تاریخ انتشار: ۱۳ فروردین ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با رضا تقی‌زاده، درباره‌ی تغییر مواضع چین بر سر برنامه‌های هسته‌ای ایران

چرا چین مواضع خود را در مورد ایران تغییر داد؟

حسین علوی
alavi@radiozamaneh.com

انتشار خبر موافقت تلویحی چین با تهیه طرح قطع‌نامه تنبیهی جدیدی در شورای امنیت علیه ایران، ظاهرا رویدادی تازه در مسیر دیپلماسی تکراری و خسته‌کننده مربوط به مناقشه هسته‌ای ایران طی یک‌سال اخیر است. اما دلیل تغییر مواضع چین در این زمینه چیست و تا چه حد می‌تواند در وارد شدن این مناقشه به مرحله‌ای تازه و برای حل آن از راه مسالمت‌آمیز موثر باشد؟ دکتر رضا تقی‌زاده تحلیل گر سیاسی می‌گوید این گامی است لازم برای تصویب قطعنامه‌ای که فقط تصویب آن برای گام‌های بعدی اهمیت دارد.

Download it Here!

این البته از نظر مخالفین برنامه‌ی اتمی جمهوری اسلامی یک قدم به جلو است. علی‌رغم این‌که انتظار چنین اتفاقی می‌رفت، ولی روی دادن این ماجرا و پیوستن تلویحی چین به بقیه‌ی کشورهای عضو شورای امنیت به خصوص ۴ عضو ثابت آن، به نوعی نشانه‌ی یک تحول تازه است. آمریکا و کشورهای اروپایی قصد دارند به منظور پیش‌گیری از جنگ و حاد‌تر شدن ماجرا به هر حال اقدامی علیه ایران و برنامه‌ی اتمی این کشور صورت دهند و تصویب قطع‌نامه‌ی تنبیهی، حداقل کاری است که در شرایط موجود قابل انجام است.


رضا تقی‌زاده کارشناس اقتصاد و تحلیل‌گر مسائل مربوط به مناقشه هسته‌ای ایران

چین تا به حال با ایستادگی در مقابل این فشارها، سعی در توقف روند این قطعنامه می‌کرد. اما با افزایش فشارهای سیاسی در جامعه‌ی جهانی و همین‌طور با در خطر قرار گرفتن رابطه‌ی دوستانه‌ی چین با شرکای سیاسی و اقتصادی بزرگ‌تر خود مثل آمریکا که بیش از ۲۵۰ میلیارد دلار حجم مبادلات سالانه‌ی آن‌ها است، در سیاست خود تجدید نظر کرده است. همین‌طور کشورهای اروپایی و شرکای تجاری چین در منطقه، از جمله امارات و عربستان سعودی، آن‌ها نیز به نوبه‌ی خودشان علیه چین، فشار‌هایی برای تجدید‌نظر برای سیاست اعلام شده مبنی بر حمایت از ایران وارد آوردند. مجموعه‌ی این فشارها حالا به نتیجه رسیده است. اگر چه چین هنوز رسما این تجدید نظر را اعلام نکرده، ولی تلویحا پذیرفته است که در کنار بقیه‌ی کشورهای شورای امنیت قرار بگیرد.

از طرف دیگر تلاش آقای سعید جلیلی دبیر شورای امنیت ملی در سفر به چین، قطعا این بوده است که یا چین در این روند شرکت نکند و یا اگر هم شرکت می‌کند بکوشد تا قطع‌نامه‌ای بسیار ملایم‌تر و رقیق‌تر از آن‌چه که مورد نظر اعضای غربی شورای امنیت است، تصویب شود. اهمیت سیاسی چنین قطع‌نامه‌ای در ارتباط با برنامه‌ی هسته‌ای ایران چیست؟

همان‌طور که شما اشاره کردید شاید ایران بیشتر نگران تاثیر سیاسی این قطع‌نامه، تا اثر فوری اقتصادی، تجاری آن باشد. همین که می‌بینیم، بر خلاف سال گذشته که شرایط برای تصویب قطع‌نامه‌ی دیگری علیه ایران در حال شکل‌گرفتن بود، ایران نماینده‌ی خودش را به روسیه فرستاد و این مذاکرات در مسکو صورت گرفت اما حالا با پیوستن روسیه به بقیه‌ی کشورهای عضو شورای امنیت و همراهی کردن روسیه با آمریکا و کشورهای اروپایی، ایران دیگر ضرورتی برای رفتن به مسکو نمی‌بیند و این سفر را به پکن انجام داد. سفر آقای جلیلی به پکن به معنای از دست دادن یک شریک سیاسی دیگر به نام روسیه است.

این مسئله را در نظر بگیریم که روسیه اعلام کرده فقط با تحریم‌های هوشمند موافق است. یعنی تحریم‌هایی که احتمالا برخی مقامات دولتی و همچنین سپاه پاسداران و شرکت های بیمه را شامل می شود. اما چین تا الان با تحریم‌های هوشمند هم موافق نبوده است. اگر نتیجه‌ی تمام این تلاش‌ها این باشد که نه تحریم‌های هوشمند، بلکه قطعنامه بسیار کم رمقی تصویب شود، آیا شورای امنیت می‌خواهد از آن برای اقدامات بعدی خود استفاده کند؟

تا حدود زیادی همین هدف مورد نظر است، یعنی زمینه سازی برای اقدامات بیشتر ولی همزمان، خریدن وقت برای ایجاد هماهنگی بیشتر در جامعه‌ی جهانی و اعمال فشار بیشتر علیه ایران که منظور آن پرهیز از توسل به جنگ برای حل این موضوع است. کشورهای اروپایی و آمریکا قصد دارند با همراه کردن چین و صدور یک قطع‌نامه‌ی تازه، علی‌رغم این‌که می‌دانند این قطع‌نامه اثر فوری نخواهد داشت، حداقل فشارهای قانونی علیه ایران را افزایش دهند و همزمان از بروز یک برخورد نظامی و مثلا اندیشه‌ی حمله‌ توسط اسراییل نیز پیش‌گیری کنند.


تقی‌زاده: «کشورهای اروپایی و آمریکا قصد دارند با همراه کردن چین و صدور یک قطع‌نامه‌ی تازه، حداقل فشارهای قانونی علیه ایران را افزایش دهند و همزمان از بروز یک برخورد نظامی و مثلا اندیشه‌ی حمله‌ توسط اسراییل نیز پیش‌گیری کنند.»

بنابراین نفس تصویب یک قطع‌نامه علیه ایران برای آمریکا، شورای امنیت و سازمان ملل مهم است و نه اثر گذاری آن. به همین دلیل هم به نظر می‌رسد که چین نیز قانع شده است و علیرغم این‌که ممکن است در جهت رقیق کردن این برنامه چانه زنی کند، اما در مورد تصویبش ایستادگی نمی کند و این قطع‌نامه را وتو نخواهد کرد. به همین دلیل است که در آخرین ساعت‌ها آقای جلیلی از طرف دولت ایران به پکن می‌رود تا تلاش کند اگر امکانش موجود باشد، چین را به ادامه‌ی تلاش‌های موجود و دفاع از مواضع ایران تشویق کند.

بنابراین سوال مشخص این است که استفاده‌ی بعدی از این قطع‌نامه برای شورای امنیت و گروه کشورهای ۵+۱ چه می‌تواند باشد، که اگر این قطع‌نامه تصویب نشود چنین بهره‌برداری غیر ممکن خواهد بود؟

البته به نظر نمی‌رسد این زمینه سازی برای شروع جنگ باشد. شبیه این شرایط در گذشته برای عراق پیش آمده بود و بعد به علت حادثه‌ی دیگری این زمینه‌سازی‌ها به جنگ منجر شد. ولی با توجه به موقعیت خاص ایران در منطقه، تقریبا همه‌ی کشورها سعی می‌کنند از برخورد نظامی برای حل این ماجرا پرهیز کنند. اما همزمان تحمل تبدیل ایران به یک قدرت نظامی هسته‌ای را نیز، نه در منطقه و نه در کشورهای فرا منطقه‌ای ندارند.

بنابراین شاید این زمینه سازی برای قدم دیگری است که می‌تواند در آن مرحله دولت را تحت فشاربیشتری بگذارد. به نظر نمی‌رسد تحریم‌هایی که الآن تصویب می‌شود مثلا محاصره‌ی بندری ایران و یا ممانعت از پرواز هواپیماهای ایران و تردد کشتی‌های تجاری و نفت‌کش ایران و صادرات نفت ایران باشد، ولی اگر این مرحله از اعمال فشارها بر ایران موثر واقع نشود و همزمان میانجی‌گری‌های سیاسی از جمله چین به نتیجه نرسد، می‌شود از این قطعنامه برای اعمال فشارهای قاطع‌تر استفاده کرد. یعنی مواردی که به ان‌ها اشاره کردم در قطع‌نامه‌های دیگر قرار می‌گیرد و بی‌تردید در مقابل آن نوع فشارها توان دولت ایران بسیار کم خواهد بود.

مسئله‌ی دیگری که این روزها مطرح است، اعلام شبکه‌ی ای‌بی‌سی آمریکا مبنی بر پناهنده شدن شهرام امیری کارشناس هسته‌ای ایران به آمریکا و همکاری او با سازمان مرکزی اطلاعات آمریکاست. مطرح کردن این موضوع پس از نزدیک به یک سال، چه هدف سیاسی خاصی در ارتباط با برنامه‌ی هسته ای ایران را دنبال می کند؟

می دانیم که آقای امیری ماه ژوئن سال گذشته طی سفری به عربستان سعودی برای مراسم حج ناپدید شد و حالا اعلام می‌شود که در امریکا است. البته جمهوری اسلامی در همان زمان مطلع شده بود که مفقود شدن او ممکن است به حضور او در آمریکا منجر شود. اما عکس‌العمل فوری ایران در آن شرایط به دلیل این‌که نمی‌دانست آقای شهرام امیری چه نوع اطلاعاتی را در اختیار دارد و چه اطلاعاتی را فاش کرده است، به قبول وجود سایت مخفی غنی‌سازی اورانیوم در روستای فردو در قم منجر شد. بعد نیز راضی شد بخش عمده‌ای از اورانیوم غنی شده با غلظت پایین ایران به میزان ۱۲۰۰ کیلوگرم، به بهانه‌ی معاوضه‌ی آن با سوخت اتمی به خارج منتقل شود، که البته بعد این معامله هم به هم خورد و ایران از انجام آن پشیمان شد. ولی ضربه اولی که با رفتن آقای امیری، به سازمان‌های اطلاعاتی و اتمی ایران وارد شده بود، عملا ایران را وادار به این همکاری کرد.

حالا انتشار این ماجرا و اعلام این‌که آقای امیری در آمریکا به سر می‌برد، تا حدود زیادی همین هدف‌های تبلیغاتی را نیز در نظر دارد. این‌که چرا بعد از ۹ ماه این قضیه حالا رسما اعلام می‌شود، باید توجه کرد که ایران در مراحلی قرار دارد که باید متحمل پذیرفتن نتایج یک تحریم تازه از طرف شورای امنیت بشود.

علنی کردن رسمی این مسئله، در حال حاضر چه فشار مشخصی می‌تواند در جامعه‌ی بین‌المللی علیه ایران ایجاد کند؟

اطلاعاتی که این اشخاص، نظیز آقای شهرام امیری و قبل از ان آقای عسکری که یکی از سرداران سپاه پاسداران بود، در اختیار دنیای خارج قرار داده و می‌دهند، به عنوان مستندهای فعالیت‌های اتمی ایران مورد استفاده قرار می گیرد. آن چیزی که آقای امیری در اختیار سازمان‌های اطلاعاتی غرب قرار داده است، منابعی است که افکار را در این کشورها به سمت هدف‌های برنامه‌ی اتمی ایران هدایت می‌کند، چیزی که انکارش برای ایران سخت خواهد بود.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)