خانه > گوی سیاست > برنامه هستهای جمهوری اسلامی > اوباما در سیاست هستهای، ناگزیر از میانهروی است | |||
اوباما در سیاست هستهای، ناگزیر از میانهروی استحسین علویalavi@radiozamaneh.comروز پنجشنبه هشتم آوریل در شهر پراگ، پایتخت جمهوری چک، پیمان جدید کاهش تسلیحات اتمی بین آمریکا و روسیه به امضاء رسید.
این پیمان و نیز گزارشی که دو روز قبل از آن باراک اوباما، رییس جمهور آمریکا در باره استراتژی هستهای جدید آمریکا داد، دارای جوانب بحثانگیز بسیاری، از جمله دربارهی ایران بود. دکتر منصور فرهنگ، نماینده پیشین ایران در سازمان ملل و استاد روابط بینالملل میگوید که بیاعتباری حکومت جمهوری اسلامی در بین مردم ایران و جهان، به بسیج بینالمللی بیشتر علیه برنامه هستهای ایران انجامیده است. او در مورد اینکه سیاست هستهای آمریکا چه تفاوت واقعی با گذشته دارد میگوید: در ۶۵ ساله گذشته، یعنی از زمانی که آمریکا در اخرین روزهای جنگ جهانی در ناکازاکی و هیروشیما از بمب اتمی استفاده کرد، این سوال بین کشورهایی که دارای سلاح هستهای بودهاند مطرح بوده است که در چه شرایطی استفاده از بمب اتمی مشروع یا لازم است؟ برای پاسخ دادن به این سوال، کشورهایی که بمب اتمی بدست آورده اند یعنی روسیه، چین، فرانسه، بریتانیا، هند، پاکستان و اسراییل این موضع را گرفتهاند که در استفادهی تهاجمی یا عکسالعمل به حملهی نظامی متعارف، استفاده از سلاح هستهای را تقبیح کردهاند. یعنی همیشه میگویند ما اولین کشوری نخواهیم بود که از سلاح هستهای استفاده میکنیم. آمریکا در این 65 سال گذشته تنها کشوری بوده است که پاسخش به این سوال، یعنی کاربرد اولیه یا تهاجمی سلاح هستهای ابهامآمیز بوده است و به طور کلی از تقبیح بدون قید و شرط استفادهی اولیه یا تهاجمی امتناع کرده است.
آقای اوباما این سیاست را تا حدودی تغییر داده است. یعنی گفته است ما فقط در مقابل کشورهایی که قدرت هسته ای نیستند و تعهد خودشان را در مقابل عهدنامهی منع گسترش تسلیحات هستهای نقض نکردهاند و یا باز به طور مبهم در شرایطی که بمب میکروبی یا بیولوژیک علیه آمریکا مورد استفاده قرار بگیرد، استفاده نمیکینم، که البته باز هم باید در موردش تصمیم گرفت. این تا حدودی تغییر در سیاست پیشین آمریکا است ولی هنوز به مرحلهی کشورهای دیگری که دارای تسلیحات هستهای هستند نرسیده است. در صحبتهای آقای اوباما این تاکید بود که در صورت حمله با سلاحهای غیر هستهای، واکنش آمریکا هستهای نخواهد بود. ولی ایشان اصطلاحاتی به کار برده است و گفته است، اگر آمریکا با وضعیت فوقالعاده روبهرو شود و یا منافع ملی آمریکا مورد خطر قرار بگیرد، استفاده از این تسلیحات محتمل است. این اصطلاحات از نظر حقوقی چه معنی و مفهوم روشن و دقیقی دارد؟ اهمیت این اصطلاحات مربوط به سیاست داخلی و امکان عملی کردن این تصمیمات است. یعنی اگر آمریکا بخواهد عهدنامهای با روسیه ببندد و یا به طور کلی تعهداتی به جامعهی بینالمللی بدهد، برای اینکه این عهدنامهها از نظر حقوقی اعتبار داشته باشد، باید در سنای آمریکا با رای دو سوم آرا یعنی 67 رای از ۱۰۰ سناتور آمریکا، مورد تصویب قرار بگیرد. بدون اینکه سنای آمریکا عهدنامههای بینالمللی آمریکا را تایید کند، آن عهدنامهها قابل اجرا نیست. بنابراین موضعی که آقای اوباما در دورهی انتخاباتی گرفت، موضعی چپتر از حال حاضر بود. زیرا اکنون اوباما میخواهد عهدنامهای که با روسیه امضا میکند قابل تایید در سنای آمریکا باشد. یا اینکه دستراستیها و میانهروهای آمریکا به این بازنگری موضع هستهای که آقای اوباما روز سهشنبه به عنوان گزارش به کنگره ارائه داد، رای مثبت بدهند. یعنی این حد وسط را گرفته که برای جناحهای رقیب در سیاست خارجی آمریکا قابل قبول باشد. به هر حال آنچه که در این پیمان مورد تاکید است، کاهش چشمگیر تعداد کلاهکهای هستهای از طرف آمریکا و روسیه است. اما در عین حال عنوان شده است که آمریکا بودجهای را صرف بهسازی و نوسازی تسلیحات هستهای باقیماندهی خود خواهد کرد. اگر بخواهیم از نظر کاهش واقعی خطر به کارگیری سلاحهای هستهای یک ارزیابی کیفی بکنیم، این کاهش تا چه حدی است؟ به نظر من این کاهش فقط جنبهی سمبلیک دارد. یعنی در این ۶۵ سال گذشته هیچ زمانی نبوده است که استفاده از سلاح هستهای به عنوان یک گزینهی جدی مورد بررسی قرار گرفته باشد. ولی هژمونیطلبی و توفق نظامی آمریکا در دنیا بستگی به توانایی تسلیحات هستهای آمریکا دارد. اینها همیشه به عنوان قدرتهای بزرگ دنیا برای قبولاندن مواضع خودشان به دیگران همیشه این گزینه را باز می گذارند و برای اینکه باز ماندن این گزینه مورد قبول همهی گروهها در آمریکا باشد، نوعی تقلیل در کمیت تسلیحات هستهای آمریکا همیشه در برابر افزایش کیفیت این سلاحها قرار میگیرد که این تقلیل در کمیت به معنای ضعف و یا تمکین به فشارهای بینالمللی تعبیر نشود. اوباما نیز دقیقا همین کار را کرده است. دستراستیها و میانهروها را راضی میکند و میگوید ما میتوانیم کیفیت توانایی خودمان را بالا ببریم و در عین حال قراردادهای بینالمللی را امضا میکند. با روسیه و چین و .. کنار میآید تا بگوید ما کمیت سلاحهای هستهای را تقلیل میدهیم. این یک راه حل میانهای است که اوباما در عین علاقهمندی به حرکت در جهت خلع سلاح هستهای که شعار او در دوران انتخاباتی او بود در پیش گرفته است. ولی او میداند که در حال حاضر و یا آیندهی قابل پیشبینی، حرکت جدی به سوی از بین بردن و یا به طور کلی خلع سلاح هستهای امکان پذیر نیست. بنابراین حد وسطی را در نظر میگیرد که هم موقعیت آمریکا را در دنیا بهتر کند و هم به تلاش آمریکا برای جلوگیری از دستیابی به سلاح هستهای به وسیلهی کشورهای دیگر اعتبار بیشتری دهد. هدف از این بازنگری، هم سیاسی است و هم نظامی و دفاعی در رابطهی آمریکا و روسیه است.
آقای فرهنگ، نقطهی برجستهی دیگری که در سخنان آقای اوباما بود، اشاره به ایران و کرهی شمالی بود که در حقیقت این ممنوعیت استفاده از سلاحهای هستهای از سوی آمریکا، به دلیل عدم همکاری در حل مناقشهی هستهای و سرپیچی به ویژه ایران از شورای امنیت، شامل ایران و کرهی شمالی نمیشود. با توجه به اینکه قبلا در مورد ایران مسئله به این شکل مطرح بود که گزینهی نظامی از روی میز کنار نخواهد رفت، آیا سخنان تازه آقای اوباما این تهدید را نسبت به گذشته برای ایران بیشتر کرده است و اساسا مفهوم سیاسی آن چه میتواند باشد؟ به نظر من این بخش از گزارش بازنگری موضع هستهای آمریکا، مهمترین و نگرانکنندهترین بخش این گزارش بوده است. به این شکل که اقای اوباما میگوید، یکی از امکاناتی که آمریکا برای استفادهی تهاجمی از سلاح هستهای اعلام می کند، نسبت به کشورهایی است که تعهدات خودشان را به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای نقض کرده باشند. در حال حاضر فقط دو کشور هستند که بر مبنای گزارشات آژانس بینالمللی انرژی هستهای، مشمول این تعریف میشوند. یعنی ایران و کرهی شمالی. جالب اینجا است که عهدنامهی منع گسترش تسلیحات هستهای به امضا کنندگان این حق را میدهد که فقط با یک اخطار 90 روزه، عضویت خودشان را در این پیمان نقض بکنند. کرهی شمالی این کار را کرده است ولی ایران هنوز و حد اقل در مواضع رسمی خود به تعهد خودش در این پیمان اصرار میورزد و میگوید ما به هیچ وجه نیت استفادهی نظامی از تسلیحات هستهای را نداریم. ولی واقعیت امر این است که در شرایط کنونی، اوباما با مطرح کردن این نوع تقابل بین ایران و آمریکا، میخواهد آن را به تقابل ایران و جهان تبدیل کند. یعنی تقابل بین ایران و همهی کشورهایی که عهدنامهی منع گسترش تسلیحات هستهای را امضا کردهاند. این امر بسیار خطرناکی است و به نظر من اگر در آینده بین آمریکا و ایران یا ایران و آژانس بینالمللی و ۵+۱ توافقی پیش نیاید که بتوانند به راه حلی برسند که برای طرفین قابل تحمل و قابل قبول باشد، این خطر میتواند نتیجهای داشته باشد که از نظر من اگرچه امکانش محدود است ولی فاجعهی این خطر را به هیچ وجه نباید نادیده گرفت. پیش از این، مقامات آمریکا و همینطور کشورهای ۵+۱ ایران را متهم میکردند که به نظر میآید از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای، به نوعی عدول میکند و مسیری که طی می کند مشکوک است. ولی هم آقای اوباما و هم آقای رابرت گیتس وزیر دفاع، این بار تاکید کردند که اطمینان دارند ایران در مسیر دستیابی به سلاح هستهای و نقض پیمان منع گسترش است. آیا این اطمینانی که در صحبتهای آنان مطرح میشود، نتیجهی چه روند سیاسی مشخصی در هفتههای اخیر است؟ من فکر میکنم این بیانی که شما روی آن تاکید کردید و بسیار مهم بود، فقط میتواند نتیجهی اطلاعاتی باشد که دستگاههای امنیتی آمریکا به دست آوردهاند. یعنی از افرادی که به هر حال از ایران گزارشاتی دارند. چون بر مبنای اطلاعاتی که همگان به آن دسترسی داریم میتوانیم بگوییم که احتمالا ایران در جهت کسب توانایی برای ساختن سلاح هستهای پیشمیرود، اما این با پیشرفت عملی در جهت کسب توانایی فرق میکند. کشورهایی مثل آلمان، ژاپن، کرهی جنوبی یا برزیل، توانایی ساختن سلاح هستهای را دارند ولی تصمیم گرفتهاند هرگز اقدام به این کار نکنند زیرا با منافع امنیتی آنها سازگار نیست. اما همهی متخصصین و همهی آگاهان بر این باورند که ایران در جهت کسب توانایی پیش میرود، ولی آیا این توانایی به اقدام عملی نیز خواهد کشید یا نه، سوال مهمی است. اکنون صحبت های اوباما و وزیر دفاع آمریکا نشان میدهد که گویا اطلاعاتی دارند که نشان می دهد نیت ایران فراتر از کسب توانایی یعنی ساختن بمب است. دقیقا به دلیل ارائهی چنین بیانی به جامعهی جهانی و این که در کنار آن میگویند اگر چنین باشد، استفادهی سلاح هستهای علیه ایران مشروع و لازم است، این کار ایران، خاورمیانه و جهان را با خطری بسیار جدی مواجه میکند. آقای احمدینژاد در واکنشی تند به سخنان اوباما گفته است که ما امیدواریم این تهدیدات صحت نداشته باشد و در عین حال ایران میخواهد روز ۱۷ آوریل کنفرانسی بینالمللی در رابطه با خلع سلاح هستهای در تهران تشکیل دهد. فکر میکنید این اقدامات ایران میتواند گامی در جهت تفاهم باشد یا همچنان در جهت تقابل جویی است و فعلا چشمانداز راه حلی برای مناقشه هسته ای ایران وجود ندارد؟ این اقدامات ایران به هیچ وجه در جهت پیدا کردن راه حل مسالمتجویانه نیست. راه حل مسالمتجویانه فقط در مذاکرات محرمانه بین ایران و آمریکا و یا گروه ۵+۱ مطرح میشود. این نوع اقداماتی که بیشتر جنبهی تبلیغاتی در دنیا دارد به معنای ادامهی تقابل است. اگر ایران کشوری دارای یک حکومت با اعتبار بینالمللی بود، یعنی حکومتی بود که در درون جامعهی ایران از حمایت مردم برخوردار بود، این موضع ایران میتوانست موثر باشد. ولی دولتی که بیش از نیمی از مردم خودش را غیرخودی میداند. دولتی که ابتداییترین آزادیهای مدنی را به مردم نمیدهد. دولتی که در حریم خصوصی زندگی مردم دخالت مستمر میکند و هزار و یک دروغ و فریب به جامعهی بینالمللی و به جامعهی خودش ارائه میدهد، این حکومت از هیچ نوع اعتباری برخوردار نیست که در برابر آمریکا مقاومتی کند. خواستههای آمریکا یا گروه ۵+۱ به این دلیل در جامعهی جهانی موثر است که با کشوری طرف هستند که یکی از مستبدترین، ظالمترن و فاسدترین حکومتهای جهان را دارد. موفقیتشان از این جهت است. نه اینکه حرف حق از جهت حقوقی و سیاسی در دنیا میزنند. زیرا هندوستان و پاکستان و اسراییل، عهدنامهی منع گسترش تسلیحات هستهای را امضا نکردهاند و امروز دارای سلاح هستهای هستند و آمریکا نیز با همهی اینها رابطهی نزدیک و تنگاتنگ دارد. این حکومت ایران است که به دلیل ماهیت استبدادی و فاسدش در رابطه با جامعه و مردم ایران، آنقدر بی اعتبار است که میتواند جامعهی جهانی را علیه خودش بسیج کند. آمریکا و گروه 5 + 1 دقیقا از این ضعف ایران است که در این تقابل استفاده میکنند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|