خانه > گوی سیاست > ايران و آمريکا > استراتژی جدید هستهای آمریکا و معضل ایران | |||
استراتژی جدید هستهای آمریکا و معضل ایرانایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comروز سهشنبه ایالات متحده آمریکا استراتژی جدید هستهای خودش را اعلام میکند.
به این مناسبت باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا، دوشنبه شب در مصاحبه با روزنامهی نیویورکتایمز اعلام کرده است که آمریکا متعهد میشود در صورت حملهی بیولوژیک از سوی کشورهایی که سلاح هستهای ندارند، از سلاح هستهای استفاده نکند. اما امنیت کرهی شمالی و ایران را تضمین نمیکند. اوباما تاکید کرد استراتژی جدید هستهای این کشور، کاهش حجم سلاحهای هستهای و نقش آنها در استراتژی امنیت ملی را در نظر دارد. این استراتژی شامل فهرست کوتاهی از مواردی است که آمریکا بر اساس آنها میتواند به سلاح هستهای متوسل شود. اوباما گفت کشورهایی مانند ایران و کرهی شمالی که با نقض قوانین و تعهدات بینالمللی برنامهی هستهای خود را توسعه میدهند، نمیتوانند خود را در امنیت احساس کنند. اوباما افزود اوضاع کنونی در ایران به گونهای است که آنها میتوانند به سلاح هستهای دستیابند. برای بررسی بیشتر گفتههای باراک اوباما با آقای دکتر مهران براتی، پژوهشگر دانشگاه برلین و تحلیلگر سیاسی گفتوگو کردم:
آقای دکتر براتی در معرفی استراتژی جدید آمریکا، کرهی شمالی و ایران جای ویژهای دارند، ارزیابی شما چیست؟ موضوعی که پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی در خود مستتر داشت، این بود که کشورهایی که انحصار سلاحهای اتمی را دارند نیز به تدریج سلاحهای اتمی خود را به سوی صفر ببرند و استراتژی امنیتی دیگر بر سلاحهای اتمی پایهگذاری نشود. آنچه از سوی روسیه و آمریکا انجام میگیرد، تقریبا نصف کردن تعداد کلاهکهای اتمی است ولی آمریکا در این استراتژی جدید هیچگونه صحبتی از این که خیال دارد به کلی سلاحهای اتمی را از روی زمین بردارد، نمیکند، بلکه برعکس حق استفادهی اول از سلاح اتمی را در سیاست دفاعی خودشان محفوظ میدانند. این مسئله وضع جدید را به وجود میآورد. وضع جدید از این نظر که آمریکا حدس میزند قادر نخواهد بود، جلوی گسترش سلاحهای اتمی را در خاورمیانه بگیرد. همچنین به دلیل اینکه آگاهی نسبت به این مسئله به وجود آمده است، آمریکا در پی استراتژیهایی است که بتواند با این چالش روبهرو شود. از جمله همان چیزی که بعد از ۱۱ سپتامبر به عنوان حملهی پیشگیرانه در استراتژیها نوشته و مورد نظر قرار گرفته است. گفتههای آقای اوباما در مورد کرهی شمالی و ایران نیز بخشی از همان سیاست حملهی پیشگیرانه است. به این معنا که اگر ایران و کرهی شمالی به سلاح اتمی دست یابند و بخواهند از این سلاح در درگیریهای سیاسی در خاورمیانه استفاده کنند یا امکان استفاده از آن، بالقوه وجود داشته باشد، آن وقت ایشان برای ایران تضمین امنیتی نمیدهد. برعکس معنی آخر حرف ایشان این است که ما حاضریم در مورد ایران از سلاح اتمی استفاده کنیم. این برگشت به همان سیاستهای جنگ سردی است که میان شوروی و آمریکا وجود داشت. آنطور که به نظر میرسد حملهی بیولوژیک از سوی کشورهای دیگر به آمریکا کمی بعید به نظر میرسد، فکر میکنید آقای اوباما در این مورد به همسایگان متحد خودش در جنوب شرقی آسیا، مثل کرهی جنوبی، ژاپن و همسایگان ایران در خلیج فارس که متحد آمریکا هستند خواسته است نوعی تضمین امنیتی بدهد؟ البته اطلاع دارید که موشکهای قارهپیما نیز میتوانند کلاهکهای بیولوژیک و میکروبی با خودشان حمل کنند. مسئله فقط هم استفاده از سلاح نیست. امروز گروههای تروریستی امکان این را دارند که از طریق آلوده کردن آبهای آشامیدنی و آن چیزی که هم در ژاپن و هم در انگلیس پیش آمده، اقدام کنند. مسئلهی استفاده از گازهای سمی نیز بخشی از مبارزهی بیولوژیک هستند. مسئلهی اساسی مورد نظر آمریکا و ابعادی که آمریکا را وادار به صحبت از این نگرانی میکند که بگوید من اگر مورد حملهی بیولوژیک قرار بگیرم از سلاح اتمی استفاده نمیکنم، معنی بسیار گستردهتری دارد. به احتمال قوی این معنا بیشتر مربوط به کشورهای خاورمیانه یا بهتر بگویم بیشتر مربوط به اسراییل میشود، زیرا این سپر موشکی که الان در کشورهای امارات عربی و اطراف به وجود آمده است و همینطور امکانات دفاعی که ژاپن دارد، علیالاصول نمیتواند منظور این مسئله مورد توجه ژاپن و کشورهای جنوب آسیا باشد، بلکه به احتمال قوی بیشتر مسئلهای است که در درجهی اول متوجه اسراییل میشود. جمهوری اسلامی بسیاری از اوقات تکرار کرده است که آمریکا نباید در اصول داخلی ما دخالت کند و باید امنیت حکومت ما را تضمین کند. در حال حاضر میبینیم امنیت پاکستان و افغانستان، همسایگان ایران، از سوی آمریکا تضمین شده است. اینکه آقای اوباما باز اعلام کرده است که اوضاع کنونی در ایران به گونهای است که آنها میتوانند به سلاح هستهای دستیابند، بازهم تهدید دوبارهای است؟ پیشنهاد دوم شورای امنیت حاوی مشوقهای گوناگون بود، از جمله مسئلهی پذیرفتن حق حاکمیت ملی ایران بود. به این معنا که حکومت جمهوری اسلامی به عنوان حکومت مورد نظر این کشورها نیست و سرنگونی یا تغییر رژیم در برنامهی کار هیچکدام از دولتها نیست. از آن زمان در حقیقت تضمین به حکومت اسلامی دادند ولی عکسالعملی از طرف جمهوری اسلامی در این جهت ندیدند. الان وضعیت جدید به وجود میآید زیرا دنیا متوجه یک مسئله هست و آن این است که جمهوری اسلامی خودش را به عنوان یک قدرت ایدئولوژیک، سیاسی در حد ابرقدرت میبیند یا میخواهد ببیند. چنین دیدگاهی نسبت به سیاست، تجهیز به سلاح اتمی را الزامآور میکند، زیرا جدا از اینکه جمهوری اسلامی امکان آن را داشته باشد یا خیر، نوع سیاست، ایدئولوژی و نوع حضور در صحنهی سیاست بینالملل این توهم را در افکار عمومی به وجود آورده و این نادرست هم نیست. به همین دلیل فکر میکنم که آنچه آقای اوباما میگویند در کل متوجه شرایطی میشود که ایران هیچگونه سر سازش با جامعهی جهانی در سیاستگذاری پیدا نکند و بخواهد به عنوان یک ابر قدرت درگیری و ایجاد التهاب دائمی در صحنهی بینالمللی را ادامه دهد. این مسئلهای است که سران جمهوری اسلامی، خلاف آن را میگویند. میگویند آنها طالب همکاری و دوستی هستند در حالی که این غرب است که از این مسئله جلوگیری میکند، در حالی که من فکر میکنم پیشنهاد ۵+۱ که به ایران شد، بعد از مصوبهی دوم شورای امنیت، باید در دستور کار قرار بگیرد. آن پیشنهاد راهحل است. جمهوری اسلامی نیز باید از بلندپروازیهای خودش بگذرد. الان وضعی به وجود آمده است که آقای اوباما و آمریکا امکان بلوف زدن سیاسی ندارند و باید حرفی را که میزنند، جدی گرفت.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|