خانه > گوی سیاست > انتخابات ایران > اعلمی: کاندیدای اصلاحطلبی نمیبینم | |||
اعلمی: کاندیدای اصلاحطلبی نمیبینممریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدوشنبه، دهم فروردینماه ۱۳۸۸ خورشیدی، یکی دیگر از برنامههای «روی خط زمانه» را در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری دورهی دهم تهیه کردهام. این برنامه، گفت و گویی با آقای اکبر اعلمی، نمایندهی مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی دورهی ششم و نامزد این دوره از انتخابات ریاست جمهوری است.
اولین سوالم از آقای اعلمی این است که آیا این دوره از انتخابات ریاست جمهوری، ویژگی خاص یا تفاوتی با دورههای دیگر دارد؟ اگر انتخابات را بستر و ساز و کاری برای تظاهر اراده و حق حاکمیت مردم در تعیین سرنوشت خود و اداره کشور فرض نماییم، نظر به اینکه برخلاف قانون اساسی نهادی به نام شورای نگهبان به نمایندگی از قدرت حاکم دامنه انتخاب مردم و حق حاکمیت آنان بر سرنوشت خود را محدود و معطوف اراده حاکمیت میکند و مردم از آزادی عمل لازم برای انتخاب کردن و انتخاب شدن برخوردار نیستند، و اگر قرار باشد انتخابات پیش رو نیز با مختصات گذشته برگزار شود و انتخاب مردم تنها محدود به انتخاب افراد دلخواه هیأت حاکمه یعنی اعضای دائمی و دستچین شده کلکسیون قدرت باشد، این انتخابات با انتخابات دیگر تفاوت چندانی نخواهد داشت و هرکس هم از میان این کلکسیون برگزیده شود، تفاوت آشکار و معناداری حاصل نخواهد شد. گرچه بعضیها معتقدند هر کس که به جای احمدینژاد انتخاب شود باز بهتر است اما این تکرار همان سیاست نخنمایی است که در طول سالهای گذشته مردم را به پای صندوقهای رأیگیری کشانده است بدون اینکه گشایشی در زندگی مردم و اوضاع حاکم ایجاد شده باشد. بنابراین تفاوت و ویژگی این انتخابات زمانی آشکار خواهد شد که امکان حضور افراد تحولخواه که قادر به ایجاد اصلاحات و تغییرات محسوس در جامعه هستند فراهم شود. با این وصف تغییرات و تحولات بیرونی و خارج از مرزهای ایران خصوصاً در آمریکا، تن دادن به تغییرات دلخواه مردم در داخل ایران را اجتنابناپذیر کرده است. به نظر میآید، شرایط آزادیای که برشمردید، هنوز هم وجود ندارد. شما بر این اساس که فکر میکنید، الان رعایت رأی مردم اجتنابناپذیر شده، خودتان را کاندیدا کردهاید؟ البته، اگر خاطرتان باشد، من دورهی قبل هم کاندیدا شدم. اما خصلتی که معمولاً در انتخابات بهکار میرود، مانع از این شد که بتوانم رسماً وارد میدان رقابتها بشوم. بر اساس همان تجربه، سوال کردم که ویژگی این دوره را در چه دیدید؟ واقعیت این است که من ادامه وضعیت کنونی کشور را به هیچ وضع به مصلحت نمیدانم و بر این باورم که تغییر وضع موجود مستلزم به قدرت رسیدن کسانی است که در ایجاد چنین شرایطی موثر نبودهاند و از توان و عزم و جسارت لازم برای انجام اصلاحات دلخواه مردم برخوردارند. مادامی که گردش قدرت تنها معطوف به اعضای کلکسیونی باشد که همواره در متن قدرت بودهاند، اوضاع فعلی تغییری نخواهد کرد. احساس میکنم، با توجه به انگیزه و ایدههایی که دارم، چنانچه مورد حمایت مردم قرار بگیرم و خسّتها و تنگنظریهای گذشته تکرار نشود، میتوان وضعیت موجود را دگرگون کرد. استقلال و وامدار نبودنم نسبت به کلکسیون دائمی قدرت، این آزادی عمل را به من خواهد داد تا در صورت رسیدن به قدرت، تغییرات دلخواه را پدید آورم. مسأله همین است. توانایی وجه دیگری هم دارد. خیلیها معتقدند وقتی اهرمهای قدرت حامی شما نباشند، نیروی پیشبرد برنامههای خودتان را نخواهید داشت. مثلاً در مجلس ششم، شما برنامههایی داشتید، انتقادهای جدی هم میکردید، ولی مجلس راه دیگری را میرفت. در این سوال شما، مقداری تناقض میبینم. خودتان به موفقیتهای من در مجلس، اشاره کردید. گفتم، موفقیت نداشتید. مخالفتهای جدی و منطقی هم میکردید، ولی حاصلی نداشت، معمولاً مجلس راه دیگری را میرفت. به هر حال، مجلس و کار نمایندگی، کار نرمافزاری است و با مسئولیت ریاست جمهوری که امکانات سختافزارانه و اختیارات وسیعی را داراست، متفاوت است. یک نماینده تنها در چهارچوب وظایف قانونی خود میتواند عمل کند و تصور میکنم من در چارچوب وظایف نمایندگی با حداقل امکانات توانستم حداکثر وظایف نمایندگی را انجام داده و جریانی متفاوت با خواست و اراده اکثریت در مجلس و کشور ایجاد کنم. اما آیا مطابق قانون اساسی اختیارات کافی برای پیشبرد برنامههایتان خواهید داشت؟ تغییرات حداقلی و حداکثری داریم. قانون اساسی کنونی، مانع از تحقق تغییرات حداکثری است. ولی برای انجام اصلاحات و تغییرات حداقلی، در همین قانون ظرفیتهایی وجود دارد که یک حقوقدان و آشنا به قانون و دارای انگیزه و جسارت لازم، میتواند به کمک همین حداقلها تحولاتی را اجرا کند و اگر هم نتواند، حداکثر مطالبات و خواستههای مردم را جامهی عمل بپوشانند، حداقل آن را محقق کنند.
آیا ستاد انتخاباتیتان را تشکیل دادهاید؟ اما در پاسخ به این سوالتان اشاره به دو نکته لازم است؛ کاندیداها را در حال حاضر میتوان به دو گروه تقسیم کرد. یک دسته مرکب از کسانی است که دارای شهرتند و شهرتشان هم مرهون قدرت و تریبونهایی است که از طریق مشارکت در قدرت به دست آوردهاند. قهراً این دسته از نامزدها دارای برقه و بارگاه و خدم و حشم بوده و به آسانی میتوانند در سراسر کشور ستاد دایر نمایند و به سهلترین روشها از امکانات و خدم و حشمی که همواره پروانهوار به گرد قدرت میچرخند برخوردار شوند. جالب اینجاست که همانهایی هم که پیوسته از لزوم تغییر سخن میگویند و دم از اصلاحطلبی میزنند باز پیرامون همین افراد که در ایجاد وضع موجود سهیمند، گرد آمدهاند و رسانهها هم مطلقاً در اختیار و انحصار آنهاست. اما گروه دوم شامل کسانی است که به دلیل حفظ استقلال و عدم سرسپردگیشان در برابر اشخاص حقیقی و حقوقی، به آنها به دیده غیرخودی نگریسته میشود و نامحرم به شمار میآیند و هنوز در عالم برزخ قرار دارند. طبعاً این افراد از یک ده هزارم امکانات کاندیداهای دلخواه هیأت حاکمه و جریانات انحصارطلب سیاسی هم برخوردار نیستند و لذا به آسانی دسته اول نمیتوانند ستادهای تبلیغاتی خود را به راه انداخته و آن را تکمیل کنند و از این رو درمقایسه با اعضای دائمی کلکسیون قدرت وگروه نخست با مشکلات بیشتری در این زمینه مواجه هستند. با این وجود بنده در حال سازماندهی و ساماندهی ستادها هستم و یقین دارم که با کمک مردم همه این محدودیتها را پشت سر خواهیم گذاشت. واقعیت تلخی که به عنوان یک پارادوکس با آن مواجه هستیم این است که بسیاری از مدعیان اصلاحطلبی خواهان تغییر و انجام اصلاحاتند اما همین افراد تا آنجا که بتوانند مانع از شناخته شدن نامزدهایی میشوند که قادر به انجام اصلاحات در کشور هستند و همچون گذشته میخواهند قدرت را به کسانی بسپارند که خود نقش موثری در پدید آمدن شرایط و وضعیت حاکم دارند. همین به اصطلاح اصلاحطلبان شعارهای فریبندهای چون دانستن، حق مردم است، حق انتخاب آزاد و آزادی انتخاب، رقابت آزاد و ایران برای همه ایرانیان سر میدهند اما در عمل مستبدانهتر و تمامیتخواهانهتر از دیگران عمل میکنند. همینها فریاد دموکراسیخواهیشان گوش فلک را کر کرده است اما در محافل چند نفره مطابق با مناقع شخصیشان تصمیم میگیرند و قیممآبانه خودرأیی خود را به نام تصمیم جریان اصلاحطلبی به خورد مردم میدهند و اگر دقت کرده باشید حتی دست اندرکاران بسیاری از رسانههای خارجی هم همنوا با رسانههای داخلی همه روزنههایی را که میتواند در معرفی گروه دوم به مردم موثر باشد، مسدود کردهاند. پس مشکل تبلیغات و معرفی خود به مردم را چگونه حل خواهید کرد؟ سعی میکنم از همهی روزنهها و منافذی که وجود دارد و علیرغم همهی خستهایی که بعضی از رسانههای داخلی و خارجی بهخرج میدهند، استفاده کنم و پیامم را به مردم برسانم. خوشبختانه، پشتوانهای نسبتاً قوی دارم که حاصل همان زحماتی است که در مجلس کشیدم و بخش قابل توجهی از مردم، مرا میشناسند. به خصوص، در آذربایجان. آیا حساب ویژهای روی مردم آذربایجان باز کردهاید؟ به هر حال، آذربایجان یک واقعیت است. ولی اگر شناخت مردم ایران نسبت به مرا، محدود به مردم آذربایجان بکنید، فکر میکنم در حقم جفا شده است. زیرا اگر موضعگیریهای مرا در مجلس تعقیب کرده باشید، اذعان خواهید کرد که مدتی که در مجلس بودم همواره سعی کردم به عنوان یک نمایندهی ملی ظاهر شوم و از حقوق ملت ایران دفاع کنم. به همین سبب هم گمان میکنم که بخش قابل توجهی از مردم نقاط مختلف ایران حقیر را میشناسند و کم و بیش نسبت به خدمتگزار خود لطف و عنایت دارند و این را از استقبالی که در سخنرانیهایم صورت میگیرد میتوان پی برد. در ایران، مسألهای به نام قومیتها داریم (القاب دیگری هم برای آن گفته میشود که موضوع این بحث ما نیست). اما آیا شما برنامهی ویژهای برای این مسأله دارید؟ قانون اساسی برای اقوام مختلف ایرانی جایگاه و احترام خاصی قائل است و برای آنان حقوقی در نظر گرفته است. یک رئیس جمهور سوگند خورده، باید قادر به تأمین حقوق قومیتهای ایرانی و رضایتمندی آنان باشد. بنده به عنوان نماینده مردم در مجلس ثابت کردم که میتوان بر یکپارچگی ایران، وحدت و انسجام ملی و منافع ملی تأکید کرد و در عین حال برای حقوق اقوام مختلف، زبان، فرهنگ، فولکلور و ادبیات آنها هم احترام قائل شد. در کشوری که از اقوام مختلف تشکیل شده است نمیتوانید دم از وحدت و همبستگی ملی بزنید اما خواستهها و تمایلات فطری و قانونی قومیتها را نادیده بگیرید. در طول تاریخ اقوام ایرانی ثابت کردهاند که حافظان اصلی این مرز و بوم هستند و هرجا که تمامیت ارضی و یکپارچگی ایران در معرض خطر واقع شده آنها پیشگام و پیشقدم دفع خطر بودهاند از این رو پاداش خدمات آنها محروم کردن از حقوقشان نیست! لذا با توجه به این واقعیت، اگر به قدرت برسم سعی خواهم کرد خواستههای مردم آذربایجان و سایر اقوام ایرانی را در کنار مطالبات دیگر مردم، ملحوظ نظر قرار بدهم. برگردیم به تمام ایران؛ در صورتی که در انتخابات موفق شوید، مهمترین اقدام اقتصادیتان چه خواهد بود؟ با توجه به اینکه دانشآموختهی حقوق اقتصاد هستم، هشت سال قانونگذاری کردم و عضو مهمترین کمیسیون مجلس، یعنی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی بودم، اگر بیشتر از سایر کاندیداها برنامهی عملیاتی نداشته باشم، کمتر نیست. ولی مسألهی مهمی که در اقتصاد باید ملحوظ نظر قرار بگیرد، این است که عدالت باید مراعات شود و ریشهی فساد در عرصهی اقتصاد و سیاست از بیخ و بن کنده شود. برنامهی اقتصادی مشخصتان را نمیخواهید بگویید؟ از آنجا که در کشور ما قانون کپی رایت رعایت نمیشود و از انتخابات گذشته ریاست جمهوری هم تجربه خوبی ندارم فعلاً از گفتن برنامههای اقتصادی خود معذورم زیرا بلافاصله دیگران از آن اقتباس خواهند کرد. اما میتوانم بگویم که عاجلترین اقدام سیاسیام معطوف به ایجاد فضایی است که مردم بتوانند آزادانه در آن نفس بکشند و به نقد قدرت بپردازند و قادر باشند که تمایلات درونی خود را ظهور و بروز بدهند. پس، سوال مشخص اقتصادی میکنم. میزان مشارکت دولت در اقتصاد را چگونه میبینید؟ بخش قابل توجهی از اقتصاد ما چون متکی به نفت است و درآمدهای نفتی هم در اختیار دولت است، میتوان گفت که حدود هفتاد تا هشتاد درصد اقتصاد ما با تکیه بر خواست و ارادهی دولت اداره میشود. آیا باید این روند ادامه پیدا کند؟ وقتی کسی معتقد است که فضای سیاسی باید بازتر شود، لاجرم با توجه به اینکه توسعهی سیاسی در گرو توسعهی اقتصادی است و توسعهی اقتصادی هم در گرو توسعهی سیاسی است، به عبارت دیگر در ایران باید توسعهی فراگیر مدنظر قرار گیرد، در این صورت باید سعی کرد که مردم را بیش از گذشته، در عرصههای مختلف دخالت نمایند و اداره امور را در اختیار بگیرند. البته، در قالب شعار خیلی حرفها میتوانیم بزنیم. ولی نباید از نظر دور داشت که یک رئیس جمهور با محدودیتهای قانونی مواجه است و یکی از این محدودیتها اصل چهل و چهار قانون اساسی است که باید رعایت شود و با توجه به تفسیر جدیدی که از این اصل صورت گرفته و به اعتقاد من، مغایر با روح قانون اساسی است، این محدودیت هم در پیش روی رییسجمهور آینده هست. آیا این امکان را میبینید که با یکی از نامزدها، قبل از انتخابات، به ائتلافی برسید؟ علیرغم همهی احترامی که برای کاندیداهای شناخته شده که همهی تریبونها هم در اختیار آنها است قائل هستم، اما همهی کاندیداهای مقطع فعلی را در یک سطح و اندازه میبینم و معتقد هستم با بهقدرت رسیدن هر یک از آنها، تغییری در روند موجود حاصل نمیشود. بنابراین، تاکنون کاندیدایی را که قادر به تحقق حداقل خواستههای سرکوب شدهی ملت باشد، در این عرصه نمیبینم تا محرک ائتلاف احتمالی باشد. برخی تحلیلگران سیاسی معتقدند، حکومت برای اینکه اصلاحطلبان به قدرت نرسند، خواهان تکثر میان آنان است و از این بابت، ممکن است صلاحیت کاندیداهایی نظیر شما را که میتوانند چند میلیون رأی را جابجا کنند، برخلاف دورههای گذشته، تائید کنند. احتمال چنین برخوردی را میبینید؟ اولاً، دوستانی که اینگونه اظهار نظر میکنند، همان افرادی هستند که دور و بر کلکسیون قدرتند. سی سال است که به عناوین مختلف شعار میدهند و هفت هشت سالی هم هست که از تابلوی اصلاحات استفاده میکنند. ثانیاً، کاندیدایی که واقعاً اصلاحطلب باشد، نشان بدهید تا ما هم بگوییم، ممکن است این دغدغه برای شورای نگهبان به وجود بیاید که اگر این کاندیدای اصلاحطلب وارد میدان رقابتها بشود، احتمالاً رأی مردم را به دست خواهد آورد و به همین خاطر شورای نگهبان برای شکستن رأی او متوسل به افزایش تعداد کاندیداهای اصلاحطلب شود. به عبارت دیگر در شرایط فعلی، من هیچ کاندیدای اصلاحطلبی را در صحنهی انتخابات نمیبینم. اگر هم چنین باشد، انتخابات بستر و ساز و کاری است برای اینکه افراد دیدگاههای خود را به مردم عرضه کنند و برنامههایشان را با مردم در میان بگذارند و این مردم هستند که با استفاده از حق انتخاب کردنشان مشخص میکنند که چه کسی صلاحیت پوشیدن لباس ریاست جمهوری را بر تن دارد. اگر به آن نقطه رسیدیم و کاندیداها توانستند یکی دو روز از طریق صدا و سیما با مردم ارتباط برقرار کنند، طبیعتاً در این مقطع زمانی هر کس در بین مردم از مقبولیت بالاتری برخوردار باشد، دیگری باید به نفع او کنار بکشد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
omidwaram aghay alami hadde aghal ra baraye ma roshan konad ke chist va eslah talab kist .sedaghate ishan ghabool ast.
-- ahmad ، Apr 2, 2009باسلام
-- مجتبي نيكنام شيراز ، Apr 2, 2009قطعا حضور دكتر اعلمي در عرصه انتخابات ايران رعب و وحشتي وصف ناپذير ميان كساني كه خود را داعيه دار عدالت واصلاحات ميدانند به ارمغان آورده است اميدوارم كه اعلمي رد صلاحيت نشود
والا موجبات خشم مردم آذربايجان را فراهم خواهد آورد
مشاور مالي شوراي اسلامي استان آذربايجان شرقي مجتبي نيكنام شيراز
با تمام احترامی که نسبت به آقای اعلمی قائل هستم، شعارهای ایشان را حتی به دلخوش کنکی شعارهای آقای خاتمی برای دوره اول ایشان هم نیافتم. باید به انتظار مطرح شدن تعداد بیشتری از برنامه های کاندیداها ماند و مطمئن بود که نه مردم ما برای آینده جامعه شان کاری بزرگتر از رای دادن و انتخاب وکیل و وصی(تام الاختیار) انجام خواهند داد و نه کاندیداها اجباری در عمل به وعده هایشان بعد از رسیدن به قدرت دارند.
-- ج.خ. ، Apr 2, 2009انقلاب کرديم تا شاه و شاهزاده نداشته باشيم... آقا و آقازاده داريم! انقلاب کرديم تا سياستمان ديني شود... دينمان سياسي شد! انقلاب کرديم تا اقتصادمان انساني شود... انسانيتمان اقتصادي شد! انقلاب کرديم تا خيابان هايمان شريف شوند... شرافتمان خياباني شد! انقلاب کرديم تا رنگ آزادي را ببينيم... اسارت رنگ شده را ديديم! انقلاب کرديم تا دردهايمان درمان شود... درد بي درمان گرفتيم
-- مجتبي نيكنام شيراز ، Apr 2, 2009نام آقای اعلمی در ذهن من همواره با نیکی جای گرفته و احتمالن دلیل آن درگیری ایشان با هم کیشان اصلاح طلبشان در پاره ای مسائل مربوط به فساد مالی بود و اینکه ایشان در این زمینه ها گروهی عمل نکرده و انسانی عمل میکنند .
-- ایرانی ، Apr 2, 2009من به اصلاح طلبان واقعی (که خواهان اصلاحات واقعی هستند نه اینکه در گروههای اصلاح طلب هستند) پیشنهاد میکنم که تعداد کاندیدا های خود را تا میتوانند افزایش دهند و هزینه رد صلاحیتها را بالا ببرند . ضمنن باید عرض کنم بنده آذربایجانی نیستم(که از ایشان تمجید نمودم) و تا کنون هرگز رای نداده ام و احتمالا این دفعه هم رای نمیدهم .
اعلمی یا عبدالله نوری .
-- نوید ، Apr 2, 2009غیر این دو هیچ کس ارزش رفتن پای صندوق رای های کذایی رو نداره .
khub ast ke aaghhaye Alami yek zendeginaameye kutaah az khod enteshaar dahand ke ishaan raa behtar beshenaasim
-- siamak ، Apr 3, 2009مگر می گذارند اقای اعلمی تأیید صلاحیت شود؟!!!
-- علی ، Apr 7, 2009به نظر میرسد دولت برنامه خوبی برای جمع آوری رای از آذربایجان که با جمعیت سی و پنج میلیونیش همیشه تعیین کننده بوده چیدمان کرده است.امید این داریم که کاندیداتوری دکتر اعلمی فقط به خاطر جمع آوری رای نباشد.آذربایجان غریب بوده و غریب خواهد ماند چون ملتی دارد که به خاطر ایران هر ظلمی را تحمل خواهند کرد.
-- مریم بابازاده ، Apr 26, 2009مطمعن باشید آذربایجان در دهه های گذشته زخمها و ظلمهایی کشیده که اگر صد سال کل بودجه دنیا کل محبت دنیا و کل سیاست دنیا در حمایت از آذربایجان بسیج شوند نمیتوانند مرحمی برای این زخمهای عمیق شوند .ریاست جمهوری دکتر اعلمی نه برای اعتلای دموکراسی است نه برای گسترش آزادی بلکه فقط و فقط برای بالا بردن تعداد شرکت کنندگان در انتخابات است.