تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با دکتر رضا تقی‌زاده، استاد اقتصاد در دانشگاه گلاسکو

مشکل آمار در ایران

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

روز گذشته چهارم آبان‌ماه، روز آمار و برنامه‏ریزی در ایران بود. محمود احمدی‏‏نژاد در مراسمی که برای بزرگداشت این روز برگزار شد، شرکت کرد و در سخنرانی خود گفت: «گاهی برخی اطلاعات گمراه‌کننده می‏دهند و باعث می‏شود که تقاضای اضافی درست شود. دادن اطلاعات باید سطح‏بندی شود. برخی آمارها منتشر می‏شود که اصلاً اهمیتی ندارد و باعث می‏شود که مردم تنها احساس بدبختی کنند.»

Download it Here!

محمود احمدی‏نژاد به دستگاه‏های دولتی توصیه کرد که وقتی آمار می‏دهند با هم هماهنگ باشند. وی گفت: «در کشور باید یک آمار منتشر شود.» از سوی دیگر، امروز در ایران گزارش صندوق بین‏المللی پول منتشر شد. صندوق بین‏المللی پول در آخرین گزارش خود، با عنوان «دورنمای اقتصادی- منطقه‏ای خاورمیانه و آسیای مرکزی»، رشد اقتصادی ایران پس از قرقیزستان را کمترین میزان رشد در منطقه‏ی خاورمیانه و آسیای مرکزی عنوان کرد.

بر پایه‏ی این گزارش، در میان ۳٠ کشور مستقر در منطقه‏ی خاورمیانه و آسیای مرکزی، رشد اقتصادی قطر بالاترین و ایران و قرقیزستان، به ترتیب در مقام‏های بیست و نهم و سی‏ام جدول جای دارند.

در مورد انتشار این‏گونه آمار، ظاهراً از سازمان‏های دولتی ایران کاری ساخته نیست. مشکل اما از کجاست؟ درهم‏ریختگی و عدم اعتماد به آمار در کشور چه منشایی دارد؟ دکتر رضا تقی‏زاده، استاد اقتصاد در دانشگاه گلاسکو در انگلستان به این پرسش پاسخ می‏دهد.

دکتر رضا تقی‏زاده: ما مشکل تهیه‏ی آمار را هیچ‏وقت نداشتیم. ۳٠ سال پیش سازمان برنامه‏ی ما با آمار یکی بود. برنامه و بودجه با هم همراه بودند و ما از لحاظ کامپیوتری کردن گردآوری آمار و توزیع آن و استفاده‏ی درست از آن، از کشورهای دیگر در منطقه جلوتر بودیم.

برخورد کنونی با مسئله‏ی آمار، از نوع برخورد جوامع کمونیستی دهه‏ی ٦٠ است. یعنی آمار را اختراع و ایجاد می‏کنند، فقط برای اینکه بتوانند سیاست‏ها را توجیه کنند. یعنی در شرایطی که همه کس می‏بیند که وضعیت مثلاً مصرف بنزین در ایران به‏چه‏ صورت است، ایران مدعی می‏شود که صادرکننده‏ی بنزین است و آماری هم در این زمینه انتشار می‏دهد. وقتی مسئول سازمان گمرک اعلام می‏کند که از این قضیه اطلاعی ندارد، مسئول را عوض می‏کنند و یک هفته‏ی بعد این مسئول همین آمار را تایید می‏کند و مهر و امضا روی آن می‏گذارد.

آمار، آماری است که تنها رضایت دولت را جلب می‏کند. یعنی دولت بانک مرکزی و وزارت اقتصاد را وادار می‏کند که آمارشان را طوری با هم هماهنگ کنند که نشان بدهد ما پیشرفت کرده‌ایم. این همان سیاست اقتصادی است که در زمان آقای برژنف در روسیه اعمال می‏شد: تظاهر به حرکت بکنیم. شروع قصه این است که وقتی لنین و مردم معمولی روسیه سوار قطار بودند و گفتند مورد تهدید قرار گرفته‏ایم و خرابکاری شده است، لنین آستین‏ها را بالا زد، آمد پایین و خلاصه مردم و رهبری ریل‏ها را با هم تعمیر کردند و قطار راه افتاد.

رسید به زمان برژنف و گفتند: حالا دیگر نه ریل جلو هست و نه عقب؛ و قادر به حرکت نیستیم. برژنف گفت که هیچ اشکالی ندارد. مردم را پیاده کرد و تعداد باقی‏مانده را به چپ و راست قطار فرستاد و گفت پرده‏های قطار را هم بکشند و قطار را از پهلو به پهلو حرکت بدهند. گفت ما فکر می‏کنیم یا تظاهر می‏کنیم که داریم حرکت می‏کنیم. این دوران سکون اقتصادی بود. یعنی زمانی که تورم وجود داشت، سکون تولید هم وجود داشت و وضعیت اقتصادی به شرایطی رسید که در زمان آقای گارباچف، سقوط آن را جشن گرفتند.


رضا تقی‏‌زاده

حالا آقای احمدی‏نژاد هم می‏گوید که پرده‏ها را بکشید، از ناامیدی و تاریکی و یأس هم حرف نزنید. ما خبرها را به بیرون درز نمی‏دهیم و تظاهر می‏کنیم که داریم حرکت می‏کنیم. در حالی که بقیه از بیرون نگاه می‏کنند و می‏بینند که این قطار واقعاً به جلو حرکت نمی‏کند و فقط دارد از پهلو به پهلو حرکت می‏کند و دیر یا زود واژگون خواهد شد.

آقای احمدی‏نژاد می‏گوید مهم نیست بقیه در مورد ما چه قضاوتی می‏کنند. فقط آمار را طوری منتشر کنیم که آن‏چه ما مدعی آن هستیم، یعنی تظاهر به حرکت را توجیه کند. به نظر من، این به نوعی تکذیب ارزشی است که ما ظاهراً به آن بها می‏دهیم. یعنی احترام گذاشتن به آمار است و در عمل به معنای قلب واقعیات و انتشار آمار در جهت توجیه سیاست‏های‏مان است.

در این میان، دولت ایران گاهی به آماری هم اشاره می‏کند که آمار بین‏المللی هستند. مانند وجود ۱٠٠ میلیارد دلار ذخیره‏ی ارزی در ایران که گفته می‏شود در صورت تشدید تحریم‏ها، می‏توانیم با این میزان ذخیره‏ی ارزی زندگی کنیم.

آن‏چه الان با خوشحالی اظهار می‏کنند که ما این بضاعت و قدرت را داریم، این است که می‏گویند ما ۱٠٠ میلیارد ذخیره‏ی ارزی داریم. در حالی که دیگر کشورهای نفت‏خیز منطقه، مانند عربستان سعودی و امارات، بالاتر از حجم تولید ناخالص ملی‏شان ذخیره‏ی ارزی و یا قدرت سرمایه‏گذاری خارجی دارند. ما می‏گوییم آنقدر پول داریم که از گرسنگی نمیریم.

در حالی که آنها به بالاترین قدرت‏های سرمایه‏گذاری در جهان تبدیل شده‏اند و این اقتصادهای رو به‏رشد در حدی قرار گرفته‏اند که الان قابل مقایسه با اقتصادهای ببر منطقه‏ی جنوبی شرق آسیا، مانند کره‏ی جنوبی و چین شده‏اند. ما همه‏ی طبیعت لازم را برای داشتن یک اقتصاد پویا و یک مملکت با سلامت اقتصادی داشتیم، ولی همان‏طور که در گزارش صندوق‏ بین‏المللی پول هم آمده است، ایران در وضعیت ورشکستگی اقتصادی است.

در حال حاضر، متوسط رشد اقتصادی در خلیج فارس حدود چهاردرصد است. بعضی از آمارها با رقم سه و شش‏دهم درصد و برخی دیگر با رقم چهار و شش‏دهم درصد پیش‏بینی می‏کنند که متوسط آمار رشد برای سال جاری در حدود چهاردرصد است، اما ایران در عمل رشد منفی اقتصادی خواهد داشت. در حالی که بهترین ترکیب جمعیت را دارد، در مناسب‏ترین شرایط جغرافیایی قرار گرفته و تمام مواد لازم خام را به اضافه‏ی ترکیب جمعیت متناسب برای پیشرفت دارد.

کشور کوچک‏تری مانند قطر، با یک میلیون و اندی جمعیت که تنها بخشی از امتیازات ایران را دارد، امسال نه درصد رشد اقتصادی خواهد داشت. در حالی که ایران در عمل رشد اقتصادی‏اش، رشد اقتصادی منفی است.
یعنی اگر آمار بانک مرکزی ایران را با نمودارهای اصلی اقتصادی و بدون تأثیرگذاری دولت قضاوت کنیم، رشد اقتصادی ایران، رشد اقتصادی منفی است و این کشور در حال ورشکستگی است.

تولیدات صنعتی‏ آن تقریباً در حال نابود شدن هستند. از نظر مصرف مواد کشاورزی، نیاز به واردات، بیش از سال گذشته شده و این نیاز دائم در حال افزایش است. میزان بیکاری هم رو به‏رشد است. حالا با پرداختن یارانه‏ها که دولت هم نوید آن را داده است، هم رشد انفجاری تورم زیادتر خواهد شد و احتمالاً هم تولید کاهش پیدا می‏کند. بنابراین آن‏چه در افق می‏بینیم، برخلاف خواسته‏ی آقای احمدی‏نژاد، فقط نومیدی است. در حالی‏که همه‏ی زمینه‏های موجود برای داشتن یک رشد طبیعی اقتصادی در مملکت وجود داشته است.

فاصله‏ی رشد و توسعه در ایران با کشورهای توسعه‏یافته که اغلب هم دارای مناسبات دمکراتیک، به‏طور نسبی، هستند، قابل فهم است. اما شما به فاصله‏ی زیاد بین ایران و کشورهای نفت‏خیز دیگر منطقه اشاره کردید. در این کشورها نیز مناسبات و روابط دمکراتیک جاری نیست. عقب‏ماندگی اقتصادی ایران نسبت به این کشورها چگونه قابل توجیه است؟

حداقل این است که سیاست خارجی دیگر کشورهای منطقه، سیاست خارجی چالشی نیست. ایران ضمن اینکه کشور دمکراتیکی نیست، ضمن اینکه آزادی‏های فردی در بخش سیاسی، آن‏طور که در غرب از آن الگو داریم، وجود ندارد، سیاست خارجی چالشی‏ هم دارد. یعنی ایران با دادن اولویت به برنامه‏ی توسعه‏ی اتمی در مناسبات خارجی، خود را در حالتی قرار داده است که بقیه‏ی دنیا او را در چالش با منافع ملی و امنیت منطقه‏ی خود می‏بینند و این عامل اصلی است.

یک کشور پویا، کشوری است که گرداندن روابط و مناسبات خارجی‏ آن با درایت صورت می‏گیرد؛ و در آن‏چه قدرت و بضاعت بیشتری دارد و اهمیت بیشتری برای مردم‏اش دارد، شانس توفیق می‏بیند و به آن بیشترین اهمیت را می‏دهد. مثلاً بزرگ‏ترین اهرم سیاست خارجی روس‏ها، زمانی که بخشی از اتحاد شوروی بودند، صدور اسلحه بود. برای اینکه در این کار خوب بودند. از این راه نفوذ پیدا می‏کردند و از این راه، سعی می‌کردند تا منافع ملی خودشان را تأمین کنند.

بعد از انقلاب سال ٩٠ و سقوط شوروی، اهرم اصلی سیاست خارجی روسیه، صدور گاز و نفت بوده است. ما هردوی این عوامل را داریم، ولی به‏جای اینکه اولویت را در مناسبات خارجی‏مان به توسعه‏ی منابع نفت و توسعه‏ی منابع گاز بدهیم، به انرژی اتمی و بمب اتمی داده‏ایم. آن‏چه مورد تردید دنیای خارج است و از این بابت نه تنها هیچ بهره‏ای نگرفته‏ایم٬ بلکه آن‏چه در آن خوب بودیم و دارایی اصلی ما بود، کشتیم و از بین بردیم.

همین حالا، روزانه بین دو تا شش میلیون دلار زیان ایران فقط به‏خاطر تأخیر بهره‏برداری از منابع گاز در منقطه‏ی پارس جنوبی است. در حالی‏که می‏بینیم کشور قطر به یک کشور ثروتمند تبدیل شده و تمام دارایی‏اش همان همسایگی و شرکت در حوزه‏ای است که ایران هم دارد؛ یعنی منبع گاز جنوبی. تولید نفت ایران به‏جای چهار میلیون و ٢٠٠ هزار بشکه در روز که تا همین چهار یا پنج سال پیش هم ادامه داشت، در عمل به سه‏میلیون و ٦٠٠ هزار بشکه در روز کاهش پیدا کرده و صادرات ایران الان زیر دو میلیون بشکه در روز است.

در حالی‏که ۳٠ سال پیش ایران، پنچ میلیون بشکه در روز صادرات داشت و تبدیل به یک قدرت پویای اقتصادی شده بود. ما آن‏چه می‏تواند اهرم اصلی در مناسبات خارجی‏مان باشد، یعنی نفت و گاز را فراموش کرده‏ایم و پرداخته‏ایم به چیزی که جز تنش و به‏جز چالش برای ایران چیزی نداشته است. بنابراین ایران را به سمت فقر بیشتر توسعه داده است. این تفاوتی است که بین کشوری مانند ما و کشورهای دیگر منطقه‏ی خلیج فارس وجود دارد که آنها هم کشورهای دمکراتیکی نیستند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)