سی سال، از شوروی تا روسیهمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدر سیاست خارجی ایران، به ویژه پس از انقلاب ۱۳۵۷، سه نام یا سه کشور در جهان اهمیت ویژه داشتهاند. فلسطین، به عنوان یک مسألهی اعتقادی، آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی، که این روزها روسیه نام دارد، در مقام دو قدرت بزرگ جهانی. در همین زمینه، این برنامه را به بررسی رابطهی شوروی سابق (روسیه) با ایران پس از انقلاب، اختصاص دادهام. این بحث را با دکتر ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران و اولین وزیر خارجهی ایران پس از انقلاب، در میان گذاشتهام.
ابتدا از آقای یزدی در مورد روابط ایران و اتحاد جماهیر شوروی، در سالهای آغازین برقراری جمهوری اسلامی میپرسم: روابط ایران با اتحاد جماهیر شوروی پس از پیروزی انقلاب، روابطی نه چندان دوستانه و نه چندان خصمانه بود. دولت موقت، پس از انقلاب چندین مسأله با اتحاد جماهیر شوروی داشت. در مذاکراتی که میان وزرای ایران و شوروی، با حضور شادوران دکتر بازرگان و من داشتیم؛ مسألهی گاز ایران مطرح بود. روسها برای لولهی خط گازی که به آستارا و از آنجا به شوروی میرفت، قیمت بسیار پایینی به ایران پرداخت میکردند. شاید حدود سی و پنج شش سنت. دولت ایران آن را قبول نداشت و ما اصرار داشتیم که قیمت گاز نیز باید تابع بازار باید باشد و بر اساس قیمت گاز در بازارهای بینالمللی نوسان داشته باشد. روسها نمیپذیرفتند. استدلال روسها برای این قیمت پایین چه بود؟ آنها میگفتند که با ایران قراردادی دارند و این قرارداد ثابت است و نمیخواستند آن را عوض کنند. در حالی که در همان زمان، گازی را که از ما در آستارا تحویل میگرفتند، در اروپای غربی به قیمت سه دلار میفروختند. در این مذاکرات حاضر شدند تا هشتاد سنت هم قیمت را بالا ببرند، اما ما نپذیرفتیم. چرا که ما میخواستیم قیمت نوسان داشته باشد و تابع بازار باشد. به آنها گفته بودیم که اگر نپذیرند، جریان گاز را قطع میکنیم و چون نپذیرفتند، قطع کردیم. از آن زمان بود که دولت موقت، توسعهی شبکهی گازرسانی را در سطح خود ایران پیگیری کرد که همچنان ادامه دارد. مطلب دیگر این که طبق مقررات دیپلماسی، ایران و شوروی هر دو در پایتختها سفارت داشتند. اما ایران دو کنسولگری در باکو و لنینگراد داشت. در حالی که روسها در اصفهان و رشت کنسولگری داشتند. در مذاکراتی که با روسها داشتیم، گفتیم که تمایل ما به دلایل گوناگون این است که کنسولگری ما در لنینگراد بسته شود و در عشقآباد باز شود. روسها به هیچ وجه حاضر نبودند که ما در عشقآباد یک کنسولگری داشته باشیم.
استدلال شما چه بود؟ شما چرا میخواستید کنسولگری را به عشقآباد منتقل کنید؟ در لنینگراد هیچ ایرانی وجود نداشت و ما هیچ نوع کار کنسولی نداشتیم. کنسولگری در این شهر برای ما بلاموضوع بود. چون روسها در رشت و اصفهان کنسولگری داشتند؛ طبق مقررات تصویب کرده بودند که ما فقط در لنینگراد کنسولگری داشته باشیم. فکر میکنید علت مخالفت آنها با حضور شما در عشقآباد، چه بود؟ آنها نگرانیهایی داشتند که موج انقلاب اسلامی در میان شهروندان مسلمان آن مناطق تاثیراتی بگذارد و به این دلیل به شدت مخالف بودند. تا زمانی که آقای صادق قطبزاده که وزیر شد، یک سویه این کار را کرد و روسها فوقالعاده ناراحت شدند. اما ما کنسولگری لنینگراد را بستیم. آن زمان روسها در افغانستان حضور داشتند. بر سر این موضوع چالشی میان دو کشور نبود؟ در مورد مسائل افغانستان، آنها به خاطر جنگی که در افغانستان علیه اشغال ارتش شوروی در جریان بود، با ایران درگیر بودند. حتا سفیر شوروی در دیداری که با ما داشت؛ به صراحت گفت که از طریق عملیات نظامی مجاهدین در افغانستان، مرزهای ما در خطر قرار گرفته است. او به بند پنج یا شش قرارداد ۱۹۲۱ میان ایران و شوروی استناد میکرد و بر مبنای آن، تهدید میکرد که ارتش شوروی وارد عمل میشود که به هیچ وجه برای ما قابل قبول نبود. نگاه شما به مشکلی که امروز ایران با روسیهی سابق در مورد دریای خزر دارد، چگونه است؟ در مورد مالکیت دریای خزر، آن موقع فقط مالکیت دو کشور ایران و اتحاد جماهیر شوروی مطرح بود. در گذشته، تفاهمنامه یا قراردادی میان ایران و شوروی امضا شده بود و هر دو کشور قبول کرده بودند که مالکیت در سطح و کف دریای خزر، مشاعی است. اگرچه در این قرارداد ذکر نشده بود که سهم هریک از دو کشور چقدر است، اما بر طبق پروتکلها و مقررات بینالمللی، در صورتی که طرفین مالکیت مشاعی بر منطقهای را بپذیرند، علیالاطلاق پنجاه پنجاه حساب میشود. بنابراین، نه روسها در آن موقع به ما ایراد میگرفتند که سهم شما پنجاه پنجاه نیست و نه ما نیازی به طرح آن میدیدیم. اما الان چاره چیست؟ واقعیت این است که به لحاظ جغرافیای سیاسی، تغییرات جدی ایجاد شده است. الان چهار کشور در مقابل ایران قرار دارد. معنای مشاع، قاعدتا الان همان بیست درصد است یا چگونه ارزیابی میشود؟ بله، الان مشکلاتی به وجود آمده است. در وهلهی اول اگر بخواهند به تفاهمی برسند، چون اهمیت اصلی دریای خزر کف آن و منابع عظیم گاز و نفتی است که در آنجا است، باید بیست درصد سهم هریک به صورت مشاعی باشد. این کشورها مدعی هستند، سهم هریک از کشورهای ساحل دریای خزر، باید به تناسب مرز ساحلی باشد و بر این اساس، سهم ایران را یازده و نیم درصد تعیین میکنند. یازده و نیم درصد مرز ایران نیز تماما شامل قسمتی میشود که فاقد هرگونه منابع زیرزمینی است. بنابراین، ایران به کلی از این منابع محروم باقی میماند.
ولی گویا ایران یازد و نیم درصد را پذیرفته است. همینطور است؟ من هم به هیچ وجه نمیدانم که چطور شد که وزیر امور خارجهی ایران، آقای متکی اعلام کرد که سهم ایران یازده درصد است. این بسیار عجیب است که در حالی که در دولتهای قبلی، دولت آقای هاشمی و خاتمی هیچکدام این را نپذیرفتند. با چه معادلهای و بر چه موازینی آقای وزیر امور خارجهی ایران یازده درصد را پذیرفته است. به نظر من، تنها راه این است که به سهم یک پنجم برای هر کشور برگردند. آنهم به صورت مشاعی. یعنی ایران هم بتواند بیست درصد از منابع نفت و گاز بستر دریای خزر را داشته باشد. اما ظاهر امر در بحران هستهای ایران، طور دیگری است وبه نظر میآید مانوری که ایران میکند، بخشاً به اتکای حمایت چین و به خصوص روسیه است. فکر میکنید نقش روسیه در بحران هستهای و مشکلی که ایران با غرب دارد، چیست؟ طبیعی است که هم روسیه و هم چین،هر دو به عنوان اعضای کشورهای گروه ۵+۱ و شورای امنیت سازمان ملل، با سیاستهای اعمال فشار یا عملیات تحریم شدید علیه ایران، موافق نیستند. به کرات هم این را گفتهاند. اما چنین نیست که دولت چین یا روسیه در تقابل میان ایران و امریکا، به نفع ایران، موضع بگیرند. هیچگاه روسیه و چین در شورای امنیت، قطعنامههایی را که علیه ایران در مورد بحران هستهای صادر شده، وتو نکردهاند. در حالی که میتوانستند وتو کنند. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
اولین وزیر خارجه ایران بعد از انقلاب دکتر کریم سنجابی بود و بعد از استعفای ایشان دکتر یزدی از معاونت نخست وزیر به وزارت خارجه تغییر مکان داد
-- پویان فخرایی ، Sep 12, 2009وقتی که احمدی نژادبه دانشجویان خط امام گفت که با اشغال سفارت آمریکا روسها در ایران نفوذ میکنند درست پیش بینی کرد ولی هرگز نمیدانست که حکومت خود وی نیز عامل و بازیچه سیاست روسها خواهد شد.منافع ملت ایران سی سال است که گروگان روسها و مسئله فلسطین است آنهم فلسطینیهائی که علنا از صدام حمایت میکردند. امیدوارم که در نماز روز قدس شعار مرگ بر روسیه فراموش نشود.
-- Rastgoo_A@yahoo.com ، Sep 12, 2009علی راستگو
مطلب خيلي ساده است ٠ ما ٢٩ سال است كه از مدار آمريكا به مدار روسيه و چين سوئيچ كرديم٠ چي گيرمون اومد ؟ هيچ٠ چي ازدست داديم؟
-- haleh ، Sep 12, 2009درياي خزر و نفت و گاز شمال
مسير لوله گاز پر سود به اروپا
يك جنگ ٨ ساله ميلياردها دلار از سرمايه مملكت را نابود كرد
ميلياردها دلار باج داديم به روسيه و چين و سوريه و حزب الله و چاوز و ٠٠٠
ميلياردها دلار در نيروگاهي كه هرگز تمام نخواهد شد٠ صنايع نظامي و اتمي و نفتي و هواپيما و غيره كه نتيجه هم ندارند٠
تازه روس و چين با كارت ايران بازي مي كنند نه حمايت٠ يزدي خيلي خوب توضيح داده ولي چپ روسي هميشه به ليبرالها حمله مي كند