی ایران» و «سازمان گسترش و نوسازی» قرار داده شود تا آنها بتوانند در خلاء وجود بخش خصوصی قوی، اقدام به سرمایهگذاری کنند. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|