خانه > گوی سیاست > جهان > رقابت قدرت و بازیهای منطقهای آمريكا | |||
رقابت قدرت و بازیهای منطقهای آمريكامریم مهدوی اصلرویدادهای پس از ۱۱ سپتامبر پیش از هرچیز تأکیدی بر تأثیر تعیینکننده سیاست خارجی آمریکا در شرایط زیستی و سیاسی منطقه خاور میانه بود. تأثیری که روابط بینالملل میان دیگر قدرتهای جهانی را نیز در بر میگیرد. آیا تغییرات پیشآمده در سیاست خارجی آمریکا پس از اوباما تغییری در توازن قدرت منطقه داشته است؟ اینها مواردی است که در گفتوگو با پرفسور نادر انتصار، استاد دانشگاه و رییس بخش روابط بینالمللی در کالج اسپرینک در ایالت آلاباما در آمریکا، پیگرفتیم. انتصار، یکی از برجستهترین استادان و محققان تاریخ معاصر است. کتاب وی تحت عنوان ناسیونالیسم نژادی کرد در سال ۱۳۸۴ با ترجمهی عرفان قانعیفرد، در ایران و کردستان عراق منتشر شد و هم اکنون با ویرایش مولف و مترجم، چاپ دوم آن تحت عنوان «سیاست کردها در خاورمیانه» عرضه شده است. با توجه به تغییرات صورت گرفته پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، از دیدگاه شما نظام بینالملل دچار چه تغییراتی شده است؟ شكی نیست كه پس از ۱۱ سپتامبر نظام روابط بینالملل به مرحله جدیدی وارد شد. پدیدهای به نام تروریسم كه تا قبل از حادثه ۱۱ سپتامبر بهعنوان خطری منطقهای دیده میشد بهعنوان بزرگترین خطر برای نظم بینالملل مطرح شد. به خصوص در آمریكا روابط بینالملل به صورت ساده و یا سیاه – سفید درآمد. به طوری كه جورج بوش به كشورهای دنیا گفت كه از این به بعد یا باید با ما باشید و یا مخالف ما، و راه سومی وجود ندارد. البته كشورهای دیگر بهطور كلی بعد از رفع شوك اولیه حادثه ۱۱ سپتامبر، این دید بوش را رد كردند وسیاست آمریكا را به چالش گرفتند. تا جایی كه در ماههای آخر ریاست جمهوری بوش، خود آمریكا هم به اشتباهات خود پی برده بود.
آیا در تغییر نظام تكقطبی به نظام بازیهای منطقهای همچنان آمریكا از قدرت برتر در صحنه روابط بینالملل برخوردار است یا با افت بازی آمریكا در این تغییرات مواجهه شدهایم؟ آمریكا بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی مایل بود كه نظامی تكقطبی به رهبری خودش در دنیا بهوجود آورد. بهطور كلی رژیمهای تكقطبی در تاریخ دنیا دوام چندانی ندارند و این موضوع در مورد آمریكا هم مصداق دارد. باوجود قدرت عظیم نظامی و اقتصادی آمریكا، خود را در تنهایی پیدا كرد و نتوانست نظام تكقطبی را پیاده كند. هنوز به راستی نمیدانیم چه نظامی بهطور درازمدت جانشین نظام دو قطبی كه در دوران جنگ سرد بود خواهد شد. به وضوح ما میدانیم كه نظام تكقطبی جانشین نظام دو قطبی نخواهد شد. اختمال دارد كه یك نظام چند قطبی كه قطبهای آن شاید كشورها و یا بازیكنان غیر كشوری باشند، جانشین نظام دو قطبی دوران جنگ سرد شود. استراتژی باراك اوبا ما رییسجمهور آمریكا برای نقشآفرینی امریكا در نظام جدید بین المللی كه به سمت بازی های منطقه ای گرایش یافته است، چیست؟ باراك اوباما شخص باهوشی است و درك سیاسی بالایی دارد. او مدتها قبل از انتخابش به ریاست جمهوری آمریكا گروهی از نخبگان سیاسی را دور خود جمع كرده بود كه به او نشان دهند كه آمریكا چگونه میتواند نقش تعیینكنندهای در نظام بینالملل بعد از جنگ سرد داشته باشد. اوباما به این نتیجه رسید كه آمریكا باید یك توازن نظامی - اقتصادی كاربردی درمناطق مهم دنیا ایجاد كند و از طریق ایجاد توازن قوا (از نظر سیاسی - اقتصادی و نظامی) منافع آمریكا را در نظام بینالملل حفظ كند. روابط متقابل بازیگران اصلی منطقهای با آمریكا دچار چه دگرگونیهایی میشود؟ آیا همچنان همكاری متقابل ادامه مییابد یا در این نظام بینالمللی جدید شاهد رقابتهای منطقهای از شكل و شیوه دیگری هستیم؟ در بر خی از مناطق مانند آمریكای جنوبی و شبه قاره جنوب آسیا، كشورهای بزرگی مانند برزیل و هندوستان نقش مهمی را ایفا خواهند كرد و آمریكا نیز خود واقف است كه باید به این كشورها بیشتر میدان برای بازی سیاسی بدهد. ما الان نتیجه این سیاست را در رابطه كاملا گستره آمریكا و هندوستان مشاهده میكنیم. بهطوری كه حتی آمریكا همكاری گسترده اتمی با هندوستان دارد و این در حالی است كه هندوستان جزو امضاكنندگان پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای نیست و تبدیل به یك قدرت اتمی شده است. در مناطق دیگر نیز مانند خلیج فارس، رابطه آمریكا با كشورهای عرب منطقه، تحت شرایط ویژه آن منطقه خواهد بود. آمریكا به این كشورها به صورت بازار و پایگاه نظامی نگاه می كند و تا اندازهای میخواهد این كشورها سیاست ضد ایرانی در سیاست خارجی خود داشته باشند كه نقش ایران را در منطقه ضعیف كنند و ایران را در محاصره سیاسی - اقتصادی نگاه دارند.
در قالب رقابتهای منطقهای شاهد چه نوع رقابتهایی بین بازیگران اصلی هر منطقه جغرافیایی خواهیم بود؟ به عبارت دیگر رقابتهای چین و هند برای دستیابی به امنیت انرژی در منطقه خلیج فارس چه چالشهایی را با اتحادیه اروپا بر سر تأمین این منابع در این منطقه ایجاد میكند؟ تقاضای انرژی در سالهای آینده در چین و هند بسیار بالاتر از كشورهای اتحادیه اروپا خواهد بود. به طور كلی این دوكشور بهعلت روابط خودشان با كشورهای منطقه خلیج فارس در موقعیت بهتری از اتحادیه اروپا قرار دارند. اتحادیه اروپا با مشكلات بسیاری روبروست و به نظر من در دراز مدت در مسابقه دستیابی به منابع انرژی، كشورهای چین و هند برتری خواهند یافت. گرچه اکنون اتحادیه اروپا از نظر صنعتی و اقتصادی پیشرفتهتر ازهند و چین است. ولی موقعیت اتحادیه اروپا به عنوان یك بازیكن اصلی در نظام بینالملل افول خواهد كرد. در بین رقابتهای این بازیگران منطقهای برای تأمین منابع انرژییشان، ایران بهعنوان كشوری مهم كه از ژئوپلتیك تازهای هم در این عرصه برخوردار شده است، با چه بحرانها و حتی فرصتهایی مواجه خواهد شد؟ ایران از نظر ژئوپلتیك، سابقه تاریخی و منابع خود، از تمام كشورهای منطقه در موقعیتی بهتر است. لكن ایران هنوز نتوانسته از محاصره سیاسی - اقتصادی غرب خود را خارج كرده و نقش اصلیاش را بهعنوان كشور اول منطقه ایفا كند. تا زمانیكه بحران رابطه ایران و غرب و بهخصوص ایران و آمریكا بهبود نیابد، خارج شدن ایران از بحران كنونی بسیار مشكل خواهد شد. در درازمدت این مسأله برای ایران در سیاست خارجیاش ضرری غیر قابل جبران خواهد بود. شما نقش روسیه را بهعنوان كشوری كه از مهمترین منابع گازی در جهان برخوردار است و قادر به اعمال سلطه خود نهتنها بر كشورهای پیرامون منطقه، بلكه ایفای نقش در منطقه اروپا هم هست، چگونه ارزیابی میكنید؟ روسیه كنونی بهعنوان وزنه مهم نظامی در دنیا دیگر نقش مهمی ایفا نمیكند و بهعنوان یك بازیكن درجه دو یا سه مطرح است. آنچه باعث مطرح شدن روسیه در اروپا شده این است كه روسیه بهعلت منابع عظیم انرژی خود، بهترین موقعیت سوقالجیشی را برای تامین انرژی اروپا دارد. به این ترتیب روسیه هنوز وزنهای اقتصادی در منطقه و اروپا است و از اینطریق میتواند به بعضی از اهداف سیاسی خود دست یابد. به طور كلی روسیه دیگر یك ابرقدرت نیست كه در وزنه متقابلی برابر آمریكا باشد. ولی به علت اینكه روسیه كشوری اتمی با منابع سرشار انرژی است، هنوز میتواند در سطح منطقهای بازیگر مهمی باشد. روسیه از طریق سیاست منطقهای خود بیشتر میتواند به اهداف خود برسد. به دلیل اینكه روسیه دیگر توانایی این را ندارد كه در سطح بینالمللی حرف اول را بزند. برگشت آمریكا از ایجاد توازن قوای آمریكایی در عراق كه با شكست مواجهه شده است به توازن قوای انگلیسی آیا میتواند دوباره باعث نقش آفرینیهای جدی انگلستان در این منطقه بحران خیز شود، یا همچنان این كشور به عنوان حامی آمریكا حركت خواهد كرد؟ انگلستان سالهاست كه به عنوان وزنه نظامی مهم در دنیا مطرح نیست و بهطور كلی انگلستان دیگر قادر نیست كه در این منطقه و یا جایی دیگر به تنهایی كاری انجام دهد. دوران یكهتازی انگلستان درمنطقه خاورمیانه و خلیج فارس سپری شده است. انگلستان به عنوان قدرت درجه دوم فقط میتواند در چهارچوب سیاست كلی آمریكا عمل كند نه بهعنوان یك قدرت مستقل. آیا بحران اقتصادی آمریكا همچنان به این كشور اجازه استفاده از ابزارهای نظامی را مانند آنچه در پیامدهای پس از حوادث ۱۱ سپتامبر اتفاق افتاد و حمله نظامی این كشور به افغانستان و عراق را در بر داشت، میدهد؟ یعنی با بحران اقتصادی كه آمریكا را در بر گرفته است امریكا همچنان میتواند به قدرت نظامیاش مانند گذشته متكی باشد یا مجبور به اتخاذ شیوههای نرمتر در برخورد با مسایل جهان است؟ گرچه بحران كنونی اقتصادی آمریكا صدمه فراوانی به چهارچوب جامعه ایالت متحده آمریكا زده است، ولی بودجه نظامی آمریكا و برنامههای پنتاگون همچنان مطابق برنامههای قبلی هیچ تغییری نكرده است. علت اینكه آمریكا نمیتواند مانند سابق زیاد، روی قدرت نظامی خود حساب كند، به وضع اقتصاد آمریكا چندان ربطی پیدا نمیكند. بلكه تغییرات در نظام بین الملل است كه نقش قدرت نظامی آمریكا را كم رنگ تر كرده است. از نظر اقتصادی، بودجه نظامی و برنامههای تسلیحاتی آمریكا صدمهای ندیده است. در خصوص نقش اتحادیه اروپا، روابط متقابل فرانسه، آلمان و انگلستان را با آمریكا در عصر حاضر و در ارتباط با شخص اوباما چگونه ارزیابی میكنید؟ در دوران ریاست جمهوری جورج بوش و یكهتازیهایی كه دولت او در سیاست بینالملل داشت، رابطه آمریكا و اتحادیه اروپا به طور كلی در سطح پایینی قرار داشت. باراك اوباما در این چند ماهی كه ریاست جمهوری آمریكا را بهعهده گرفته، دوباره رابطه آمریكا و اروپا را به سطح معمولی خود برگردانده است. شخص اوباما در اروپا محبوبیت فراوانی دارد و از اینطریق توانسته رابطه آمریكا و اروپا را در سطحی كاملا بالا ارتقاءدهد. در حال حاضر سه كشور فرانسه،آلمان و انگلیس بهترین رابطه را با آمریكا دارند و بعد از سالها این سه كشور سیاست خارجی خود را با آمریكا هماهنگ كردهاند. نقش اوباما در این تغییر مهم، یعنی در رابطه آمریكا و اروپا بسیار تعیینكننده بوده است. و به عنوان آخرین سؤال با توجه به تغییرات ژئوپلتیك در نظام بینالملل ارزیابی شما از روابط متقابل و همچنین روابط سرد یا تخاصمی آمریكا با روسیه دچار چه تغییر و تحولات تازهای شده است؟ آیا همچنان این دو كشور به عنوان دو رقیب قدیمی هر كدام به ایفای نقش جدی و مستقل خود در نظام بینالملل خواهند پرداخت، یا شواهد حكایت از آن دارد كه آْنها به سمت سیاست همسویی حل مسایل جهان در عین رقابت خواهند پرداخت؟ همانگونه كه در سؤالات قبل اشاره نمودم، روسیه كنونی نمیتواند بهعنوان وزنهای همتراز در مقابل آمریكا نقشی درسطح بینالمللی ایفا كند. با وجود این، روسیه سعی خواهد كرد از اختلافات آمریكا با بعضی كشورها و مشكلات آمریكا در بعضی مناطق، منافع خود را تأمین كند. در این چهارچوب، در بعضی مسائل آمریكا و روسیه رقیب خواهند بود. بنابراین، رقابت این دو دشمن سابق مانند رقابت آنها در دوران جنگ سرد نخواهد بود. در مناطق اطراف روسیه رقابت آمریكا و روسیه شدیدتر از مناطق دیگر خواهد بود. ولی حتی در منطقه آسیای میانه و قفقاز هم مشاهده میكنیم كه روسیه در بسیاری از موارد مجبور شد نقش آمریكا را بپذیرد. منبع: ماهنامه صنعت و توسعه
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|