تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

انتقام حکومت از مردم

خشونت دولتی به کار گرفته شده در روز عاشورا، انتقام حکومت از مردم به خاطر روز تشییع آیت‌الله منتظری در قم بود.

شهر قم به عنوان یکی از مذهبی‌ترین شهرهای ایران شناخته شده است؛ به علاوه مرکز تعلیم و تربیت علوم دینی نیز هست، اما در روز سی آذر، روز تشییع منتظری، شاهد وقایعی بود که به جرات می‌توان گفت حکومت ایران تا قبل از آن کمتر شاهد آن بوده یا دست‌کم مخالفت‌ها با حکومت و به ویژه با شخص رهبر را به آن شکل گسترده کمتر دیده بودند؛ به عنوان کسی که در آن روز در قم حضور داشتم می‌گویم صحنه‌هایی که دیده شد و شعارهای تندی که علیه آیت‌الله خامنه‌ای سر داده شد تا به آن روز در تاریخ بیست ساله‌ی رهبری آیت‌الله خامنه‌ای بی‌سابقه بود.

گستردگی جمعیت به حدی بود که حتی انبوه نیروهای امنیتی و لباس شخصی نیز قادر به واکنش نبودند و تا آخر مراسم تنها ایستادند و به شعارها گوش دادند.

آیت‌الله منتظری شاید برای بسیاری از نسل جدید ناشناخته باشد. حبس و حصر او شاید باعث کم شدن ارتباط او، حتی با مقلدانش شده باشد، اما موضع‌گیری‌های او به خصوص بعد از انتخابات، او را به سرعت در بین نسل جوان خسته، به فردی شناخته شده تبدیل کرد؛ به طوری که به عنوان رهبر معنوی جنبش سبز و آزادی‌خواهی انتخاب شد.


نسل خیلی قدیمی‌تر آیت‌الله منتظری را با مبارزاتش با رژیم پهلوی می‌شناختند؛ پس از انقلاب 57 نیز وی یکی از نزدیکان آیت‌الله خمینی بود و به عنوان رییس مجلس خبرگان و جانشین رهبری انتخاب شد؛ همچنین منتظری یکی از افرادی بود که اصل ولایت فقیه را در قانون اساسی گنجاند. اما آقای منتظری خیلی زود به اشتباهات حاکمیت ولایت فقیه پی برد و در مقابل آن ایستاد.

نقطه اوج این ایستادگی، مخالفت با اعدام‌های بی‌رویه‌‌ی 67 بود که با دستور مستقیم ولی فقیه صورت گرفت. این مخالفت منجر به کناره‌گیری وی از مقام جانشینی رهبری شد. منتظری نیز می‌توانست مانند افرادی که اینک حکومت را در دست گرفته‌اند سکوت کرده و زیر بار اشتباه ولی فقیه‌ای برود که خود از موسسین آن بود اما چنین نکرد و به شدت به مخالفت با آن برخواست و در نهایت راه خود را از آیت‌الله خمینی جدا کرد.

چند ماه پس از این ماجرا و با فوت آیت‌الله خمینی، آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر جدید انتخاب شد و فصل جدیدی از دوران زندگی منتظری آغاز شد.

آیت‌الله خامنه‌ای به دلیل نداشتن کاریزمای رهبری از همان ابتدا به دنبال تثبیت خود بود و به مرور استبدادی شدیدتر در جامعه حاکم کرد؛ تمام امکانات حکومت را به کار بست تا خود را به عنوان رهبری مقتدر و دارای نفوذ معرفی کند.

او دست به پاکسازی‌های گسترده در نیروهای نظامی و امنیتی زد، تشکیلات عظیم سپاه که با پول بیت‌المال اداره می‌شد را به نیرویی برای حفاظت از خود تبدیل کرد، نهادهایی چون شورای نگهبان و قوه‌ی قضاییه مجری بی‌چون و چرای اوامر او شدند، تریبون‌های تبلیغاتی چون نماز جمعه و صداوسیما تنها منعکس کننده‌ی منویات وی شدند و هر گونه مخالفتی با او به عنوان مخالفت با دین و اسلام تلقی و به سرکوب می‌شد.

آیت‌الله خامنه‌ای حتی مقام مرجعیت نیز نداشت و همین باعث شده بود تا حامیان تندروی وی در پی کسب این مقام برای او باشند، حتی با اعمال زور و فشار بر مراکز مربوط به مرجعیت. در این میان، آیت‌الله منتظری باز هم به مخالفت با روش‌های آیت‌الله خامنه‌ای برخواست.

سال 76 آقای منتظری درنامه‌ای به آیت‌الله خامنه‌ای به شدت به سیاست‌های او انتقاد کرد و مرجعیت و اجتهاد او را زیر سوال برد. آیت‌الله منتظری نوشت روشی که شما در کنترل حوزه و کسب مرجعیت به کارگرفته‌اید مرجعیت را به ابتذال می‌کشاند.

انتقاد شدید آیت‌الله منتظری هزینه‌ی سنگینی برای او به دنبال داشت، به طوری که به دستور شخص آیت‌الله خامنه‌ای عده‌ای اجیر شده حتی به بیت او حمله کردند و باعث شدند منتظری بیش از پنج سال در حبس خانگی قرار گیرد.

تبلیغات شدیدی از سوی دستگاه‌های حکومتی روانه‌ی منتظری شد. سعی شد تا منتظری به عنوان فردی فریب خورده و ساده تلقی شود. جلوی ارتباط او با مردم گرفته شد اما این اقدامات موجب محبوبیت هرچه بیشتر منتظری در دل مردم شده بود.

هر چند به دلیل فشارهای وارده منتظری امکان حضور در بین مردم را نداشت اما او بدون قدرت بر دل‌ها ولایت داشت و این ولایت را به دلیل مقابله با حکومت به دست آورده بود.

تا این‌جا هر چه بود مربوط به نسل قدیم بود؛ اما چه شد که تشییع جنازه‌ی آیت‌الله منتظری که سال‌ها تحت تاثیر تبلیغات سوء حکومتی قرار داشت، با استقبال باشکوه مردم به‌خصوص جوانان مواجه شد به طوری که همه‌ی عوامل حکومتی را نیز شوکه کرد.

انتخابات 22 خرداد 88 نقطه‌ی دیگری در روابط آیت‌الله منتظری با مردم بود. او به عنوان سرسخت‌ترین منتقد دولت، جانب مردم را گرفت. صحبت از انتخابات نیست که نمایشی بودن آن دیگر مثل روز بر همگان روشن شده است اما همین بس که طی این انتخابات آیت‌الله خامنه‌ای فرد مورد نظر خود یعنی احمدی‌نژاد را بدون در نظر گرفتن رای مردم دوباره به ریاست جمهوری منصوب کرد.

میلیون‌ها نفر تنها به امید تغییر در سیاست‌های دولت احمدی‌نژاد حاضر به شرکت در انتخابات شدند تا با استفاده از یک موقعیت قانونی او را برکنار کنند اما نظام به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای تصمیم خود مبنی بر ادامه‌ی ریاست جمهوری او را گرفته بود و برگزاری انتخابات تنها نمایشی بود برای مشروعیت بخشیدن به نظام و احمدی‌نژاد، که البته همین هم حاصل نشد.

آیت‌الله خامنه‌ای با استفاده از تمام امکانات حکومتی و بیت‌المال و با ایجاد شرایطی نابرابر برای دیگر کاندیدها، احمدی‌نژاد را به ریاست جمهوری منصوب کرد و به فاصله‌ی کوتاهی، هنوز شمارش آرا تمام نشده، مهر تایید بر صحت انتخابات زد. میلیون‌ها نفر از مردم که فکر می‌کردند رأی‌شان دزیدیده شده به خیابان‌ها ریختند و اعتراض خود را به دولت نشان دادند.

تظاهرات مسالمت‌آمیز مردم با برخورد نیروهای دولت مواجه شد. عده‌ی زیادی کشته و زخمی شدند، هزاران نفر دستگیر شدند. آیت‌الله خامنه‌ای و حامیان او نه تنها نتوانستند مردم را قانع کنند بلکه سخنان او در نماز جمعه‌ی 29 خرداد نیز آتش خشم مردم را شعله‌ورتر کرد و درست روز بعد از آن بود که ده‌ها نفر از مردم معترض درتهران به خاک وخون کشیده شدند.

اگر تا قبل از آن، مخالفت‌ها بیشتر متوجه دولت و شخص احمدی‌نژاد بود، با مشخص شدن نقش آیت‌الله خامنه‌ای، شعارهای مردم به سمت او جاری شد. مردم از خطوط قرمزی گذشتند که تا پیش از آن سابقه نداشت. آیت‌الله خامنه‌ای بزرگترین اشتباه خود را مرتکب شد و باعث شد تا اعتراضات شدید مردمی به شخص او علنی شود.

اشتباهات او در ماه‌های بعدی نیز همچنان ادامه پیدا کرد و با دستور مستقیم وی اعتراضات مردم یکی پس از دیگری با سرکوب شدید نیروهای امنیتی که حافظ جان و مال ولی فقیه بودند، مواجه شد.

در این میان روحانیون زیادی نیز به مخالفت با جریان حامی آیت‌الله خامنه‌ای پرداختند که آیت‌الله منتظری یکی از آن‌ها بود.

آقای منتظری با قرار گرفتن در کنار معترضین روزبه روز بیشتر در میان نسل جدید که همان بدنه‌ی جنبش سبز را تشکیل می‌داد، شناخته‌ شد و محبوبیت‌اش فزونی یافت. نسلی که با روحانیت فاصله گرفته بود، درمیان روحانیون یک روحانی حق طلب یافته بود که بدون داشتن ابزار قدرت به مبارزه با حکومت می‌پرداخت.

دیگر قدیم و جدید نداشت و منتظری به سرعت به ولایتی واقعی رسید. جنبش سبز رهبر معنوی خود را یافته بود. اما جنبش سبز خیلی زود رهبر حق‌گوی خود را از دست داد. درگذشت آقای منتظری گرچه ضربه‌ای سنگین بود اما خود باعث دمیده شدن روح تازه‌ای درکالبد جنبش سبز شد. با فرا رسیدن ایام محرم اعتراضات مردم همچنان ادامه یافت و درگذشت آیت‌الله منتظری در روزهای ابتدایی محرم موج دیگری از اعتراضات مردمی را رقم زد.

درحقیقت منتظری که عمری را در راه مبارزه با استبداد صرف کرد و سختی‌های زیادی در این راه متحمل شد با مرگ خود نیز استبدادستیزی را فریاد زد. روز 30 آذر در قم روزی به یاد ماندنی بود که مردم با بدرقه‌ی این مرجع آزاده و حق‌گو پیام خود را به حاکمیت رساندند. خفقانی که بعد از انتخابات بر جامعه حاکم شده بود در مراسم تشییع جنازه‌ی آیت‌الله منتظری شکسته شد و این همه به دلیل جمعیت انبوهی بود که برای تشییع به قم آمده بودند.

تشییع جنازه‌ی آیت‌الله منتظری به عنوان منتقد سرسخت حکومت ولایت فقیه با استقبال بی‌نظیری مواجه شد که شاید سردمداران حکومت نیز انتظار آن را نداشتند؛ به خصوص پس از سرکوب اعتراضات مردمی به نتیجه‌ی انتخابات برهمگان واضح و روشن بود که مراسم تشییع به تظاهرات بزرگ ضدحکومتی تبدیل خواهد شد. صدها هزار نفر در این تظاهرات شرکت کردند که هزاران نفر از آنان از شهرهای دیگر خود را به قم رسانده بودند.

فرصتی بی‌نظیر برای ابراز مخالفت با حکومت ایجاد شده بود و مردم حق‌طلب ایران از این فرصت به بهترین نحو استفاده کردند. مردم با سردادن شعارهای ضد حکومتی اعلام کردند که همچنان خواستار حقوق پایمال شده‌ی خود هستند. تندترین شعارها علیه شخص رهبر جمهوری اسلامی سرداده شد که تا پیش از آن، در آن وسعت و جمعیت بی‌سابقه بود.

موج جمعیت به حدی بود که امکان هرگونه واکنشی را از نیروهای سرکوب‌گر گرفته بود. در حقیقت حکومت با شرایط پیش‌بینی‌نشده‌ای مواجه بود که چاره‌ای جز تسلیم نداشت. مردم با استقبال شدید از مراسم تشییع جنازه‌ی منتقد سرسخت حکومت، پیام بزرگی به حکومت مخابره کردند. در روزهای بعد عصبانیت حاکمیت ایران از مراسم تشییع کاملا هویدا شد. نیروهای حکومت با حمله به بیت آیت‌الله منتظری امکان هرگونه برگزاری مراسم یادبود را از خانواده وی گرفتند. حتی برگزاری مراسم در شهرهای دیگر نیز ممنوع شد. از جمله مراسم عزاداری منتظری در مسجد سید اصفهان که با هجوم گروه فشار حامی ولایت فقیه به درگیری‌های شدیدی منجر شد.

درگیری‌هایی نیز در نجف‌آباد، محل تولد منتظری، به وجود آمد که همه ناشی از عصبانیت حکومت بود. حاکمیت حتی مراسم سوم و هفتم این فقیه بزرگ را نیز ممنوع اعلام کرد. اما دست برقضا هفتمین روز درگذشت آیت‌الله منتظری مصادف شد با روز عاشورا. جنبش سبز در محرم سبز نیز خواسته‌های خود را پی‌گیری کرد و در روز عاشورا مصادف با هفتمین روز درگذشت آیت‌الله منتظری، به خیابان آمد.

مردم معترض یک بار دیگر به خیابان‌ها ریختند و با برخورد نیروهای امنیتی حکومت مواجه شدند. به گفته‌ی پلیس هشت نفر کشته، ده‌ها نفر زخمی و صدها نفر دستگیر شدند. قتل‌هایی که در روز عاشورا، به دست حکومت انجام شد در حتی رژیم پهلوی نیز سابقه نداشت. خشونت حکومت جواب اعتراض مردم در قم بود.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

آیت الله منتظری را حکومت مسموم کرد،امروزه سم‌هایی‌ وجود دارد که چنین حکومت‌هایی‌ میتوانند مخالفان خود را با آن از بین ببرند بطوریکه هیچ اثری از خود باقی‌ نگذارد و شخص را به صورت خیلی‌ طبیعی از بین ببرد،همان کاری که حکومت قبلان هم بار‌ها کرده همانند مورد سید احمد خمینی. رّد یابی‌ چنین سم‌هایی‌ با کالبد شکافی بسیار مشکل است و فقط با کالبد شناسی‌‌های پیشرفته و دقیق میسر است،حال آنکه در مورد آیت الله منتظری هیچ گونه کالبد شکافی‌ای نیز صورت نگرفت

-- ali ، Dec 31, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)