خانه > گوی سیاست > ایران > آیا خشونت به جنبش سبز راه یافته؟ | |||
آیا خشونت به جنبش سبز راه یافته؟مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comمیزان خشونتی که از جانب مأموران حکومتی در تظاهرات روز عاشورا به کار رفت، بیسابقه بود. اما نکتهی دیگری که در برخی گزارشها و مصاحبهها بر آن تأکید میشد، حالت تهاجمی یا تعرضی بود که این بار در میان مردم وجود داشت. آتش زدن برخی خودروهای نیروی انتظامی یا قرارگاه پلیس و حمله به مأموران امنیتی، اتفاقات تازهای بود. اما نگاهی هم وجود دارد که از گسترش این رویه در میان جنبش سبز نگران است و نگاهی نیز که معتقد است برخی از این کارها توسط مأموران حکومتی اجرا میشود، برای توجیه خشونتهایی که علیه مردم به کار میگیرند. این بحث را با دو نفر در تهران در میان گذاشتم. آقای حسن اسدی زیدآبادی از فعالان سیاسی ادوار تحکیم وحدت و مسئول کمیتهی حقوق بشر سازمان ادوار تحکیم و خانم بهاره هدایت، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت.
آقای اسدی واقعیت این است، در فیلمهایی که ما از تظاهرات میدیدیم، شاید بشود گفت که مردم در دفاع از خودشان برای اولین بار به خشونت متوسل شدند! به نظر من نسبت مستقیم وجود دارد بین افزایش واکنش خشونتآمیز مردم با رفتارهای خشونتآمیزی که حاکمیت هم در رسانهای که تحت عنوان رسانه ملی دارد و هم در سطح خیابانها. شما میدانید که این فکر هم وجود دارد که برخی از این حرکات تند را منتسب به مأموران حکومتی میدانند! به هرحال بعضی از اینها قطعاً برنامهریزی شده است تا بعد از آن استفادهی تبلیغاتی شود که پیش از این از سمت آقای موسوی و کروبی هشدار هم داده شده بود. به هر حال کاملاً مشخص است که در رسانههای به اصطلاح اقتدارگرا بلافاصله یک نوع استفادهی تبلیغاتی از آن میشود. مثل مسائلی که در مورد آتش زدن عکس آیتالله خمینی داشتیم و حتی بحثی که در همین روز عاشورا هم میشد آن را پیگیری کرد. ولی با این حال دیدیم که آن رسانهها کار خودشان را انجام دادند. اما در عین حال بخشی از آن هم برمیگردد به نوع واکنشی که بخشهایی از مردم دارند. در همان تصاویری که از روز عاشورا شما مشاهده میکنید، میبینید که لزوماً همهی مردم با این رفتار موافق نیستد و با آن هم مقابله میکنند. ولی من هنوز معتقدم که این مسأله عمده نشده و حتی مردم برای دفاع از خودشان هم در عین حال بهترین راه را همان رفتارهای مدنی میدانند.
شما میگویید که بخشی از مردم با همان مقدار خشونت در تظاهرات هم مخالفت میکردند. پس علت بروز رویدادهای خشن چه بود؟ به هرحال شش یا هفت ماه از آغاز این اتفاقات در جامعهی ما میگذرد، و خشونتی که از طرف حاکمیت به طور بیسابقهای اعمال شده بر اذهان مردم تأثیر داشته است. به نظر من ما الان در جامعهای هستیم که اگر متخصصان روانشناسی اجتماعی بررسیاش کنند، قطعأ افسردگی عمیق و استرس شدیدی در مردم خواهند دید. این افسردگی و عصبیت مردم را حاصل شرایط شش ماههی اخیر میبینید؟ این ششـ هفت ماه در واقع آن را به اوج رسانده و فرصتی برای بروز یافته، علاوه بر آن این واکنش که به نوعی یک اعصاب خوردی اجتماعی است، پشت آن نهفته است. مسألهای که باید به آن توجه کرد این است که جامعهی ما حداقل طی بیستـ سی سال گذشته مهمترین مسألهاش تبعیض بوده و این تبعیض نوعی نفرت را ایجاد کرده که به هرحال سطوح مختلفی هم دارد. نفرتی که امروز در خیابانها دارد خودش را بروز میدهد در طول این دورهی بیستـ سی ساله بر مبنای تبعیضهایی که مردم در اجتماع داشتهاند، در وجودشان نهادینه شده، شاید بشود این را نوعی عقده گشایی تفسیر کرد. که اگر کسانی این روزها در خیابانها باشند و مردم را رصد و یا تحلیل کنند، قطعاً تصدیق میکنند که این برخوردها یک نوع عقده گشایی نسبت به قشری است که آنها را از حقوق اجتماعی و سیاسی برخوردارتر میدانند و خودشان را مورد تبعیض واقع شده، میدانند؛ وقتی که خیابانها را تحت تسلط خودشان میبینند، برایشان اعمال این خشونتها یک نوع عقده گشایی است، یک نوع ابراز انزجار نسبت به آن تبعیضی که تجربه کردهاند و تخلیهی آن نفرت. خوب این بحث هم هست که اگر این عقدهگشاییها ادامه پیدا بکنند، در نهایت به سود جنبش سبز خواهد بود یا خیر؟ بله. من هم کاملأ معتقدم که هیچ مشخص نیست این مسأله به نفع جنبش سبز باشد. چه بسا کاملاً نشانههایی وجود دارد که این مسأله به ضرر جنبش سبز خواهد بود که به هرحال اهداف خودش را آزادیخواهی و دموکراسیخواهی میداند. ولی باید توجه داشته باشیم که احزاب و گروههای روشنفکری در خیابانها نیستند. بلکه مردم عادی هستند، در شرایطی که فعالان سیاسی در زندان هستند یا به هرحال دچار محدودیتهایی هستند و این راهپیماییها را سازماندهی نمیکنند. مثل راهپیمایی روز عاشورا را که هیچ گروهی هم دعوت نکرده بود. این مردم هستند که به هرحال با توجه به روحیات فردی خودشان عمل میکنند و این هم میتواند یکی از آسیبهای این جنبش باشد و در نتیجه این که جامعهی ما شکلبندی ندارد، حزببندی ندارد و سازماندهی اجتماعی در آن وجود ندارد. در اینجا قطعاً نقش روشنفکران مهم است، برای دادن این آگاهی که لزومأ این مسألهی فطری و این واکنش غریزی، که طبیعی هم است، ممکن است در آینده خودش مانعی بشود برای جنبش سبز و زمینهی دیگری را ایجاد بکند برای تبعیضهای بیشتر و باز گسترش نفرت و آن دور باطل خشونت. شما احتمال پیشرفت خشونت را در اشکال شدیدتری میبینید؟ من معتقد نیستم که فعلاً خشونتها به سطحی رسیده که ممکن است بعد از این از سمت مردم بیشتر شود یا آن گونه که بعضیها میگویند، به یک نوع جنگ خیابانی منجر شود. باید توجه داشته باشیم که ما در بین گروههای سیاسیمان هیچ گروه مسلحی نداریم. یا هیچ گروه سیاسی نداریم که از زمان انقلاب شاخهی نظامی داشته باشد. این نکته کاملاً روشن است. با بهاره هدایت عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت کم و بیش در همین موارد گفتوگو کردم. از آغاز این جریان، هرکدام از فعالان که صحبت میکردند و ما میپرسیدیم، این مطلب مورد تاکید بود که روشی که مردم در چهارچوب جنبش سبز باید در پیش گیرند، باید مسالمتآمیز و عاری از خشونت باشد. چون طرف مقابل در بهکاربستن این خشونت هیچ حد و مرزی نمیشناسد و اتفاقاً استقبال هم میکند. برای این که دست بالا را دارد، هم در اعمال خشونت به لحاظ عقیدتی و هم این که ابزارش را دارد و میتواند آن را اعمال کند. بنابراین از گسترش خشونت استقبال میکند، چون برنامهها و اهدافی را که دارد و از سرکوب جنبش عایدش میشود، پیش میبرد. با وجود این که این صحبت بارها شده، به نظر شما مردم چرا نمیتوانند در لحظههای خاص دچار خشم نشوند؟ به ویژه که در مقابل آن حرکات، به نظر میآید نیروی انتظامی به خشونت بیشتری متوسل شد! ببینید الان به واسطهی تبلیغاتی که خود حاکمیت به آن دامن زده، یک فضای هیجانی به وجود آمده و همان طور که خود شما هم اشاره کردید، متأسفانه چنین اعمالی دقیقاً بازتابی که از طرف مقابل پیدا میکند، اعمال خشونت چندین برابر بیشتر است. الان خیلی راحت دارند اعدام یا حداقل تهدید به اعدام سران جنبش را مطرح میکنند و این قطعاً برای جنبش پیروزی محسوب نمیشود. ولی دربارهی این که چرا این فضا به وجود آمده، نکته اینجاست که اگر بپذیریم این جریان یک جنبش است، قاعدتاً طیف افرادی که واردش میشوند و فعالیت میکنند خیلی متفاوت است. دست بندی کردن آنها، نشان میدهد که به هرحال یک سری افراد رادیکالتر با یک سری عواطف و احساسات تحریکپذیرتر در این جریانات وجود دارد که با توجه به تبلیغات منفی رسانهای که در این چند ماهه از طرف حاکمیت صورت گرفته و همچنین سرکوب شدید و نادیده گرفتن خواستهها و اعتراضات، باعث تحریکپذیرترشدن آن طیفهای رادیکالتر داخل جنبش میشود. بنابراین در آن فضای هیجانی احتمال وقوع یک سری اعمال که به قول شما، شاید اسمش را بتوان «خشونتآمیز» گذاشت، شاید هم به شکل «واکنشی» بشود قلمدادش کرد، صورت میگیرد. و توصیههای رهبران جنبش سبز که دعوت به آرامش میکنند، آیا به اندازه کافی به مردم نمیرسد؟ فکر میکنید تماس آنها با بدنهی اجتماعی کم است؟ بله. متاًسفانه بخشی هم میتواند به همین دلیل باشد: عدم دسترسی بیواسطه یا مستقیمتر مردمی که دارند در داخل این جریان فعالیت میکنند و نسبت به آن عرق دارند، با کسانی که به هرحال به حالت سمبولیک هم شده، رهبری این جنبش را در دست گرفتهاند. عملاً مردم و این رهبران هیچ رابطهی مستقیمی که بشود ایدهها را در آن پرورش داد، با همدیگر ندارد. چیزی که انجام میگیرد اغلب در فضای مجازی اینترنت و برخی شبکههای ماهوارهای است که با توجه به گستردگی جنبش خیلی محدود دارد انجام میشود. بنابراین یک دست کردن ایدهها و تلاش برای پیشبرد این جریان خیلی مشکل است و میتواند یک چنین معضلاتی را هم ایجاد کند. به هرحال فیلتر کردن سایتهای خبری، دستگیر کردن افراد، تهدیدکردنشان برای عدم فعالیت، از راهکارهای حاکمیت بوده برای این که یک چنین فضای عدم تفاهمی را، شاید، بتواند در داخل جنبش ایجاد کند.
به این ترتیب شما فکر نمیکنید که نگاه یا گرایشی در میان مخالفان دولت وجود داشته باشد که خواهان گسترش خشونت باشد و بخواهد پاسخ خشونت را با خشونت بدهد؟ نه! من نمیتوانم چنین تحلیلی داشته باشم که این اعمال از پیش تعیین شده و با توجه به راهبردی بلند مدت صورت گرفته باشد. این همان، به قول شما، واکنشهای عاطفی بوده که در لحظه به وجود آمده. مردمی که ماههاست با پلیس ضد شورش روبهرو میشوند و بدون اعمال هیچگونه خشونتی کتک میخورده و کشته دادهاند و از طرف حاکمیت تبلیغات دروغ گستردهای را شاهد بودند، وقتی در این موقعیت رو در رو دوباره با همان مأمورین خشن امنیتی روبرو میشوند، خود به خود واکنش احساسی نشان میدهند. یعنی اصلاً نمیشود این را منوط به یک راهکار از پیش تعیین شده دانست. و میدانید این فکر هم وجود دارد که برخی آتشزدنها و رفتارهای این چنینی را به مأموران حکومت نسبت میدهند. شما چنین احتمالی را هم میبینید؟ قطعأ این امکان وجود دارد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
درود بر این شیرزن تحکیم وحدتی که به حق اموزه های امثال شرف اهل قلم زیدابادی و توکلی و بازرگان و سحابی راهنمای ذهن خردورز و ضد خشونت اوست
-- liberal ، Jan 1, 2010زنده باد تحکیم وحشت!
-- mohsen ، Jan 2, 2010