چالشهای اقتصادی پیشروی دولت جدیدمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدولت دوم محمود احمدینژاد فقط با انبوهی از مشکلات سیاسی مواجه نیست؛ دشواریهای اقتصادی در ایران، در دورهی دولت نهم، یکی از جدیترین چالشها بود و بیشترین تنشها را میان دولت، رؤسای بانک مرکزی و مجلس شورای اسلامی، در زمان ارائهی برنامههای اقتصادی و به ویژه طرح تحول اقتصادی؛ در پایان کار دولت نهم موجب شد. اکنون نیز علیرغم اینکه هنوز کابینهی دهم تکمیل نشده است، گفت و گوهای فراوانی پیرامون برنامههای اقتصادی آینده در میان است که مسألهی مسکن، رکود روزافزون آن، معضل بنزینِ سهمیهبندی و یا آزاد و چگونگی پیشبرد خصوصیسازی بیشترین موارد آن است.
اولین سوالام از آقای عدالتیان این است که چرا مسکن در اقتصاد همهی کشورهای جهان، نقش قابل توجهی دارد؟ مسکن در همهی کشورهای جهان، نقش به سزایی در سرمایهگذاری و چرخش بسیاری از شرکتهای تولیدی که به مسکن مربوط میشوند، دارد. حدوداً چهارصد تا پانصد رشته مستقیماً، به مسکن مربوط میشود و دهها رشتهی دیگر نیز غیرمستقیم به آن اضافه میشوند و باعث اشتغال زیادی در سطح جهان میشود. در حالی که وزرای اقتصاد، دارایی و مجموعهی دولت روی خصوصی سازی، به طور کامل، تأکید میکردند؛ صحبتهای وزیر مسکن در مورد پیشبرد پروژهی «مسکن مهر» مورد انتقاد برخی کارشناسان قرار گرفت. آن هم بر این اساس که پروژهی مسکن مهر، اولاً، پروژهی ناموفقی بوده است و دیگر اینکه خلاف اهداف خصوصیسازی خواهد بود؛ زیرا دولت در این پروژه دست دارد. در صورتی که این پروژه هرچه زودتر عملی شود و سرعت بگیرد، میتواند در بخش مسکن ارزان قیمت، مقدار زیادی عرضه را زیاد و تقاضا را متعادل کند. بخش خصوصی ما هیچوقت، مسکن ارزان قیمتی را به آن معنا تولید نمیکرده و این خلاء بوده است. به این دلیل که خانهها گران تمام میشده و اقشار کمدرآمد قادر به پرداخت هزینههای آن نبودند. به خصوص در مورد قیمت زمین و تسهیلات بانکی نیز در اختیارشان قرار نمیگرفته است. مسکن مهر گوشهای از بازار را هدف قرار داده است که قبلاً هم بخش خصوصی ما در آن خیلی فعال نبوده است. آیا این میتواند تحول کیفی در بازار مسکن ایران ایجاد کند؟ پروژهی مسکن مهر فقط میتواند برای اقشار کمدرآمد، نقطهی امیدی باشد. ولی بازار مسکن را باید اینطور ارزیابی کرد که بخش خصوصی برای ایجاد خانههایی برای خانوادههای متوسط یا متوسط به بالا، دوباره وارد بازار بشود. وضعیت کلی مسکن در ایران، در حال حاضر چگونه است؟ در کشور ما در یکی دو سال گذشته، رکودی نسبی در ساخت مسکن، علیرغم تقاضای بسیار زیاد وجود داشته است. مطابق برآوردهایی که شده است؛ حداقل سالی یک میلیون واحد مسکونی نیاز هست. اما در حال حاضر ایران، یک دوران رکود مسکن را میگذراند و بعد از آن یک دوران جهش قیمتی را در پی خواهد داشت. با این تجربه در ارتباط با مسکن، در سی چهل سال گذشته، روبرو بودهایم.
مسألهی دیگر کماکان مسألهی بنزین است که در طرح تحول اقتصادی تمهیداتی برای آن وجود داشت و سرانجام میان مجلس و دولت اینطور توافق شد که بنزین تولید داخل به صورت سهمیهبندی و بنزین وارداتی به صورت آزاد با قیمتهای بالاتر عرضه شود. این طرح را چگونه ارزیابی میکنید؟ این طرح به این سمت حرکت خواهد کرد که احتمالاً مصرف کنندهی ایرانی در آیندهی نه چندان دور، دستکم، قیمت تمام شدهی بنزین را، یا با یارانهی بسیار کم برای بنزین و گازوییل بپردازد. راه حل دیگری وجود ندارد. بخش خصوصی و بخشی که معتقد به بازار رقابتی و اقتصاد بر مبنای بازار هستند؛ بسیار علاقهمندند که هرچه زودتر این مسأله به سمت بازار آزاد، مثل کشورهای دیگر، حرکت کند و قمیت نه تنها انرژی، بلکه بسیاری از کالاهای دیگر در بازار تعیین شود. چنین سیاستی، به این معنا نیست که به طبقات خاصی فشار نیاید. اما این هم راهحلهای خاص خود را دارد که در چهارچوب پروژهی تأمین اجتماعی باید بررسی شود. اما از نظر اقتصادی ضروری است که به سمت بازار و رقابت در حضور و محوریت بخش خصوصی برویم. در مقولهی بنزین هم امیدوارم که هرچه سریعتر به این سمت برویم و بخش خصوصی در تولید و توزیع بنزین نقش موثرتری پیدا کند. شما در زمینهی ارتباط و انطباق فرهنگ و اقتصاد نیز کار کردهاید. از منظر مورد مطالعهی شما، شما اقتصاد ایران را چقدر با فرهنگی ایرانی مرتبط و چقدر منتزع میبینید و فکر میکنید کمبودها کجاست و کجاها باید توجه بیشتری شود؟ به این نمودها در کشور ما چگونه میتوانید اشاره کنید؟ اشارهای که میشود کرد؛ به خصوص در رفتار مصرفکننده است. رفتارهای مصرفکننده در این مقوله، بسیار مهم است. در کشور ما رفتار مصرفکننده، مبتنی بر انسان اقتصادی نیست. در حالی که یک اروپایی قیمتها را مقایسه میکند، تخصیص بودجهی خانواده میدهد و فردی واقعا مقتصد، آشنا به مسایل اقتصاد خانواده، درآمد و غیره است. اما متأسفانه به دلیل فرهنگ خاصی که در جامعهی ما وجود دارد؛ یک ایرانی عادت نکرده است، بودجهبندی کند، دستچین کند، کالا را مقایسه کند، خوب را از بد تشخیص بدهد. اطلاعرسانی به مصرفکننده نیز حالت سیستماتیک پیدا نکرده است. رفتار مصرفکنندهی ما، رفتاری بین صنعتی و نیمهصنعتی است و کاملاً صنعتی نیست. به همین دلیل مسائل سوخت و بسیاری از مسائل دیگر و تقسیم بودجهی خانواده را نمیتواند با دقت انجام بدهد. چرا که اصلا عادت ندارد در بازاری رقابتی، کالاها و قیمتها را با هم مقایسه کند و مثلاً، با کمترین بودجه، بیشترین پروتئین یا بیشترین ویتامین را داشته باشد. در رفتارهای دیگر اقتصادی، یکی دیگر از نمودها، مسألهی پرداختها و روابط اقتصادی است و این که فرد تا چه حدودی خود را ملزم میداند که به موقع کاری را شروع کند، به موقع پرداختهایش را انجام بدهد و به قولی «آنتایم» بشود. «آنتایم» نبودن و یا به وقت نبودن انسان ایرانی در اتمام پروژهها مورد نظرتان است؟ کجا در اقتصاد نمود دارد؟ بله، حتمأ نقش دارد ولی تنها عامل نیست. عوامل دیگر مثل ساختارها، روابط دولتی در پروژههای دولتی، نحوهی پرداختها، بودجه و مسائل دیگری نیز مؤثرند. ولی اصولاً رفتار ایرانی در اینکه باید یک پروژه سروقت شروع و به موقع انجام شود؛ رفتاری اقتصادی نیست، بیشتر رفتاری اجتماعی اقتصادی است. در اروپا، فرد از این سوپرمارکت به آن سوپرمارکت، قیمتها را مقایسه میکند، کیفیت جنس را مقایسه میکند، پرداختهایش را به موقع انجام میدهد. اما این احساس در ایران، همچنان خیلی وسیع نیست. فرد شاید خود را ملزم نمیداند که همیشه پول برق یا تلفنش را به موقع بپردازد و مسائلی از این دست که بحث بزرگی است و اگر ضروری باشد، باید وقت بیشتری برای آن گذاشت. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|