خانه > گوی سیاست > ايران و آمريکا > تحریم اقتصادی در نهایت به سود مردم است | |||
تحریم اقتصادی در نهایت به سود مردم استمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدکتر کاظم علمداری، استاد جامعهشناسی در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در امریکا و نویسنده و تحلیلگر سیاسی است.
با او دربارهی وجوه مختلف بحران رابطهی ایران و امریکا یا ایران با جهان غرب، و همچنین پروندهی هستهای ایران که مسئلهی تحریمهای اقتصادی را نیز در بر میگیرد گفتوگویی کردهام.
این نویسنده و جامعهشناس، دربارهی پروندهی هستهای ایران، ادعای حقانیت این کشور در این مسئله و برخوردی که امریکا و جهان غرب با آن دارد میگوید: درست است که دستیابی به انرژی اتمی حق ایران است، ولی در شرایط کنونی، دنیا به رفتار ایران مشکوک است و به درستی هم مشکوک است. از روز اول جمهوری اسلامی درصدد آن بوده که انقلابش را به کشورهای مجاور صادر کند. به همین دلیل برای اولینبار در تاریخ دست به حرکتی زد که دنیا را علیه خودش تحریک کرد؛ منظورم گروگانگیری است. مدت سیسال است که مدام علیه امریکا شعار میدهد، پرچم امریکا را آتش میزند و تمام این فضاسازیای کرده که باعث شده غرب هم مسئله را سیاسی نگاه کند. همسایههای ایران، کشورهای دیگر، دنبال همین پروژه هستند و غرب هیچ کاری با آنها ندارد و اصلاً نگاهشان هم نمیکند. اینکه چرا در مورد ایران با حساسیت برخورد میکند، به دلیل رفتاری است که جمهوری اسلامی تا به امروز داشته است. هیچ رهبر سیاسیای در دنیا نمیآید به طور علنی، عریان و آشکار اعلام کند و بخواهد کشوری را نابود کند؛ بخواهد مردم کشوری را از سرزمینی مهاجرت بدهد و بگوید که یهودیها و اسراییلیها بروند در آلاسکا زندگی کنند. این حرفها باعث شده که تنش جهانی علیه جمهوری اسلامی بالا بگیرد. در حال حاضر چه راهی پیش پای ایران هست؟ وقتی وضعیت به اینجا رسیده، ایرانیها باید حساب کنند که بهترین گزینه برای حل مشکل چیست. بهترین گزینه برای حل این مشکل آن نیست که کارشان را ادامه بدهند تا به جنگ برسد. بهتر این است که کوتاه بیاید و آن را واگذار به مردم و آینده بکند و به جای اینکه پروژهی اتمی را دنبال کند، از غرب امتیازاتی بگیرد. از جمله برای ساختن پالایشگاه، استخراج نفت و برای اینکه غرب تحریم نکند و بتواند گازش را به کشورهای هند، پاکستان، ترکیه و کشورهای دیگر صادر کند، امتیاز بگیرد. این پروژهها بیشتر به نفع ایران است. لجبازی ایران، به ضرر جمهوری اسلامی و به ضرر مردم ایران است. بههرحال ما نشانههایی نمیبینیم که ایران بهدنبال چنین سیاستی باشد. به نظر میآید هرچه هست، پافشاری بر همان سیاستهای تاکنون اعلام شده است. در این شرایط، شما آیندهی نزدیک را چگونه میبینید؟ آیا بحران عمیقتر میشود و امکان حملهی نظامی به ایران بهوجود میآید؟ نکته این است که وقتی اوضاع به این حد رسیده، اسراییل که در کشورهای غربی نفوذ بسیار بالایی دارد و زورگویی هم میکند، این گزینه را در سطح جهانی، جلوی روی همه گذاشته است. در سازمان ملل هم همینطور. بهنظر من، تحریم چهارم علیه ایران، نتیجهی فشار و یا گزینهای است که اسراییل در برابر کشورهای دیگر قرار داده است؛ و آن این است که اگر تحریم اقتصادی علیه جمهوری اسلامی کار کرد و وادارش کرد که دست از این پروژه بردارد، حملهی نظامی منتفی میشود، ولی اگر جمهوری اسلامی حتی با تحریم اقتصادیای که تمام جهان به او فشار میآورد، حاضر به عقبنشینی نشد، شانس حملهی نظامی به ایران بسیار بالا میرود. با کمال تأسف، علیرغم خواست مردم ایران، علیرغم خواست اروپا و حتی کاخ سفید و قطعاً روسیه و چین، عدم عقبنشینی جمهوری اسلامی به این معناست که اسراییل مجاز باشد به ایران حمله کند؛ از طرف غرب هم اجازه داشته باشد که حمله کند. چرا که اروپا و امریکا و بهطور قطع، چین و روسیه موافق حملهی نظامی اسراییل به ایران نیستند. گذشته از اینکه تحریمهای اقتصادی بر دولت ایران مؤثر واقع شود یا نه، در تأثیر این تحریمها بر مردم ایران و زندگی روزمرهی آنها نیز اختلاف نظر وجود دارد. ارزیابی شما چیست؟ بله؛ به اینجا میرسیم که تحریم میتواند به مردم ایران ضرر بزند، به اقتصاد ایران ضربه بزند و مسائلی از این قبیل رخ بدهد، اما بهنظر من، مردم ایران به دلیل مشکلاتی که با جمهوری اسلامی پیدا کردهاند، سرکوبهایی که شده، تقلبهایی که در انتخابات انجام دادهاند و زورگوییهایی که میکنند، با تحریم زیاد مخالف نیستند. ولی از سوی دیگر، با وجود تمام اتفاقاتی که تاکنون رخ داده و در مقابل تمام اجحافهایی که علیه مردم صورت گرفته، شاهد بودهایم که مردم در پی سرنگونی حکومت برنیامدهاند. شاید برای آنکه هزینهی آن را در زندگی روزمرهی خودشان بیش از این نپردازند. حال چگونه ممکن است از تحریمهایی حمایت کنند که روی زندگی روزمرهشان، مواد غذایی برای خانواده، دارو و نیازهای اولیهشان احتمالاً تاثیر میگذارد؟ تحریم شامل دارو، غذا و نیازمندیهای اولیهی مردم نمیشود. تحریم چهارم که قویترین و شدیدترین تحریم بوده است، عمدتاً نیروهای امنیتی، نظامی و بانکها را مورد تهاجم قرار داده و از هیچ کشوری نخواسته است که نیازمندیهای اولیهی مردم را به ایران نفرستند. بنابراین اینطور نیست که تحریم روی نیازمندیهای مردم اثر بگذارد. اما اگر تحریمها عرصهی انرژی و مواد سوختی، بهخصوص واردات بنزین را شامل بشود، گرانی و کمیابی را در همهی زمینهها پیش میآورد و روی دسترسی مردم، بهویژه مردمی که تنگدستتر هستند به همهی کالاها، اثر میگذارد. طبیعتاً مبارزه روی مردم فشار اقتصادی و سیاسی میآورد. بنابراین در اینکه تحریم بهطور همزمان به جمهوری اسلامی و مردم ایران فشار اقتصادی میآورد شکی نیست. ولی من فکر نمیکنم مردم توقع داشته باشند بدون تحمل فشار، به نیازمندیهایشان، از جمله آزادی و دمکراسی دسترسی پیدا کنند. مگر در یک سال گذشته، مردم از نظر اقتصادی و سیاسی هزینه نپرداختند؟ مگر اعدام نزدیک به دههزار نفر در طول سالهای گذشته تا امروز و هزاران زندانی سیاسیای که هنوز در زندانهای جمهوری اسلامی بهسر میبرند، هزینهای نیست که مردم پرداختهاند؟ مگر اقلیتهای قومی و مذهبی که زیر فشار قرار دارند و از حقوقشان محروم هستند، هزینه نمیپردازند؟! مسئله همین است: کسانی که در حال مبارزهی سیاسی، ملی و یا قومی بودهاند و هستند، از جان خودشان هم این هزینه را معمولاً میپردازند، اما در سطح ملی، آیا مردم با تحریمهایی موافقت خواهند کرد که زندگی روزمرهی آنها را سختتر از آنچه هست میکند؟ آیا چنین آمادگیای در جامعه وجود دارد؟ و اساساً آیا آن شعاری که این روزها تکرار میشود، یعنی جامعهی مدنی، دمکراسی و آزادی با حرکتی که نتیجهی قیام گرسنگان و پابرهنگان باشد، ایجاد میشود؟ در پاسخ به سئوال شما به دو نکته اشاره میکنم: برای اینکه فشار بر جمهوری اسلامی وارد شود، شکی نیست که اگر همین روند و وضعیت کنونی ادامه پیدا کند، هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد. مردم توقع دارند که کارمندان، کارگران و بهخصوص کارگران شرکت نفت دست به اعتصاب بزنند و دست از کار بشویند که جمهوری اسلامی درآمد مالی نداشته باشد و وادار شود خواستهای مردم را بپذیرد. دلیل اینکه جمهوری اسلامی ایران خواستهای بهحق مردم را نمیپذیرد، این است که جمهوری اسلامی از نظر اقتصادی مستقل است. درآمدش از طریق نفت تأمین میشود و نه از طریق مالیات مردم. به همین دلیل، در نهایت اگر قرار است اتفاقی به سود آزادی و دمکراسی در ایران رخ بدهد، باید مردم این فشارهای اقتصادی را تحمل کنند. مگر راه دیگری وجود دارد؟ نکتهی دوم این است که در حال حاضر جمهوری اسلامی بخشی از گروههای فرودست جامعه را با پرداخت مستقیم رشوه قانع میکند که در سرکوبها و در نمایشهایی که در خیابانها برپا میکند، شرکت کنند. فکر نمیکنید در نتیجهی همین اقدامات، باور آنها را هم بهدست آورده است؟ یعنی امروز در جامعه گروهی از مردم به این حکومت اعتقاد دارند؟ و گروهی هم در مقابل آن قرار دارند؟ من هم همین را دارم میگویم. این سیاست در میان مردم شکاف ایجاد کرده است. به طبقات پایین جامعه که برای تأمین نیازمندیهایشان محتاجند تا از جایی پولی به دستشان برسد، بهطور مستقیم این پول را پرداخت میکنند و در ازای آن میخواهند از آنها علیه طبقات دیگر، علیه جامعه و علیه مجموعهی خواستهایی که سیسال است جامعه منتظرش بوده، استفاده و یا سوءاستفاده کنند. بنابراین درآمد اقتصادی جمهوری اسلامی، برای کل جامعه هزینه نمیشود. برای بخشی که در خدمت جمهوری اسلامی است و جمهوری اسلامی دارد از آنها سوءاستفاده میکند، خرج میشود. بهطور مثال، در حال حاضر آقای احمدینژاد گفته است که حاضر است به هر نوزادی یک میلیون تومان پول بدهد و تا ۱۸ سالگی هم به او برای تامین زندگیاش پول میدهد. طبقهی متوسط و بالای جامعه که دنبال فرزند بیشتر نیستند. وقتی جمهوری اسلامی این پول را میدهد، میخواهد این بچهها را زیر نفوذ سیاسی و ایدئولوژیک خودش تربیت کند و آنها را در آینده به سرباز خود تبدیل کند. این پروژههای مخرب در ایران، از طریق درآمد نفت دارد انجام میگیرد. باید این پروژههای مخرب به صورتی قطع شود. مردم زورشان به حاکمیتی که با اسلحه سراغ مردم میرود و شبانه به خانهی مردم حمله میکند، نمیرسد. مبارزهی مدنی همین است. بخشی از مبارزهی مدنی مبارزهی اقتصادی است. در جوامع دمکراتیک مردم مالیات میپردازند، اما در جامعهای مانند ایران که جمهوری اسلامی بهطور مستقیما پول نفت را در اختیار دارد و به مردم نیاز ندارد، درواقع از مردم سوءاستفاده میکند. به همین دلیل است که میگویم تحریم اقتصادی در نهایت به نفع مردم تمام خواهد شد. مضافاً اینکه تحریم اقتصادی مانع از حملهی نظامی میشود. چگونه میشود این را اثبات کرد؟ عراق سالها مورد تحریم اقتصادی بود و بعد هم به او حملهی نظامی شد؟ عراق در نهایت حاضر به عقبنشینی نشد. میدانید که بدتر از جمهوری اسلامی، رژیم عراق و صدام حسین بود. بله؛ اما آنچه امریکا در عراق جستوجو میکرد، در واقع وجود نداشت. الان هم جمهوری اسلامی معتقد است که چنین پروژهای در دستور کار ندارد؛ بسیار خوب. همانطور که آقای موسوی اعلام کرده است، رفراندوم بگذارند و ببینند مردم چه میخواهند. من بهطور قطع مطمئن هستم که اکثریت مردم ایران نمیخواهند جمهوری اسلامی ایران با غرب سرشاخ بشود تا شرایط حملهی نظامی به ایران فراهم شود. من فکر نمیکنم که ایرانی و ایراندوست حاضر باشد به خاطر پروژهای که پنجاه سال ادامه پیدا کرده، برای آن هزینه شده، به سرانجام نرسیده است و معلوم نیست چه زمانی به سرانجام برسد و تازه اگر به سرانجام برسد، نفع اقتصادی برای ایران نخواهد داشت، ایران را به خطر بیاندازد تا حملهی نظامی بشود و ایران را تبدیل به عراق و افغانستان کنند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|