خانه > گزارش ويژه > زنان > «اجازه دریافت جایزه را هم به فعالان زن نمیدهند» | |||
«اجازه دریافت جایزه را هم به فعالان زن نمیدهند»لیدا حسینینژادlida@radiozamaneh.comروز شنبه سوم اکتبر (یازدهم مهرماه) جایزهی «کوادریگا» طی مراسمی در برلین به کمپین «یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیضآمیز» جنبش زنان ایران اهدا شد. رضوان مقدم، فعال حقوق زن و عضو کمپین، به نمایندگی از سوی کمپین، جایزه را دریافت کرد. در این مراسم علاوه بر مدعوین آلمانی، جمعی از ایرانیان نیز حضور داشتند. رضوان مقدم، فریبا داوودی مهاجر و ژاله گوهری از فعالان حقوق زن هنگام دریافت جایزه، سخنرانی کردند. جایزهی کوادریگا شامل مجموعهای از جوایز است که هر سال به تعدادی از شخصیتهای هنری، اجتماعی و سیاسی یا نمایندگان جنبشها و سازمانهای اجتماعی اهدا میشود. امسال هم علاوه بر کمپین یک میلیون امضا از ایران، واسلاو هاول، رییسجمهور سابق چک و میخاییل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق، به خاطر نقشی که در فروریزی دیوار برلین و تحولات پس از آن در اروپا داشتند، و همچنین هنرمند و بازیگر آلمانی، ماریوس مولر وسترنهاگن، این جوایز را دریافت کردند. مراسم در سالن ویژهای در ساختمان وزارت خارجهی آلمان برگزار شد. سالنی که در آن قرارداد وحدت دوبارهی دو آلمان نیز به امضا رسیده بود. در همین خصوص، با رضوان مقدم گفت و گو کردهام و ابتدا از او پرسیدم این جایزه شامل چه بخشهایی بوده است و روند کاندیداتوری برای دریافت آن چگونه بوده است؟
جایزهی کوادریگا مانند بسیاری جوایز دیگر شامل یک بخش معنوی و یک بخش مالی است. با توجه به اینکه ما از همان روزهای اول شکلگیری کمپین، در اساسنامه و موازین خودمان اعلام کرده بودیم که هیچگونه وجه مالی را از سازمانهای داخلی یا خارجی دریافت نمیکنیم، اعلام کردیم که ما فقط بخش معنوی جایزه را قبول میکنیم. در رابطه با روند انتخاب افراد، ابتدا من از سوی سازمان اهداکنندهی جایزه و سخنگوی آن، خانم ماریا لوییزا برای دریافت جایزه کاندیدا شدم، ولی چون نبض تپندهی کمپین را در داخل ایران میدانم، با دوستان فعال در ایران تماس گرفتم و پیشنهاد دادم سه نفر از سه نسل کمپین برای دریافت جایزه حضور داشته باشند. تلاش بسیار زیادی انجام دادیم که بتوانیم امکان حضور سه نفر را فراهم کنیم؛ ولی موفق نشدیم. متأسفانه به دلیل ستم بزرگی که در حق زنهای جامعهی ما، بهخصوص فعالان حقوق زن صورت میگیرد، به آنها اجازه داده نمیشود برای دریافت جایزهای که به پاس خدماتشان به آنها تعلق میگیرد، از کشورشان خارج شوند. اسامی خیلی از افرادی که برای شرکت در مراسم طرح میشد، ممنوعالخروج بودند و پاسپورتشان ضبط شده بود. برخی نیز احکام تعلیقی دارند. تعدادی هم در زندان هستند. به همین دلیل، متأسفانه نتوانستیم کسی را از داخل کشور در اینجا داشته باشیم. اما روند کار ما، روندی دموکراتیک است و سعی میکنیم افرادی را با نظرخواهی از جمع برای دریافت جایزه تعیین کنیم. یادم هست که خانم عبادی در مصاحبهای گفت: «کمپین با چراغ روشن حرکت میکند.» میخواهم بگویم که واقعاً همین طور است و کارهای ما شفاف است. سعی میکنیم در حد توانمان، با توجه به جو موجود و مسائلی که داریم، کارهایمان را درست و شفاف انجام بدهیم. در هر حال، من از سوی فعالان کمپین در داخل ایران مورد تأیید دوستان قرار گرفتم و این مسئولیت واقعاً بزرگ به من داده شد که برای دریافت این جایزه به برلین بروم.
آیا این جایزه به ایران هم منتقل میشود؟ بله، در نهایت همهی جوایز باید به ایران منتقل شود. چون این جایزه متعلق به همهی زنان ایرانیای است که برای رفع تبعیض و کسب حقوق برابر با مردان تلاش کردهاند؛ از گذشته تا امروز. جای همهی این جوایز در ایران است. اما از آنجایی که دوستان به من محبت و لطف دارند، قرار است این جایزه تا درست شدن شرایط برای انتقال آن به ایران، پیش من باشد که از بابت این لطف و اعتماد دوستان، از آنان ممنون هستم. این جایزه فعلاً اینجا خواهد بود تا این که امیدوارم بتوانیم روزی با همکاری دوستان و سایر فعالان حقوق زنان، بنیادی را تأسیس کنیم و بخش کوچکی از آن را به موزه تبدیل کنیم و افتخارات کمپین و سایر فعالیتهای جنبش زنان را در آنجا جمعآوری کنیم. دریافت این نوع جوایز در خارج از ایران، چه تأثیری روی فعالیت زنان در مبارزاتشان علیه تبعیض و برای تغییر قوانین دارد؟ چه سودی برای آنان دارد؟ پاداش همیشه یک تأثیر روانی دارد. حتی در تعلیم و تربیت هم برای ایجاد انگیزه، پاداش را در نظر میگیریم. کمپین یا افرادی که در هر حوزهای فعال هستند، وقتی میبینند کارشان دیده میشود، انگیزهی بیشتری پیدا میکنند و تلاش بیشتری میکنند. این یک بخش قضیه است. بخش دیگر آن که به نظر من از بخش اول مهمتر است، شناساندن کمپین به زنان دیگر کشورها است. چون در هرکدام از این مراسم در مورد اینکه «کمپین چیست و با چه مکانیسمی عمل میکند؟» صحبت میشود، زنان کشورهای دیگر با فعالیت زنان در ایران و نوع فعالیتشان آشنا میشوند. برخی از فعالان کشورهای دیگر ممکن است در آن جلسات حضور داشته باشند. اخبار این جلسات منعکس میشود و همهی اینها میتواند نه فقط در کمپین، بلکه در کل جنبش زنان در جهان مؤثر واقع شود. بازتابی که دریافت چنین جوایزی دارد، روی کسب حقوق برابر برای همهی زنان دنیا تأثیر خواهد داشت؛ و نه فقط کمپین. در حال حاضر، همبستگی منطقهای و بینالمللی جنبش زنان ایران در چه حد است؟ با توجه به تأثیری که این گونه جوایز در شناساندن و ایجاد ارتباط میان فعالین زنان در کشورهای مختلف میتواند داشته باشد. به اعتقاد من، هر چند مسألهی نابرابری زن و مرد متأسفانه در سطح دنیا مطرح است، ولی در منطقهی ما به دلیل حضور حکومتهای کمتر دموکرات، حقوق زنان بیشتر ضایع میشود. اگرچه در کشورهای پیشرفتهی دنیا نیز زنان همچنان به آن برابری که باید، دست پیدا نکردهاند. اما اینکه ما در منطقه بتوانیم با سایر زنان منطقه و خواهران خودمان، کنفرانسهای منطقهای داشته باشیم، تبادل تجربه کنیم و دستاوردهایی را که هر کدام داشتهایم به همدیگر منتقل کنیم، همه میتوانند مؤثر باشند.
این جوایز چون اسم کمپین را مطرح میکند، منطقه میتواند حساسیت بیشتری به آن نشان بدهد و در صورتی که آقایان اجازه و امکان شرکت در کنفرانسهای منطقهای یا جهانی را به خانمها بدهند، اگر پاسپورتهای ما را نگیرند و مانند خانم عالیه اقدامدوست (که فقط به جرم برابریخواهی، حکم سه سال زندان برایش تعیین کردهاند) دست و پای ما را نبندند، میتوانیم با زنان منطقه تبادل تجربه داشته باشیم. در حال حاضر و با گسترش حرکات اعتراضی پس از انتخابات و شکلگیری جنبش سبز، فعالیتهای اجتماعی زنان، بهویژه کمپین یک میلیون امضا را چگونه میبینید؟ و این فعالیتها به چه صورت امکان ادامه یافتن خواهد داشت؟ من ماهیت جنبشی را که پس از انتخابات شکل گرفته و نام جنبش سبز به خود گرفته است، دموکراسیخواهی میدانم. مردم ایران در انتخابات شرکت کردند که بتوانند تغییری در وضع موجود ایجاد کنند. چرا که مردم به شدت از وضعیت موجود ناراضی هستند. دموکراسی در کشور ما نیست. انتخابات ما، انتخابات سالم و درستی نیست. به همین دلیل و در اعتراض به این انتخابات ناسالم، مردم به خیابانها ریختند. پیش از آن نیز انگیزهی مردم برای شرکت در انتخابات این بود که بتوانند از شرایط موجود، دریچهی کوچکی را به سوی دموکراسی باز کنند. گرچه روند انتخابات در همان آغاز با رد صلاحیتهای گستردهای که شد، غیر دموکراتیک بود؛ یعنی از آن همه کاندیدا که تعدادی از زنان را نیز شامل میشدند، همه رد صلاحیت شدند و فقط چهار گزینه ماند. در ارتباط با رابطهی کمپین و اساساً کل جنبش زنان با جنبش سبز، اول این توضیح را بدهم که علیرغم این که یکی از اعضای اولیهی کمپین یک میلیون امضا هستم، اما جنبش زنان ایران را منحصر به کمپین نمیبینم و فکر میکنم فعالیت زنان در ایران بسیار فراتر از کار ماست. ولی کمپین برجستهترین کاری است که ما تا کنون انجام دادهایم. خواستهای زنان، خواستهایی نیست که با تغییر حکومت کنار گذاشته شود. ما تا زمانی که به خواستهایمان نرسیم، دست از مبارزه برنمیداریم. برای ما این مهم است که حقوق برابر با مردان داشته باشیم. جنبش دموکراسیخواهی خواست ما نیز هست و برای ما در رأس همهی امور قرار دارد؛ اما خواستهای ویژهی خودمان را هم داریم و برای رسیدن به این خواستها تلاش میکنیم. بنابراین در حالی که در کنار مردم هستیم، شعارهای خاص خودمان را هم باید مطرح کنیم. جنبش برابریخواهیمان را تعطیل نمیکنیم و این جنبش برابریخواهی همچنان در کنار جنبش دموکراسیخواهی خواهد ماند؛ چرا که این دو از هم جدا نیستند و دموکراسی بدون برابریخواهی اصلا معنا ندارد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|