خانه > انديشه زمانه > Jan 2010 | |
Jan 2010فیلسوف و گرگحمید پرنیان: کتاب «فیلسوف و گرگ» گزارشی است از همهی پرسهزنیهایی که راولندس با گرگاش داشته و راولندس به این پرسهزنیها همچون قدمزدنهای سقراط مینگریست؛ یعنی پرسهزنیها را یک کار آکادمیک میدید. در این کتاب میخوانیم که راولندس دویدنهای نفسگیری در پی گرگاش داشته است؛ آنقدر میدویده تا به هنهن میافتاده، بعد روی زمین دراز میکشیده، «خاموش، شناور، ساکن». جنگ و صلح ایرانیاناحمد امانی: دمی نیک بیاندیشیم: رنسانس در نزد غربیان «نوزایی» بود نه باریافت! بهراستی این ارادهی معطوف به بازیافت متوهمانهی شرافت ازدسترفتهی انسان ایرانی به چه قیمتی بود و آیا ارزشاش را داشت؟ (شرافت گوهری به نام انسانیت است در درون ما نه «باختن» و «غالبشدن» پیشینیان) و از همه مهمتر این ستیز و سماجت فلجکننده تا به کی؟ دین؛ چشماندازی به کلیت جهانشهناز مسمیپرست: امور واقع جزیی و خاص نیستند که علم پرتو تازهای بر آنها افکنده است، بلکه جو کلی علمی و فکری زمانه است که مخالفتی جدی را با چنین اصول جزمیای برمیانگیزد. اگر تحقیق تاریخی به ما آموخته باشد که تولد منجی از یک باکره، پسرخدا بودن او، نمادپردازی شام آخر، و بسیاری چیزهای دیگر که بهطور خاص به مسیحیت مربوط میشود همگی پارهای از صور خیال مربوط به قومی باستانیاند، این امر بههیچوجه اهمیت ذهنی، یا در حقیقت عینیِ مذهبیِ این سنتها را زائل نمیکند. آشنایی با مفاهیم فلسفی اسپینوزا؛ آزادی بهعنوان هدفی اخلاقیرامین جهانبگلو: اشارهی اسپینوزا به آزادی مثبت است. مسالهی اسپینوزا، دستیابی به آزادی بهعنوان هدفی اخلاقی است. از این رو دمکراسی از دیدگاه وی، نهادی اجتماعی است که بر اساس انتقال قدرت جمعی افراد به یک حاکمیت صورت میگیرد که خود، تجلی ارادهی جمعی آنهاست. کالبد سیاسی هم از افراد جامعهی سیاسی تشکیل شده است. یعنی ساختار جامعه چیزی نیست جز مجموعهای از کنشهای مردم. آشنایی با مفاهیم فلسفی اسپینوزا؛ نخستین فیلسوف دمکراسی لیبرالحمید پرنیان: رامین جهانبگلو سال ۱۳۸۳ در تالار گفتگوی خانهی هنرمندان ایران سخنرانیای دربارهی فلسفهی سیاسیِ اسپینوزا ارایه کرد که معرفیِ دقیقی از آرای سیاسی این فیلسوف هلندی است. در این بخش و بخش بعدی، به همراه سخنرانی ویرایششدهی رامین جهانبگلو به ابعاد فلسفهی سیاسی اسپینوزا خواهیم پرداخت. تحلیل ذاتگرا و مسالهی سیاست در ایرانامین بزرگیان: مداوم شنیدیم جنبش سبز محصول طبقهی متوسط است. یا اینکه طبقات مستضعف انتخابات را به نفع احمدینژاد تغییر دادند. سوالی که باید از این نوع تحلیلگران پرسید این است که طبقهبندی تاریخی شما چرا در این دوره اینگونه عمل کرد؟ مگر طبقهی مستضعف و پایین جامعه در چند سالهی بین انتخاب خاتمی و انتخاب احمدی نژاد تفاوت کرد؟ یا در عرض هشت سال طبقهی نخبه/بورژوایی به طبقهی مستضعف تبدیل شدهاند؟ خوانشی از مقالهی «تفسيرهای علم اجتماعی» نوشتهی زیمل زيمل و مسالهی فهمشهناز مسمیپرست: از نظر زيمل فهم، رابطه است؛ رابطهی من و ديگری است، اين فرآيند را فقط میتوان تجربه کرد، تحليل بيشتر آن ممکن نيست و فهم تاريخی ريشه در همين فهم دارد. چگونه میتوانيم ديگری را بفهميم؟ يک پاسخ آن است که از مشاهدهی حالات و رفتار و حرکات ديگری او را میفهمی. مقولهی تو يا ديگری، يا در حقيقت فرآيند فهم، قابل تقليل به چيز ديگری نيست. فلسفهی رقص، بخش دوم دوباره، رقص چیست؟فرانسیس اسپارشات، ترجمهی حمید پرنیان: صحنه، جدایی و فاصلهی بین هنرمند و تماشاچی را تقدیس و تقویت میکند. برخی از فمینیستها میگویند که در رقصِ تیاتری، تنِ زنانه سوژهی نگاهِ خیرهی مردانه است. و منتقدینِ دیگر از این میگویند که چرا بازیگرانِ طبقهی پایینِ جامعه باید برای خوشپوشهای طبقهی بالای جامعه نمایش دهند یا چرا جوانان و زیبارویان باید تنهایشان را پیشِ چشمِ سالخوردگانِ فرتوت بگذارند؟ رانهی عدم خشونتطلبی جنبش سبزاحمد امانی: همین! مگر نه اینکه باید از جایی شروع کرد پس زمان عدمخشونت بهراستی کی است؟! حتماَ این ارزش را هم باید دربند کارِ کارشناسی بکشیم تا به ضدارزشی برین تبدیل شود؟! جالب اینکه اینان به بهانهی دفاع از خویش، خشونتطلبی را تزریق میکنند مگر نه اینکه خودِ گاندی به ضرب گلوله کشته شد؟ وه چه مکارانه ارزش را به ضدارزش تبدیل میکنند این خدایان کینهتوزی. دفاع حقوقی از متهمین به محاربههدایت شناسایی: انتساب آنچه به مبارزین جنبش سبز محاربه مینامند خود در نتیجهی «فرار به جلویی» است که ایادی حکومت با اعمال خشونتهای عریان و وحشیانهای در روز عاشورا نسبت به ملت انجام دادند. مطمئنا هر کسی که تا اندازهای از تاریخ این مملکت و مراسم و ایام مذهبی آن آگاهی داشته باشد، در تحیر خواهد ماند که چگونه حکومتی میتواند شهروندان خود را در ایامی که ریختن خون مسلمانان حرام است به صلابه کشاند. رویکردی انتقادی به ساختارشناسی اجتماعی - بخش چهارم جنبش اجتماعی و اجتماع در جنبشعلی فرمانده: در طول تاریخ بشری، خصلت و گستردگی جنبشهای اجتماعی صرفا در طول حیات سرمایهداری قابل مشاهدهاند. علت هم در این است که در دورههای قبلی همانند بردهداری و فئودالی، عمدهی توجه ساختاری برای تغییر و یا تحول بنیادی، به وضعیت حقوقی و معیشتی مردم و گروههای اجتماعی بود که بهواقع هر تغییری را در کنش و واکنش با حاکمان دولتی و سیاسی جامعه قرار میداد. فلسفهی رقص، بخش نخست تنهای در حرکت، تنهای ایستادهفرانسیس اسپارشات، ترجمهی حمید پرنیان: چشمها، پاها، بازوها، شکم و سینه، دستها، انگشتها هر یک ریتم و آهنگِ متفاوتی دارند، کارکردِ متفاوتی دارند، و همچنین رسانندهی معانیِ متفاوتی هستند. اما در بحثهای سنتیِ رقص بیشتر روی جهندگیِ پاها و حرکتهای دست تاکید شده است. ما نباید رقص را فهرستی از شیوههای نمایشدهندگی و روایتکردن بدانیم. نقدی بر نقد اکبر گنجی بازی پارادکس در برابر سیاست «ساندیس و شلاق»داریوش برادری: کپیبرداری از گاندی بدون توجه به عقلانیت تراژیک نهفته در حوادث اخیر و عاشورا، حرکت چندجانبه و پارادکس در برابر خشونت نیست؛ مردم در عاشورا هم از جان خویش دفاع میکنند و هم به نیروهای انتظامی زخمی کمک میکنند. این نمادی اولیه از یک حرکت پارادکس و بلوغ جنبش است و تاثیرات آن نه به سمتی است که آقای گنجی بیان میکند، بلکه دقیقا به سمتی است که بیانیهی آقای موسوی آن را بیان کرده است. گفتگو با علی اشرف فتحی، نویسنده و روحانی مذهب علیه مذهبعلی اشرف فتحی: روحانیت و مرجعیت باید مطمئن شود که دستیابی به مطالبات متنوع پویشهای مختلف به زیان دینداری و دینباوری مردم نیست و چنین اطمینانی با دوریگزیدن از روحانیت و طرح مطالبات از آن سوی مرزها حاصل نخواهد شد. در پرکردن این شکاف فقط مرجعیت و روحانیت نیست که باید گام بردارد. فکر میکنم نوبت نواندیشان هم رسیده که از نادیدهگرفتن حوزهی علمیه دست بردارند. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|