تاریخ انتشار: ۱۳ فروردین ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت و گو با فعالین سیاسی پیرامون سال‌گرد دوازدهم فروردین

«رفراندوم ۱۲ فروردین ۵۸، یادآور دموکراسی نیست»

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

امروز چهارشنبه، دوازدهم فروردین ماه، سی ویکمین سال‏گرد روزی است که روز جمهوری اسلامی نام گرفته است.

زیرا که در این روز، بنا بر تصمیم رهبری انقلاب ۱۳۵۷، مردم ایران به پای صندوق‏های رأی رفتند و در گزینه‏ای میان «آری» یا «نه»، به جمهوری اسلامی رأی دادند.

این برنامه‏ی «روی خط زمانه» را در این ارتباط در گفت‏گو با فعالین سیاسی اجتماعی و مدنی در داخل و خارج از ایران تهیه کرده‏ام. کسانی که رأی داده‏اند، کسانی که رأی نداده‏اند و دریافت این نکته که هر دو گروه به ‏آن گذشته، چگونه می‏نگرند.

Download it Here!

آقای کوروش زعیم‏، عضو مرکزیت جبهه‏‏ی ملی داخل، در این باره می‏گویند:

رفراندم دوازدهم فروردین ماه ۱۳۵۸، الان به هیچ وجه یادآور دمکراسی نیست. البته آن موقع استنباط ما این بود که وارد یک دوران دمکراتیک می‏شویم، مانند زمان نهضت ملی ایران.

ولی حالا بعد از گذشت سی سال از این جریان و شما هم با بلاهایی که در این مدت بر سر ملت ایران آمده آشنا هستید، برای من یادآوری سی سال عمر برباد رفته‏ی ملت است که امیدهای زیادی به این روی‏داد بسته بود.

یادآوری دروغ‏هایی که به ملت گفته شده و وعده‏هایی که زیرپا گذاشته شده و خدعه‏هایی که با ملت ایران شده است. یادآور عقب‏افتادگی کشوری فقیر شده است که به عقیده‏ی من، باید اکنون یکی از ابرقدرت‏های اقتصادی جهان می‏بود.

یادآور از دست رفتن احترام ملت و کشور ما در جهان، به علت رفتارهای ضد بشری و ضد عقلانی دولت‏های جمهوری اسلامی‏ است. یاد‏آور ثروت‏های برباد رفته، فرصت‏های از دست رفته و یک حکومت بی‏خرد و بی‏فرهنگ ضد ایرانی.


کوروش زعیم عضو مرکزیت جبهه‏‏ی ملی داخل

آقای زعیم، آن روز هم گویا این انتقاد وجود داشت که چرا فقط آری یا نه و آن هم میان جمهوری اسلامی و نظام پادشاهی.

البته‏، دیگر دوران رژیم پادشاهی به‏سر آمده بود. نه تنها در ایران، بلکه در جهان. الان بسیاری از کشورهایی که پادشاهی داشتند، به جمهوری روی آورده‏اند. چون هیچ‏کس نمی‏خواهد رهبری کشورش با روش ژنتیک تعیین شود.

ایران هم این مرحله را پشت سر گذاشت. چون ایران همیشه در طول تاریخ، پایه‏گذار و پیشگام ایده‏ها و ایدئولوژی‏های جدید بوده است. بنابراین، این هم از ایران انتظار می‏رفت.

البته، ما این جمهوری را باید در زمان انقلاب مشروطیت می‏داشتیم. اما همین روحانیون، جلوی جمهوری شدن کشور را گرفتند و دوباره پادشاهی را برقرار کردند.

رفراندمی هم که سی سال پیش داشتیم، به ما، به عنوان ملت ایران، این تصور را داد که سرانجام وارد یک جمهوری دمکراتیک، مبتنی بر رأی مردم می‏شویم.

ولی متاسفانه، این هم نوعی پادشاهی مذهبی را برای ما به ارمغان آورد و دیکتاتوری بسیار بسته‏ای را به ما تحمیل کرد که هنوز هم ملت از آن رنج می‏برد و باعث همه‏ی این عقب‏افتادگی‏ها، همین دشواری‏ها است که در طول این سی سال، ما تحمل کرده‏ایم.

امیدوارم، همان‏طور که حکومت شوروی که از نظر ایدئولوژیک بودن، خیلی مشابه جمهوری اسلامی بود، هفتاد سال بیشتر داوم نیاورد …

این حکومت هم هفتاد سال دوام بیاورد؟

نه، فکر می‏کنم‏، برای این حکومت سی سال کافی است.

اما خانم شهلا لاهیجی، از اهالی نشر و کتاب:

امروز، روز رفراندم سال ۱۳۵۸ است و من جزو آن اقلیت نیم‏درصدی بودم که در رفراندم شرکت نکردم. علت آن هم نه عدم باور به انقلاب مردم، بلکه شتاب و عجله‏ای بود که در رفراندم به خرج داده شده بود، بدون این که توضیحات کافی راجع به ماهیت‏اش داده شود.

در حقیقت، ترسی از ناشناخته در من و شاید بخش کمی از مردم که خیلی احساساتی نمی‏شدیم‏، وجود داشت که نمی‏شود به ‏آن‏چه که نمی‏دانیم و نمی‏شناسیم رأی بله یا نه بدهیم.


شهلا لاهیجی

بنابراین، در این رفراندم شرکت نکردم. چون فکر می‏کردم به این ترتیب نمی‏شود رفراندمی چنین حیاتی را برای آینده‏ی ایران، ظرف مدت کمی انجام داد. بدون این که به سوالات بی‏شماری که در آن موقع مطرح بود، پاسخ داده شود.

اما، اطلاع دارم که شما از فعالین در جریان انقلاب بودید.

بله‏‏، همه بودیم. همه‏ی جریان‏های فکری جامعه برای رفع دیکتاتوری در انقلاب فعال بودیم، نه برای این که با شکل دیگری جایگزین شود.

اما هستند از فعالین آن روز انقلاب ایران که تحت پی‏گرد قرار گرفتند و اکنون در خارجه هستند. آقای اکبر گنجی در امریکا:

انقلابی که پیروز شد، انقلابی مردمی، با آرزوهای بسیار بسیار بلند بود. همه‏ی مردم در آن نقش داشتند. اکثریت مردم در انتخاباتی که برای آری یا نه گفتن، برگزار شد، شرکت کردند. من هم جوانی نوزده ساله بودم و در آن انتخابات، به جمهوری اسلامی آری گفتم.

اما درکی که پس از آن پیدا کردیم، به مرور و رفته رفته بینش‏مان باز شد، می‏توانم بگویم متفاوت است و اگر منظور دمکراسی باشد، اساساً انقلاب را پدیده‏ای دمکراتیک که بخواهد با ساز و کارهای دمکراتیک عمل کند، نمی‏دانم. فکر نمی‏کنم کس دیگری هم به این که انقلاب را می‏شود ساز و کاری دمکراتیک محسوب کرد، قائل باشد که الان بگوییم، آن انتخابات آری یا نه، دمکراتیک بوده است یا نه.

اصل انقلاب‏، پدیده‏ی دمکراتیکی نیست و به گمان من، به دمکراسی هم ختم نمی‏شود.

این چیزی بود که بعداً به آن رسیدم و امروز هم فکر می‏کنم بیشتر افراد، قائل به چنین نظری باشند. اگر کسانی فکر می‏کنند از راه انقلاب به دمکراسی می‏رسند، مثالی بزنند، نمونه‏ای نشان دهند که از راه انقلاب به دمکراسی رسیده شده.

اگر انقلاب فرانسه هم مد نظر باشد، انقلاب فرانسه هیچ موقع ختم به دمکراسی نشد و دهها سال طول کشید تا در جمهوری پنجم فرانسه، در قرن بیستم، توانستند نظام دمکراتیک ایجاد کنند.

آقای بابک امیرخسروی، از اعضای موسس حزب دمکراتیک مردم ایران که در آن زمان عضو کمیته‏ی مرکزی حزب توده‏ ایران بودند:

در مقطع دوازدهم فروردین ۱۳۵۸ در ایران بودم و یادم هست که بین ما بحث بود که آیا رأی به جمهوری اسلامی، به خاطر پسوند اسلامی آن درست است یا نه.

ولی به‏طور کلی، آن روز رهبری حزب که بیشتر هم تحت نفوذ فکری آقای نورالدین کیانوری بود، تصمیم بر این گرفت که برای حفظ وحدت صفوف (آن‏طور که آن روز می‏نامیدیم) نیروهای ضدامپریالیستی و مردمی، به این رفراندم با همان ترتیبی که رهبر انقلاب پیشنهاد کرده، رأی بدهیم.

منتها اگر به اعلامیه‏ی حزب در آن زمان نگاه کنید که فکر می‏کنم، پانزده فروردین منتشر شد، امید را بر قانون اساسی گذاشته است. استنباط رهبری این بود که اسم چندان مهم نیست، اساس محتوی است.

ما باید کوشش کنیم بازتاب آن خواسته‏ی اساسی خود را در دفاع از حقوق زحمت‏کشان و آزادی و استقلال ایران، در قانون اساسی پیدا کنیم.

در چنین چهارچوبی‏، صرفاً برای حفظ وحدت نیروهایی که در انقلاب شرکت کرده بودند، رهبری حزب تصمیم گرفت به رفراندم دوازدهم فروردین رأی مثبت بدهد.

امروز فکر می‏کنید، آن تصمیم درست بود یا خیر؟

به نظر من، اجتناب‏ناپذیر بود. واقعا هم مضمون آن روشن نبود. به اسناد حزب توده‏ی ایران مراجعه کنید، خواهید دید روی این مطلب تکیه می‏کند که وعده‏هایی که آیت‏الله خمینی راجع به آزادی، حقوق زحمت‏کشان، مستضعفان و‏‏‏‏‏‏… داده بود، چگونه منعکس خواهد شد.

امید بر این بود که ما بر سر اسم تکیه نکنیم و افتراق ایجاد نکنیم، اما خواسته‏های ما به صورت یک برنامه مترقی در قانون اساسی منعکس شود.

با آقای فرخ نگهدار، از مسئولین سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) صحبت می‏کنم که آن روزها، نظرات سیاسی این سازمان، از جانب ایشان بیان می‏شد:

چند روز قبل از رفراندم، در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران که تازه این نام را به خود گرفته بود، مواضعی را که سازمان تصمیم گرفته بود اعلام کند، تشریح کردم.

مواضع سازمان این بود که: اول مجلس موسسان تشکیل شود، قانون اساسی در مجلس به تصویب برسد و بعد قانون مصوب به رفراندم گذاشته شود. ما موضوع اول، انتخاب اسم و بعد محتوای نظام را تعیین کردن، رد کرده بودیم و می‏گفتیم، مردم چشم‏بسته می‏خواهند رأی بدهند و این درست نیست.


فرخ نگهدار، از مسئولین سازمان فداییان خلق ایران

ولی آقای خمینی با این نظر ما موافقت نکرد که اول مجلس تشکیل شود. به علاوه، ما انتخاب بین نظام سلطنتی و جمهوری اسلامی را درست نمی‏دانستیم و می‏گفتیم، مردم با انقلاب خودشان، نظام سلطنتی را رد کرده‏اند.

این موضوع را آقای خمینی پذیرفت و گفت که ‏طرح رفراندم را به «جمهوری اسلامی آری یا نه» تغییر می‏دهیم. باز ما (ما و بقیه‏ی نیروهایی که تحت رهبری آیت‏الله خمینی نبودند و نظرات دیگری داشتند) ایراد گرفتیم و گفتیم:

می‏خواهیم به نظام دیگری رأی بدهیم. ولی آقای خمینی گفت که ورقه‏ها نوشته شده و تشتت پیش می‏آید. شما آن‏جا با دست بنویسید که مثلا، جمهوری دمکراتیک می‏خواهید، یا جمهوری خالص، یا جمهوری دمکراتیک خلق می‏خواهید. آقای بازرگان هم گفته بود، جمهوری دمکراتیک اسلامی.

ولی ما به این دلیل که این روش، روش دمکراتیکی نیست و موضع ما و طرف‏داران جمهوری اسلامی یکسان دیده نمی‏شود و حقوق برابر نداریم، تصمیم گرفتیم در رفراندم شرکت نکنیم.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

با سلام
باید تعاریف متنوع و گوناگون از دموکراسی را بشما یادآوری کنم.

-- مهدی نادری نژاد ، Apr 2, 2009

اصلاً گیریم که رفراندوم 12 فروردین چون مردم نمی دانسته اند جمهوری اسلامی یعنی چی دموکراتیک نبوده. اما فراموش نکنید که همین مردم چند ماه بعد به قانون اساسی جمهوری اسلامی که دیگر معلوم بود چیست و ولایت فقیه و همه تعاریف تویش بود با همین اکثریت رای دادند.
در مورد رفراندوم 12 فروردین فقط این نکته مهم است که خمینی اولین و تنها رهبر یک انقلاب مردمی است که 42 روز بعد از
پیروزی قاطع یک انقلاب یک رفراندوم برگزار می کند که اگر نمی کرد هم باز کسی از او ایراد نمی گرفت.
انقلاب فرانسه و آمریکا و روسیه و چین هیچکدام رفراندوم نداشته اند.

-- میم ، Apr 3, 2009

آقایا خانم "میم"، خوب حالا که چی! مثلا این مسئله که شما میفرمائین چیزی رو عوض میکنه؟ خجالت هم خوب چیزیه!

-- فرزاد ، Apr 4, 2009

انقلاب ایران در راه تکامل است سرعت تکامل کم یا زیاد باشد احتمالا به نتیجه خوبی خواهد رسید

-- حامد ، Apr 17, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)