خانه > گوی سیاست > برنامه هستهای جمهوری اسلامی > راه رسیدن به نتیجه کدام است؟ | |||
راه رسیدن به نتیجه کدام است؟مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comروز دوشنبه ششم دسامبر، پس از ۱۴ ماه وقفه، بار دیگر مذاکرات ایران با گروه ۵+۱ در ژنو، پایتخت سوییس آغاز شد و تا پایان روز سهشنبه ادامه خواهد داشت.
علیرغم اینکه ایران در تحمل فشارهای اقتصادی در نتیجهی تحریمها در موقعیتی بسیار دشوارتر از ۱۴ ماه پیش قرار دارد، فضای پیش از مذاکرات، تفاوت چندانی با گفتوگوهای دورهی قبل ندارد: ایران بر سر استقلال در فعالیت هستهای خود پافشاری میکند و غرب از اعتمادسازی میگوید. به همین مناسبت، با دکتر مهران براتی، تحلیلگر سیاسی در برلین، دربارهی این مذاکره و فضای کلی مناقشهی هستهای ایران، گفتوگو کردهام. همانطور که میدانید در آستانهی برگزاری مذاکرات ایران با گروه ۵+۱، یک کنفرانس امنیتی در منامه، پایتخت بحرین جریان دارد که منوچهر متکی و هیلاری کلینتون، وزیر خارجهی امریکا هم آنجا حضور دارند. خانم کلینتون روز جمعه در آنجا اشارهای به مذاکرات گروه ۵+۱ با ایران کرد و گفت: «در صورتی که ایران بتواند اعتماد غرب را جلب کند، ما مشکلی با غنیسازی اورانیوم در داخل ایران نخواهیم داشت.» این نکته ظاهراً مورد استقبال آقای متکی قرار گرفته است. چقدر این حرف تازه است و چقدر بهنظر شما اهمیت دارد؟
این حرف تازگی ندارد. چون همواره از طرف امریکا و از طرف آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفته شده که اگر ایران به قرارداد الحاقیای که امکان کنترل نامحدود آژانس را میدهد تمکین کند، با مسئلهی غنیسازی در ایران مشکلی ندارند. منتها موضع ایران هم همیشه این بوده که ما نمیتوانیم این کار را بکنیم. چون به افرادی که از طرف آژانس فرستاده میشوند اعتماد نداریم. بعد از دوران اول ریاست جمهوری آقای احمدینژاد، این صحبت مطرح شده بود که افرادی که برای بازرسی به ایران میآیند، گزارش به جاهایی میدهند که ذیحق نیستند از مسائل داخلی ما اطلاع داشته باشند؛ چه مسائل مربوط به صنایع اتمی و چه مسائل مربوط به افرادی که روی این صنایع کار میکنند و چه مسائل مربوط به دانشمندان ما؛ و چون ما اعتماد نداریم، نمیتوانیم پروتکل الحاقی را انجام بدهیم. در زمان آقای خاتمی، این پروتکل الحاقی، بدون اینکه به تصویب مجلس رسیده باشد و بنا به تصویب هیئت دولت، عملی میشد، ولی آقای احمدینژاد این را نپسندیدند و محدودیتهایی در مراکزی ایجاد کردند که آژانس حق کنترل آنها را دارد. همچنین محدودیتهایی نیز در دیگر مراکزی ایجاد کردند که هنوز شناخته شده نبودند؛ از جمله همین نیروگاه نزدیک قم که دربارهی راهاندازی آن هیچ اطلاعی به آژآنس داده نشده بود و تازه بعد از اینکه خبر فاش شد، اطلاع دادند. به همین دلیل هم مسئلهی قرار داد الحاقی، یک مسئلهی کلیدی در تمام مذاکرات خواهد بود. پس از جنگ عراق، صحبتها و شایعاتی مطرح بود بر سر اینکه در بازرسیهایی که بازرسان بینالمللی برای کشف سلاحهای کشتار جمعی از عراق انجام میدادند، دخالتهایی در سیستم اطلاعات و امنیتی عراق صورت گرفت و اطلاعاتی را با خودشان بردند که به کار حملهی نظامی به عراق آمد. با توجه به اینکه ترور دو کارشناس هستهای ایران را اکثر گمانهها به بیرون از مرزها ارتباط میدهند، ممکن است نگرانی ایران از بابت خروج اطلاعات از کشور، توسط تیم بازرسی منطقی باشد؟ ایران همیشه این امکان را دارد که بعضی از بازرسانی را که آژانس میفرستد رد کند و به جای آنها بازرسهای دیگری بخواهد. یعنی اگر قرار است یک هیئت مثلاً سهنفری از ایران بازدید کنند، میتواند بگوید که من به این دو نفر اعتماد ندارم و دو نفر دیگری در نظر بگیرید. بنابراین مسئلهی عراق قابل مقایسه با وضعیت الان ایران نیست. عراق بعد از جنگ اول در اشغال نیروهای امریکایی بود و این بازدیدها هم در شرایطی انجام میگرفت که دولت عراق اصلاً هیچ نوع حق حاکمیتی نداشت، ولی این در مورد ایران صادق نیست. ایران میتواند همیشه بعضی از افراد آژآنس را رد کند. منوچهر متکی گفتهاند اگر گفتوگوها پیش برود، ایران خواهان ادامهی آن با امریکا و متحدانش خواهد شد. تاکنون هم طرفین همیشه خواهان مذاکره بودهاند و گفتوگوهایی هم انجام شده است. چرا نتیجهای از این گفتوگوها بهدست نمیآید؟ مشکل اینجاست که هیچکدام از طرفین مذاکره اصلاً برنامهی واقعی برای مذاکره و رسیدن به نتیجه ندارند. هردو طرف میدانند که گفتوگوهایشان نتیجهای نخواهد داشت. ایران معتقد است که اصلاً طرف گفتوگوی من گروه ۵+۱ و شورای امنیت نیست و آژآنس است. در حالیکه میداند آژانس نهادی است که از سوی شورای امنیت مأمور و مسئول رسیدگی به این مسائل شده است. دوم اینکه باز گفته میشود من میخواهم بر سر مسائل عمومی جهانی، صلح جهانی و امنیت در منطقه با گروه ۵+۱ صحبت کنم، نه بر سر مسائل دیگر. وقتی کسی اینطور وارد مذاکرهای میشود، نتیجهی مذاکره هم از قبل روشن است. در مورد غرب هم همینطور هست. آنها هم فعلاً یک نقشهی معینی ندارند که بخواهد نتیجهای از آن دربیاید. البته پیشنهاداتی در میان نمایندگان پارلمانهای اروپایی مطرح شده است که اینها میتوانند نتیجهی مثبتی در گفتوگوها داشته باشند. یکی از آنها این است که پیشنهاد اولیهای که ایران از اواخر حکومت خاتمی داشت که غرب بیاید و در صنایع غنیسازی ایران سرمایهگذاری کند و این کار به طور مشترک انجام بگیرد، عملی شود. آن زمان امریکا فکر میکرد نباید به ایران به لحاظ تکنولوژی هم کمک کند تا زودتر به نتیجهای که میخواهد برسد، ولی الان ایران میتواند این کار را انجام بدهد. بنابراین آن عذر دیگر موجه نیست. امروز میتوانند مراکزی را با سرمایهگذاری مشترک برای مسئلهی غنیسازی، تحت نظر آژانس به راه بیاندازند. پیشنهاد دوم آن است که به آنچه مورد نظر ایران است و میخواهد بگوید من قدرت منطقهای هستم و میخواهم در سیاستگذاری جهان تأثیر داشته باشم، از طریق ایجاد یک کنفرانس امنیت و صلح منطقهای در خاورمیانه، پاسخ داده شود. کنفرانسی نظیر کنفرانس صلح و امنیتی که با کشورهای اروپای شرقی، پیش از فروپاشی نظام کمونیستی درست شده بود. در آن کنفرانس نهادهایی مربوط به حقوق بشر و آزادی رسانهها بودند و دربارهی نقش نهادهای مدنی و چیزهایی از این دست گفتوگو شد. در صورت عملی شدن این مسئله البته دیگر آن کنفرانس فقط مربوط به ایران نمیشود. از مصر، سوریه، لبنان، ایران، عراق و افغانستان، همهی کشورهای منطقه در آن حضور خواهند داشت. ترکیب این دو پیشنهاد میتواند در رسیدن به نتیجه راهگشا باشد. یعنی چنین پیشنهاداتی، الان از سوی نمایندگان پارلمانهای اروپا طرح میشود؟ بله این صحبتهایی است که در پشت درهای بسته و یا در کمیسیونهای روابط خارجی پارلمانها، از جمله در کمیسیون روابط خارجی پارلمان آلمان، انجام میگیرد. مثلاً آقای روپرشت پولنتس، رییس کمیسیون روابط خارجی پارلمان آلمان که بسیار فرد ذینفوذی است، چنین نظری یا نظریاتی مشابه این را دارد. حال اگر بهطور مشخص این نباشد که من گفتم، ولی ایشان نظریات مشابهی دارند. اما فعلاً دولتها این نظریات را تبدیل به طرح دولتی خودشان نکردهاند. سعید جلیلی بدون اینکه توضیح مشخصی بدهد، گفته است که در این دیدار، دربارهی حقوق مسلم خودمان مذاکره نخواهیم کرد، اما مقامات غربی هم میگویند که برای مذاکره دربارهی پروندهی هستهای ایران به ژنو میآیند و در صورتیکه مذاکرات بهخوبی پیش برود، ممکن است در مورد مسائل مورد علاقهی ایران هم صحبت شود. یکی از مسائل مورد علاقهی ایران، همانطور که شما اشاره کردید، امنیت منطقه و قطعاً تسلحیات اتمی اسراییل خواهد بود. آیا امکان دارد این مسئله روی میز قرار بگیرد؟ بله اگر آن کنفرانس صلح و امنیت منطقهای که پیش از این به آن اشاره کردم، واقعاً انجام بگیرد، یک طرف میز هم باید اسراییل بنشیند و در چنین کنفرانسی، آن وقت مسئلهی تسلیحاتزدایی اتمی و غیراتمی (ممکن است سلاحهای غیر مجاز دیگری هم وجود داشته باشند)، همهی اینها باید روی میز بیایند و روی همهی آنها مذاکره بشود و یک برنامهی درازمدت برای ایجاد اعتماد و اطمینان میان کشورهای منطقه، جدا از نظام سیاسیای که دارند، بهوجود بیاید. چون اکثر کشورهای منطقه، کشورهای استبدادی هستند. کسی نمیتواند منتظر بشود که این نظامها تبدیل به نظامهای دمکراتیک بشوند تا این گفتوگوها انجام بگیرند. یک طرف میز حتماً باید اسراییل بنشیند و مسائلی که شما به آن اشاره کردید، باید در آن چهارچوب مورد گفتوگو و حل و فصل قرار بگیرد. بر اساس شرایطی که از گذشته تا بهحال در میان بوده و هست، برای مذاکرات فردا امکان هیچ موفقیتی در زمینهی خاصی میبینید؟ اصل برنامهی غنیسازی ایران، ربطی اصلاً به استقلال ندارد. الان تمام این سههزار و اندی کیلوگرم اورانیوم ضعیف غنیشدهی ایران، شاید بهدرد فقط یک یا دو دور مصرف نیروگاه بوشهر برسد که آن هم روسها هرسال فعلاً در اختیار میگذارند. ایران احتیاج به حداقل ۶۰ تا ۷۰ هزار سانتریفوژ دارد که بتواند احتیاجات آن نیروگاه را تأمین کند. بعد هم باید منابع اورانیوم لازم را برای آن داشت که ایران ندارد. همه میدانند که این مسئله غیر اقتصادی است. ایران میتواند به یکچهارم تا یکسوم قیمت، احتیاجات خود را از بازار جهانی بخرد. این مسئله را هیچکس نمیتواند بفهمد که به چه دلیل کشوری که منابع لازم را ندارد، تکنولوژی لازم را ندارد، مخارج زیاد صرف میکند و اصرار به این مسئله دارد، در حالی که همهی دنیا حاضرند اورانیوم لازم برای سوختش را به او بدهند؛ اگر فقط حداقلها یا حداکثرها که پروتکل الحاقی و مسائلی است که مربوط به نظام امنیتی این منطقه میشود تأمین شود. بههرصورت، اینجا مشکلاتی هست که ایران پاسخگوی آن نیست و نمیخواهد بشود و این شک و تردیدی هم که در دنیا بهوجود آمده، بهنظر من، بهحق است. میشود گفت که کسی به اسراییل و پاکستان کاری ندارد و به کرهی شمالی هم کسی نتوانسته کاری داشته باشد، پس چرا در مورد ایران این مسئله صدق نمیکند. ولی این استدلال بهجایی نیست. هر آدم صلحدوست و مخالف تسلیحات اتمی، جدا از این مسئله که کی و کجا چه سلاحی دارد، باید با این مسئله موافقت کند که این مملکت اگر احتیاج به انرژی هستهای برای تأمین برق دارد این را حداقل در چهارچوبی انجام بدهند که مشکل قابل حل باشد. البته من فکر میکنم اصلاً ایران احتیاج به چنین انرژیای ندارد، ولی حال تشخیص داده شده که اینها احتیاج دارند. روز چهارشنبه روسها، با تأیید آژانس بینالمللی اتمی و تصویب اکثریت اعضای آژانس در سیبری یک بانک غنیسازی اورانیوم درست کردهاند که آنجا ۱۲۰۰ تن اورانیوم دوتا ۴/۹۵درصد غنیسازی شده هست که این را تبدیل به میلههای سوخت کنند یا برای مصارف پزشکی در اختیار کشورهایی که خودشان این صنایع را ندارند و نباید داشته باشند، حال به هر دلیل، بگذارند. چنین بانکی هم الان دارد در قزاقستان ساخته میشود. چنین بانکی هم در یکی دیگر از کشورهای اروپایی ساخته خواهد شد. بنابراین آنچه مربوط به احتیاجها میشود، امکانات هست که این مشکل زود برطرف شود، ولی مشکل ایران، یک مشکل سیاسی است و آن مشکل سیاسی هم این است که من میخواهم خودم سری در سرها باشم و به همین دلیل هم من فکر نمیکنم که اصلاً دولت آقای احمدینژاد حاضر به مصالحهای باشد که مورد قبول غرب هم باشد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|