خانه > گوی سیاست > انتخابات ایران > سحابی: موسوی، مخالف اصلاحطلبی نیست | |||
سحابی: موسوی، مخالف اصلاحطلبی نیستمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comنهم فروردینماه ۱۳۸۸ خورشیدی، هفتاد و پنج روز تا برگزاری دهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری در ایران باقی مانده است. در این برنامه، ارزیابیها و تحلیل مهندس عزتالله سحابی، رهبر «شورای فعالان ملی مذهبی» را پی میگیریم که یک بررسی اجمالی از شرایط تاکنونی انتخابات ریاست جمهوری در کشور است.
اولین سوالم از آقای سحابی، با توجه به اینکه شورای فعالان ملی مذهبی، قبل از این، تمایل خود را به کاندیداتوری آقای خاتمی ابراز کرده بود، در مورد دلایل انصراف ایشان از حضور در صحنهی انتخابات است: کنار رفتن ایشان را مقداری زیر فشار میدانم. به دلیل اینکه تهدید شد. روزنامهی کیهان سرمقاله نوشت که: «آقای خاتمی بداند که اگر آمد، سرنوشت بینظیر بوتو در انتظارش است». بینظیر بوتو را گروهی تروریستی مثل القاعده و طالبان ترور کردند که جزو دولت نبودند. ولی اینجا روزنامهی کیهان که سخنگوی اصلی و بنیادی دولت است، از طرف دولت آقای خاتمی را تهدید میکند. بنابراین، آقای خاتمی هم کار عاقلانهای کرد. آیا این تنها دلیل بود؟ نه، به نظر من، آقای خاتمی دید که مثل دو دورهی قبل که رییس جمهور بود، هر نه روزی یک بحران برایش درست میکنند و او در این بحرانها هیچ کاری نمیتواند بکند. وقتی ایشان گفت: «ایران برای همهی ایرانیان»، نگذاشتند آن را اجرا کند. بنابراین، آقای خاتمی حق داشت. نه اینکه حساب جان خود را کرده، حساب کرده که کاری نمیتواند انجام بدهد. در شرایط کنونی، صحنهی انتخابات را برای اصلاحطلبان چگونه میبینید؟ دو نفر از جبههی اصلاحطلبان ماندهاند: آقای موسوی و آقای کروبی… آقای سحابی، خیلیها معتقدند، آقای موسوی را نمیشود جزو جبههی اصلاحات محسوب کرد. خود ایشان این ادعا را ندارد. ایشان در نامهاش خطاب به آقای خاتمی، نوشته: «اگر مختصات زمانه ایجاب نمیکرد، برای تداوم این طریق کسی را مناسبتر از پایهگذار اصلاحات نمیدانستم…». موسوی آنچنان نیست که ضد اصلاحطلبی باشد. ولی اینکه آیا جناح راست کشور ایشان را به دلیل غرضهایی که خود دارد و برای جلوگیری از برخی بحرانها، تشویق به کاندیدا شدن کرده است، این هنوز جای مطالعه دارد. ما داریم آن را تحلیل میکنیم.
مهمترین ابهام در مورد آقای موسوی، برنامهی اقتصادی ایشان است. گروهی نگرانند که با آمدن ایشان، جلوی همین روند کند خصوصیسازی هم گرفته شود و باز اقتصاد دولتی نقش بیشتری را در مملکت ایفا کند. نظر شما چیست؟ البته، این نظر شخصی من است. در دوران هشت سالهای که ایشان نخست وزیر بود، تا حدودی کارهای ایشان را مراقبت میکردم. او با بخش خصوصی مخالفت نمیکرد، با بخش خصوصی بازار، یعنی دلالی، مخالف بود. وگرنه، نزدیک به دوازده هزار موافقت اصولی برای صنایع در زمان موسوی صادر شد. در وزارت صنایع سنگین، نزدیک به هیجده هزار موافقت اصولی صادر شد. بعضی از آنها هم اجرا شد. اگر با هلیکوپتر شهرهای ایران را دور بزنید، میبینید که در حاشیهی تمام شهرهای ایران، یک ناحیهی صنعتی درست شد. این تحولی است که در زمان موسوی در ایران اتفاق افتاد که قبل از انقلاب اینطور نبود. یعنی، در زمان آقای موسوی درست شدند؟ بله، آن موقع من خودم در سازمان صنایع، در شورای برنامهریزی صنعت بودم. در آنجا ضوابطی برای صدور موافقت اصولی گذاشته شده بود که صد درصد، صنایع سالم ملی داخلی واجد ارزش افزودهی بالا تأسیس شد. آیا آنها را با صنایع قبل از انقلاب مقایسه میکنید؟ در حالی که میگویید، اینها صنایع کوچکتری بودند؟ بله، صنایعی که بعد از انقلاب تأسیس شد، صنایع کوچکی بودند. ولی از لحاظ کیفیت صنعتی، ارزش افزوده و سهم منابع داخلی که ضوابط ما بودند، از صنایع قبل از انقلاب بسیار بهتر هستند. اینها همه در زمان موسوی انجام شد. کتاب خاطرات جنگ جهانی دوم چرچیل را همه خواندهاند و میدانیم که انگلستان مادر اقتصاد آزاد جهان است. چرچیل مینویسد: اگر در انگلستان جیرهبندی نمیکردیم، مردم انگلستان از گرسنگی میمردند. چرا که انگلستان بیشتر مواد غذایی را از خارج وارد میکرد. یا میگوید: اگر جیرهبندی نمیکردیم، با مشکلات جنگی و نیروی دریایی آلمان، امنیتی وجود نداشت. جیرهبندی کردیم و از طریق جیرهبندی موفق شدیم طی پنج سال جنگ، فقط ده درصد تورم داشته باشیم. انگلستان که مادر اقتصاد آزاد جهان است، به دلیل شرایط جنگی و ملاحظات امنیتی، ناچار میشود جیرهبندی کند. الان هم یکی از اعتراضاتی که به میرحسین موسوی هست، این است که چرا جیرهبندی کرده است. اما زمان جنگ بود و او مجبور بود این کار را بکند. نمیتوان این را به حساب نقطهی ضعف موسوی گذاشت. او اتفاقاً دلالی را تحت فشار گذاشت و صنایع با کیفیت، ارزشافزوده و منابع داخلی بالاتر در دورهی موسوی تأسیس شد. بعداً چه اتفاقی برای آن صنایع داخلی ملی افتاد؟ ما انتظار داشتیم که صاحبان سرمایه صنعت ایجاد کنند. هیچکدام نیامدند. بیشتر فارغالتحصیلان دانشگاهها و برخی بازنشستگان دولتی به این صنایع روی آوردند. آیا میتوان گفت انتخاب یا ترجیح شما الان آقای موسوی است؟ من، شخصاً، هنوز در مورد آقای موسوی تصمیمی ندارم. فکر میکنید، عاجلترین اقدامات رییس جمهور آینده، به لحاظ اقتصادی و سیاسی چه باید باشد؟ در زمینهی اقتصادی، تشویق بخش خصوصی و سرمایهگذاری است. که بخش خصوصی با کمال امنیت دولتی کار و فعالیت کند. در سیاست خارجی هم، سیاست انزوایی ما را (که فقط آمریکا و اسرائیل با ما طرف نیستند، بلکه تمام دنیا با ما طرف است)، تعدیل کند.
شانس آقای موسوی را از آقای کروبی بیشتر میبینید؟ اگر آقای موسوی در این دوره، مواضع خود را شفافتر به مردم اعلام کند، امید رأی آوردنش بیشتر است. ارزیابیتان از سیاستهایی که آقای کروبی ممکن است اعمال کند، چیست؟ آقای کروبی در دورهی نهم که کاندیدا بود، اعلام کرد که به هر ایرانی ماهی پنجاه هزارتومان خواهد داد. علیرغم علاقه و ارادتی که به ایشان دارم و در دوران زندان به خانوادههای ما خیلی محبت کرده است، همان موقع به دلیل همین سیاست با ایشان مخالفت بودم. متأسفانه، بعداً آقای احمدینژاد هم همان سیاست را گرفته. یعنی از طریق باج دادن و رشوه دادن به مردم، میخواهد از مردم رأی بخرد. آن موقع ایراد من به آقای کروبی این بود. چه مقدار شانس برای انتخاب مجدد آقای احمدینژاد میبینید؟ متأسفانه، آقای احمدینژاد تمام راهها را بسته است. پنج شش کانال تلویزیون، شب و روز دارد برای ایشان تبلیغ میکند. در حالی که تلویزیون ملی است و باید برای همهی کاندیداها تبلیغ کند. بعد هم ایشان به کردستان میرود و سرخود اعلام میکند که میخواهیم بزرگترین کارخانهی پوشاک را اینجا بسازیم، راه آهن ایجاد کنیم. اینها کجا و در کدام برنامه تصویب شده است. اینها را سرخود میگوید، این حرفها خلاف قانون میزند. وعدههای پوچ به مردم میدهد. ولی متأسفانه، ایشان تمام سپاه، بسیج و مداحها را ذخیره کرده که برای او تبلیغ کنند. مداحها در ایران افکار عمومی در میان مردم سنتی میسازند. ولی از طرف دیگر، حوادث هم اینطور هم نیست. در همین جریان افزایش مالیات بر ارزش افزوده، بخش بازار اصفهان که اتفاقاً همه، طرفدار نظام بودند، علیه او قیام کردند. از این خبرها هم ممکن است بشود. یعنی، احتمال شکست ایشان در انتخابات را هم میدهید؟ بله، شرطش این است که مردم هم بیدار شوند و متوجه باشند وعدههایی را که میدهد و هزینههایی که میکند فقط برای خریدن رأیشان است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
با سلام
مگر غیر از این است که در این سی سال مسئولین کشور از رهبر و رئیس جمهور و رئیس مجلس و رئیس قوه قضاییه و ... و شورای نگهبان و خبرگان و تشخیص مصلحت همه فقها و روحانیون تراز اول بوده اند. حال باید از آقای مهندس موسوی پرسید این " اسلام ناب" که از آن سخن می گویند کجا و برای چه این مدت مخفی شده بوده است؟
دوران کلی گویی هایی مثل ناب و راستین و تندروی و مستضعف و عدالت و اصول .... گذشته است. شما هم در 8 سال آینده موفق به تعریف "اسلام ناب" نخواهید شد.
-- آرش ، Mar 31, 2009"دین" راه (صراط) است. راه رشد و کشف بیشتر کلمات بی نهایت خدا. دینداری رهروی و پیمودن راه است. چیزی ازپیش تعیین شده به نام دین وجود ندارد که ناب و غیر ناب داشته باشد. تعالیم پیامبران و شریعت آن ها برای قرار دادن مردم قوم خود در راه مستقیم (فطرت) و حفظ آن ها از بیراهه روی بوده است تا از استعدادها و قابلیت های خدادی خود استفاده بهینه کنند. . دین سلیم بودن پذیرش و تسلیم و خاضع بودن در برابر سنت ها و قانون مندی های آفرینش و هارمونی با آن برای پیشرفت سریع تر و بهتر است. پیمودن راه با عقل سلیم است. پیمودن راه در صلح و آرامش و بهره مند شدن از نعمت ها و رحمت خداوند است. چه آن های که قبل از ما کشف شده چه آن هایی که ما کشف می کنیم.
بیایید در تعاریف خود یازنگری کنیم و یک سی سال دیگر را با توهم های جاهلی هدر ندهیم. روزگار به این مهربانی باقی نخواند ماند و دمار از روزگار همه درآورده خواهد شد!!
ایشان قبلا از هر چیز بهتر است به آرایشگاه بروند و سر و وضع خود را بیارایند. این قیافه برازنده یک ریس جمهور نیست
-- javad ، Mar 31, 2009آقای سحابی مزخرف می فرمایند. موسوی یک اصولگرا با نگاه کاملا بسته هستند و از سوی اقتدار گرایان هم نامزد شده اند.ضمنا بنده متوجه نشدم که این جبهه هرهری مذهب اصلاحات مرکب از چه کسانی است و مختصات فکری اشان چیست و چه کسی به آنها سند داده است که اصلاحات را ششدانگ بنام خود کنند که می فرمایند"دو نفر از جبههی اصلاحطلبان ماندهاند: آقای موسوی و آقای کروبی…"!!
-- نازیلا ، Apr 1, 2009چرا یک مشت کپک زده را بنام اصلاح طلب بخورد مردم می دهند و اساسا چرا نامی از دیگر کاندیداها نمی برند که در عمل و گفتار ثابت کرده اند اصلاح طلب واقعی هستند!؟ واقعا برای این طرز تفکر سحابی متاسفم که موسوی تازه از پیله سر درآورده را اصلاح طلب دانسته و او را به اصلاح طلبان واقعی نظیر آقای اعلمی ترجیح می دهند.