تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با علی محقق نسب، اسلام‏شناس و پژوهشگر دینی

«خامنه‌ای تهدید می‌کند»

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

سفر آقای خامنه‏ای به شهر قم، با توجه به ادامه‏ی اقامت ایشان در این شهر، نه تنها هنوز محور خبرهای داخلی ایران است، بلکه چالش‏های سیاسی تازه‏ای را در بحث‏های جاری میان اصولگرایان و اصلاح‏طلبان و از آن مهم‏تر جنبش سبز، در جامعه ایجاد کرده است.

Download it Here!

سخنان آقای خامنه‏ای در شهر قم که برای چندمین بار برخی خواص را به بی‏بصیرتی متهم می‏کرد و عافیت‏طلبی و منافع شخصی را عامل آن خواند، دیروز و امروز تیتر اول بسیاری از رسانه‏ها و روزنامه‏های اصولگرا شد و در پیوند با اظهارات حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات که حجیته، انجمن بهاییت، منافقین، کمونیست‏ها و دیگران را عامل وقایع سال گذشته خواند، واکنش‏های دیگری را نیز از جانب موافقان و مخالفان برانگیخته است.

در گفت‏وگویی با حجت‏الاسلام علی محقق‏نسب، اسلام‏شناس و پژوهشگر دینی، به مجموعه‏ای از این بحث‏ها پرداخته‏ام. پرسش اول من از او درباره‏ی برداشت سیاسی‏ از مفهوم «بی‏بصیرتی» است که از جانب آقای خامنه‏ای ابراز شد.

آیت‌الله خامنه‏ای گفته‏اند: «بی‏بصیرتی گناه نیست، اما ادامه‏ی آن تحمل نمی‏شود.» آیا این گفته را باید به معنای مدارایی با رهبران جنبش سبز که مرتکب گناه نشده‏اند تلقی کرد یا تهدیدی در ارتباط با ادامه‏ی روند گذشته از جانب آنها؟

منظور جناب آقای خامنه‏ای از اینکه عده‏ای بصیرت ندارند، این است که عقاید و افکار رهبری را درک نمی‏کنند. آقای خامنه‏ای توقع دارند حتماً هرچه رهبری اشاره می‏کند و به نحوی طرح می‏دهد، باید همه هماهنگی کنند و همراهی کنند.

از نظر ایشان، کسانی که با رهبری همراهی نمی‏کنند، بصیرت ندارند، خیلی انقلابی نیستند، در خط نیستند و ممکن است در خط ضد انقلاب و افراد دیگر قرار گرفته باشند. بنابراین بیان ایشان تقریباً می‏تواند عنوان تهدید را داشته باشد.


آیت‌الله خامنه‏ای به استقلال حوزه اشاره کردند. بحثی که مخالفان هم به همان استناد می‏کنند و از این زاویه به او انتقاد دارند. چگونه است که هم آیت‌الله خامنه‏ای از استقلال حوزه‏ها حرف می‏زند و هم منتقدین و مخالفین او؟

آقای خامنه‏ای انتظار دارد که حوزه کاملاً در اختیارشان باشد. دلیل اینکه ایشان می‏خواهند با حوزه به نحوی جدی برخورد کنند و طرح‏هایی را بریزند که حوزه در اختیارشان باشد، این است که آقای خامنه‏ای اولاً خودشان به مقام مرجعیت نرسیده‏اند. ایشان دانش اجتهاد را ندارند.

کلاً ایشان پنج سال در حوزه بوده‏اند. حال چقدر تحصیل کرده‏اند را ما نمی‏دانیم. زندگی‏نامه‏ی آقای خامنه‏ای را به قلم خودشان در سایت ایشان می‏توانید بخوانید. در پنج سال کسی نمی‏تواند حتی سطوح عالیه را هم تمام کند. چه برسد به این‏که به مقام مرجعیت برسد.

بنابراین تمام کوشش آقای خامنه‏ای در این مسافرت طولانی ۹، ۱۰ روزه به قم، بر این است که صدای مخالفان را به‏نحوی خاموش کنند و جبهه‏ی طرفداران رهبری را تقویت کنند. اگر سخن از استقلال هم می‏زنند، آن استقلال به معنای طرفداری از رهبری است و نه استقلال در برابر رهبری.

در شهر قم، آیت‌الله خامنه‏ای چند بار بر حمایت از دولت محمود احمدی‏نژاد- حمایت از قوه‏ی مجریه- تاکید کردند. امروز هم به صراحت گفتند: «کارهایی که دولت‏های نهم و دهم انجام داده‏، در همین مدت، چند برابر دولت‏های گذشته بوده است.» از طرف دیگر، واعظ موسوی از اعضای خبرگان رهبری، امروز اعلام کردند که «دولت نباید در کار حوزه دخالت کند و ارتباط حوزه با دولت بر مبنای نصیحت و اظهار تذکر به دولت است.» علت این اصرار آیت‌الله خامنه‏ای را به حمایت از دولت، در حالی‏که به‏نظر می‏آید از جانب مراجع اکراه وجود دارد، در چه می‏بینید؟

حکومت‏ نهم و دهم، یعنی دوران آقای احمدی‏نژاد را جناب آقای خامنه‏ای خود سردمداری کرده‏اند و طرح ریخته‏اند؛ چنان‏چه وزیر اطلاعات هم بیان کردند. یعنی اصل طرح مال خود حاج آقای خامنه‏ای است. از طرف دیگر هم بعد از آخرین انتخابات ریاست جمهوری، عده‏ی زیادی از علما اظهار مخالفت کردند؛ هم با طرح خود آقای خامنه‏ای و هم با نظام موجود تحت ریاست آقای احمد‏ی‏نژاد.

چون آقای خامنه‏ای نقطه‏ی ضعف دارد، الان کاملاً احساس خطر می‏کند و سعی دارد به ‏هر بهانه، به هر دلیلی، با هر برنامه‏ای، حوزویان را در اختیار و کنترل خود قرار بدهد.

اظهاراتی هم دادستان تهران در مورد وقایع سال گذشته داشتند و گفتند که انجمن حجتیه، بهاییت، کمونیست‏ها و سایرین در وقایع سال گذشته دست داشته‏اند. به‏خصوص در مورد انجمن حجتیه و احتمال رابطه‏اش با بهاییت، چه می‏شود گفت؟

البته این‏که آقایان، شرق و غرب- از انجمن حجتیه تا اقلیت بهایی- را در این قضیه دخالت می‏دهند و ممکن است عده‏ی زیادی از مخالفین نظام، همه را با هم سازماندهی کنند و در برابر حکومت خودشان قرار بدهند، برداشتی است که آنها دارند؛ اما در مجموع می‏‏تواند بین کل مخالفان یک جمله وجود داشته باشد و یک توافق‏نظر باشد و آن عدم پذیرش ولایت‏فقیه یا حکومت اسلامی به معنای شخص‏سالاری یا شاهنشاهی اسلامی است. این‏که کسی مادام‏العمر حاکم اسلامی باشد را اکثر حوزویان یا اکثر دانشمندان یا اکثر تحصیل‏کرده‏ها قبول ندارند. از متون دینی هم چنین چیزی برداشت نمی‏شود که در اسلام ما کسی را مادام‏العمر به عنوان حاکم یا زمامدار یا پادشاه داشته باشیم.

ولایت فقیهی که آقایان ساخته‏اند، معنای حکومت مطلقه را دارد ولیکن این حکومت مورد تایید اسلام نیست و یا لااقل از متون اسلامی درنمی‏آید. آنها همین‏که هرکسی ولایت فقیه یا حکومت آقای خامنه‏ای یا رفتارهای آقای احمدی‏نژاد را قبول نکند، همه را در کنار هم قرار می‏دهند و می‏گویند: اینها برادر هم هستند، رفیق هم هستند و با هم کار می‏کنند.

اما به‏ویژه بین این طیف مخالفان، بهاییت و حجتیه دو جریان دینی هستند. ارتباط اینها با هم‏دیگر چگونه می‏تواند باشد؟

البته این رابطه را من هرگز نمی‏توانم درک کنم. بهایی با آخوند هیچ‏وقت قابل جمع نیست. انجمن حجتیه عده‏ای از آقایان علما هستند که در زمان نظام شاهنشاهی ایران سعی می‏کردند با بهاییان مبارزه کنند.

آن آقایان (انجمن حجتیه) عقیده دارند که اصلاً حکومت اسلامی امکان‏پذیر نیست و باید ما فساد را زیاد کنیم، ظلم را زیاد کنیم یا فحشا و منکرات را زیاد کنیم تا امام زمان ظهور کند و دنیا به‏وسیله‏ی ایشان اصلاح بشود. افکار حجتیه‏ای متکی به ظهور امام‏زمان است. آنها بر اساس روایات، چنین عقیده دارند که «علی فسدالعالم یا فسدالزمان…» آن وقت امام زمان ظهور می‏کند.

چون انجمن حجتیه یا علمایی از این قبیل با حکومت اسلامی، مخصوصاً با حکومت آقای خامنه‏ای و با بحث ولایت فقیه مخالفند، حالا که مخالفت‏شان را اظهار می‏کنند، آقایان آنها را می‏چسبانند به بهایی و به غرب و به شرق و نوعی تهمت‏پراکنی می‏کنند. والا اصل قبول نداشتن ولایت فقیه، بحثی است که علمای سنتی و علمایی مثلاً با افکار سلفی حکومت اسلامی و مخصوصاً ولایت فقیه را نمی‏پذیرند.

سفر آیت‌الله خامنه‏ای به قم در چهارچوب ارتباط‌‌‏شان با مراجع و حضور مراجع در اطراف ایشان را چگونه ارزیابی می‏کنید؟ فکر می‏کنید انتظار او از مراجع در قم، برآورده شد؟

البته هرگز انتظار ایشان برآورده نشد. علمای قم، اکثرشان، به ملاقات آقای خامنه‏ای نیامدند. در دیدارهای اولیه هیچ‏یک از مراجع حاضر نشدند. البته در بین ایرانیان و در بین علما این رسم هست که اگر کسی از مسافرت بیاید، چه خوش‏مان بیاید چه نیاید، ملاقات یا دیداری با ایشان می‏کنیم. این دلیل بر آن نمی‏شود که بعد از سه یا چهار روز، فلان مرجع به ملاقات آقای خامنه‏ای آمده باشد و بگوییم که فلان مرجع با آقای خامنه‏ای موافق است. چنین چیزی از آن استنباط نمی‏شود. اگر آنها مشتاق بودند، همان روز اول می‏آمدند یا حتی در راهپیمایی و تظاهرات روز اول، در همان استقبال اولیه، شرکت می‏کردند.

چنان‏که دیدید، وحید خراسانی خودشان شخصاً مراجعه نکردند. با این‏که داماد آقای وحید خراسانی، آقای لاریجانی که رییس قوه‏ی قضاییه است، جزو کارکنان آقای خامنه‏‌ای است. پس قرابت خیلی نزدیک است. بین علمای تراز اول قم، مخصوصاً آقای وحید حرف اول را می‏زند. اینکه ایشان از آقای خامنه‏ای دیدار نمی‏کند، معنایش آن است که آقای خامنه‏ای پایگاه علمی و حوزه‌ای‏اش بسیار ضعیف شده است. ایشان در حوزه جایگاه کافی ندارند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)