خانه > گوی سیاست > انتخابات ایران > «سبز؛ جنبشی عدالتخواه و حقوق بشری است» | |||
«سبز؛ جنبشی عدالتخواه و حقوق بشری است»آتنا پژوهشکشتن ندا آقا سلطان در روز شنبه، سی خرداد، پخش فيلمی که لحظهی مرگ او را نشان میدهد و واکنش جهان به مرگ او باعث آفريدهشدن صدها نوشته و آثار هنری در زمينهی شعر، موزيک، فيلم، و غيره شد که خود بررسی مجزايی را میطلبد. اين حادثه، حمله به کوی دانشگاه و کشتن دانشجويان، دستگيری وسيع در سطح جامعه، افشای نام شهيدان ديگر، مسالهی انتخابات را تحتالشعاع قرار داده و زمينه را برای تظاهرات وسيعتر فراهم میکند. اما از آن سو، اين اقدامات بدونشک وحشت و ترس را در ميان مردم از ادامهی سرکوبهای خشن بيشتر میکند. دلسردی و ياس باعث احتياط و محدودشدن موقتی راهپيمایها در روزهای بعد میشود. يکی از شعارها درسی و سی يکم خرداد ماه: «نترسيد نترسيد ما همه با هم هستيم»، بود. جنبش سبز در روزهای بعد از انتخابات فاقد يک رهبری مقتدر است. حکومت با دستگيری ياران خاتمی، بهکارگيری خشونت و کشتن دهها نفر، تحت نظر قرار دادن موسوی و کروبی، نطق شتابزدهی رهبر و ابراز خوشحالی او از انتخاب احمدینژاد، کار را تمامشده میداند. اما سرريزشدن خشم عمومی و راهپيمايی میليونی در تهران و هزاران نفر در شهرهای ديگر ادامه پيدا میکند. در تظاهرات خونين و میليونی روز سی و سی يکم خرداد شعارهای اصلی خطاب به رهبر و پسرش، مجتبی خامنهای، است. میليونها نفر در خيابانهای تهران فرياد میزنند: «مرگ بر ديکتاتور»، «رهبر ما قاتله، ولايتاش باطله». «مجتبی بميری، رهبری رو نبينی»، «خامنهای خامنهای ننگ به نيرنگ تو، خون جوانان ما میچکد از چنگ تو». و در آن روزها، سبزها از تمام امکانات خود برای از-بين-بردن افسردگی و ياس ناشی از سرکوب و خشونت استفاده میکنند. فيلترشکنها با شدت هر چه تمامتر به کار گرفته میشوند تا اطلاعرسانی اينترنتی متوقف نشود. يکی از مشخصات فرهنگی در انقلاب عليه شاه و رژيم سلطنتی، استفادهی موثر از آيينها و شعارهای اسلامی بود. به کارگيری شعایر مذهبی در آن زمان تاثير فوقالعادهای در تهيج احساسات مردم داشت. اللهاکبر-گفتن شبانه بر بامها در انقلاب ۱۳۵۷ يکی از ابتکارات منحصر به فرد مردم در دوران حکومت نظامی و ممنوعيت رفت و آمد شبانه بود. و حال اين سنت دوباره به کار جنبش سبز آمده است. تاريکی شب و ساختمانهای بلند شمال شهر تهران آزادی عمل کافی برای اللهاکبر-گويی فراهم میکند. اللهاکبر-گويی نسل جديد بدونشک برای نسل قبلی که انقلاب ۱۳۵۷ را تجربه کردهاند خاطرات زيادی را زنده میکند. آيا مردم در سی سال پيش میتوانستند تصور کنند که روزی شاهد اللهاکبر-گويی اعتراضی فرزندان و نوههايشان عليه جمهوريتی باشند که به دست آنان بر پا شده بود؟ افزون بر اللهاکبر-گويی، استفاده از بعضی سرودها و شعارهای انقلاب ۱۳۵۷ در گردهمايیها و يا تظاهرات خيابانی توسط نسل جديد که خاطرهای از انقلاب ضد-شاه ندارد، نسل قبلی را منقلب میکند. شعارهايی مانند: «نصر من الله و فتحأ قريب، مرگ بر اين دولت مردمفريب»، و يا: «توپ، تانک، مسلسل ديگر اثر ندارد». و يا خواندن سرودهای دوران انقلاب بهمن ۱۳۵۷ در استاديومِ آزادی توسط طرفداران موسوی که در برانگيختن احساسات عمومی بسيار موثر بود. هشياری جوانان در محکومکردن هر نوع ديکتاتوری چه از نوع سلطنتی و چه دينی با شعار: «مرگ بر ديکتاتور، چه شاه باشه، چه دکتر». در تظاهرات عليه انتخاب احمدینژاد همهجا به گوش میرسيد. جهان در قرن بيستم شاهد وداع مردم ايران با سلطنت استبدادی و در قرن بيست و يکم شاهد وداع آنها با حکومت بنيادگرای دينی است. چهار هفته پس از انتخابات، فعاليتهای موسوی، کروبی و فتواهای آيتاله منتظری، صانعی و ديگران هم در اعتراض به اقدامات خشن حکومت به جايی نمیرسد. دستگيری بيش از دو هزار نفر که در ميان آنها سران اصلاحطلب، ژورناليستها، دانشجويان، کارمندان سفارت بريتانيا در تهران و بسياری ديگر ديده میشوند، شکنجه، تجاوز، و کشتن شهروندان در زندانها، خفقان و ديکتاتوری را تکميل میکند. مادر سهراب اعرابی جوانی نوزدهساله پس از يکماه جستجو جسد گلولهخوردهی فرزندش را تحويل میگيرد. موسوی و کروبی به ديدار خانوادهی سهراب میروند. در نماز جمعهی ۲۶ تيرماه هاشمی رفسنجانی بالاخره سکوت يک ماه خود را میشکند و خواهان آزادی همهی دستگيرشدگان و دلجويی از آسيبديدگان میشود. دخترها و پسرهای سبزپوش در خيابانهای اطراف دانشگاه در کنار هم نماز میخوانند! از نمازگزاران سبز با گاز اشکآور و باتوم پذيرايی و در انتهای درگيری به دستگيری تعدادی منجر میشود. شادی صدر، حقوقدان و از فعالين فمينيست در خيابان و هنگام رفتن به نماز جمعه ربوده و کروبی مضروب در روزهای بعد افشاگریهای کروبی در مورد ماجرای تجاوز به دستگيرشدگان زن و مرد در زندان کهريزک حکومت را وادار به عقبنشينی و تعطيلکردن بازداشتگاه کهريزک میکند. اما مقامات رسمی حتی پس از ارایهی مدارک کافی از طرف مهدی کروبی اتهام تجاوز به زندانیها را رد میکنند. پخش چندين مصاحبه با بعضی از زندانيان زن دههی شصت که مورد تجاوز قرار گرفته بودند و دو نفر از زندانيان کهريزک در اينترنت گوشهای از ابعاد فاجعه را نشان داده و تابوی حرفزدن در مورد تجاوز را میشکند. در آخرين تظاهرات بزرگ سبز در روز قدس، سبزها همهجا در ميان صفوف طرفداران دولت حضور دارند. ابتکار جالب آنها در اعتراض به شعارهای رسمی در عوضکردن اين شعارها با شعارهای خودشان است. از بلندگوی رسمی شعار: «مرگ بر اسرائيل» پخش میشود. نفرت مردم از حمايت و همکاری دولت روسيه با احمدینژاد اين شعار را به شعار: «مرگ بر روسيه»، تبديل میکند. سبزها در ادامه فرياد میزنند: «بلندگو را خاموش کن، صدای ما را گوش کن». از مهمترين و موثرترين شعارها در روز قدس، فرياد : «نه لبنان، نه غزه ، جانام فدای ايران» و «رای ما گم شده، ايران فلسطين شده» است که فورا همهگير میشود. در روز قدس، مردم با شعارهای ديگری مثل: «احمدی احمدی اين آخرين پيامه، جنبش سبز ايران آماده قيامه». و يا «کروبی بتشکن، بت بزرگ را بشکن»، يا «حسين مير حسين». به راهپيمايی ادامه میدهند. محبوبيت آيتالله منتظری و آيتالله صانعی در حمايت بیچون و چرای آنان از جنبش سبز با شعار: «روحانی واقعی، منتظری، صانعی» بازگو میشود. اعتراض مردم به شکنجه و تجاوز در شعار: «تجاوز، شکنجه ديگر اثر ندارد»، روز قدس را به روز اعتراض میليونی عليه حکومت ولايت فقيه تبديل کرد. ايرانيان ساکن کشورهای ديگر در حمايت از جنبش سبز سنگتمام میگذارند. نکتهی مهم در تمام اين گردهمايیها همبستگی مردم و گوناگونی فکری آن است. افزون بر تمام اعتراضها و راهپيمايیها، در روز ۳۱ تير اعتصاب غذای صدها ايرانی در مقابل سازمان ملل در نيويورک انجام میشود. آقای اکبر گنجی، نويسنده، بههمراه هنرمندانی مانند خانم گوگوش و ديگران در آنجا حضور دارند. تظاهرات همزمان هزاران نفر ايرانی در هشتاد کشور در روز ۳ مرداد، يعنی روز جهانی اتحاد برای ايران و تهيهی طومار سبز دو هزار متری با امضای: «احمدینژاد ریيسجمهور من نيست» از اقدامات مهم مهاجرين ايرانی در تابستان گذشته است. تمام اين گردهمآيیها با همدلی و اتحاد بیسابقهی ايرانيان خارج از کشور به ثمر رسيد و رُل مهمی در جلب افکار عمومی در جهان داشت. شرکت فعال نسل جوانی که از کودکی در غرب زندگی کرده و يا در آنجا متولد شده است بسيار چشمگير بود. جوانانی که فارغ از تعلقات ايدهئولوژيکی و گروهی، آگاه به هويت و نقش مهم خود در حمايت از مردم ايران و رساندن صدای آنان به جهان هستند. سفر احمدینژاد در مهرماه به نيويورک برای شرکت در نشست سالانهی سازمان ملل هم منجر به فعاليتهای گستردهی سبزها برای اعتراض به حضور او در نشست سازمان ملل شد. چندهزار نفر از ايرانيان سراسر امريکا، کانادا و کشورهای اروپايی برای شرکت در اين تظاهرات سهروزه به نيويورک آمده بودند. در تجمع آنان روبهروی هتلی که احمدینژاد در آن اقامت داشت مردم با شعار : «قاتل بيا بيرون» و هوکردن هيات ايرانی در هنگام ورود به هتل از آنان استقبال کردند! راهپيمايی صدها نفر از جوانان سبز و حمل طومار سبز رنگ دوهزارمتری که امضای هزاران ايرانی را در اعتراض به نتيجهی انتخابات برخود داشت و گذشتن از روی پل عظيم بروکلين بسيار ديدنی بود. و يا دوچرخهسواری گروهی از آنها که از کانادا مسافتی هشتصد کيلومتری را تا نيويورک پيموده بودند. شعار آنها در اين سفرطولانی: «برای مردم ايران، زندانيان اوين، پا بزن برو جلو» بود. در تظاهرات جلوی سازمان ملل کنسرتها و نمايشهای متعددی در اعتراض به احمدینژاد اجرا شد. بازشدن دانشگاهها در مهرماه با موج جديد اما محدود اعتراضات همراه شد. در تجمع دوهزار نفری ششم مهرماه در دانشگاه تهران، دانشجويان با شعار: «نداييم، نداييم. ما همه يکصداييم» و «شکنجه، تجاوز، ديگر اثر ندارد» سال جديد تحصيلی را شروع کردند. در روزهای بعد تظاهرات محدود ديگری هم در دانشگاههايی مثل شيراز و غيره برگزار میشود. شکنجه، اقرارگيری و محاکمات فرمايشی سران اصلاحطلب، ژورناليستها و غيره در ماههای گذشته ادامه داشت. بعضی از دستگيرشدگان مانند شادی صدر حقوقدادن، مازيار بهاری فيلمساز و عدهای ديگر آزاد و تعدادی ديگری از ژورناليستها در هفتههای گذشته بازداشت میشوند. اما سيزده آبان امسال، يعنی روز دانشآموز و سیامين سالروز گروگانگيری اعضای سفارت امريکا از جنس ديگری بود و از برکت جنبش آزادیخواهی، چهرهی پاييزی شهرهای ايران دوباره سبز شد. موفقيت مردم در روز قدس در مطرحکردن شعارهايشان، آنها را به شرکت وسيع در تظاهرات سيزدهی آبان واداشت. درهفتههای گذشته شعارنويسی ديواری و فعاليتهای تبليغی اينترنتی در سطح وسيع ادامه يافته بود. جو عمومی اکثر دانشگاههای کشور متشنج و اللهاکبر-گويیهای شبانه کموبيش ادامه داشت. در ضمن آيتالله جنتی، عضو شورای نگهبان، خواهان اجرای سياست خشنتری در مورد مخالفان سياسی میشود و آيتالله منتظری در فتواهای خود خواهان اجرای قانون و پايان سياست سرکوب و تعرض به دگرانديشان میشود. او امسال هم بر اشتباهبودن اشغال سفارت در سیسال پيش تاکيد میکند. امسال حکومت برای برگزاری مراسم سالانهی اشغال سفارت امريکا و جلوگيری از راهپيمايی سبزها تدابير امنيتی شديدی را به اجرا گذاشت. به موازات تظاهرات دولتی عليه امريکا، جنبش آزادیخواهانه در دهها ميدان مهم شهر تهران، و هم در شهرهای ديگر با حضوری گسترده نشان داد که نهتنها سرکوب خونين خردادماه گذشته را فراموش نکرده بلکه برای آزادی زندانيان سياسی و تحقق خواستهای مدنی خود همچنان پيش خواهند رفت. همه میدانند که انتخابات ديگری در پيش نيست و احمدینژاد را بايد چهار سال ديگر تحمل کرد. اما شکستن تابوی سکوت و بیاعتبارشدن همهجانبهی دولت احمدینژاد، راه را برای گسترش جنبش اعتراض باز کرده است. و اين بدون شک يکی از مهمترين دستآوردهای سبزها است. درروز سيزدهی آبان سبزها با آمادگی کامل در چند ميدان مهم در تهران و شهرهای ديگری مانند اصفهان، شيراز، اهواز، شهرکرد، و تبريز حضور دارند. به مهدی کروبی در ميدان هفتتير حمله میشود و از پيوستن حسن خمينی نوهی آيتاله خمينی و همسرش به مردم جلوگيری میشود. ساختمان محل کار موسوی محاصره شده و او نمیتواند به ميان مردم بيايد. آقای خاتمی در ميان مردم ديده نمیشود! مردم اين بار بيت رهبری را در شعارهای جديد مستقيما خطاب قرار داده و فرياد میزدند: «مرگ بر اصل ولايت فقيه» و يا «سيد علی پينوشه ، ايران شيلی نمیشه» و يا «نه هاشمی، نه احمدی، لعنت به بيت رهبری»، «جنتی لعنتی ، تو دشمن ملتی». فيلم پارهکردن عکسهای خامنهای و پوسترهای او بلافاصله در پايان تظاهرات در سايتها پخش میشود. در مذمت بسيج و نيروی انتظامی شعار: «پول نفت گم شده، خرج بسيجی شده» و يا «حسين حسين شعارشه، تجاوز افتخارشه» و يا در دانشگاه اهواز شعار «نظامی نظامی، ما هم يک صداييم» يکپارچه فرياد میشد. جمعيت متمرکز در ميدان هفتتير و خيابانهای اطراف با شعار «ابُاما، ابُاما، يا با اينها يا با ما» خواهان حمايت ابُاما از سبزها شده و با شعار «سفارت روسيه لانهی جاسوسيه» حمايت کرملين را در به-رسميت-شناختن احمدینژاد و همکاری همهجانبه با او باز محکوم میکنند. در بعد از ظهر مردم با شعار «ديکتاتور آماده باش، شانزده آذر در راهه» نشان میدهند که از اين پس در تمام روزهای مهم تاريخی و يا مذهبی، جنبش سبز با طرح مطالبات خود و اعتراض به سرکوب و بیقانونی در خيابان حضور خواهد داشت. خوشبختانه تا پايان سال روزهای مهم زيادی در پيش است و عزم مردم جزم! ايرانيان ساکن کشورهای ديگر هم در روز سيزدهی آبان تظاهراتی به حمايت از سبزها برگزار میکنند. سرکوب تظاهرکنندگان در روز سيزدهی آبان با خشونت هرچهتمامتر انجام و به ضرب و شتم و دستگيری گروه زيادی منجر میشود. رفتار لباس-شخصیها و بسيجیها با زنان و دختران بهخصوص بسيار وحشيانه است. فيلمهای منتشرشده در يوتيوپ مدارک کافی را در اينمورد اين اعمال خلاف قانون به دست میدهد. منتقلکردن زنان زندانی به مناطق نامعلوم و زندانی در ورامين گروهی از خانوادهها را خشمگين کرده و تجمع اعتراضی آنها را در روز چهاردهی آبان به دنبال دارد. از بررسی شعارهای اصلی مربوط به اعتراض به نتايج انتخابات میتوان گفت که سبزها در آغاز خواهان طرح شعارهايی در نفی کامل حکومت نبودند. اما با بهکارگيری خشونت و کشتن جوانان، شعارها به تدريج راديکالتر شدند و حتی مردم با فرياد «جمهوری ايرانی» با جمهوری اسلامی هم در واقع وداع کردهاند. سبز، جنبشی عدالتخواه و حقوق بشری است. خواهان حذف مجازات اعدام، شکنجه است. و عزم راسخ در حذف ادبيات «مرگ بر اين» و «مرگ بر آن»، از زبان، انديشه و کردار ما دارد. جنبش سبز با ماهيتی مدنی و مدرن، آزادیخواهانه و خشونتستيز به ميدان آمده است. و میرود که طرحی نو در تاريخ دويستسالهی تجددخواهی ما در اندازد. سبز فصلی نو، طنينی نو است. جنبشی است از جنسی ديگر! از شعارهای مهم مردم در ماههای گذشته و بهخصوص سيزدهی آبان امسال شعار «مرگ بر هيچکس» بود. که بارها در فضا طنين انداخت. طرح اين شعار بهخوبی نمايانگر درک، درايت و عمق انزجار مردم ما از خشونت و مقابله با اِعمال آن حتی در مورد متجاوزان و شکنجهگران و کارگزاران فاسد حکومت است. اما آيا دولتمردان اين پيام بهغايت فرهيخته را بهموقع خواهند شنيد؟ و سرانجام خواستهای برحق مردم را اجابت خواهند کرد؟ يا با ادامهی سياست فعلی در تظاهرات روزهای آينده به گسترش خشونت و منزویشدن هرچه بيشتر حاکمان دامن خواهند زد؟ بررسی شعارهای جنبش سبز، قسمت اول • رأی من کجاست؟
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|