تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با حشمت‏الله طبرزدی، سخن‏گوی «شورای همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر» در ایران

«جنبش سبز در آینده از شعار مرگ، فاصله می‌گیرد»

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

کم‏تر از ۲۴ ساعت به راه‏پیمایی روز سیزدهم آبان که به مسأله‏ی روز ایران تبدیل شده، باقی است؛ سال‏روز اشغال سفارت امریکا در تهران که جمهوری اسلامی در همه‏ی سال‏های عمرش از دانش‏آموزان، دانشجویان و مردم عادی می‏خواسته با شعارهای «مرگ بر امریکا» در مقابل سفارت آمریکا در تهران، راه‏پیمایی و تظاهرات کنند.

اما امسال سران جنبش سبز و نهادهای دانشجویی، با انتشار بیانیه و پوسترهایی از مردم خواسته‏اند، در اعتراض به استبداد و هم‏چنین ایستادگی در برابر سرکوب و خفقان، به طور گسترده در راه‏پیمایی ۱۳ آبان شرکت کنند. معترضین به نتایج انتخابات، علی‏رغم هشدار و تهدیدهای نهادهای امنیتی نظامی و حکومتی، گفته‏اند به طور گسترده در این راه‏پیمایی شرکت خواهند کرد.

Download it Here!

در آستانه‏ی روز سیزدهم آبان، ۱۴ تن از شخصیت‏ها و فعالان سیاسی در ایران، از جمله عباس امیرانتظام، هرمیداس باوند، کوروش زعیم، خسرو سیف، حشمت‏الله طبرزدی، علی‏اکبر معین‏فر و غیره، با انتشار نامه‏ای هشدار داده‏اند که برای جلوگیری از یک فاجعه‏ی ملی، راهی به جز تمکین به خواست مردم در یک تفاهم مسالمت‏آمیز و خردمندانه، در پیش روی قرار ندارد.

آن‏ها در این نامه، خواهان لغو مجازات اعدام‏، قوانین غیرانسانی و محدود کننده‏ی حقوق شهروندی و آزادی بی‏قید و شرط همه‏ی زندانیان سیاسی در ایران شده‏اند و هم‏چنین روز ۱۳ آبان را روز صلح و دوستی با سایر ملل توصیف کرده‏اند.

از آقای حشمت‏الله طبرزدی، یکی از امضا کنندگان این نامه و سخن‏گوی «شورای همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر» در ایران، در باره‏ی فراخوان این شورا، به راه‏پیمایی ۱۳ آبان پرسیدم:

۱۳ آبان در واقع روز دانش‏‏آموز است. چرا که در سیزدهم آبان سال ۱۳۵۷ چند تن از دانش‏آموزانی که در چمن دانشگاه تهران تظاهرات کرده بودند، مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و جان باختند. ولیکن یک سال پس از آن، در ۱۳ آبان ۵۸، متاسفانه گروهی از دانشجویان موسوم به «پیروان خط امام» دست به اشغال سفارت امریکا زدند.

چند سال پس از این واقعه و در مجلس چهارم یا پنجم (دقیق به خاطر ندارم در کدام یک از این دو مجلس بود) تصویب شد که این روز «روز ملی مبارزه با استکبار جهانی» نامیده شود. در واقع، متناسب با شرایط زمانی دهه‏ی ۶۰ و یا حتی ۷۰ مسأله‏ی ۱۳ آبان از سوی حکومت مصادر شد و شعارها، خواسته‏ها و تظاهراتی حکومتی جایگزین روز دانش‏آموز شد.

امسال بر خلاف سال‏های گذشته، جنبش سبز تصمیم گرفته و اعلام کرده در این ۱۳ آبان، به نام «روز دانش‏آموز» و هم‏چنین «روز ملی صلح»، صلح با همه‏ی دنیا، دست به تظاهرات بزند.


حشمت‏الله طبرزدی می‌گوید جنبش سبز با همه‏ی نقاط قوتی که داشته، نقاط ضعفی هم دارد

آقای طبرزدی اهمیت پشتیبانی اپوزیسیون از جنبش سبز در راه‏پیمایی ۱۳ آبان را در چه می‏دانید؟

جنبش سبز با همه‏ی نقاط قوتی که داشته، نقاط ضعفی نیز دارد؛ مثلاً این که هنوز روستاییان و یا طبقه‏ی فرودست جامعه نتوانسته‏اند جذب جنبشی بشوند که عمدتاً طبقه‏ی متوسط یا جامعه‏ی شهری آن را حمایت و نمایندگی می‏کند. یا این که جنبش‏های اجتماعی‏ای مانند جنبش کارگران و یا اقوام هنوز در آن خیلی فعال نشده‏اند.

به نظر می‏رسد این مسأله عمدتاً ناشی از ضعفی باشد که در مطالبات نهایی یا رهبری جنبش سبز نهفته است. با این وجود، به نظر من، اگر اپوزیسیون، احزاب و تشکل‏های فعال درون و بیرون مرز، بیش از گذشته و به ویژه در آستانه‏ی ۱۳ آبان از این جنبش حمایت کنند و همه دست به دست هم بدهند، این فرصت به وجود می‏آید که به مرور نقاط ضعف این جنبش برطرف شود و در آینده بتوان جنبش سبز را به یک جنبش ملی تمام‌عیار تبدیل کرد.

به نظر شما، روز مبارزه با آمریکا و آن‏چه حکومت شعار «مرگ بر امریکا» می‏نامید، بعد از نزدیک به ۳۰ سال در چه شرایطی قرار دارد؟

اگر به واقعیات توجه کنیم، هرچقدر از ۱۳ آبان سال ۵۸ فاصله گرفته‏ایم و به ویژه در یک دهه‏ی اخیر، حتی در دوره‏ی اصلاحاتی که آقای خاتمی نمایندگی می‏کرد، به مرور طبقات گوناگون اجتماعی از شعار «مرگ بر امریکا» فاصله گرفتند.

حتی برخی از «دانشجویان پیرو خط امام»، به نحوی اعلام کردند که به اسارت گرفتن کارمندان سفارت امریکا به مدت ۴۴۴ روز اشتباه بوده است. برخی گفتند که هدف‏شان اشغال سفارت برای دو یا سه روز بود و برخی دیگر نیز اصل کار را محکوم کردند. در هر صورت این تردید در آن‏ها هم به ‏وجود آمد.

با توجه به برخی نظرسنجی‏ها، افکار عمومی و واقعیات اجتماعی، مردم ایران نه تنها دیگر تمایلی به شعار «مرگ بر امریکا» ندارند، بلکه به این نتیجه رسیده‏اند که منافع ملی ما در گرو دوستی و رفاقت با دولت و ملت امریکا است.

اما واقعیت دیگر هم این است که اقلیتی که تاکنون تریبون‏های دولتی و نماز جمعه‏ها را در دست داشته‏اند، همیشه سعی کرده‏اند شعار مرگ بر امریکا و مرگ بر اسراییل را مطرح کنند.

کما این که آقای خامنه‏ای دو سه روز پیش اظهار نارضایتی کرد که چرا مردم در روز قدس، شعار مرگ بر امریکا و مرگ بر اسراییل را خط کشیده‏اند. چرا که در آن روز وقتی تریبون رسمی دولتی شعار مرگ بر امریکا یا مرگ بر اسراییل سر می‏داد، مردم شعار مرگ بر روسیه را تکرار می‏کردند.

این نشان می‏دهد مردم ما از گفتن مرگ بر این یا آن دولت فاصله گرفته‏اند. حتی به نظر من و بسیاری دیگر از تحلیل‏گران و فعالین سیاسی درون کشور، شعار مرگ بر روسیه را بخشی از جامعه در مقابل و در انفعال مرگ بر اسراییل و مرگ بر امریکا می‏گویند و خوشبختانه به مرور داریم به مرحله‏ای نزدیک می‏شویم که دیگر مرگی را برای هیچ دولت و هیچ ملت و هیچ کسی نخواهیم.

در ارتباط با شعارهای روز قدس، به شعار «مرگ بر روسیه» اشاره کردید؛ به نظر شما چرا این شعار داده می‏شد؟

اولاً نوعی انفعال یا تلافی در مقابل شعارهایی است که حاکمیت می‏دهد. وقتی تریبون رسمی شعار مرگ بر امریکا و اسراییل سر می‏دهد، مردم به طور طبیعی مرگ را می‏گویند، اما بر خلاف خواست حکومت؛ دقیقاً چون می‏دانند حکومت مخالف مرگ بر روسیه گفتن است.

در عین حال، دولت روسیه هم در سال‏های گذشته، به نحوی عمل کرده که مردم ایران از او راضی نیستند. چه در بحث مربوط به دریای خزر که دولت روسیه سعی کرده منافع ملی ما را زیرپا بگذارد و چه حمایتی که دولت روسیه از دولت آقای احمدی‏نژاد کرد، در حالی که مردم آن را کودتایی یا تقلبی می‏دانند و این باعث خشم مردم شد. این واقعیتی است که متأسفانه در جامعه‏مان اتفاق افتاد.

البته تأکید می‏کنم که به نظر من و بسیاری از تحلیل‏گران سیاسی، مرگ بر روسیه گفتن، شعاری استراتژیک نیست و به احتمال قوی ما در آینده خواهیم دید که جنبش سبز و آزادی‏خواهان حتی از این شعار نیز فاصله خواهند گرفت و مرگ بر دولتی نخواهند گفت.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

اگر برخی ها مرگ برخی دولتها را می خواهند خودشان بروند و نفس کش طلب کنند. چکاری است که پای مردم را بوسط میکشند؟ تا کی با این شعارهای منفی منافع کشورمان را به خطر بیاندازیم؟ سی سال اشتباه کافی نیست؟

-- بینام ، Nov 3, 2009

مگر شما کی هستید آقای محترم که از طرف جنبش سبز حرف می زنید. پس از سرنگونی رژیم شما هم باید توضیح بدهید در آن سالهای خونین کجا بودید و چکار می کردید؟

-- alibaalaa@yahoo.com ، Nov 3, 2009

من فقط اینرا می کویم که سالهاست از شعار هائئی که بوی مرگ می دهد فاطله گرفته ام و این فاصله هم اتفاقی نبوده بلکه تحقیقی بوده یعنی اینکه کتاب لغت را باز نموده و مرگ را به معنی طلبیدم و دیدم که اینها که ما می گویئم اصلا عملی نیست ولذا هر شعاری که با مرگ همراه شود ادامه حیات دارد . لذا به آقای طبر زدی پیشنهاد می کنم که زیاد منتظر نمانند و ارز همین امروز به جای شعار مرگ شعار زیبای درود را به کار بریم ، برای مثال همه باهم بگویم : درود بر ضد ولایت فقیه ! ویا
نابود باد حکومت دینی ! میکده علنی ایجاد باید گردد، میخواری و مستی آزاد باید گردد.
اینها هم جزئی از خواسته های جنبش سبز است که باید از همین حالا عنوان شود تا مثل شعارهای بعداز انقلاب در حاشیه شلاق نخورد.
با دورد بر جرخ گردان

-- آشنا ، Nov 4, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)