خانه > گوی سیاست > ایران > آب در لانهی مورچه و تدابیر میانبر | |||
آب در لانهی مورچه و تدابیر میانبربامداد رادسیدعلی خامنهای مصادف با ولادت امام رضا به قم سفر کرده است و قرار است در این شهر اقامتی نهروزه داشته باشد. پیش از آغاز این سفر، خبرهای گوناگونی مبنی بر آمادهشدن این شهر برای استقبالی «پرشور» از او در رسانههای جمهوری اسلامی منتشر میشد و از سوی رسانههای مخالفان نیز، خبرهایی مبنی بر هزینههای سرسامآور این استقبال منتشر میشد.
هنگامی که سفر رهبر جمهوری اسلامی به قم آغاز شد و تصاویر استقبال از او منتشر شد، معلوم شد از کیسهی خلیفه سخاوت بیحدی انجام شده و گروههای پرشماری برای استقبال «خودجوش» از وی آماده شدهاند و قرار است جشنوارهی باشکوهی در این نه روز برگزار شود. سفرهای آقای خامنهای معمولاً با اهداف ویژهای انجام میشوند. به عنوان نمونه، سفر او به سنندج پیش از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته را در نظر بگیرید که طی آن حتی اجازه داده شد اذان سنیها از مساجد این شهر پخش شود. آن سفر در شرایطی که خبرها از نارضایتی اهالی کرد از وضعیت ادارهی کشور حکایت میکرد و به طور کلی نارضایتی دیرینهی این خطه از جمهوری اسلامی نیز به قوت خود باقی بود، با اهدافی تبلیغاتی انجام شد که علاوه بر کوشش برای جذب مشارکت اهالی کردستان در انتخابات، به کل کشور این پیام صادر شود که جمهوری اسلامی حتی در کردستان هم پایگاه حامیان قدرتمندی دارد و به این وسیله مشارکت سایر نقاط کشور نیز در انتخابات، با تکیه بر نمایش هرچند باسمهای رضایت مخالفان حاکمیت، افزایش یابد. اهدافی که برای سفر آقای خامنهای به قم در تعدادی از رسانههای مخالفان دولت اعلام شد، عمدتاً حول محور مرجعیت او و رفع نارضایتی مراجع از عملکرد او است. با این حال اعتقاد دارم او در این سفر در پی مسائل مهمتری است که نه کسب رضایت مراجع که کوشش برای ترمیم وجهه و مشروعیت از دست رفتهی رهبر جمهوری اسلامی به طور اخص و مجموعهی نظام به طور اعم است. توجه به تحلیلی از حامیان سرسخت جریان حاکم، درستی این دیدگاه را ثابت میکند: سردار قاسمی- از فرماندهان جنگ- در گفتوگو با «رجانیوز» آرزو میکند «ریزش صف حامیان حزبالله بیشتر از این نشود» و در ضمن از احمدینژاد میخواهد کارهایی انجام ندهد که «حزبالله نتواند آنها را هضم کند و بخشی از طیف خاکستری را به دست بیاورد، ولی در ازای آن طیف خاکستری جدیدی بازتولید شود». این نمونه در شرایطی که راهبرد اصولگرایان، حمایت از دولت حاکم به دلیل وجود «فتنه» در کشور است و تکمضرابهای مجلس که در انتقاد از رفتارهای دولت نواخته میشوند از «بالا» ساکت میشوند، حایز یک نکتهی مهم است که میرحسین موسوی نیز بارها به آن اشاره کرده است و آن، ریزش در حامیان جریان حاکم است. وقتی یک حامی جریان حاکم در تندروترین رسانهی این جریان به این مطلب اشاره میکند و این رسانه نیز به نوبهی خود این دیدگاه را منتشر میکند، به روشنی دریافت میشود که وضعیت آن چنان هم بر وفق مراد حاکمیت نیست. با وجود تمام بگیر و ببندها و محدودیتهای رسانهای، خبرها چنان اثرگذاریای در جامعه دارند که رییس قوهی قضاییه مجبور میشود نسبت به ارسال خبر نامهاش به رهبر نظام واکنش نشان دهد؛ آن هم در حالی که این خبر را یک رسانهی اینترنتی «جریان فتنه»- که طبعاً برای بازدیدکنندگان ایران، مسدود هم شده- منتشر کرده است. رفتارهای نظام در یک سال و نیم گذشته در خیابانها و زندانها، اگر با تبلیغات رسانهای و انواع دروغها و توجیهها ماستمالی شد و در نتیجه روند ریزش حامیان و مشروعیت نظام را کند کرد، اما چند رفتار که به هیچ وجه توجیهپذیر نبودند، از جمله یورش به بیت مراجع و اهانت به خانوادهی دو تن از شهدای نیکنام و مشهور جنگ- شهیدان همت و باکری- آن چنان وقیحانه بودند که ریزش حامیان معتقد- و نه مزدبگیر- جریان حاکم را سرعت بخشند. از این رو این سفر برای تحکیم جایگاه رهبری نظام و ترمیم مشروعیت از دست رفتهی او و جریان حاکم، که او اصلیترین پشتیبان آن بوده و به دلایلی که خود میداند از مقام بیطرف «رهبری» به حمایت از جناحی خاص تنزل یافته است، انجام میشود و نه مسائلی مربوط به مرجعیت و مراجع. آقای خامنهای میداند جایگاهش میان طرفداران معتقدش- و نه آنها که مزدبگیر او هستند- به دلیل حمایتش از رفتارهای توجیهناپذیرِ انجامشده در یک سال و نیم گذشته، متزلزل شده و این تزلزل در آستانهی بروز «فتنهی اقتصادی» ممکن است اوضاع را برای جمهوری اسلامی به وخامت بکشاند.
او برای پیشگیری از وقوع رخدادهای ناگوار، به پایگاه اصلی روحانیت و نظام سفر کرده است و وقتی شخص نخست مملکت برای پیگیری هدفی شخصاً اقدام میکند، معلوم میشود اوضاع به قدری خطرناک شده که خود باید آستین بالا بزند. در این سفر او بیش از آن که به فکر جذب مخالفان باشد، به فکر جلوگیری از ریزش بیشتر حامیانش است و برای رسیدن به این هدف از موضعگیریهای ناراست و بلوف، به میزان لازم بهره خواهد برد. با این حال، با وجود آگاهیهایی که این سفر و حواشی آن را واجب کرده، جریان حاکم باز هم به جای تلاش راستین برای جلب رضایت مردم و ترمیم مشروعیت از دست رفته، به بازیهای تبلیغاتی رسانهای و مدح و ثنای «مقام ولایت» و نمایش استقبال «پرشور» و «خودجوش» و خط ونشان کشیدن برای ناراضیها رو آورده؛ ناراضیهایی که تعداد پرشمار و افزایش تعدادشان چنین سفری را واجبالإجرا کرده است. چنین ترفندهای نخنماشدهای، شاید در فضایی که هیچ رسانهای وجود نداشته باشد کارکردی کوتاهمدت داشته باشد، اما در فضای کنونی حتی این کارکرد را نیز از دست میدهد. جریان حاکم و حامی اصلی آن، برای به دست آوردن مشروعیت باید به جای رفتن از میانبر به فکر راههای بنیادین باشند؛ راههایی که نه از ترتیبدادن استقبال پرشور و خودجوش، که از دستبرداشتن از دشمنی با مردم و بازگشت به میان آنها با بازسازی تخریبهای رابطهی دولت- ملت، جایگزینی بیتدبیریها با تدبیر و تضمین رفتارهای شایسته در آینده میگذرد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
این که مراجع در 2 سال اخیر دلخورند حرف صحیحی است اما این که این مساله رو نمایانگر عدم مشروعیت جمهموری اسلامی نشون بدید اصلا تحلیل صحیحی نیست بعضی از مراجع عملکرد رهبری را ضعیف قلمدتد میکنند اما همه انها حتی ایت الله منتظری حامی جمهوری اسلامی اند و توهین برهبری از سوی انها محکوم است
-- علی20315 ، Oct 22, 2010این حمایت از نظام در بین رهبران جنبش سبز و به نظر من اکثریت مردم دیده میشود این که کشور را در شرف ناارامی و شورش نشان دهید در شان یک رسانه میهن دوست نیست
در پاسخ به این بالایی که کامنت گذاشته:
-- مجید از ایران ، Oct 23, 2010مگه چیزی از مرجع و مرجعیت هم مونده؟!
کجاست اون ارج و قرب و احترام روحانیون آزاده، وارسته و مردمی همانند آقای بروجردی، مرعشی نجفی، گلپایگانی، نخودکی و... که امثال خامنه ای و احمد جنتی و احمد خاتمی و رفسنجانی و دهها ملای قلابی و سوءاستفاده چی از لباس آخوندی به گرد پاشون هم نمیرسن(از لحاظ دارا بودن فقه و اصول و دانش حوزوی رو عرض میکنم).
این بادمجان دور قاب چینها یک مشت کاسه لیس و مواجب بگیر رژیم و علی الخصوص شخص خامنه ای هستن که فقط ادای یک انسان متدین و متواضع رو در ردای روحانیت در میارن.