خانه > انديشه زمانه > Jun 2010 | |
Jun 2010خوانش «تبارشناسی اخلاق» - بخش سه اخلاق را شادمانه بنگریمترجمهی حمید پرنیان: نیچه پیشبینی میکند که اگر ما همهی استانداردهای اخلاقی را ترک کنیم، کار خطرناکی انجام دادهایم، چراکه با انجامدادن این کار به بیماری مدرنی مبتلا خواهیم شد که وی ناماش را «نیهیلیسم» میگذارد. نیچه امیدوار است که با تبارشناسی اخلاق بتوانیم اخلاق را شادمانه بنگریم. نیچه، شادمانهنگریستن را با «اَبَرانسان»بودن یکی میداند. یعنی زمانی میتوان اخلاق را شادمانه بررسی کرد که ابرانسان بود. خوانش «تبارشناسی اخلاق» - بخش دو هیچچیزی مقدس نیستترجمهی حمید پرنیان: اندیشهی نیچه، اندیشهی هتاکی است؛ هیچچیزی مقدس نیست، هیچچیزی مطلق نیست، هیچچیزی حقیقی نیست. اخلاق مجموعهی وظایفی نیست که از سوی خداوند نازل شده باشد، بل قوانین قراردادیای هستند که دقیقن مانند خود گونههای انسان، بهطور تصادفی تکامل یافتهاند. تنها امر ثابت و متقنی که وجود دارد این است که ما پیوسته میکوشیم تا قدرت بیشتری کسب کنیم. خوانش «تبارشناسی اخلاق» - بخش نخست نیچه فیلسوف نازیسم نیستترجمهی حمید پرنیان: کتاب «تبارشناسی اخلاق» از سه رساله تشکیل میشود، و نیچه از روش تبارشناختی استفاده میکند تا قضاوت اخلاقی را به پرسش و چالش بگیرد. نیچه، در این کتاب، میخواهد خاستگاه و معانی مفهومهای مختلفی که ما از اخلاق داریم را بررسی کند. رسالهی نخست، «خوب و شر، خوب و بد»، از «اخلاق ارباب» و «اخلاق برده» میگوید. خرمگس آتن- ۱۷ قهرمانی، وظیفه یا فداکاریمریم اقدمی: در مسابقه فینال کشتی تختی با حریف روس، دست حریف اسیب میبیند و تا آخر مسابقه تختی نیز تنها با یک دست کشتی میگیرد تا انصاف را رعایت کرده باشد. چنین رفتارهایی معمولا به عنوان اعمالی استثنایی و قهرمانانه ارزیابی میشوند که فراتر از رفتار معمول افراد در شرایط عادی و زندگی روزمرهاند. دقیقا به همین دلیل است که تحسین و ستایش مردم را برمیانگیزند و روایت آنها به شکلی اسطورهوار در تاریخ باقی میماند. بخش نخست الهیات شکنجه، فرهنگ جهانشهری، و عالمان دینیآرش سلیم: بهروزی بشر با کشف بیشتر کلمات بی نهایت خدا از طریق تفکر و تعقل و تدبر در آیات خدا میسر است. اما بعد و جهت خطرناک کشف بیشتر اسرار آفرینش توسط انسان هوشمند، استفاده غیراخلاقی از این دانش است که میتواند به تخریبهای کلان (مثال بمب اتمی) یا نابودی بینجامد . اینجاست که باید عقل بشر را «سلیم» کرد تا بتواند در صلح پایدار بهروزی انسان ادامه پیدا کند. زبان روشنفکری معاصر. بخش دوازدهم زبان، زبان، زباناکبر گنجی: نوشتار حاضر نه تنها مخالف نقد نیست، بلکه از نقد بیرحمانه دفاع میکند. اما فحاشی، لجنمال کردن دیگران، تحقیر و تخفیف، و اتهامسازی؛ نقد نیست. بدون قلمروی عمومی گسترده و عمیق، دموکراسی وجود نخواهد داشت. قلمرو عمومی فضایی است که در آن همهی ایدهها آزادانه طرح میشوند. همهی ایدهها به نقد کشیده میشوند. گفتوگوی جمعی در میگیرد. شبه علم چیست؟ترجمهی داریوش رهازاد: مقولهٔ شِبه علم یا دانشنما از جمله مسائل مهمی است که شناخت آن هم در سطح آکادمیک و هم به صورت غیر آکادمیک برای عموم مردمی که میخواهند تصمیمهای درست و برپایهٔ مدارک علمی بگیرند مفید است. این مقاله به صورت مختصر و مفید به معرفی روش علمی و «اندیشه انتقادی» در بطن علم، و راه شناخت شبه علم از علم واقعی میپردازد. زبان روشنفکری معاصر. بخش یازدهم زبان عبدالکریم سروشاکبر گنجی: سروش بیتردید یکی از روشنفکران تأثیر گذار دوران معاصر ایران است. انقلاب فرهنگی یکی از مهمترین موضوعات مورد نزاع بین او و مخالفانش است. واکنش او در برابر انتقادهایی که از وی به دلیل استفاده از این زبان میشود، این است که من با کسی محاجه نمیکنم و به کسی نمیتازم، تنها پس از آن که فردی بارها مرا با زبان خود بکوبد، پاسخی در خور زبان او خواهم داد. باز هم تکرار میکنیم، محل نزاع، ادلهی طرفین علیه یکدیگر نیست. خرمگس آتن- ۱۶ بیتفاوتی به مثابه کنشمریم اقدمی: برای آزادی باید جان داد. برای رسیدن به دموکراسی باید عدهای قربانی شوند. برای صلح باید جنگید. برای امنیت باید اعدام کرد. یکی از معروفترین نمونههای چنین ادعاهایی بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی در پایان جنگجهانی دوم است. مهمترین توجیه پس از این فاجعه این بود که این عملیات منجر به پایان یافتن جنگ جهانی شد، در حالیکه با ادامه یافتن جنگ ممکن بود تعداد کشتهشدهها و قربانیها خیلیخیلی بیشتر از قربانیان حادثه اتمی ژاپن باشد. هانا آرنت و جنبش سبز تسلای فلسفهنیما امامی؛ ترجمهی آتنا پژوهش: جنبش سبز یاران و هم فکران بسیاری دارد. یکی از آنان، فیلسوف سیاسی هانا آرنت (۱۹۰۶- ۱۹۷۵) است. زنی متفکر و آلمانی - یهودی که از جنگ دوم جهانی جان سالم بدر برد و تمام زندگیاش را صرف تفکر و تامل دربارهی «کنش» در مواجهه با خشونت کرد. کتابها و مقالات او میتوانند منبع الهام و چراغ راه زنان و مردانی باشد که در دورانی سیاه به سر میبرند. زبان روشنفکری معاصر. بخش دهم انقلاب فرهنگی (۶) پاکسازی اساتید و دانشجویاناکبر گنجی: سروش بارها گفته است که ستاد انقلاب فرهنگی نقشی در اخراج اساتید و دانشجویان نداشته و خود او در مواردی پس از مذاکره با هاشمی رفسنجانی و علی خامنهای مانع اجرای دستور آیتالله خمینی در اخراج دانشجویان تودهای شده است. در مورد پاکسازی دانشگاهها از اساتید و دانشجویان راه حل سادهای وجود ندارد. نه اعضای ستاد انقلاب فرهنگی مسئولیت این امر را بر عهده میگیرند، نه وزرای فرهنگ و آموزش عالی وقت. زبان روشنفکری معاصر. بخش نهم انقلاب فرهنگی (۵) اسلامی کردن علوم انسانیاکبر گنجی: اسلامی کردن علوم انسانی یکی از ارکان انقلاب فرهنگی بود. غلامعباس توسلی دربارهی اسلامی کردن علوم انسانی میگوید که افرادی چون آیت الله محی الدین حائری شیرازی و منیرالدین حسینی فشار میآوردند که این علوم باید اسلامی شوند. درنهایت کمیتهای با شرکت آیت الله جوادی آملی، آیت الله محمدی گیلانی، عبدالکریم سروش، جلال الدین فارسی و علی شریعتمداری و توسلی تشکیل میگردد. فرهنگ واژگان ژیل دلوز - نیرو «نیرو» از دید دلوزترجمهی حمید پرنیان: مفهوم «نیرو» از دید دلوز وقتی روشنتر میشود که تفسیرهای دلوز از نیچه را بخوانیم، اما خود مفهوم «نیرو» در آثار دلوز خیلی ضمنی است. دلوز هرچه از مفهوم «نیرو» نوشته است مستقمین از نیچه وام گرفته، ولی همین مفهوم نیچهای را به کار میگیرد تا تفاوت و شدن را تئوریپردازی کند. جهان، از دید نیچه، شامل شبکهی بینظمی از نیروهای طبیعی و زیستی است که هرگز نه آرام میگیرند و نه به موازنه میرسند. زبان روشنفکری معاصر. بخش هفتم انقلاب فرهنگی (۴) ارکان انقلاب فرهنگی - ۲اکبر گنجی: روشن است که دانشجویان انقلاب فرهنگی را پدید آوردند. زمامداران جدید هم به شدت از این حرکت استقبال کردند و به حمایت از آن برخاستند. پس از بستن دانشگاهها، آیت الله خمینی طی حکمی «ستاد انقلاب فرهنگی» را پدید آورد. ستاد پس از آغاز به کار قرار بود وظایفی که آیت الله خمینی بر دوش آنها گذارده بود را محقق سازد. در عین حال اختلاف نظر اعضای ستاد انقلاب فرهنگی با دانشجویان انقلابی به سرعت نمایان شد. زبان روشنفکری معاصر. بخش هفتم، انقلاب فرهنگی(۳) ارکان انقلاب فرهنگیاکبر گنجی: سخن بر سر این بود که روشنفکران غیر دینی سروش را بانی انقلاب فرهنگی جلوه میدهند. سروش طراح، سازمان دهنده و عامل بستن دانشگاههای ایران در سال ۱۳۵۹ بود و پاکسازی دانشگاهها از استادان و دانشجویان غیر دینی کار او بود. در مسألهی انقلاب فرهنگی چندین موضوع متفاوت وجود دارد که باید در خصوص تک تک آنها روشنگری کرد. عبدالکریم سروش بارها توضیح داده است که پس از تعطیلی دانشگاهها، ستاد انقلاب فرهنگی تشکیل شد. زبان روشنفکری معاصر، بخش ششم انقلاب فرهنگی (۲) زمانه و زمینهی انقلاب فرهنگیاکبر گنجی: به تراژدی انقلاب فرهنگی از منظرهای مختلف میتوان نگریست. انقلاب فرهنگی در زمانه و زمینهای روی داد که همهی گروههای مخالف رژیم پیشین در حال جنگ برای تسخیر قهرآمیز دولت بودند. لنین به همه آموخته بود که هدف انقلاب، تسخیر قهرآمیز دولت است. از این منظر، چه کسی در آن زمانه لنینیست نبود؟ حتی نویسندهای چون غلامحسین ساعدی در ۱۷ آذر ۱۳۵۷ در هفتهنامهی احمد شاملو در این مورد نوشته بود. خرمگس آتن- ۱۵ بیشترین سود برای همهمریم اقدمی:وقتی صحبت از محاسبه پیامدها و سبک یا سنگین کردن نتایج یک عمل یا تصمیم به میان میآید، میتوان از رویکرد نتیجهگرا در اخلاق حرف زد. مهمترین نظریه اخلاقی با رویکرد نتیجهگرایانه، فایدهگرایی است که شکل کلاسیک آن توسط جان استوارت میل و جرمی بنتام ارائه شده و پس از آنها به اشکال متنوعی گسترش یافته است. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|