خانه > گوی سیاست > ایران > «نفوذ رهبران جنبش سبز در نیروهای مسلح» | |||
«نفوذ رهبران جنبش سبز در نیروهای مسلح»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comروز یکشنبه چهاردهم آذرماه، سرلشکر عطاالله صالحی، فرماندهی کل نیروهای مسلح، در گردهمایی مسئولان واحدهای امر به معروف و نهی از منکر ارتش نکاتی را بیان کرد که برخی از آنها تازگی داشت و با این وجود، در بسیاری از رسانههای داخل انعکاس کافی نیافت.
روزنامههای کیهان، رسالت و جمهوری اسلامی، اساساً این بخش از سخنان سرلشکر صالحی را در متن خبر نیاوردند. او در اشاره به رویدادهای سال گذشته گفت: «وقتی در پادگانها میرفتیم و میدیدیم به عنوان مثال عکس سران فتنه در اتاق برخی از سربازان است، به آنها نمیگفتیم که آن عکس را پاره کنند، بلکه به مسئول عقیدتی- سیاسی میگفتیم سعی کنید از دلهای آنها این موضوع را بیرون کنید تا خود عکسها را پایین بیاورند.» او همچنین گفت: «زمانی که بر بالای پشتبامها اللهاکبر میگفتند، دل فرزندان ما در خانه میلرزید و میگفتند مگر میشود اللهاکبرگو را بازداشت کرد.» گذشته از اینکه ابراز چنین سخنانی از جانب فرماندهی کل نیروهای ارتش چه اهمیتی دارد، اشاره به سران فتنه، امروز در ایران، نامهای معینی را تداعی میکند. در گفتوگو با علیرضا نامور حقیقی، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی در کانادا، نظر او را در مورد چگونگی موقعیت رهبران جنبش سبز درون نیروهای مسلح جویا شدهام.
آقایان موسوی و کروبی پایگاه اجتماعی داشتند. بنابراین این پایگاه در میان سربازها به عنوان نیروهای جوان هم بوده است. پادگانها مخصوص سربازان است، ولی در بخشهای دیگر هم این مسئله وجود داشته است. مضافاً بر اینکه سربازان وظیفه، نیروهای حرفهای نیستند. نیروهای گذرا هستند و نیروهایی هستند که میآیند و میروند و معمولاً این بخشها بیشتر تحت تأثیر بیرون هستند تا نیروهایی که بهطور حرفهای در ارتش خدمت میکنند. این را هم باید اضافه کرد. اگر مقصود ایشان سربازان بوده است، این مسئله در میان سربازان امری طبیعی است. سربازان معمولاً نیروهای جوان اجتماعی هستند و معمولاً نیروهای جوان هم از گرایش به تغییر که در شعارهای آقای موسوی و کروبی متبلور شده بود، حمایت میکردند. بههرحال سرباز خدمت وظیفه موقت است و میآید و میرود. دورهی کوتاهی است و در آنها هم وفاداری سفت و سخت به ایدئولوژی مورد اعتقاد سیستم کمتر مشاهده میشود. چون با انواع پایگاهها و انواع اعتقادها میآیند و یادتان باشد که سربازی گزینش ندارد. یعنی شما اگر بخواهید به سربازی بروید، نمیگویند اگر شما این یا آن اعتقاد را دارید از سربازی معاف هستید. همه به سربازی میروند و چون همه را به سربازی میبرند، طبیعی است که سربازان آینهی اقشار اجتماعی بیرون هستند و معمولاً هم در میان جوانان گرایش به تغییر بیشتر است. ولی در ابتدای مبارزهی انتخاباتی، این صحبت مطرح بود که میرحسین موسوی، بهخصوص ۲۰ سال از صحنهی سیاست دور بوده و به این ترتیب شناخت امروزی از ایشان وجود نداشته است. چگونه ممکن است درون نیروهای نظامی به عنوان بخشی از همین جامعه، این گرایش و این تمایل وجود داشته باشد؟ آقای میرحسین موسوی به عنوان نخستوزیر دوران آیتالله خمینی، نخستوزیر دوران جنگ و به عنوان شخصیتی که از ارزشهای انقلاب حمایت میکرد، شناخته شده بود. از صحبت سرلشکر عطاالله صالحی، برنمیآید که این مسئله فقط در میان سربازان بوده است. او صحبت از «نیروهای ما» میکند. آیا ممکن است در میان آن عدهای هم که شما از آنها به عنوان نیروهای حرفهای نام میبرید، این گرایشها وجود داشته و یا هنوز هم وجود داشته باشد؟ در همهی گروهها و اقشار مختلف، بهویژه حتی کسانی که از جنبهی نظامی، دفاعی و امنیتی حامیان سیستم بودهاند، این تلقی وجود داشت که آقای موسوی جزو شخصیتهای نظام محسوب میشود. همهی اینها نشاندهندهی آن بود که آقای موسوی در همان اصولی که مطرح میکند، میخواهد حرکت کند. در چنین وضعیتی، طبیعی بوده که در اقشار مختلف و در حوزههای مختلف حامیان زیادی داشته باشد. مضاف بر اینکه- باید به این نکته توجه کرد- بسیاری از کسانی که در حوزههای امنیتی، اطلاعاتی و حتی نظامی بودند، معتقد بودند روشهای آقای احمدینژاد شتابزده است. شعارهای بدون پشتوانه میدهد و فاقد استراتژی است. روشهایی که بهکار میبرد، پاندولی است. یعنی گاهی کاملاً میرود به سمت چپ، گاهی قبل از انتخابات ریاست جمهوری به رئیس جمهور سوییس پیغام میدهد که به امریکاییها بگویید اگر کاری میخواهند بکنند، قبل از انتخابات بکنند. این نگاه پاندولی، شتابزده، غیراستراتژیک و عدم توانایی برای جذب نخبگان سیستم، چه موافق و چه مخالف، از نظر این نیروها که بههرحال در حوزههای امنیتی، اطلاعاتی، نظامی و استراتژیک کار میکردند، این بود که شخصیت و دیدگاه آقای احمدینژاد سیستم را در معرض آسیبهای جدی قرار میدهد و آقای موسوی که نیرویی است خردگرا و تجربههای زیادی دارد، بهخصوص تجربهی جنگ را دارد، میتواند بهراحتی ایران را در مذاکرات هستهای هدایت کند. بسیاری از دیدگاههایی که اینها در موضع هستهای مطرح میکردند، یعنی مسئلهی ایستادگی روی حقوق قانونی ایران، دیدگاههای آقای موسوی بود که بعد آقای لاریجانی و آقای احمدینژاد از آن استفاده کردند. یعنی این اطمینان که میرحسین موسوی انتخاب میشود و مخالفتی با او نیست، به حمایت از این فرد در میان نیروهای مسلح امکان داده است؟ اینکه ایشان نامزد ریاست جمهوری شده و نامزدی ایشان توسط شورای نگهبان بدون پرسش و سئوال تایید شده، به این معناست که اگر ایشان رأی بیاورد، مورد قبول نظام خواهد بود. گذشته از سربازان، به علت موقعیت سیال اجتماعی که شما اشاره کردید، در میان افسران ارتش هم به عنوان اقشار تحصیلکرده، باید دنبال چنین گرایشی بود؟ قطعاً همینطور است. برای اینکه رأی اکثریت نیروهای تحصیلکردهی بخشهای مختلف، دنبال آقای موسوی و کروبی بود. آقای احمدینژاد بیشتر افرادی را جذب خود کرده بود که منعفتهای خاصی یا محرومیتهای اقتصادیای در دورههای قبل داشتند و مشکلات شخصی خاصی داشتند. اینها از طریق یا نامهنگاری یا توزیع ثروت یا پروژههایی که برای نیروهای بازنشسته داشت، حمایت میشدند. آیا فکر میکنید آن گرایشی که سرلشکر عطاالله صالحی از آن یاد میکند و میگوید در آن روزها بین نیروهای مسلح شاهد بوده است، هنوز هم وجود دارد؟ بخشی از جریانی که حامی آقای موسوی و کروبی بوده، طبیعتاً ممکن است هنوز حمایت خود را داشته باشد، اما بروز بیرونی آن متفاوت خواهد شد. برای اینکه الان این حمایت هزینهبر است. تا قبل از انتخابات، عادی بوده و هزینهای هم در بر نداشته و به عنوان امری طبیعی شمرده میشده است. ولی آیا به ترتیبی و میزانی این گرایش نهفته وجود دارد که اگر یکبار دیگر نیروهای نظامی در مقابل مردم قرار بگیرند، از درگیری با مردم خودداری کنند؟ اینها بستگی به مورد دارد. بههرحال این نیروها، وفاداریشان به آقای احمدینژاد نیست، وفاداریشان به رهبری است. ممکن است انتقاداتشان به آقای احمدینژاد را هم نگه داشته باشند، ولی سطح وفاداریشان به آیتالله خامنهای را حفظ کرده باشند. در گذشته هم احساسشان این بود که وفاداریشان به رهبری، منافاتی با حمایت از آقای موسوی ندارد. بعد که مرزبندی شد، بخشی از آنها، شاید عدهی زیادی از آنان به سمت نهاد رهبری رفتند. عدهای از آنها هم ممکن است مانده باشند ولی مخالفت بیرونی بروز ندهند. ولی در مجموع بهنظر میرسد که نیروی انتظامی و نیروهایی که مسئولیت امنیتی اجتماعی دارند، کارشان را انجام خواهند داد. نمیشود در این تردید داشت، اما چون اصولاً جریان آقای موسوی دنبال ایجاد خشونت و برخوردهای خیابانی نیست، طبیعتاً نباید هم این تناقض بیشتر پیش بیاید. پرسش دیگر اینکه این صحبتها را سرلشکر عطاالله صالحی، فرماندهی کل ارتش مطرح کرده است. آیا چنین گرایشات و تمایلاتی درون نیروهای سپاه پاسداران هم وجود داشته است یا هنوز هم میتواند وجود داشته باشد؟ سپاه هم همین مشکل را با نیروهای وظیفهی سپاه دارد. مضاف بر اینکه در درون سپاه، نیروهایی که در درون جنگ خدمت کرده و ورزیده شده بودند، بخش اصلی نیروهایی که در جنگ بودند، از آقای موسوی حمایت میکردند. بعضی از آنها آشکارا و برخی دیگر در خفا. فرماندهان اصلی سپاهی که در زمان جنگ فعالیت میکردند، هیچکدامشان بهطور جدی و علنی، آقای احمدینژاد را مورد حمایت قرار نمیدادند. خیلی کم و انگشتشمار بودند. بهجز آنهایی که مسئولیت داشتند. مضاف بر اینکه فرماندهانی که از جنگ برگشته بودند، آقای احمدینژاد را به خاطر اینکه اصلاً در جنگ نبوده است، در اندازهای نمیدیدند که بهطور جدی روی او حساب باز کنند. برای اینکه همهی آنها با آقای موسوی آشنا بودند، برای اینکه در زمان جنگ با آقای موسوی تعامل داشتند. هیچکدام از فرماندهان اصلی جنگ با عراق، حامی اصلی آقای احمدینژاد نیستند. افرادی مانند آقای جعفری هم که فرماندهی سپاه هستند، بهخاطر اینکه فرماندهی سپاه است، بهخاطر موقعیتش، ممکن است ظاهراً حرفهایی در حمایت از دولت احمدینژاد میزدند ولی در کل خیلی کم است. حتی کسانی که در دور اول حمایت میکردند، مانند آقای حجازی، فرماندهی سابق بسیج و یا آقای ذوالقدر، بعد نظراتشان را تغییر دادند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|