تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
دلایل موعودگرایی حکومت ایران - قسمت چهارم

نسبت تفکرات حجتیه با وضع موجود

مزدا اقبال

سعید حجاریان در مقاله‌ی «از انجمن حجتیه تا گروه‌های مادون انجمن»، گروه تازه قدرت یافته در عرصه‌ی سیاست جمهوری اسلامی را متفاوت از اعضای انجمن حجتیه می‌داند؛ چرا که به زعم او، انجمن حجتیه نه گروهی سلفی و بنیادگرا که مدرن و آینده‌نگر است و از نظر آن‌ها ظهور یک پروسه است و نه یک پروژه.

یعنی نیازی به زمینه‌سازی برای ظهور نیست و مقدمات ظهور خود به خود فراهم می‌شود. به زعم او افراد حجتیه عموماً انسان‌های تحصیل کرده، از طبقه‌ی متوسط به بالا و خوش برخوردند و با گروه جدید که بنیادگرا، ارتجاعی و به شدت دشمن‌خو هستند، متفاوت‌اند. او این گروه اخیر را مادون انجمن می‌داند.

به زعم نگارنده، هرچه از پدید آمدن یک مکتب فکری می‌گذرد علی‌رغم ثابت بودن هسته‌ی اصلی اعتقادی تفاوت‌های گاه عمده‌ای در تاکتیک‌ها و طیف هواداران آن به وجود می‌آید. طیف هواداران یک ایدئولوژی، نظریه یا مکتب از یک دستی اولیه خارج شده و شقوق و انشعاب‌های متفاوتی از درون آن پدیدار می‌شود.

به طور مثال آنچه تحت نام کلی مارکسیسم از آن یاد می‌شود زیر شاخه‌های مختلفی از تفکرات سوسیالیستی را در بر می‌گیرد و با گذشت زمان نحله‌های بسیاری از تفکر مارکسیسم اولیه جوانه زده است، به طوری که خیلی از متفکران و مورخان این مکتب فکری به این گذاره رسیده‌اند که «خود مارکس، مارکسیست نبود». نمونه‌ی بارز این تفاوت را می‌توان در همان مبحث پروژه و پروسه که حجاریان مطرح می‌کند، دید.

مارکس، سوسیالیسم را میوه‌ای می‌دانست که خود به خود در کار رسیدن است و روند محتوم سیستم سرمایه‌داری به علت مکانیسم‌های درونی خود سیستم، به وجود آمدن جامعه‌ی سوسیالیستی است. به این معنی که برای تشکیل جامعه‌ی سوسیالیستی نیاز به انقلاب نیست چرا که روند تاریخ لاجرم باید پیشرفته‌ترین و عالی‌ترین دوره‌ی سرمایه‌داری را پشت سر بگذارد تا در پروسه‌ی دیالکتیکی به سوسیالیسم برسد.

در صورتی که لنین که خود را وارث سرسخت میراث مارکس می‌دانست به شدت معتقد به انقلاب بود آن هم در جامعه‌‌ی عقب مانده و سرواژی روسیه که حتی به اولین مرحله‌ی سیستم سرمایه‌داری هم وارد نشده بود و او این انقلاب را هم سرانجام صورت داد.

نتیجه آن که من گروه جدیدی را که دست بالا را در سیاست ایران گرفته‌اند نه مادون انجمن که جناحی از انجمن حجتیه می‌دانم که می‌توان آن را چپ رادیکال حجتیه نامید که مشی انقلاب را برای پیاده‌سازی تفکرات آن برگزیده‌اند. شیخ محمود ذاکرزاده تولایی (معروف به شیخ حلبی) با هدف مقابله با تفکر نهایی و ترویج فرهنگ انتظار، انجمن حجتیه را پایه‌گذاری کرد. تاکتیک او، کار فرهنگی تبلیغی صرف، عدم فعالیت سیاسی و هماهنگی کامل با حکومت وقت بود. او هیچ‌گاه حرکات انقلابی و تفکرات خمینی را قبول نداشت و خود او و مریدانش بارها و بارها در خفا و آشکارا به خمینی تاختند.

نمونه‌اش سخن معروف او به این مضمون بود: «‌کسانی که در این راه [مبارزه علیه شاه] کشته می‌شوند خون خود را هدر می‌دهند و آنان که ایشان را به این راه می‌کشند مسـئول خون آن‌ها هستند.» اوج مخالفت او با خمینی عدم التفات به دستور خمینی مبنی بر عدم برگزاری جشن نیمه‌ی شعبان در سال ۵۶ بود.

اما سیر وقایع به سمتی غیرقابل پیش‌بینی رفت و انقلاب ضد حکومت شاه بسیار آسان‌تر و زودتر از آن که متصور می‌شد به پیروزی رسید و حکومت جمهوری اسلامی مستقر شد. واضح است که شرایط جدید تاکتیک‌های جدیدی را برای حفظ بقای انجمن می‌طلبید. سابقه‌ی مخالفت و دشمنی حجتیه با خمینی به شدت آن‌ها را به زیر تیغ برده بود. پس شیخ محمود حلبی به جر شرایط مجبور به تغییر تاکتیک شد و به صورت ظاهری شروع به حمایت و همراهی با حکومت جدید کرد.

اما به علت عدم التزام واقعی به ولایت فقیه و مهم‌تر از آن مخالفت شدید آقای خمینی نسبت به تفکر و خط و مشی حجتیه فشار روی آن افزایش یافت. البته باید در نظر داشت که بسیاری از شاگردان سابق مکتب حجتیه بعد از پیروزی انقلاب جزو بزرگان حکومت شدند. بسیاری از چهره‌های روحانی جناح راست حکومت و گروه‌هایی چون هیأت مؤتلفه دل در گرو حجتیه داشتند.

یکی از آن‌ها رییس جمهور وقت حجت الاسلام خامنه‌ای بود. مثلاً فردی به نام مهندس جواد مادرشاهی از چهره‌های شاخص انجمن مشاور عالی ریاست جمهوری بود. بد نیست به بخشی از سخنرانی رییس جمهور وقت، در زمان اوج‌گیری فشار و تبلیغات منفی بر انجمن حجتیه (عموماً از طرف چپ‌های خط امامی چون عماد باقی) توجه کنید:

«... انجمن حجتیه به آن عده‌ای گفته می‌شود که در طول بیست و چند سال همت خود را مصروف می‌کنند برای پاسخ‌گویی و مقابله با شبهات بهایی‌ها در ایران، البته می‌دانیم که بهایی‌ها بیشتر یک باند سیاسی بودند تا یک گروه فکری و مذهبی، اما این سوال که این‌ها چگونه هستند‌... به نظر من این سوال یک سوال طبیعی و درستی نیست. من بدون این‌که شما را در طرح این سوال متهم بکنم نفس وجود این مسأله و عمده کردن مسأله‌ی انجمن حجتیه را در جامعه متهم می‌کنم و کسانی را که برای اولین بار این شایعه و این بحران مصنوعی را سعی می‌کردند که به وجود بیاورند ناخالص می‌دانم.»

با وجود دفاع‌هایی از این دست، کمی بعد در بیست و یکم تیر ۱۳۶۲ خمینی حجتیه را تهدید کرد:
«... در این موجی که الآن ملت را پیش می‌برد، در این موج خودتان را وارد کنید و بر خلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست.»

و بلافاصله شیخ محمود حلبی فعالیت انجمن را به حال تعلیق در آورد. بعد از آن تا زمان مرگ خمینی، انجمن جرأت فعالیت علنی را پیدا نکرد. گرچه چند باری از طریق سفارش بعضی از اطرافیان خمینی به ملاقات او آمدند تا نظرش را عوض کنند. لیکن خمینی به علت سرسختی ذاتی خود و کینه‌ی عمیقی که به حجتیه داشت وقعی به نمایندگان آن‌ها نگذاشت (مراجعه شود به آخرین نطق توسلی، رییس دفتر خمینی که در آن به سکته‌ی قلبی دچار شد). با این حال فعالیت انجمن در حلقه‌های بسته و به اصطلاح دور از دم چک خمینی همه گاه ادامه داشت.

البته شایان ذکر است که نفوذ آن بر سنجش بزرگ از روحانیون جناح راست و حلقه‌ی اطراف رییس جمهور و بازار، علی‌الخصوص هیأت‌های مؤتلفه همواره وجود داشت. ارتباط روحانیونی چون خزعلی، مهدوی کنی، مصباح یزدی، جنتی و غیر معمّم‌هایی چون مرتضی نبوی، بادامچیان، عسگری اولادی و افراد جوان‌تری چون نهاوندیان با انجمن حجتیه همیشه برقرار بود و نفوذ این افراد در ارگان‌های حساس حکومت از فشارهای افزون‌تر بر آن جلوگیری می‌کرد و ادامه‌ی فعالیت مخفی آن را میسر می‌نمود.

فرازی از صحبت‌های محمد سیف‌زاده، دادستان منصوب خمینی در اراک (برگرفته از کتاب مبانی تفکرات انجمن حجتیه نوشته مرتضی فیروزآبادی) در ترسیم شکل فعالیت های انجمن در دوره‌ی رهبری خمینی یاری دهنده است:
«نباید از سهم فتنه انگیزی‌ها و آتش افروزی‌های حجتیه در دوران انقلاب غافل ماند، آن‌ها با نفوذ به داخل انقلاب و با ایجاد تنش و فتنه میان انقلابیون موجب درگیری‌های ناخواسته و تشدید خشونت و قتل و حذف انقلابیون گردیدند و هنوز هم ادامه دارد. اگر عمقی‌تر به موضوع حجّتیه نگاه می‌کردیم باید این جریان مورد بررسی دقیق قرار می‌گرفت. به تدریج و بعد از نفوذ به ارگان‌های مهم ایجاد درگیری، بدبینی و تشنج بین انقلابیون و ارگان‌ها در دستور کار حجتیه قرار گرفت. در بسیاری از درگیری‌ها و خرابکاری‌ها از نحوه‌ی عمل، قدرت تشکیلاتی انجمن حجتیه هویدا بود.»

و این را بگذارید در کنار این فکت تاریخی در توصیف یکی از شاخه‌های تشکیلاتی حجتیه در بدو پایه‌گذاری آن: ... گروه تحقیق بازوی اطلاعاتی انجمن بود و در سه واحد عملیاتی جداگانه به عنوان ستون پنجم انجمن در میان بهایی‌ها فعالیت می‌کرد و توانست با شکیبایی و به آرامی در سلسله مراتب بهاییت نفوذ کند. به این ترتیب بدون آن‌که بهاییان متوجه شوند تعدادی از اعضای حجتیه از برجسته‌ترین مبلغان بهاییت شدند.

مورد جالب توجه دیگر در زمینه‌ فعالیت‌های حجتیه در سال‌های اول انقلاب، جایگزینی مارکسیسم با بهاییت به عنوان هدف مبارزه بود. در اوج تبلیغات ضد امپریالیسم آمریکا که چپ‌های مذهبی و غیر مذهبی انقلاب را با هم متحد ساخته بود، حجتی‌ها هدف مبارزه را مارکسیسم و کشور مادر آن شوروی عنوان می‌کردند. به طور مثال وقتی کادر مرکزی دفتر تحکیم وحدت برنامه‌ی تسخیر سفارت آمریکا را تصویب کرد با یک مخالف رو‌به‌رو شد و آن کسی نبود جز محمود احمدی‌نژاد.

او مصرانه با این ایده مخالفت می‌کرد و سعی داشت برنامه‌ی حمله به سفارت شوروی را پیش برد. سخنرانی اخیراً منتشر شده از محمد باقر قالیباف مؤید این مطلب است. قالیباف می‌گوید: «احمدی‌نژاد حتی بعد از تأیید حرکت توسط امام می‌گفت این چه کاری بود که امام کرد و این حرکت غلط را تأیید کرد.» در دیدگاه آنان آمریکای مسیحی اهل کتاب در هر صورت از شوروی الحادی بهتر بود.

نشانه‌های ظهور را در افکار انجمن در نظر آوریم: در اثر شیوع گناه و فحشا مردم بدترین خلق خدا روی زمین می‌شوند. مردم دچار سه بلا می‌شوند: جور سلطان، قحطی زمان و ستم حکام. مردم از هم بیزار و همدیگر را مورد لعن قرار داده و به روی هم تف می‌اندازند و شهادت به کفر یکدیگر می‌دهند. گرانی، قحطی، زلزله‌های پیاپی، قتل و غارت، شیوع گناه و فساد و ...

از چنین افکاری در وهله‌ی اول میل شدید به آنارشیسم و فروپاشی حکومت قانون به وضوح نتیجه می‌شود. لازم به توضیح نیست که محمود احمدی‌نژاد در چهار سال دوره‌ی ریاستش در روندی عامدانه و پیگیر همه‌ی ساختارهای قانونی کشور را به چالش کشید و به هرج و مرجی همه جانبه در سیستم اداره‌ی مملکت دامن زد. اوضاع ناگوار و پسرفت کشور در همه‌ی زمینه‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی صدای همگان را در آورده است. او پیگیرانه و سیستماتیک با هر نوع برنامه‌ریزی و مدیریت علمی دشمنی می‌ورزید که نماد آن انحلال سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی بود. رفتارهای مدیریتی او آن چنان با عقل سلیم در تضاد بود که فرضیه‌ی عدم تعادل روانی او را در سطحی وسیع گسترش داد.

دیگر تالی طبیعی چنین افکاری مخالفت سرسختانه با هر گونه اصلاح‌گری و اصلاح‌طلبی است. در دید حجتیه ظهور امام زمان تنها هنگامی که ناهنجاری‌های اجتماعی و مظالم و مفاسد حاکمان و محکومان به اوج می‌رسد، انجام‌پذیر است. مرتضی مطهری می‌گوید: «در میان حجتیه هر اصلاحی محکوم است. چرا که هر اصلاحی یک نقطه‌ی روشن است و تا در صحنه‌ی اجتماع نقطه‌ی روشنی هست، دست غیب ظاهر نمی‌شود.» در این نگاه سکوت در برابر ظلم و فساد معنا می‌یابد.

اما یکی از واضح‌ترین شواهد دال بر سیطره‌ی تفکر حجتی بر حلقه‌ی قدرتمند مصباح ـ احمدی‌نژاد، برخورد شدید دولت احمدی‌نژاد با اقلیت بهایی ایران در طول چهار سال گذشته است. جرم‌های سنگین امنیتی که به بهاییان وارد می‌شود، جان و مال آن‌ها را بیشتر از هر زمان دیگری در طول تاریخ جمهوری اسلامی به زیر تیغ برده است. این فشار بی‌سابقه آن چنان است که حتی به گورستان‌های آن‌ها هم رحم نمی‌شود و شبانه با بولدوزر تخریب می‌شود.

آخرین مورد بهایی آزاری دولت احمدی‌نژاد، دستگیری هفت تن از رهبران جامعه‌ی بهایی به اتهام جاسوسی برای اسرائیل و اقدام علیه امنیت ملی است. به این ترتیب تأکید دوباره بر هدف اصلی تشکیل حجتیه (مقابله با آیین بهایی) توضیح واضحات است. به عنوان حسن ختام به فرازهایی از سخنان خمینی در ضدیت با انجمن حجتیه توجه کنید:

«دیروز مقدس نماهای بی‌شعور می‌گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز می‌گویند مسئولین نظام کمونیست هستند. تا دیروز مشروب‌فروشی و فساد و فحشا و حکومت ظالمان را برای ظهور مهدی مفید و راه‌گشا می‌دانستند، امروز از این‌که در گوشه‌ای خلاف شرعی رخ می‌دهد فریاد وااسفا سر می‌دهند. دیروز مبارزه را حرام کرده بودند، امروز انقلابی‌تر از هر انقلابی شده‌اند. ولایتی‌های دیروز که امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوره‌ی شاه را می‌خورند، با تحجر خود آبروی اسلام را برده‌اند و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت را شکسته‌اند و عنوان ولایت بر ایشان جز تکذب و تعیش نیست»

Share/Save/Bookmark

قسمت‌های پیشین:
موعود‌گرایی، آخرین فاز ایدئولوژی حکومت ایران
دلایل موعودگرایی حکومت ایران
اوج‌گیری مصباح یزدی و حجتیه

نظرهای خوانندگان

اگر ممکن است منابع نقل قول‌ها (از خامنه‌ای، خمینی، ...) را هم ذکر کنید.

-- حامد ، Aug 14, 2009

دراین مقاله ای که جناب اقبال نوشته اند موردی که با واقعیت مطابقت دارد همینست که از قول جناب حجاریان نوشته اند :
"به زعم او افراد حجتیه عموماً انسان‌های تحصیل کرده، از طبقه‌ی متوسط به بالا و خوش برخوردند و با گروه جدید که بنیادگرا، ارتجاعی و به شدت دشمن‌خو هستند، متفاوت‌اند"
البته این اقراری است که اکثر محققین بی غرض کرده اند.
من به عنوان کسی که از نزدیک با عزیزان انجمن حجتیه آشناست خدمتتان عرض کنم به هیچوجه مطالبی که در مورد انجمنی بودن آقایان احمدی نژاد و مصباح یزدی و ... و یا داشتن تفکر حجتیه ای آنها آورده اید مطابق با واقعیت نیست و کذب محض است.
اصولا تفکر انجمن حجتیه ، اذیت و آزار بهائیان و یا هر مسلک دیگر ، میل شدید به آنارشیسم و فروپاشی حکومت قانون ! ، جمود ، شیوع گناه و فساد برای زمینه سازی ظهور قطب عالم امکان حضرت مهدی علیه السلام و صدها اتهام و تهمت و دروغ دیگر که در این سالها بر ضد انجمن زده اند را ، برنمی تابد

اگر نویسنده عزیز کمترین آشنایی از نزدیک با تفکرات انجمن داشتند این حرفهای بی اساس را تکرار نمی کردند
مبارزات انجمن با بهائیت صرفا مبارزه علمی بود و بس. شما حتی اگر با مبلغان قدیمی و بی غرض بهایی صحبت کنید به یقین آنها نیز همین را اذعان و اقرار خواهند کرد .
انجمن در این مسیر بهائیت را به معنای واقعی در ایران به زانو در آورد و اگر نبود همت شیخ محمود و بالاتر از آن لطف حضرت صاحب الزمان ، به یقین بدانید که بهائیت با آن تشکیلات معظم و برنامه ها و نقشه های چند ساله اش و حمایت های پشت پرده سیاست گزاران جهانی ، ایران را فتح کرده بود و پرچم یا بهاء الابهی! ، بر قله و بام ایران قد برافراشته بود..

البته این را کسانی میدانند که با انجمن کار کرده اند و با افکار مرحوم شیخ محمود حلبی آشنا بودند.
حتی انجمن با اعدام ها و کشتار بهائیان در اول انقلاب به شدت مخالف بود و اعتقاد داشت تنها با کار فرهنگی و علمی می شود با آنها مبارزه کرد نه با اعدام مونای 18 ساله و ...و اینگونه کارهای خارج از اصول
ولی کو، گوش شنوا .

واقعا جالب است در این بل بشوی سیاسی هرکس می خواهد طرف مقابل را متهم کند ، اتهام !حجتیه ای را به او می زند . این اسلوب چپ و راست و اپوزیسیون و سلطنت گرا و ... نمی شناسد و اتهام ! حجتیه ای بودن تنها حربه ای شده است برای به کنار گذاشتن و سرکوب و متهم کردن حریف و رقیب !!؟
البته این روشی بوده است که از اول انقلاب باب شد و تا حال نیز ادامه داشته و قطع یقین ادامه خواهد داشت.
حرف زیاد است و مجال کم و اگر قرار باشد انجمن به تک تک اتهاماتی که مطرح می شود جواب دهد مثنوی هفتاد من کاغذ شود. البته من سخنگوی انجمن نیستم و فقط به عنوان عضو ناچیز و کوچکی از انجمن که عمرم را در آن گذراندم خواستم مطالب مطرح شده در این مقاله را کمی روشن کنم.
با سپاس

-- سروش ، Aug 14, 2009

كاش لينك مطلب سعيد حجاريان را معرفي كنيد

-- همايون ، Aug 14, 2009

"می‌دانیم که بهایی‌ها بیشتر یک باند سیاسی بودند تا یک گروه فکری و مذهبی ?!"
متاسفانه شما هم اسير تعصبات هستيد و افكار كسروي را دنبال مي كنيد . براي اطلاع بيشتر به سايت زير مراجعه كنيد kasravi-va-bahaigari.info
 

-- الكس ، Aug 14, 2009

سلام

از صمیم قلب به نویسنده این مقالات تبریک میگم واقعا عالی‌ است.از همه لحاظ،چه از لحاظ محتوایی و چه از لحاظ رعا‌یت توالی مطالب و نظم در ترتیب گفتار و چه از لحاظ انشایی که نشان می‌‌داد نویسنده با نگارش درست فارسی‌ کاملا آشناست و جملات بسیار سلیس و روان بود که در کنار توالی صحیح مطالب ،به شیوا‌ترین بیان ممکن ، محتوای تحقیقات علمی‌ ایشان را به خواننده می‌‌رساند.

ممنون می‌‌شوم اگر مطلب دیگری ایشان دارند در فیسبوک رادیو زمانه بگذارید یا به ایمیل من پست فرمایید.

با آرزوی موفقیت بیشتر

ساسان

-- ساسان ، Aug 14, 2009

در روایات مربوط به علائم ظهور آقایان، که معلوم نیست از نظردینی اصلا قابل استناد هستند یا نه، از سه شخصیت نام برده شده است. سید حسنی یا حسینی خراسانی، سید یمنی و شعیب ابن صالح (که فرمانده سید خراسانی است). سید خراسانی سلطان عادلی است که از ایران خروج خواهد کرد و شعیب ابن صالح گندم گون با ریش های کم پشت از ری فرمانده اوست. این سه نفر در عراق با امام زمان ملاقات خواهند کرد و پس از نبرد سنگین با دولت اسرائیل و از میان برداشتن دولت یهود موجود در قدس (که وجود آنهم از نظر اعوان و انصار احمدی نژاد جزو علامات ظهور است) و فتح جهان توسط اسلام در قدس پشت سر امام زمان نماز خواهند گزارد.

عین ماتریکس یا ماموریت غیرممکن 1و2!

نکته مهم و بسیار مهم آنست که آقایان موعودگرا در سپاه و بسیج و موسسه مصباح و خود او و جنتی و ...خامنه ای را سید خراسانی، سید حسن فضل الله را سید یمنی و احمدی نژاد را شعیت ابن صالح می دانند و به صحت چنین انطباقی یقین دارند.
به دو لینک زیر که یکی شان از رجا نیوز است و دیگری از وبلاگ یکی از فارغ التحصیلان دانشگاه امام صادق (که توسط مهدوی کنی اداره می شود) به عنوان تنها دو نمونه از دهها شاهد در اینترنت مراجعه کنید:
www.rajanews.com/detail.asp?id=23153
naghimokhtari.blogfa.com/post-74.aspx

-- میثم از رم ، Aug 14, 2009

پژوهش عالی مهدی خلجی در مورد موعودگرائی در جمهوری اسلامی را از آدرس زیر به عنوان تکمیلی بر مباحث مزدا اقبال دانلود کنید.( به انگلیسی)
http://www.washingtoninstitute.org/templateC04.php?CID=286

-- بیژن از کلن ، Aug 15, 2009

آقای حجاریان به نکته درستی اشاره نموده اند و نه تنها احمدی نژاد و مصباح حجتیه نیستند بلکه جزو مخالفین حجتیه هستند .بد نیست نگاهی به بدترین حملات علیه انجمن حجتیه بیندازید که در روزنامه کیهان و سایتهای وابسته با دولت مانند رجا نیوز اتفاق می افتد

حتی در دائره المعارف ایرانیکا که تحت نظر استاد یارشاطر می باشد ذیل کلمه حجتیه همه این مباحثی که آقای اقبال فرموده اند را رد میکند

حجتیه از مخالفان سرسخت آزار بهاییان است و سمت و سو را در مسیر گفتگوی علمی می داند و نه آزار و اذیت گروهی از ایرانیان
این مطلب به وضوح در ایرانیکا ذکر شده است

بهتر است به جای ارتباط دهی خیلی مسائل به حجتیه و کوبیدن آنها با حدس وگمانها و گمانه زنی ها، به نگاه درست به مسائل روی آوریم

آقای حجاریان چون خود در سیر مسائل سیاسی جامعه ایران از اول بوده است به این مسئله به خوبی اشاره نموده است

با تشکر از نویسنده محترم مقاله

-- سیاوش بهنود ، Aug 15, 2009

با تشکر از حسن انتخاب موضوع مورد توجه قرار گرفته در شرایط ایران کنونی و اینکه این عقیده ها باید بیشتر مورد نقد و آشکار کردن درآیند تا همگان با این شر بوجود آمده آشنا گردند چراکه بیم آن می رود با گذشت زمان و هرچه از دست دادن آن فرصت پیاده سازی برنامه ها و هدف های حجتیه فراهم خواهد شد و اگر تدبیری اندیشیده نشود دامن همگان را خواهد گرفت زیرا حجتیه کل جهان را نشانه گرفته و بمانند فیلم تقابل خیر و شر نیست که منتظر اشتباهی از شر باشیم تا هدف او میسر نگردد. پس آشنایی هرچه بیشتر و تدبیر اندیشیدن در مقابل حجتیه ضروری و قابل تقدیر است

-- امیرعلی سورمه ، Aug 15, 2009

در این مقاله ای که جناب اقبال نوشته اند موردی که با واقعیت مطابقت دارد همینست که از قول جناب حجاریان نوشته اند :
"به زعم او افراد حجتیه عموماً انسان‌های تحصیل کرده، از طبقه‌ی متوسط به بالا و خوش برخوردند و با گروه جدید که بنیادگرا، ارتجاعی و به شدت دشمن‌خو هستند، متفاوت‌اند"
البته این اقراری است که اکثر محققین بی غرض کرده اند.
من به عنوان کسی که از نزدیک با عزیزان انجمن حجتیه آشناست خدمتتان عرض کنم به هیچوجه مطالبی که در مورد انجمنی بودن آقایان احمدی نژاد و مصباح یزدی و ... و یا داشتن تفکر حجتیه ای آنها آورده اید مطابق با واقعیت نیست و کذب محض است.
اصولا تفکر انجمن حجتیه ، اذیت و آزار بهائیان و یا هر مسلک دیگر ، میل شدید به آنارشیسم و فروپاشی حکومت قانون ! ، جمود ، شیوع گناه و فساد برای زمینه سازی ظهور قطب عالم امکان حضرت مهدی علیه السلام و صدها اتهام و تهمت و دروغ دیگر که در این سالها بر ضد انجمن زده اند را ، برنمی تابد

اگر نویسنده عزیز کمترین آشنایی از نزدیک با تفکرات انجمن داشتند این حرفهای بی اساس را تکرار نمی کردند
مبارزات انجمن با بهائیت صرفا مبارزه علمی بود و بس. شما حتی اگر با مبلغان قدیمی و بی غرض بهایی صحبت کنید به یقین آنها نیز همین را اذعان و اقرار خواهند کرد .
انجمن در این مسیر بهائیت را به معنای واقعی در ایران به زانو در آورد و اگر نبود همت شیخ محمود و بالاتر از آن لطف حضرت صاحب الزمان ، به یقین بدانید که بهائیت با آن تشکیلات معظم و برنامه ها و نقشه های چند ساله اش و حمایت های پشت پرده سیاست گزاران جهانی ، ایران را فتح کرده بود و پرچم یا بهاء الابهی! ، بر قله و بام ایران قد برافراشته بود..

البته این را کسانی میدانند که با انجمن کار کرده اند و با افکار مرحوم شیخ محمود حلبی آشنا بودند.
حتی انجمن با اعدام ها و کشتار بهائیان در اول انقلاب به شدت مخالف بود و اعتقاد داشت تنها با کار فرهنگی و علمی می شود با آنها مبارزه کرد نه با اعدام مونای 18 ساله و ...و اینگونه کارهای خارج از اصول
ولی کو، گوش شنوا .

واقعا جالب است در این بل بشوی سیاسی هرکس می خواهد طرف مقابل را متهم کند ، اتهام حجتیه ای را به او می زند این اسلوب چپ و راست و اپوزیسیون و سلطنت گرا و ... نمی شناسد و اتهام ! حجتیه ای بودن تنها حربه ای شده است برای به کنار گذاشتن و سرکوب و متهم کردن حریف و رقیب !!؟
البته این روشی بوده است که از اول انقلاب باب شد و تا حال نیز ادامه داشته و قطع یقین ادامه خواهد داشت.
حرف زیاد است و مجال کم و اگر قرار باشد انجمن به تک تک اتهاماتی که مطرح می شود جواب دهد مثنوی هفتاد من کاغذ شود. البته من سخنگوی انجمن نیستم و فقط به عنوان عضو ناچیز و کوچکی از انجمن که عمرم را در آن گذراندم خواستم مطالب وارد شده در این مقاله را کمی روشن کنم.

-- سروش ، Aug 15, 2009

به نظر میرسد آقای احمدی نژاد فرد باهوشی است و برنامه خود و همفکران احتمالیش را برای از درون متلاشی کردن نظام به خوبی با زیرکی به پیش میبرد.
اخرین نمونه اش برخورد نامناسب با وزرای اطلاعات و ارشاد و بیرون کردن انها از کابینه بود.
او پس از این که بین جناح چپ و راست را کاملا بر هم زد اکنون مشغول متلاشی کردن جناح راست شده است.نمونه ای دیگر از رفتار های او:
1- متلاشی کردن رابطه رژیم با کشورهای عربی
2-رساندن خصومت با اسرائیل تا مرز جنگ
3-صدور چها قطعنامه زیان بار با کمک احمدی نژاد
4-سرکوب شدید و بی دلیل دراویش
5-رفتار به شدت عوام فریب که برای الیت جامعه واضح است
و....
من به موفقیت او ایمان دارم

-- محمد صادق ، Aug 15, 2009

تیرگی روابط ایران در دوران احمدی نژاد با عربستان هم می تواند ریشه ای در عادت سنی ستیزی حجتیه داشته باشد.
من شخصا اطلاع دارم که جلسات احمدی نژاد در امریکا توسط یکی از اعضای انجمن حجتیه که در کالیفرنیا تلویزیونی تبلیغاتی به راه انداخته اند اداره می شده است.
به عنوان فردی که مدتی را با اعضای حجتیه گذرانده، عقیده دارم گروهی که امروز بر ایران حاکم شده است از حجتیه انشعاب کرده است و کمی از هسته اصلی آن فاصله گرفته اما هنوز بوی همان جریان را می دهد.
مراجعه کنید به سخنرانی یکی از تئوریسین های جریان حاکم، حسن عباسی درباره مهدویت در سایت یوتیوب.
http://www.youtube.com/watch?v=GTmsm8AQJQM&feature=PlayList&p=9E0FF9A32E2A5F71&index=0

-- سهراب ، Aug 15, 2009

مطلب ارزنده نویسنده، متاسفانه فاقد لینک و آدرس فاکت های مورد استفاده است. امید است در باز بینی مطلب، آدرس فاکت های مورد استفاده اضافه شود.موفق باشید.

-- عسگر ، Aug 15, 2009

یکی از والدین من قبل از انقلاب در انجمن عضویت داشته و اساسا محتوی این مقاله با نظرات ایشان در مورد انجمن کاملا انطباق دارد. به نظر من احمدی و متعلقاتش اساسا انشعابی از انجمن نیستند بلکه نسل دوم آن محسوب می شوند نتیجه آن عقاید دقیقا به این مسئله منتهی می شود. افکار بشدت بسته مذهبی، سازمان دهی خوب تشکیلاتی از صفات حجتیه محسوب می شود. من صحت این مقاله را کاملا تایید می کنم. شخصی هم که در بالا با نام سروش (یادآور عضویت دکتر سروش در انجمن هم هست) می توانند نظرشان اثبات کنند یا حداقل ارجاعاتی بدهند که ما هم که از نزدیک با تفکرات آنها آشنا هستیم آگاه شویم.
ممنون

-- امید ، Aug 15, 2009

جناب امید عزیز
بنده نمی دانم والدین محترم شما در چه قسمت انجمن و چه مدت زمان و در کجای ایران عضو انجمن بوده اند و چه قدر از نزدیک با شیخ محمود و افکار و فعالیت های او آشنایی داشته اند ، آنچه آشکار است اینست که اگر واقعا برداشت این عزیزان از انجمن محتویات این مقاله بوده است ، به یقین در اشتباهی بزرگ افتاده اند. که شاید براساس برداشت های نادرستی بوده که از مسائل داشته اند و نه چیز دیگر.

بنده نیز به ضرث قاطع به عنوان کسی که از نزدیک با انجمن آشنایی داشته ام به شما عرض می کنم این مقاله و مقالات و ادعاهایی از این دست که بیش از 30 سال است که به انجمن زده می شود هیچ نشانی از واقعیت و حقیقت ندارد البته بنده قصد توهین به نویسنده محترم این مقاله را ندارم اما خوب بود از منابع دست اول و بدون مغرض و با انصاف استفاده می کردند .

همچنین خاطر نشان کنم رسم انجمن از اول هم براین نبوده که به اتهاماتی این چنینی جواب دهد چون وقت و زمان برایش ارزشمندتر است از این که خودش را مشغول سیاسی بازی های رایج در کشور کند .
بگذارید سیاسیون و احزاب و گروههای مختلف خودشان را با این بازی ها مشغول کنند و از بستن اتهام و دروغ به این و آن روزشان را به شب برند و خوش باشند که با این اعمال می توانند افکار مردم را به سمت خودشان جذب کنند.

اما برای اینکه خواسته شما اجابت شما رابه دائره المعارف بزرگ ایرانیکا که که با همت جناب دکتر یار شاطر که اتفاقا یکی از چهره های معروف مسلک بهایی می باشند و با همکاری دانشگاه کلمبیا و کمک ایرانیان تا کنون چند جلد کتاب آن منتشر شده است. ارجاع می دهم.
که البته این مقاله نیز قسمت ناچیزی از واقعیات را نشان می دهد و به قول جناب سروش اگر قرار به گفتن واقعیت ها باشد مثنوی هفتاد من کاغذ شود.

www.iranica.com/newsite/articles/unicode/v12f4/v12f4013.html

-- سیامک مهرنیا ، Aug 16, 2009

امید جان
من هم شخصا سالها است که در انجمن حجتیه هستم و هم پدرم سالهاست که در آن می باشد

همه اعضای خانواده ما دارای تحصیلات عالی دانشگاهی هستند و بعضی در خارج کشور استاد دانشگاه هستند

یکی از موفقیت های حجتیه که همه آن را قبول دارند برخورد سیستماتیک و علمی با بهاییت بوده است

اگر پدر شما به زعم شما حجتیه بوده است و تفکر بهایی آزاری دارد!!!

من به شما میگویم که من در این مدت طولانی عمرم که در انجمن حجتیه نشو ونما نموده ام و خانواده ما همه در این مسیر رشد کرده اند

نه تنها بارها در میان خودمان از این وضعیتی که بعد از انقلاب نسبت به آزار بهاییان در ایران انجام می شود اظهار انزحار و بی زاری کرده ایم بلکه حتی یکبار به یکی از دوستان انقلابی که ما را هم می شناخت وقتی اعتراض خودم را به نحوه بخورد غلط با بهاییان گفتم به شدت با من برخورد کرد و گفت شما ها دو روی یک سکه اید!!!

دوست گرامی انجمن پایه گذاریش بر مبنای دفاع علمی از ساحت مقدس امام زمان است
چنانچه در اساس نامه آن هم آمده است

و من از بدو تولدم که در خانواده ای با تفکر امام زمانی و به قول جامعه بیرون انجمنی متولد شده ام تا کنون هیچ تخلفی از این موضع انجمن ندیده ام

در ماجرای اعدام چند دختر و زن در شیراز (که مونا هم جزو آنها بود)بارها انجمنی ها با قاضی تماس گرفتند که او را از این کار اشتباه بر حذر دارند اما در نهایت شد آنچه نباید می شد
و هنوز پدر من هرگاه یاد آن واقعه می افتد به ناراحتی از این عنل زشت یاد می کند و آن را اشتباهی مهلک و خلاف روش درست اسلامی می داند و این نمونه ای بود که برای شما گفتم و از این نمونه ها بسیار است

همه گروههای انقلابی در کوبیدن انجمن از همه پیشی می گیرند و چپی ها راستی ها را متهم به آن می کنند و راستی ها چپی هارا

اپوزیسیون داخلی ها را و داخلی ها اپوروسیون را انجمنی می نامند

حزب توده ای ها دشمنان سرسخت انجمن دشمنی خود را علنی به آن ابراز می کنند و حتی در کتابهای خود کارهایی که برای بدنام کردن انجمن کرده اند را ذکر میکنند

پیدا کردن این چیزها در دنیای امروز در اینترنت برای خوانندگان راحت است

الان هم در فضای غبار آلود جامعه خیلی ها فرصت را مغتن شمرده اند که با متهم کردن یکدیگر به حجتیه و تخریب یکدیگر نام این گروه مدافع علمی حریم مهدوی را تخریب کنند

بهایی ها هم خیلی دوست دارند که هر گونه تهمت قتل و غارت و ...به انجمن بزنند تا کمی خود را از این گروه آسوده ببینند

همانطور که یکی دیگر از کامنت گذارها گفته بود مصباح یزدی و احمدی نژآد و دولتی ها ی راستی جزو مخالفین سرسخت انجمن هستند

و این سناریو ها سناریوهای از پیش طراحی شده برای کوبیدن انجمن است

هم در دوره آقای خاتمی و هم این دوره به خانه ما و بعضی از دوستان دیگر بارها ریختند و بردند

دوستان زیادی از ما را دادگاهی کردند و ..

اما فرق ما با بهاییان یا دیگران در این است که حقانیت خود را با مظلوم نمایی شکل نمی دهیم و معتقدیم آنکه اندیشه و استدلال دارد نیازی به مظلوم نمایی و درگیری ندارد

امیدوارم که تعصبات را به کناری گذاشته و درست به مسائل نگاه کنیم

با تشکر

-- مهدی ، Aug 16, 2009

در یک مقاله علمی، برای ثابت کردن مثلا اینکه تفکر رایج امروز از دل همان تفکر حجتیه سر برآورده، باید به فکت های تاریخی استناد بشه و نه به این همانی در عملکرد دو گروه، از این تشابه حداکثر میشه در حد مثال استفاده کرد.
این گردش نظری حجتیه در مورد انقلاب رو هم تاجاییکه من از اعضای اصلی این انجمن شنیدم برعکس بوده، یعنی ابتدا با کلیت انقلاب و اسلامی بودن اون موافق بودن و بعد از اون کناره گرفتن. در این مورد میتونید به مقاله های اعضای انجمن، در مجله انتظار که در اون برهه نوشته شده مراجعه کنید.

-- فاطمه ، Aug 16, 2009

بهاییان هر کجا که هستند در گفتار و رفتار و کردار همیشه صادق بوده و هستند.و همیشه جانب انصاف را داشته اند.از قوای حاکمه که بگذریم بازتاب روش و سلوک بهاییان را می توان در نحوه ی برخورد مردم شریف این سرزمین با آنان مشاهده کرد.مردمی که سال ها تضییع ابتدایی ترین حقوق انسانی این قوم بی دفاع را از طرف دستگاه حاکمه شاهد بوده اند امروزه خود در دفاع از حقوق هم وطنانشان پیش قدم شده اند.در پاسخ به دوست عزیزمان باید بگویم که سخن بسیار است اما چیزی که باعث تعجب بنده شد مظلوم نما خواندن بهاییان توسط شماست.آیا اخراج بهاییان از تمام مشاغل دولتی و مانع تراشی برای شغل های غیر دولتی مظلوم نمایی است؟
آیا محروم نمودن بهاییان از تحصیلات عالیه و ایذا و آزار کودکان بهایی در مدارس مظلوم نمایی است؟
آیا توقیف و مصادره ی اموال بهاییان همچنین اعدام-حبس - آزار و توهین به معتقدات از طریق رسانه ها صرفا به دلیل اعتقادات آنان مغایر با قرآن و اصول اولیه انسانی نیست؟
آیا احقاق حق بهاییان برای برخورداری از حق تحصیل-حق کار و زندگی! مظلوم نمایی است؟

-- Iman ، Aug 16, 2009

چند روز پیش نظر زیر را تقدیم کردم ولی گویا نرسیده است. دوباره می فرستم. با تشکر
حجتیه در ستم هایی که بر بهائیان رفته، و نیز در ریخته شدن خون بسیاری از بهائیان در سی سال اخیر شریک است. برای روشن شدن کافی است بدانید در اول انقلاب از جمله نهادهایی که بر بهائیان ستم می کرد و اموال ایشان را مصادره کرد و بسیاری را راهی زندان ها کرد و عامل شهادت و کشته شدن شماری از ایشان گردید، همین حجتیه از جمله از طریق بنیاد مستضعفان و دیگر نهادها بود. امیدوارم همین اشاره، وجدان و حافظهء دوستان طرفدار حجتیه را بیدار کرده باشد!
اما برای بهائیان فرق نمی کند حجتیه یا رهبران غیر حجتیهء جمهوری اسلامی بر بهائیان ستم روا داشته اند. مهم این است که چه حجتیه و چه غیر آن با ادعای شیعهء امام علی ع بودن بر بهائیان ستم روا داشته اند و این ستم باید متوقف گردد. چه که ملت شریف ایران با دیدن وقایع اخیر پس از انتخابات، دیگر دگر اندیش آزاری را نمی پسندد.
اما نکتهء مهم تری نیز در این ارتباط هست و آن این که بر فرض محال که دوستان حجتیه ظلم و ستمی بر بهائیان روا نداشته اند! اما چگونه می توانند منکر این امر شوند که با ریا و دورویی به جمع بهائیان وارد شدند و علاوه بر این که بر دیانت ایشان بر ملا دروغ ها و افتراها بستند در اوایل انقلاب از عوامل شناسایی و دستگیری بهائیان نیز شدند!
یکی از نمونه ها که سال ها قبل یکی از زندانیان بهائی برایم تعریف کرد آن که در اوایل انقلاب یکی از مسؤولین حجتیه در خراسان (آقای موسوی مسؤول بنیاد مستضعفان) ایشان و دو نفر دیگر را دستگیر کرد که نهایتاً به کشته شدن دو نفر از ایشان و زندانی شدن خود ایشان به مدت 15 سال منجر شد. یکی از این دو شهید مجید جناب کمال الدین بخت آور بود که آقای عطاءالله مهاجرانی که خود وقتی عضو حجتیه بوده در لینک زیر راجع به وی نوشته است:
http://mohajerani.maktuob.net/archives/2008/11/14/1125.php
از اقداماتی که دوستان حجتیه قبل و پس از انقلاب در ارتباط با خود بنده کرده اند می گذرم!
آری! انجمن حجتیه مبارزه علمی با بهائیان نمی کرده است و دلیل آنهم اینست که حتی یک کتاب یا رساله علمی در این مورد منتشر نشده است. خود قضاوت فرمایید که آیا منظور از موارد زیر مبارزه علمی است؟!
- القاء بغض و کینه و نفرت در قلوب نوجوانان و جوانان با تشکیل انجمنهای خاص و انتشار دروغ و اکاذیب
- تعقیب و شناسائی خانواده های بهائی در شهر های کوچک و سعی در منزوی کردن آنان . بعنوان مثال جوانانی را در نزدیکی مغازه های افراد بهائی ماموریت می دادند تا با کسانی که با بهائیان معامله و رفت و آمد می کنند از این کار بر حذر دارند. همچنین به عناوین مختلف برای کسبه بهائی مزاحمت ایجاد می کردند تا از ادامه کار منصرف شوند.
- تعقیب و شناسائی منازلی که در آنها جلسات مذهبی بهائی تشکیل می شد و ایجاد مزاحمت برای کسانی که به این منازل رفت و آمد می کردند. از ایجاد درگیری لفظی تا پنجر کردن خود رو ها و صدمه زدن به آنها.
- شناسائی افرادی که به تازگی بهائی شده بودند و ایجاد مزاحمت برای آنها . بعنوان نمونه یکی از دوستان من بعد از آنکه به دیانت بهائی ایمان آورد ، اعضاء انجمن با خانواده او تماس گرفته و آنان را مجبور ساختند تا ارتباط خود را با او قطع کنند. سپس در هر جا که او کاری بدست می آورد با صاحب کار او تماس گرفته و با تهدید و ارعاب موجبات اخراج او را فراهم می ساختند. همچنین در هر جا خانه ای اجاره می کرد انجمنی ها صاحبخانه را به طرق مختلف وادار می کردند منزل را پس بگیرد. در نهایت وی مجبور شد به مسافرخانه روی آورد و حتی چند شب در خیابانها بسر برد . در این مدت مرتبا انجمن با وی تماس می گرفت و از طریق ارعاب و تخویف وی را به بازگشت به اسلام دعوت می کرد.
- تهیه جزواتی حاوی اطلاعات غلط و دروغین و انتشار آنها بین مردم به این منظور که افرادی که قصد مطالعه در مورد آئین بهائی را دارند با حجم عظیمی از موارد متناقض روبرو شوند و دچار آشفتگی فکری گردند .
اینها نمونه ای از مبارزه علمی انجمن با بهائیان بود .
خوبست دوستان حجتیه ای که به دفاع از انجمن پرداخته اند برای خوانندگان روشن نمایند که منظور از مبارزه علمی چیست ! و در طول تاریخ رشد و گسترش علم در سطح جهان تا کنون کدامیک از دانشمندان و محققین مبارزه علمی کرده اند و روش آن چگونه بوده است . با این تعریف ممکن است خواننده بفهمد که انجمن نیز از مبارزه علمی چه قصد و هدفی دارد.
علیرغم میل قلبی، برای جلوگیری از تحریف تاریخ توسط فعالان یا دوستداران انجمن، این را نوشتم تا ایرانیان شریف بدانند که متأسفانه انجمن حجتیه هنوز دست از روش ریا و دروغ بر نداشته است.

-- نوید ، Aug 25, 2009

در 25 سده پس از فرمان کورش بزرگ بر پایه ی ازادی دین برای ایرانیان وبیگانگان در پرسش نامه های حکومت اسلامی از شما میخواهند که از دین خود نام ببرید .مسجد اهل تسنن را خراب میکنند و در قانون بی اساسی خود دین رسمی وشیعه 12 امامی درست میکنند و باز ادعا میفرمایند که اسلام دین برادری ومداراست .هیچ آخوندی تا کنون بطور رسمی وبا صدای بلند به کشتار کشیشان مسییحی یا یهودیان ایرانی یا مولوی های اهل تسنن یا بهائیان و حتا درویش ها اعتراض نکرده .چه آخوند حجتی چه آخوند سنتی .هر گاه امام زمان شما دختران وپسران ما را از تجاوز نوکران ظلم وجنایت نجات داد میتیوان از این بحث های ائیدولوژیک دم زد .

-- behnam ، Aug 26, 2009

this is a superb review about Hojjatiyeh and the complicated roots of the situation now.Very informative, a must reading- in my view- for all Iranians who are trying to understand the current events.

Thank you very very much

-- JLG ، Sep 2, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)