خانه > گوی سیاست > همسایگان > «تشکیل دولت علاوی، به نفع عراق و ایران است» | |||
«تشکیل دولت علاوی، به نفع عراق و ایران است»حسین علویalavi@radiozamaneh.comایاد علاوی رهبر ائتلاف العراقیه که بیشترین آرا در دومین انتخابات پارلمانی عراق را کسب کرده است، می گوید که ایران با دخالت خود در صحنه سیاسی عراق، مانع تشکیل دولت از سوی وی می شود. او دعوت همه احزاب بزرگ عراق برای تبادل نظر در ایران و عدم دعوت از ائتلاف العراقیه را دلیل این دخالت می داند. دکتر عیرضا نوری زاده روزنامه نگار و تحلیل گر مسائل منطقه می گوید که پذیرش دعوت تهران از سوی احزاب عراقی، موجب بی اعتباری آن ها شده است.
بگذارید سؤال را اینگونه پاسخ بدهم؛ اگر اعتبار آقای ایاد علاوی به خاطر تعداد کرسیهایی که در انتخابات بهدست آورده ۵۰درصد بود، به خاطر نرفتن به تهران به ۷۰درصد رسید و اگر آقای مالکی ۵۰درصد اعتبار داشت، این اعتبار به ۳۰درصد تنزل پیدا کرد. به معنای دیگر، تصور کنیم در ایران انتخاباتی صورت گرفته و رؤسای فراکسیونها و یا ائتلافهایی که دارای آرای بالا هستند، بهشتاب به بغداد رفتهاند و در بغداد برای تشکیل کابینه در ایران مذاکره میکنند. بغداد هم به گروهی که کرسی کمتری دارد، اصرار میکند که به گروهی که کرسی بیشتری دارد بپیوندد تا بتوانند به اتفاق مجموعهای که متعلق به یکی از اقوام ایرانی (مثلا کردها) است، دولت را تشکیل بدهند. این منظر خیلی زشت است!
این حالت به خصوص در عراقی که طی سالهای اخیر اکثر گروههای سیاسی به این متهم میشدند که به علت اشغال عراق و همکاری با امریکا روی کار آمدهاند و دستکم در طول یک سال و نیم اخیر تلاش میکرده نشان بدهد مستقل است و امریکاییها نیز نیرویی در حال خروج از عراق هستند، بسیار منظر زشتی دارد. حتی روزنامهای مانند «صبا» که روزنامهای نیمهرسمی در عراق است و یا تلویزیون رسمی دولت عراق «العراقیه» با شرم حضور از بودن این آقایان در ایران یاد میکردند. یعنی برداشت منفی نسبت به سفر این نمایندگان به تهران در پایگاه اجتماعی و سیاسی خود احزاب شیعه رخ داده است؟ کاملاً؛ این احزاب بارها متهم شدهاند که رو به قبلهی تهران نماز میخوانند. اما آنها مدعی بودند که ابداً چنین نیست. با ایران روابط دوستانه دارند، اما اصلا از ایران دستور نمیگیرند. حتی آقای المالکی در طول دوران نخستوزیری خود، حداقل یکی دوبار از خود کمی استقلال نشان داد. در عملیات بصره و یا چند تصمیمگیری دیگر نشان داد که سعی میکند مستقل عمل کند. اما تصویر او در یکی از سفرهایش به ایران، در کنار آقای خامنهای وقتی کراوات خود را باز کرد، خیلی به اعتبار او لطمه زد و برای مخالفاناش مستمسکی شد که بگویند او حتی حاضر است ضوابط خامنهای را بپذیرد و برای جلب نظر او، به آن شکل به دیدارش برود. اما از سوی دیگر مطرح میشود که علاوی و «ائتلاف العراقیه» در بین کردها و شیعهها دارای چنان نفوذ و اعتباری نیست که بتواند ائتلافی برای تشکیل دولت برقرار کند و با توجه به این که اگر طبق قانون اساسی عراق ایشان نتواند ظرف یک ماه دولت را معرفی کند، رییس جمهور از ائتلاف دیگری برای تشکیل دولت دعوت خواهد کرد، شاید این مشکل ارتباطی با سفر نمایندگان گروه های شیعی به تهران نداشته باشد. اینطور نیست؟ اولاً این یک فرضیه است که اصلا هم درست نیست؛ آقای ایاد علاوی خود شیعه است. در ثانی، تمام نیروهای تحصیلکرده و نیروهای قائل به جدایی دین از حکومت طرفدار علاوی هستند. در فهرست علاوی شیعیان، سنیها، مسیحیها و کردها، همگی حضور دارند و این نشاندهندهی آن است که نگاه لیبرالمسلک آقای دکتر ایاد علاوی امروز در عراق خریداران بسیاری دارد. شکست اهل عمائم در این انتخابات، نشان میدهد که مردم عراق به احزاب دینی توجهی ندارند. علیرغم این که آقای مالکی و دیگر گروههای شیعه از دو ماه پیش جنجال به راه انداختند که علاوی میخواهد بعثیها را برگرداند و از زمان عاشورا در مجالس روضهخوانی و حسینیهها چنین تبلیغاتی را شروع کردند، تعداد شیعیانی که به آقای علاوی رأی دادند، دهها بار بیشتر از تعداد سنیهایی است که به آقای مالکی رأی دادند. خود این امر نشانهی آن است که آقای علاوی موفق شده در آحاد مختلف جامعهی عراق طرفدار پیدا کند. حزب ایشان در بصره برنده داشته است. در شهرهای دیگری مانند کربلا و نجف، علیه او تبلیغات زیادی کرده بودند که ایشان بعثی است و میخواهد بعثیها را برگرداند. در صورتی که علاوی نزدیک بود به دست صدام حسین کشته شود و اگر در جوانی در دانشکدهی پزشکی بعثی بوده، بعدها علیه حزب بعث بلند شده است. در حالی که در فهرست آقای مالکی یا در فهرست آقای حکیم، دهها تن از بعثیهایی که تا روز آخر حکومت صدام کار میکردند، حضور دارند. آقای علی الدباغ، سخنگوی دولت عراق تا لحظهی آخر روی کار بودن صدام، مشغول کار بوده است. بعضی خبرها حاکی از آن است که نمایندگانی از گروههای شیعی که به تهران رفتهاند، دیداری هم با مقتدی صدر داشتهاند. این خبر تا چه حد میتواند درست باشد؟ و در مجموع فکر میکنید دیدار این نمایندگان در تهران چقدر در روند ائتلافهای آینده تاثیر خواهد گذاشت؟ کردها و طرفداران مقتدی صدر در انتخابات عراق به قول معروف «پادشاه ساز» هستند. چون فرضاً اگر آقای علاوی بتواند با ائتلاف ملی آقای جعفری و حکیم کنار بیاید، به کردها نیاز دارد. یا اگر آقای مالکی بتواند کردها را جذب کند، در عین حال به گروه آقای حکیم-جعفری احتیاج پیدا خواهد کرد. منتها صدریها با داشتن حداقل ۳۰ کرسی میتوانند حرف آخر را بزنند و صدر تا کنون تمایلی به روی کار آمدن المالکی نشان نداده است. با او میانهی زیاد خوبی ندارد. روز گذشته یکی از سخنگویاناش اعلام کرد که آقای صدر میخواهد به آرای عمومی مراجعه کند که کدام یک از این چهرهها نخستوزیر شوند. البته مذاکراتی که در تهران صورت گرفته، به نظر من، مهم بوده و میتواند تاثیرگذار باشد. همانطور که آقای علاوی اعلام کرد که ایران دارد عملاً در انتخابات دخالت میکند و هدفاش جلوگیری از نخستوزیری ایشان است. تفسیر جدیدی هم که دارند از قانون اساسی میکنند و یا حملهای که توسط مجموعهی تحت رهبری آقای چلبی و آقای علی علامی به راه افتاده که پنج تن از برندگان فهرست آقای علاوی بعثی بودهاند، در همین جهت است. در حالی که آقای علامی خود به جرم تروریسم و ارتباط با ایران در زندان بوده است و در انتخابات ۳۴۰ رأی به دست آورده است. این است که مذاکرات تهران در عین حال که تاثیر دارد و میتواند منجر به آن شود که آقای مالکی یا یکی از آن مجموعه روی کار بیاید، ولی در عین حال باعث شد که به آبرو و اعتبار این گروه نزد بسیاری از مردم در عراق لطمه وارد شود. پیشبینی شما این است که آقای ایاد علاوی در ائتلاف با گروه جعفری- حکیم یا گروههای دیگری، موفق خواهد شد دولت را تشکیل بدهد؟ یا احتمال آن در حال حاضر ضعیف است؟ من معتقدم که در حال حاضر، هر پیشبینیای میتواند در عراق با علامت سؤال روبرو شود. چرا که اگر فرضا آقای مالکی مأمور تشکیل کابینه بشود، بخش عمدهی جامعهی عراق که سنیها و گروههای سکولار هستند، دولت مالکی را بهرسمیت نخواهند شناخت و این دولت با بحران و مشکلات بزرگی روبرو میشود.
بهترین راهحل که معقول به نظر میرسد، راه حلی است که زمانی اسرائیلیها از آن استفاده کردند؛ یعنی آقای ایاد علاوی و مالکی و یا هر فرد دیگری که ائتلاف دولت عراق تعیین میکند، به تناوب ریاست دولت را عهدهدار باشند. هرچند چنین کاری در عراق بعید بهنظر میرسد، اما گویا این پیشنهاد از سوی آقای جلال طالبانی که روابط نزدیکی هم با ایاد علاوی و هم با آقای مالکی دارد، مطرح شده است. بنابراین به نظر من، باید منتظر شد که آقایان از تهران برگردند؛ دادگاه عالی عراق نیز نتایج انتخابات را تایید کند؛ مجلس تشکیل شود و رییس جمهور جدید شروع به کار کند. از سویی هم باید دید که آقای علاوی با افرادی در ائتلاف خود که با ریاست جمهوری یک کرد مخالف هستند، چه خواهد کرد. آیا آیتالله سیستانی در این زمینه تا کنون اظهارنظر یا توصیهای داشته است؟ میگویند آقای سیستانی خود را برکنار نگاه داشته است. اما من مطمئنام که آقای سیستانی ته دلاش ترجیح میدهد یکی از این تهریشدارها نخستوزیر باشند تا آقای دکتر ایاد علاوی که رسماً اعلام میکند که قائل به جدایی دین از حکومت است. غرب با قدرت گرفتن آقای علاوی و موفقیت احتمالی ایشان برای تشکیل دولت چگونه برخورد خواهد کرد؟ نظر نیروهای ائتلافی در مجموع، نسبت به این مساله چه خواهد بود؟ فکر میکنم غربیها به مراتب ترجیح میدهند نخستوزیری قدرتمند و در عین حال سکولار مانند آقای علاوی روی کار باشد. این نکته را هم یادآوری کنم که جهان عرب به آقای علاوی به عنوان یگانه کسی نگاه میکند که قادر است در برابر مداخلات ایران بایستد. خوشآمدی که سراسر جهان عرب را دربر گرفت، تبریکاتی که به او گفتند؛ از اردن تا سوریه، مغرب، مصر، عربستان، کویت و… همه نشانهی آن است که آقای ایاد علاوی نمادی از کشور عراق است که کشور بنیانگذار جامعهی عرب است. تصور میکنم حتی به نفع ایران است که شخصیتی مانند علاوی در عراق روی کار باشد. برای این که او موفق خواهد شد عراق را یکپارچه نگاه دارد و امنیت را برقرار کند. طبیعتا قصد دشمنی با جمهوری اسلامی هم ندارد. حتی پیش از اعلام نتایج انتخابات، ایشان به لبنان رفت. مادر آقای علاوی لبنانی و از خانوادهی عسیران شیعهی معروف در لبنان است. گویا غیر مستقیم هم به ایرانیها پیغام داده که قصد دشمنی با آنان را ندارد. ترکها هم علاقهمندند که آقای علاوی روی کار بیاید. اگر شرایط به گونهای پیش برود که گروههای شیعی و کرد به ائتلاف قابل توجهی دست پیدا کنند و ائتلاف آقای ایاد علاوی به عنوان ائتلاف پیروز این انتخابات به نوعی منزوی شود، از نظر سیاسی، چه تاثیری در آیندهی عراق خواهد داشت؟ منزوی نخواهد شد. چون در این صورت وضع دولت آینده با مشکل زیادی روبرو خواهد شد. وجود یک اقلیت قدرتمند در پارلمان باز به نفع عراق است. یعنی به نفع دمکراسی است. اگر آقای علاوی در مقام اپوزیسیون قرار بگیرد، شاید یکی دو گروهی که زیر پرچم ایشان هستند، با وعدههایی که به آنها داده میشود و یا پستهایی که خواهند گرفت، از ایشان جدا شوند، ولی به هرحال آقای علاوی رقم قابل توجهی در معادله است و نمیتوان او را حذف کرد و او که اینطور با قدرت بازگشته است، میماند. یادمان نرود که انتخابات قبلی را ایشان برگزار کرد و زمانی که مشخص شد ائتلاف شیعه برنده شده، خیلی ساده، مانند هر نظم دمکراتیکی، قدرت را واگذار کرد. الان هم بعد از چهار سال با اقتدار برگشته است. بنابراین به نظر من، باید او را در معادلات به حساب بیاورند. وگرنه عراق با بحران روبرو خواهد شد و حالت تقسیمی که به صورت دو فاکتو بین شیعه و سنی و کرد و عرب وجود دارد، خیلی پررنگتر خواهد شد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|