تاریخ انتشار: ۹ خرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با دکتر منصور فرهنگ، نماینده پیشین ایران در سازمان ملل

رویکرد متفاوت اوباما و کنفرانس نیویورک

حسین علوی
alavi@radiozamaneh.com

بیانیه‌ی پایانی اجلاس یک ماهه بازنگری در پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (ان پی تی)، به تصویب تمام اعضای این پیمان رسید. مصوبات جدید در مقایسه با کنفرانس‌های قبلی، تفاوت‌هایی آشکار بویژه در زمینه عاری‌سازی خاورمیانه از سلاح هسته‌ای داشت.

Download it Here!

دکتر منصور فرهنگ، نماینده پیشین ایران در سازمان ملل می‌گوید رویکرد دولت اوباما در مقایسه با دولت‌های قبلی، فضای مثبتی را در این کنفرانس بوجود آورده بود.

کنفرانسی که روز جمعه خاتمه یافت، یعنی کنفرانسی که هر پنج سال یک‌بار برای بازنگری پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای در سازمان ملل تشکیل می‌شود، نسبت به سه کنفرانس گذشته، موفقیت‌آمیز بود. هرچند که این موفقیت می‌تواند هنوز به نسبت کوچک باشد، ولی قابل توجه است. علت اصلی‌ هم این بود که در دو کنفرانس گذشته، دولت بوش یک پایه‌ی اصلی پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای را که مربوط به حرکت در جهت خلع سلاح کشورهای دارای تسلیحات هسته‌ای بود، اصلاً جدی نمی‌گرفت. تمام تأکیدش را روی پایه‌ی مربوط به جلوگیری از گسترش تسلیحات هسته‌ای می‌گذاشت.

دولت اوباما با تشکیل کنفرانسی که دوماه قبل در واشنگتن برگزار شد و قراردادی را که با روسیه در رابطه با تقلیل تسلیحات هسته‌ای بین دو کشور بست، موضع آمریکا را تغییر داد. این تغییر موضع، جو به‌نسبت مثبتی در یک‌ماه گذشته در این کنفرانس ایجاد کرد. نتیجه‌ی آن هم به‌نسبت امیدوارکننده و موفقیت‌آمیز بود.

یکی از موضوعات بحث‌انگیز این کنفرانس، عاری‌سازی خاورمیانه از سلاح‌های هسته‌ای بود که کشورهای عرب و غیر متعهد روی آن پافشاری می‌کردند. آمریکا تا ساعات پایانی کنفرانس در برابر این خواست، به‌دلیل فشارهای اسراییل، مقاومت می‌کرد. ولی از آن‌جا که تصمیم‌های این کنفرانس باید بر مبنای اجماع باشد، یعنی تمامی ۱۸۹ کشور امضاکننده‌ی این پیمان که در نیویورک حاضر بودند باید به آن رأی می دادند، سرانجام آمریکا تمکین کرد.

در بیانیه‌ی پایانی قرار بر این شد که در سال ۲۰۱۲ کنفرانسی در خاورمیانه تحت رهبری سازمان ملل متحد تشکیل شود که تمام کشورهای خاورمیانه ازجمله اسراییل در آن شرکت کنند که اگر اسراییل بخواهد در این کنفرانس شرکت کند، یعنی به طور تلویحی عضویت پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای را پذیرفته و تمامی تأسیسات هسته‌ای خودش را باید تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار دهد. البته بسیار بعید است که اسراییل تن به این نوع شرکت در کنفرانس بدهد. مگر این که در طی یک‌سال و نیم آینده، تحول بسیار مثبتی در رابطه با روند صلح ایجاد شود.


دکتر منصور فرهنگ، نماینده پیشین ایران در سازمان ملل و استاد روابط بین‌الملل

می‌شود گفت که این اجلاس به‌نوعی به پیشنهادهای ایران هم توجه کرده است. ولی مسئله‌ی تازه این است که تنش بر سر توافق هسته‌ای در تهران، به‌ویژه تنش بین ترکیه و برزیل با آمریکا، بالا گرفته است. ترکیه و برزیل، انتقادات شدیدی را متوجه نادیده گرفتن این توافق توسط آمریکا و دیگر کشورهای گروه پنج بعلاوه یک کرده‌اند. مواضع کشورهای داخل در این تنش‌های جدید، تا چه حد به اصل مناقشه‌ی هسته‌ای ایران مربوط می‌شود؟

به‌طور مستقیم ارتباطی ندارد، ولی تردیدی نیست که در دنیای سیاست و واقعیت این ارتباط وجود دارد. اگرچه در بیانیه‌ی ۲۸ صفحه‌ای نهایی، نامی از این موضوع برده نشده است. واقعیت امر این است که نامه‌ی ایران به آژانس بین‌المللی، از نوع مکاتباتی است که بین ایران و آژانس در گذشته هم بوده است. این نامه یک محتوای فنی و اطلاعاتی و یک بار سیاسی و تلویحی یا ضمنی دارد. از دیدگاه کارشناسان و سیاستگذاران آمریکا، در توافق‌نامه‌ی ایران و ترکیه و برزیل، که باید گفت بیانیه‌ای سیاسی بوده، دو موضوع مسکوت گذاشته شده است.

به این دو موضوع در نامه‌ی آقای صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران به آژانس بین‌المللی نیز هیچ اشاره‌ای نشده است. اول این که، در ماه اکتبر سال گذشته که موضوع تعویض اروانیوم مطرح شد، طرفین مجادله پذیرفته بودند که ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای کم، حدود ۷۰ درصد از کل اورانیوم غنی‌شده در ایران است. امروز چنین توافقی وجود ندارد. آمریکا و اروپا و آژانس بین‌المللی مدعی‌اند که در طی شش‌ماه گذشته، مقدار اورانیوم غنی‌شده‌ی ایران افزایش قابل توجه‌ای یافته، و لذا ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای کم، ۷۰ درصد کل اورانیوم غنی‌شده‌ی ایران نیست.

دوم این که در ماه اکتبر، در پیشنهاد آژانس و گروه ۵+۱ این انتظار بود که با تعویض اورانیوم با غنای کم، ایران در ادامه‌ی غنی‌سازی، محدودیت‌های کمی و کیفی آژانس را می‌پذیرد و پروتکل الحاقی، یعنی بازرسی بدون قید و شرط از تأسیسات هسته‌ای خودش را قبول می‌کند و آن را به اجرا می‌گذارد. در حالی که در این نامه و در عهدنامه‌ی ترکیه و برزیل و ایران، هیچ اشاره‌ای به این دو موضوع نشده است. بنابراین بدون توجه به این دو موضوع و کسب توافق آن‌ها با گروه وین و گروه ۵+۱ بسیار بعید است که شورای امنیت یا آمریکا، یا اروپا و یا آژانس به این توافق بین‌ ایران و ترکیه و برزیل اهمیت زیادی قائل شوند.

واقعیت این است که طرف مجادله‌ی ایران، ترکیه و برزیل نیستند. اورانیومی هم که باید تا ۲۰ درصد غنی شود، در ترکیه و برزیل غنی نمی‌شود. طرف ایران آمریکا، اروپا، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و گروه ۵+۱ است. فقط در گفت‌وشنود، مصلحت‌اندیشی و مذاکره با این گروه‌ها است که ایران می‌تواند راه‌حل مسالمت‌جویانه‌ای برای این مسئله پیدا کند، و نه توافق با دو کشوری که در پی منافع اقتصادی و امنیتی و سیاسی خودشان هستند.

بدین‌ترتیب اگر توافق تهران هیچ نقش بازدارنده‌ای برای تصویب تحریم‌های جدید علیه ایران نداشته باشد، این تحریم‌ها در مجموع، تا چه حد خواهند توانست ایران را تحت فشار قرار دهند؟

این تحریم‌ها اقتصاد ایران را مورد فشار و تهدید قرار می‌دهد. تردیدی نیست که این تهدیدها در طی سی‌سال گذشته، از زمان گروگان‌گیری تاکنون، برای اقتصاد ایران فاجعه‌بار بوده است. ولی فاجعه‌بار بودن برای جامعه‌ی‌ ایران، الزاماً رژیم ایران را تهدید نمی‌کند و به تمکین وانمی‌دارد. در تمام این مذاکرات و در سه قطعنامه‌ای که شورای امنیت راجع به ایران گذرانده است، همه‌ی کشورها در چهارچوب منافع ملی‌شان، یعنی منافع تجاری و سیاسی خودشان رأی می‌دهند.

امروز هم به‌دلیل تغییرات و تحولات مهمی که در دنیا شده است، کشورهایی مثل برزیل، ترکیه و چین، فقط بر مبنای منافع تجاری و امنیتی خودشان تصمیم می‌گیرند. در چهارچوب کلی روابط تجاری، برای این کشورها، از یک‌طرف هم بازار ایران مهم است، و هم از طرف دیگر همه‌ی آن‌ها با آمریکا روابط بسیار مهم تجاری و دیپلماتیک دارند. در نتیجه هرگز نمی‌خواهند منافع‌شان در رابطه با ایران، فدای آن دیگری شود.

بنابراین برنامه‌ی آن‌ها این است که بین منافع خودشان با آمریکا و منافع خودشان با ایران، توازنی ایجاد کنند. هر نوع رأیی که می‌دهند، در واقع حد وسط یا توازنی بین این دو منافع است. چین از یک‌طرف به این قطع‌نامه‌ها رأی می‌دهد و خواست آمریکا را برآورده می‌کند تا پرونده‌ی هسته‌ای ایران در دستور کار شورای امنیت باقی بماند، ولی از طرف دیگر به آن نوع تحریم‌هایی که بخواهد به تجارت رو به افزایش خودش با ایران لطمه بزند، هرگز رأی نمی‌دهد. ترکیه و برزیل و روسیه هم دقیقاً در همین نوع از رابطه قرار دارند.

بدین‌ترتیب این‌طور که شما مطرح کردید، بالاترین خواست کشورهای ۵+۱، باقی‌ ماندن پرونده‌ی ایران در شورای امنیت است و این برای آنها اهمیت سیاسی و استراتژیک دارد. در این زمینه نقش و سهم سیاست ایران چه خواهد بود؟ یعنی سیاست‌های دولت ایران در ارتباط با منافع ملی چه گونه قابل توضیح است؟

سئوال اساسی واقعاً همین است. توجه داشته باشیم که این قطعنامه‌های شورای امنیت و تحریم ایران، هر چقدر هم که ضعیف باشد، حد وسطی بین جنگ و بی‌تفاوتی است. از نظر تاریخی و تجربیات بین‌المللی، هرچقدر که پرونده‌ای در دستور کار شورای امنیت باقی بماند و آن کشور به‌عنوان خطری برای صلح و امنیت دنیا یا منطقه در نظر گرفته شود‌، خطر جنگ و خطر استفاده از وسایل خشونت‌آمیز زیادتر می‌شود. در این‌جا باید دید آیا ادامه‌ی این تقابل، رفاه و امنیت و حیثیت ایران را چگونه برآورده می‌کند؟

در این رابطه است که به‌نظر من ایران بازنده‌ی ادامه‌ی این تقابل است. برای این که هیچ دلیل یا مدرکی ما نمی‌بینیم که این تقابل از هیچ جهت بتواند به رفاه و امنیت و حیثیت جامعه‌ی ایران کمک کند. بنابراین اگر ایران بخواهد با بلندپروازی و شعار این تقابل را ادامه دهد، ممکن است که برای رژیم در چهارچوب برنامه‌های تبلیغاتی‌اش و برای بقایش دستاوردهای کوتاه‌مدتی داشته باشد، ولی برای جامعه‌ی ایران هیچ نوع نفعی ندارد و فقط می‌تواند ضرر باشد.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)