خانه > گوی سیاست > ایران > «خامنهای تهدید میکند» | |||
«خامنهای تهدید میکند»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comسفر آقای خامنهای به شهر قم، با توجه به ادامهی اقامت ایشان در این شهر، نه تنها هنوز محور خبرهای داخلی ایران است، بلکه چالشهای سیاسی تازهای را در بحثهای جاری میان اصولگرایان و اصلاحطلبان و از آن مهمتر جنبش سبز، در جامعه ایجاد کرده است.
سخنان آقای خامنهای در شهر قم که برای چندمین بار برخی خواص را به بیبصیرتی متهم میکرد و عافیتطلبی و منافع شخصی را عامل آن خواند، دیروز و امروز تیتر اول بسیاری از رسانهها و روزنامههای اصولگرا شد و در پیوند با اظهارات حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات که حجیته، انجمن بهاییت، منافقین، کمونیستها و دیگران را عامل وقایع سال گذشته خواند، واکنشهای دیگری را نیز از جانب موافقان و مخالفان برانگیخته است. در گفتوگویی با حجتالاسلام علی محققنسب، اسلامشناس و پژوهشگر دینی، به مجموعهای از این بحثها پرداختهام. پرسش اول من از او دربارهی برداشت سیاسی از مفهوم «بیبصیرتی» است که از جانب آقای خامنهای ابراز شد. آیتالله خامنهای گفتهاند: «بیبصیرتی گناه نیست، اما ادامهی آن تحمل نمیشود.» آیا این گفته را باید به معنای مدارایی با رهبران جنبش سبز که مرتکب گناه نشدهاند تلقی کرد یا تهدیدی در ارتباط با ادامهی روند گذشته از جانب آنها؟ منظور جناب آقای خامنهای از اینکه عدهای بصیرت ندارند، این است که عقاید و افکار رهبری را درک نمیکنند. آقای خامنهای توقع دارند حتماً هرچه رهبری اشاره میکند و به نحوی طرح میدهد، باید همه هماهنگی کنند و همراهی کنند. از نظر ایشان، کسانی که با رهبری همراهی نمیکنند، بصیرت ندارند، خیلی انقلابی نیستند، در خط نیستند و ممکن است در خط ضد انقلاب و افراد دیگر قرار گرفته باشند. بنابراین بیان ایشان تقریباً میتواند عنوان تهدید را داشته باشد.
آیتالله خامنهای به استقلال حوزه اشاره کردند. بحثی که مخالفان هم به همان استناد میکنند و از این زاویه به او انتقاد دارند. چگونه است که هم آیتالله خامنهای از استقلال حوزهها حرف میزند و هم منتقدین و مخالفین او؟ آقای خامنهای انتظار دارد که حوزه کاملاً در اختیارشان باشد. دلیل اینکه ایشان میخواهند با حوزه به نحوی جدی برخورد کنند و طرحهایی را بریزند که حوزه در اختیارشان باشد، این است که آقای خامنهای اولاً خودشان به مقام مرجعیت نرسیدهاند. ایشان دانش اجتهاد را ندارند. کلاً ایشان پنج سال در حوزه بودهاند. حال چقدر تحصیل کردهاند را ما نمیدانیم. زندگینامهی آقای خامنهای را به قلم خودشان در سایت ایشان میتوانید بخوانید. در پنج سال کسی نمیتواند حتی سطوح عالیه را هم تمام کند. چه برسد به اینکه به مقام مرجعیت برسد. بنابراین تمام کوشش آقای خامنهای در این مسافرت طولانی ۹، ۱۰ روزه به قم، بر این است که صدای مخالفان را بهنحوی خاموش کنند و جبههی طرفداران رهبری را تقویت کنند. اگر سخن از استقلال هم میزنند، آن استقلال به معنای طرفداری از رهبری است و نه استقلال در برابر رهبری. در شهر قم، آیتالله خامنهای چند بار بر حمایت از دولت محمود احمدینژاد- حمایت از قوهی مجریه- تاکید کردند. امروز هم به صراحت گفتند: «کارهایی که دولتهای نهم و دهم انجام داده، در همین مدت، چند برابر دولتهای گذشته بوده است.» از طرف دیگر، واعظ موسوی از اعضای خبرگان رهبری، امروز اعلام کردند که «دولت نباید در کار حوزه دخالت کند و ارتباط حوزه با دولت بر مبنای نصیحت و اظهار تذکر به دولت است.» علت این اصرار آیتالله خامنهای را به حمایت از دولت، در حالیکه بهنظر میآید از جانب مراجع اکراه وجود دارد، در چه میبینید؟ حکومت نهم و دهم، یعنی دوران آقای احمدینژاد را جناب آقای خامنهای خود سردمداری کردهاند و طرح ریختهاند؛ چنانچه وزیر اطلاعات هم بیان کردند. یعنی اصل طرح مال خود حاج آقای خامنهای است. از طرف دیگر هم بعد از آخرین انتخابات ریاست جمهوری، عدهی زیادی از علما اظهار مخالفت کردند؛ هم با طرح خود آقای خامنهای و هم با نظام موجود تحت ریاست آقای احمدینژاد. چون آقای خامنهای نقطهی ضعف دارد، الان کاملاً احساس خطر میکند و سعی دارد به هر بهانه، به هر دلیلی، با هر برنامهای، حوزویان را در اختیار و کنترل خود قرار بدهد. اظهاراتی هم دادستان تهران در مورد وقایع سال گذشته داشتند و گفتند که انجمن حجتیه، بهاییت، کمونیستها و سایرین در وقایع سال گذشته دست داشتهاند. بهخصوص در مورد انجمن حجتیه و احتمال رابطهاش با بهاییت، چه میشود گفت؟ البته اینکه آقایان، شرق و غرب- از انجمن حجتیه تا اقلیت بهایی- را در این قضیه دخالت میدهند و ممکن است عدهی زیادی از مخالفین نظام، همه را با هم سازماندهی کنند و در برابر حکومت خودشان قرار بدهند، برداشتی است که آنها دارند؛ اما در مجموع میتواند بین کل مخالفان یک جمله وجود داشته باشد و یک توافقنظر باشد و آن عدم پذیرش ولایتفقیه یا حکومت اسلامی به معنای شخصسالاری یا شاهنشاهی اسلامی است. اینکه کسی مادامالعمر حاکم اسلامی باشد را اکثر حوزویان یا اکثر دانشمندان یا اکثر تحصیلکردهها قبول ندارند. از متون دینی هم چنین چیزی برداشت نمیشود که در اسلام ما کسی را مادامالعمر به عنوان حاکم یا زمامدار یا پادشاه داشته باشیم. ولایت فقیهی که آقایان ساختهاند، معنای حکومت مطلقه را دارد ولیکن این حکومت مورد تایید اسلام نیست و یا لااقل از متون اسلامی درنمیآید. آنها همینکه هرکسی ولایت فقیه یا حکومت آقای خامنهای یا رفتارهای آقای احمدینژاد را قبول نکند، همه را در کنار هم قرار میدهند و میگویند: اینها برادر هم هستند، رفیق هم هستند و با هم کار میکنند. اما بهویژه بین این طیف مخالفان، بهاییت و حجتیه دو جریان دینی هستند. ارتباط اینها با همدیگر چگونه میتواند باشد؟ البته این رابطه را من هرگز نمیتوانم درک کنم. بهایی با آخوند هیچوقت قابل جمع نیست. انجمن حجتیه عدهای از آقایان علما هستند که در زمان نظام شاهنشاهی ایران سعی میکردند با بهاییان مبارزه کنند. آن آقایان (انجمن حجتیه) عقیده دارند که اصلاً حکومت اسلامی امکانپذیر نیست و باید ما فساد را زیاد کنیم، ظلم را زیاد کنیم یا فحشا و منکرات را زیاد کنیم تا امام زمان ظهور کند و دنیا بهوسیلهی ایشان اصلاح بشود. افکار حجتیهای متکی به ظهور امامزمان است. آنها بر اساس روایات، چنین عقیده دارند که «علی فسدالعالم یا فسدالزمان…» آن وقت امام زمان ظهور میکند. چون انجمن حجتیه یا علمایی از این قبیل با حکومت اسلامی، مخصوصاً با حکومت آقای خامنهای و با بحث ولایت فقیه مخالفند، حالا که مخالفتشان را اظهار میکنند، آقایان آنها را میچسبانند به بهایی و به غرب و به شرق و نوعی تهمتپراکنی میکنند. والا اصل قبول نداشتن ولایت فقیه، بحثی است که علمای سنتی و علمایی مثلاً با افکار سلفی حکومت اسلامی و مخصوصاً ولایت فقیه را نمیپذیرند. سفر آیتالله خامنهای به قم در چهارچوب ارتباطشان با مراجع و حضور مراجع در اطراف ایشان را چگونه ارزیابی میکنید؟ فکر میکنید انتظار او از مراجع در قم، برآورده شد؟ البته هرگز انتظار ایشان برآورده نشد. علمای قم، اکثرشان، به ملاقات آقای خامنهای نیامدند. در دیدارهای اولیه هیچیک از مراجع حاضر نشدند. البته در بین ایرانیان و در بین علما این رسم هست که اگر کسی از مسافرت بیاید، چه خوشمان بیاید چه نیاید، ملاقات یا دیداری با ایشان میکنیم. این دلیل بر آن نمیشود که بعد از سه یا چهار روز، فلان مرجع به ملاقات آقای خامنهای آمده باشد و بگوییم که فلان مرجع با آقای خامنهای موافق است. چنین چیزی از آن استنباط نمیشود. اگر آنها مشتاق بودند، همان روز اول میآمدند یا حتی در راهپیمایی و تظاهرات روز اول، در همان استقبال اولیه، شرکت میکردند. چنانکه دیدید، وحید خراسانی خودشان شخصاً مراجعه نکردند. با اینکه داماد آقای وحید خراسانی، آقای لاریجانی که رییس قوهی قضاییه است، جزو کارکنان آقای خامنهای است. پس قرابت خیلی نزدیک است. بین علمای تراز اول قم، مخصوصاً آقای وحید حرف اول را میزند. اینکه ایشان از آقای خامنهای دیدار نمیکند، معنایش آن است که آقای خامنهای پایگاه علمی و حوزهایاش بسیار ضعیف شده است. ایشان در حوزه جایگاه کافی ندارند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|