خانه > گوی سیاست > اقتصاد > «فقط دولت از هدفمند کردن یارانهها منتفع میشود» | |||
«فقط دولت از هدفمند کردن یارانهها منتفع میشود»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comآقای محمود بهمنی، رییس کل بانک مرکزی ایران، روز دوشنبه، چهارم آبان ماه با خبرنگاران رسانههای داخلی، گفت و گو کرد و گفتههای او طبق معمول حاوی مهمترین بحثهای جاری اقتصادی بود. در بارهی بخشهای گوناگون اظهارات ایشان، با آقای دکتر کمال اطهاری، کارشناس اقتصادی و عضو هیأت علمی مرکز مطالعات و تبلیغات مسکن در تهران، گفتوگویی انجام دادهام. رییس کل بانک مرکزی از کاهش نرخ رشد تورم و بهویژه کاهش نرخ اجاره بهای مسکن صحبت کرد. ولی آقای دکتر اطهاری در این باره میگوید:
تعجب میکنم که رییس نهاد مهمی مانند بانک مرکزی در مورد مقولهی تورم اینگونه شعاری صحبت میکند؛ بهخصوص وقتی به بخش مسکن رجوع میدهد. وقتی بخشی کاملا در حالت رکود نیمهمرگبار قرار گرفته و به همین علت قیمتها در آن ثبات و کاهش پیدا کرده است، آن را به عنوان نمونهی موفق یک سیاست اقتصادی وانمود نمیکنند. این در شاخصهای بانک مرکزی تاثیر میگذارد، چون ۳۰ الی ۴۰ درصد هزینههای خانوارها را مسکن تشکیل میدهد. یعنی کاهش نرخ تورمی که ایشان اعلام کردهاند، دلیل دیگری جز رکود بازار مسکن نمیتواند داشته باشد؟ دلیل دیگر آن هم واردات بیرویهای است که دارد بخش صنعت را از بین میبرد. یعنی جشنی برای این کاهش نمیشود گرفت. چندی پیش موز را ۵۰۰ تومان خریدم که قیمت آن از پارسال به مراتب کمتر بود. علت آن هم این است که رکود جهانی قیمتها را پایین آورده و موز را در داخل کشور با یک سوم قیمت پرتقال خوب داخل میتوان تهیه کرد. خُب، این مساله نرخ رشد تورم را کاهش داده است. در صورتی که هزینههای بسیاری از کالاهای اساسی، هزینههای حمل و نقل و… به شکل فزایندهای در حال افزایش است. یعنی هزینههای مواردی که به بازتولید حیات کاروبار از لحاظ فرهنگی، تحصیل، ارتقا و توسعهی خانوار برمیگردد، افزاش یافته است. پس اساسا اگر قیمت کالاهای لوکس و برخی کالاهای غیر مصرفی کاهش پیدا میکند، تاثیری در وضعیت اقتصادی مردم یا کاستن از هزینههای اساسی خانوادهها ندارد؟ بله، به معنی سبک شدن بار خانوار، به خصوص خانوارهایی که جدید تشکیل میشوند، نیست. این موضوع که با عنون «ضریب فلاکت» در مباحثات انتخاباتی هم وارد شد، با شاخصهای مختلفی سنجیده میشود. سنجش آنچه توسعهی انسانی مینامند، با یک شاخص انجام نمیگیرد. به خانوارهایی که جدید تشکیل میشوند اشاره کردید؛ بخش دیگری از صبحتهای آقای بهمنی در بارهی ارائهی تسهیلات و امکانات بانکی نظیر وام ازدواج بود. ارائهی چنین وامها و تسهیلاتی به طور کلی در مشکلات اقتصادی جامعه چه نقشی دارند؟ وقتی بخش واقعی اقتصاد ناسالم باشد، تسهیلات بانکی و مواردی از این دست، حتی میتواند تشدید کنندهی بحران در بخش واقعی تولید کالا و خدمات بشود. ما الان مشکل اساسی در بازتولید، چه در بخش صنایع و چه در بسیاری از خدمات داریم. آنطور که اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و سایر نهادهای مربوطه میگویند، در بخش صنایع ما ورشکستگی بزرگی دارد صورت میگیرد که بخش مهم آن به علت همین کالاهای وارداتی است و بخش دیگر به این دلیل است که دولت هیچ برنامهای برای تجهیز بنگاههای دولتی و خصوصی صنایع برای وارد شدن در عرصهی رقابت با کالاهای تولید جهانی یا بازار جهانی ندارد. این یا آن وام و یارانه در شرایطی که خانوار بیکار است یا این که تورم پساندازش را خورده است، در بهترین حالت خرج برخی کالاهای مصرفی میشود که بادوام هم نیست و تبدیل به دارائیای نزد خانوارها نمیشود. پیش از این وامهای کلان زودبازده را ارائه میدادند، حال که کفگیر به ته دیگ خورده است، به وامهای کوچک بسنده میکنند.
موارد مهم طرح هدفمند کردن یارانهها در مجلس تصویب شده که تا کنون بر اساس آن، دولت در قیمتگذاری انواع حاملهای انرژی آزاد است و افزایش قیمت قطعی خواهد بود. به این ترتیب دولت میتواند حداقل ۱۰ هزار میلیارد تومان و حداکثر ۲۰ هزار میلیارد تومان از محل حذف یارانهها درآمد داشته باشد که میان خانوارها توزیع کند. افزاش قیمتها نیز ارقامی هستند که تقریباً پیشبینی شدهاند. شما این طرح و تاثیرات آن را چگونه بررسی میکنید؟ من خیلی بدبینام؛ افزایش قیمتها در حالتی که تا ۶۰ درصد و حتی کمتر پیشبینی شده، میزان هزینهی یک خانوار شهری را حدود ۳۰۰ هزار تومان بالا میبرد. در مجلس گفته شد: میزان یارانهی نقدیای که هر نفر دریافت میکند، حدود بیست و چند هزار تومان است… بله، متوسط بُعد خانوادهی شهری روی چهار است و مبلغی حدود ۱۰۰هزار تومان به هر خانواده تعلق میگیرد که با افزایش هزینهها منطبق نیست. اگر این هزینهها به مردم تحمیل میشد و بعد از چهار پنج سال سختی، این موضوع ثمر شیرین داشت، باز آدم دلش نمیسوخت. ولی هیچ برنامهای برای نه اصلاح شیوهی تولید، نه افزایش تولید و نه اصلاح الگوی مصرف وجود دارد. کلا نقدی کردن یارانهها و اینگونه سیاستها برای اصلاح اختلال در بازار، یعنی تخصیص بهینهی منابع و بالا بردن تولید صورت میگیرد. اما هیچ برنامهای برای تخصیص بهینهی منابع وجود ندارد و این لایحه حتی به برنامهی پنجم نیز متصل نیست. در حالی که این لایحه نه تنها باید به برنامهی پنجم که به برنامهی پیوستن به سازمان تجارت جهانی نیز باید متصل باشد و برنامهی پیوستن به آن بازار و جذب سرمایه و غیره، با سیستم یارانه و قیمتها یکسان باشد. در ارتباط با پیوستن به سازمان تجارت جهانی، میدانید که ایران بارها تقاضا کرده و پذیرفته نشده است. چکار میتوان برای این مساله کرد؟ این عدم پذیرش که علتهای سیاسی دارد. اما شما وقتی یارانه را بدون هماهنگی با برنامههای آنها حذف میکنید، به قول معروف «هم چوب را میخورید و هم پیاز را». چرا که حذف یارانهها و یکی کردن سطح قیمتها با قیمتهای جهانی، موقعی به درد کشور میخورد که از انزوا بیرون آمده باشد. اما در شرایطی که کشور در انزوا به سر میبرد، هیچ سرمایهای از خارج وارد کشور نمیشود و در حالی که پساندازهای داخلی به خاطر فشار تورمی حتما پایین خواهد آمد و شما نیازمند پساندازهای بینالمللی خواهید شد، از بانکهای جهانی نمیتوانید وام بگیرید و از پساندازهای بینالمللی برای جبران فشارهایی که در این دوران وارد میشود، استفاده کنید. از سوی دیگر، برنامهای برای بالا رفتن تولید بخش خصوصی وقتی زیر فشار حاملهای انرژی قرار میگیرد، وجود ندارد؛ در حالی که صنایع در ایران و به خصوص بخش ساختمان انرژیبر هستند، دولت میگوید علاوه بر فروش گران این کالاها، ۲۵ درصد هم دستخوش میگیرد. ولی این ۲۵ درصد اضافه هزینه را نمیخواهد حتی به صورت وامهای پیشبینی شده به بخش خصوصی بدهد. در نتیجه این بخش قدرت رقابت اندکی را هم که در ایران دارد از دست میهد. در چنین شرایطی، حذف یارانهها فقط قدرت چنگاندازی هیأت دولت را به درآمد نفت و خرج بیحساب کتاباش بالاتر میبرد. در کشورهای دیگری از جهان، این تجربه وجود نداشته است؟ در کشورهای دیگر، مانند کرهی جنوبی، ۱۰ سال برای این کار برنامهریزی شده است و تازه بعد از ۱۰ سال که آن را عملی کردهاند، بحرانهایی مانند «بحران آسیای جنوب شرقی» نیز نصیبشان شده است. میخواهم بگویم این کار بسیار حساسی است و بردن یک لایحه به مجلس برای آن کافی نیست. تازه بعد از تصویب لایحه، میخواهند برنامهی پنجم را به مجلس ببرند. در حالی که وقتی برنامهی پنجم هست، چرا چنین امر مهمی در پیوند با آن به مجلس داده نشد. مجلس هم دچار سردرگمیهای خاص خود و یا ملاحظات و فشارهای خاص خود بود. وگرنه به نظر نمیرسید به هیچ وجه با این لایحه موافق باشد و گفته برای اینکه بتواند دولت را مهار کند، این کار را کرده است. اما به نظر میرسد تنها کسی که از این لایحه منتفع میشود، هیأت دولت است. کل دولت هم منتفع نمیشود. چون قوهی مجریه خود را از قوهی قضاییه، مقننه و بقیه جدا کرده است. در واقع چون نه برنامهای وجود دارد و نه بودجهای وجود دارد، این مازادها مستقیما توی جیب هیأت دولت میرود. شما به عدم وجود برنامه برای صرفهجویی در هزینهها اشاره کردید. در حالی که در مورد افزایش قیمت انرژی همین استدلال میشود. تجربهی غرب نشان میدهد که افزایش قیمت حاملهای انرژی تنها ۱۰ درصد الگوی مصرف را اصلاح میکند؛ آن هم در کوتاه مدت و در یک دورهی یک تا یک سال و نیم. بعد از آن مردم خود را سازگار میکنند که به الگوی مصرف قبلی برگردند. مگر این که در سه مرحله که آن هم یک دورهی ۱۰ ساله نیاز دارد، انجام بگیرد. این کار در غرب صورت گرفته است. یک مرحله اصلاح ساختار موجود است، مرحلهی دوم تغییر کامل فنآوری در تولید و مصرف است. خُب این برنامه کو؟ مگر نه این که نقدی کردن یارانهها برای اصلاح در حوزهی تولید و مصرف انجام میگیرد؟ اما این برنامه نه در این سطح وجود دارد و نه برای تنشزدایی وجود دارد؛ مردم بیچاره چه گناهی کردهاند؟ نه مصرفشان اصلاح خواهد شد و نه تولیدشان. فقط مصرفشان به بازار برده میشد که آن هم بازار رقابتی نیست. همان بازار سنتی است که انحصار آن در دست دولت است. وقتی شما میخواهید پول نقدی به دست مردم بدهید که آنها را به بازار بفرستید تا مایحتاجشان را خریداری کنند، باید این بازار رقابتی باشد؛ بازاری باشد که در آن کالاها روز به روز ارزانتر بشوند و کیفیتشان بالا برود. حسن بازار رقابتی به همین است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
همانست که گفتم وشما آنرا فراموش کردید .کار این رژیم خوار نمودن مردم و واداشتن آنها به گدائی حق خود وآنچه که از او دزدیده اند مانند پوس نفت وگاز و 30 سال است که داستان کوپن بازی وکوپن فروشی پایان نیافته که یارانه بازی را آغاز کرده اند .بجای کار آفرینی گدا بازی راه میاندازند .جز پاسداران دزد وآدمکش هیچ گذاری نمیتواند وارد بازار کار آفرینی شود .درسالهای گذشته نیز همین گونه بود اگر آخوندی ترا میشناخت همه گونه پشتیبانی بانکی وغیره را داشتی وگرنه طرح ترا دزدیده ومیگفتند سود آور نیست و2 سال پس از آن آقا زادها با دریافت ارز ملتی دولتی همان طرح را به دیگری میفروختند .امروز بدون رودربایستی به دیگران میگویند که حق ندارید با سپاه دزدان رقابت کنید مانند داستان نفت وگاز و جاده سازی و مخابرات ووووو
-- بهنام ، Oct 27, 2009اگر این سیاست غلط حذف یارانه ها در ایران اجرا شود صددرصد ایران به ورطه نابودی کشیده میشود.
-- محمد ، Oct 28, 2009به جرات میتوانم بگویم 80 درصد مردم ایران زیر خط فقر،زندگی نکبت بار خود را میگذرانند.
یا ادامه روند سیاستهای نابخردانه این دولت نامشروع در نزد میلیونها ایرانی،ایران روزهای تیره و تاری را پیش رو خواهد داشت