تاریخ انتشار: ۱۶ مرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با دکتر کاظم علمداری درباره تحریم‌های ایران

تحریم اقتصادی در نهایت به سود مردم است

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

دکتر کاظم علمداری، استاد جامعه‏شناسی در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در امریکا و نویسنده و تحلیل‏گر سیاسی است.

Download it Here!

با او درباره‏ی وجوه مختلف بحران رابطه‏ی ایران و امریکا یا ایران با جهان غرب، و هم‌چنین پرونده‏ی هسته‏ای ایران که مسئله‏ی تحریم‏های اقتصادی را نیز در بر می‏گیرد گفت‌وگویی کرده‌ام.


دکتر کاظم علمداری

این نویسنده و جامعه‌شناس، درباره‏ی پرونده‏ی هسته‏ای ایران، ادعای حقانیت این کشور در این مسئله و برخوردی که امریکا و جهان غرب با آن دارد می‌گوید:

درست است که دستیابی به انرژی اتمی حق ایران است، ولی در شرایط کنونی، دنیا به رفتار ایران مشکوک است و به درستی هم مشکوک است. از روز اول جمهوری اسلامی درصدد آن بوده که انقلابش را به کشورهای مجاور صادر کند. به همین دلیل برای اولین‌بار در تاریخ دست به حرکتی زد که دنیا را علیه خودش تحریک کرد؛ منظورم گروگان‏گیری است. مدت سی‌سال است که مدام علیه امریکا شعار می‏دهد، پرچم امریکا را آتش می‏زند و تمام این فضاسازی‏ای کرده که باعث شده غرب هم مسئله را سیاسی نگاه کند.

همسایه‏های ایران، کشورهای دیگر، دنبال همین پروژه هستند و غرب هیچ کاری با آنها ندارد و اصلاً نگاه‏شان هم نمی‏کند. این‏که چرا در مورد ایران با حساسیت برخورد می‏کند، به دلیل رفتاری است که جمهوری اسلامی تا به امروز داشته است.

هیچ رهبر سیاسی‏ای در دنیا نمی‏آید به طور علنی، عریان و آشکار اعلام کند و بخواهد کشوری را نابود کند؛ بخواهد مردم کشوری را از سرزمینی مهاجرت بدهد و بگوید که یهودی‏ها و اسراییلی‏ها بروند در آلاسکا زندگی کنند. این حرف‏ها باعث شده که تنش جهانی علیه جمهوری اسلامی بالا بگیرد.

در حال حاضر چه راهی پیش پای ایران هست؟

وقتی وضعیت به این‏جا رسیده، ایرانی‏ها باید حساب کنند که بهترین گزینه برای حل مشکل چیست. بهترین گزینه برای حل این مشکل آن نیست که کارشان را ادامه بدهند تا به جنگ برسد. بهتر این است که کوتاه بیاید و آن را واگذار به مردم و آینده بکند و به جای این‏که پروژه‏ی اتمی را دنبال کند، از غرب امتیازاتی بگیرد.

از جمله برای ساختن پالایشگاه، استخراج نفت و برای این‏که غرب تحریم نکند و بتواند گازش را به کشورهای هند، پاکستان، ترکیه و کشورهای دیگر صادر کند، امتیاز بگیرد. این پروژه‏ها بیش‌تر به نفع ایران است. لجبازی ایران، به ضرر جمهوری اسلامی و به ضرر مردم ایران است.

به‏هرحال ما نشانه‏هایی نمی‏بینیم که ایران به‏دنبال چنین سیاستی باشد. به نظر می‏آید هرچه هست، پافشاری بر همان سیاست‏های تاکنون اعلام شده است. در این شرایط، شما آینده‏ی نزدیک را چگونه می‏بینید؟ آیا بحران عمیق‏تر می‏شود و امکان حمله‏ی نظامی به ایران به‏وجود می‌آید؟

نکته این است که وقتی اوضاع به این حد رسیده، اسراییل که در کشورهای غربی نفوذ بسیار بالایی دارد و زورگویی هم می‏کند، این گزینه را در سطح جهانی، جلوی روی همه گذاشته است. در سازمان ملل هم همین‏طور.

به‏نظر من، تحریم چهارم علیه ایران، نتیجه‏ی فشار و یا گزینه‏ای است که اسراییل در برابر کشورهای دیگر قرار داده است؛ و آن این است که اگر تحریم اقتصادی علیه جمهوری اسلامی کار کرد و وادارش کرد که دست از این پروژه بردارد، حمله‏ی نظامی منتفی می‏شود، ولی اگر جمهوری اسلامی حتی با تحریم اقتصادی‏ای که تمام جهان به او فشار می‏آورد، حاضر به عقب‏نشینی نشد، شانس حمله‏ی نظامی به ایران بسیار بالا می‏رود.

با کمال تأسف، علی‏رغم خواست مردم ایران، علی‏رغم خواست اروپا و حتی کاخ سفید و قطعاً روسیه و چین، عدم عقب‏نشینی جمهوری اسلامی به این معناست که اسراییل مجاز باشد به ایران حمله کند؛ از طرف غرب هم اجازه داشته باشد که حمله کند. چرا که اروپا و امریکا و به‏طور قطع، چین و روسیه موافق حمله‏ی نظامی اسراییل به ایران نیستند.

گذشته از این‏که تحریم‏های اقتصادی بر دولت ایران مؤثر واقع شود یا نه، در تأثیر این تحریم‏ها بر مردم ایران و زندگی روزمره‏ی آنها نیز اختلاف نظر وجود دارد. ارزیابی شما چیست؟

بله؛ به این‏جا می‏رسیم که تحریم می‏تواند به مردم ایران ضرر بزند، به اقتصاد ایران ضربه بزند و مسائلی از این قبیل رخ بدهد، اما به‏نظر من، مردم ایران به دلیل مشکلاتی که با جمهوری اسلامی پیدا کرده‏اند، سرکوب‏هایی که شده، تقلب‌هایی که در انتخابات انجام داده‏اند و زورگویی‏هایی که می‏کنند، با تحریم زیاد مخالف نیستند.
مردم متعقدند مبارزه با جمهوری اسلامی هزینه دارد. تا به حال هم هزینه پرداخت کرده‏اند. آزادی مجانی به‏دست نخواهد آمد و برای دستیابی به آزادی و مقابله با جمهوری اسلامی و فشار روی آن، حاضر هستند که هزینه‏ی تحریم اقتصادی را هم بدهند.

ولی از سوی دیگر، با وجود تمام اتفاقاتی که تاکنون رخ داده و در مقابل تمام اجحاف‏هایی که علیه مردم صورت گرفته، شاهد بوده‌ایم که مردم در پی سرنگونی حکومت برنیامده‏اند. شاید برای آن‏که هزینه‏ی آن را در زندگی روزمره‏ی خودشان بیش از این نپردازند. حال چگونه ممکن است از تحریم‏هایی حمایت کنند که روی زندگی روزمره‏شان، مواد غذایی برای خانواده‏، دارو و نیازهای اولیه‏شان احتمالاً تاثیر می‌گذارد؟

تحریم شامل دارو، غذا و نیازمندی‏های اولیه‏ی مردم نمی‏شود. تحریم چهارم که قوی‏ترین و شدیدترین تحریم بوده است، عمدتاً نیروهای امنیتی، نظامی و بانک‏ها را مورد تهاجم قرار داده‏ و از هیچ کشوری نخواسته است که نیازمندی‏های اولیه‏ی مردم را به ایران نفرستند. بنابراین این‏طور نیست که تحریم روی نیازمند‏ی‏های مردم اثر بگذارد.

اما اگر تحریم‏ها عرصه‏ی انرژی و مواد سوختی، به‏خصوص واردات بنزین را شامل بشود، گرانی و کمیابی را در همه‏ی زمینه‏ها پیش می‏آورد و روی دسترسی مردم، به‏ویژه مردمی که تنگ‏دست‏تر هستند به همه‏ی کالاها، اثر می‏گذارد.

طبیعتاً مبارزه روی مردم فشار اقتصادی و سیاسی می‏آورد. بنابراین در این‏که تحریم به‏طور هم‏زمان به جمهوری اسلامی و مردم ایران فشار اقتصادی می‏آورد شکی نیست. ولی من فکر نمی‏کنم مردم توقع داشته باشند بدون تحمل فشار‏، به نیازمندی‏های‏شان، از جمله آزادی و دمکراسی دسترسی پیدا کنند.

مگر در یک سال گذشته، مردم از نظر اقتصادی و سیاسی هزینه نپرداختند؟ مگر اعدام نزدیک به ده‌هزار نفر در طول سال‏های گذشته تا امروز و هزاران زندانی سیاسی‏ای که هنوز در زندان‏های جمهوری اسلامی به‏سر می‏برند، هزینه‏ای نیست که مردم پرداخته‏اند؟ مگر اقلیت‏های قومی و مذهبی که زیر فشار قرار دارند و از حقوق‏شان محروم هستند، هزینه نمی‏پردازند؟!

مسئله همین است: کسانی که در حال مبارزه‏ی سیاسی، ملی و یا قومی بوده‏اند و هستند، از جان خودشان هم این هزینه را معمولاً می‏پردازند، اما در سطح ملی، آیا مردم با تحریم‏هایی موافقت خواهند کرد که زندگی روزمره‏ی آنها را سخت‏تر از آن‏چه هست می‌کند؟ آیا چنین آمادگی‏ای در جامعه وجود دارد؟ و اساساً آیا آن شعاری که این روزها تکرار می‏شود، یعنی جامعه‏ی مدنی، دمکراسی و آزادی با حرکتی که نتیجه‏ی قیام گرسنگان و پابرهنگان باشد، ایجاد می‏شود؟

در پاسخ به سئوال شما به دو نکته اشاره می‏کنم: برای این‏که فشار بر جمهوری اسلامی وارد شود، شکی نیست که اگر همین روند و وضعیت کنونی ادامه پیدا کند، هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد. مردم توقع دارند که کارمندان، کارگران و به‏خصوص کارگران شرکت نفت دست به اعتصاب بزنند و دست از کار بشویند که جمهوری اسلامی درآمد مالی نداشته باشد و وادار شود خواست‏های مردم را بپذیرد.

دلیل این‏که جمهوری اسلامی ایران خواست‏های به‏حق مردم را نمی‏پذیرد، این است که جمهوری اسلامی از نظر اقتصادی مستقل است. درآمدش از طریق نفت تأمین می‏شود و نه از طریق مالیات مردم. به همین دلیل، در نهایت اگر قرار است اتفاقی به سود آزادی و دمکراسی در ایران رخ بدهد، باید مردم این فشارهای اقتصادی را تحمل کنند. مگر راه دیگری وجود دارد؟

نکته‏ی دوم این است که در حال حاضر جمهوری اسلامی بخشی از گروه‏های فرودست جامعه را با پرداخت مستقیم رشوه قانع می‏کند که در سرکوب‏ها و در نمایش‏هایی که در خیابان‏ها برپا می‏کند، شرکت کنند.

فکر نمی‏کنید در نتیجه‏ی همین اقدامات، باور آنها را هم به‏دست آورده است؟ یعنی امروز در جامعه گروهی از مردم به این حکومت اعتقاد دارند؟ و گروهی هم در مقابل آن قرار دارند؟

من هم همین را دارم می‏گویم. این سیاست در میان مردم شکاف ایجاد کرده است. به طبقات پایین جامعه که برای تأمین نیازمندی‏های‏شان محتاجند تا از جایی پولی به دست‏شان برسد، به‌طور مستقیم این پول را پرداخت می‏کنند و در ازای آن می‏خواهند از آنها علیه طبقات دیگر، علیه جامعه و علیه مجموعه‏ی خواست‏هایی که سی‌سال است جامعه‏ منتظرش بوده، استفاده و یا سو‌ءاستفاده کنند.

بنابراین درآمد اقتصادی جمهوری اسلامی، برای کل جامعه هزینه نمی‏شود. برای بخشی که در خدمت جمهوری اسلامی است و جمهوری اسلامی دارد از آن‏ها سو‌ءاستفاده می‏کند، خرج می‏شود.

به‏طور مثال، در حال حاضر آقای احمدی‏نژاد گفته است که حاضر است به هر نوزادی یک میلیون تومان پول بدهد و تا ۱۸ سالگی هم به او برای تامین زندگی‏اش پول می‏دهد. طبقه‏ی متوسط و بالای جامعه که دنبال فرزند بیش‌تر نیستند. وقتی جمهوری اسلامی این پول را می‏دهد، می‏خواهد این بچه‏ها را زیر نفوذ سیاسی و ایدئولوژیک خودش تربیت کند و آنها را در آینده به سرباز خود تبدیل کند.

این پروژه‏های مخرب در ایران، از طریق درآمد نفت دارد انجام می‏گیرد. باید این پروژه‏های مخرب به صورتی قطع شود. مردم زورشان به حاکمیتی که با اسلحه سراغ مردم می‏رود و شبانه به خانه‏ی مردم حمله می‏کند، نمی‏رسد.

مبارزه‏ی مدنی همین است. بخشی از مبارزه‏ی مدنی مبارزه‏ی اقتصادی است. در جوامع دمکراتیک مردم مالیات می‏پردازند، اما در جامعه‏ای مانند ایران که جمهوری اسلامی به‌طور مستقیما پول نفت را در اختیار دارد و به مردم نیاز ندارد، درواقع از مردم سوءاستفاده می‏کند.

به همین دلیل است که می‏گویم تحریم اقتصادی در نهایت به نفع مردم تمام خواهد شد. مضافاً این‏که تحریم اقتصادی مانع از حمله‏ی نظامی می‏شود.

چگونه می‏شود این را اثبات کرد؟ عراق سال‏ها مورد تحریم اقتصادی بود و بعد هم به او حمله‏ی نظامی شد؟

عراق در نهایت حاضر به عقب‏نشینی نشد. می‏دانید که بدتر از جمهوری اسلامی، رژیم عراق و صدام حسین بود.

بله؛ اما آنچه امریکا در عراق جست‏وجو می‏کرد، در واقع وجود نداشت.

الان هم جمهوری اسلامی معتقد است که چنین پروژه‏ای در دستور کار ندارد؛ بسیار خوب. همان‏طور که آقای موسوی اعلام کرده است، رفراندوم بگذارند و ببینند مردم چه می‏خواهند. من به‏طور قطع مطمئن هستم که اکثریت مردم ایران نمی‏خواهند جمهوری اسلامی ایران با غرب سرشاخ بشود تا شرایط حمله‏ی نظامی به ایران فراهم شود.

من فکر نمی‏کنم که ایرانی و ایران‏دوست حاضر باشد به ‏خاطر پروژه‏ای که پنجاه سال ادامه پیدا کرده، برای آن هزینه شده، به سرانجام نرسیده است و معلوم نیست چه زمانی به سرانجام برسد و تازه اگر به سرانجام برسد، نفع اقتصادی برای ایران نخواهد داشت، ایران را به خطر بیاندازد تا حمله‏ی نظامی بشود و ایران را تبدیل به عراق و افغانستان کنند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)