خانه > گوی سیاست > انتخابات ایران > «بیانیهی ما گفتمان مطالبهمحور را مطرح میکند» | |||
«بیانیهی ما گفتمان مطالبهمحور را مطرح میکند»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comموضوع این برنامهی «روی خط زمانه» نیز انتخابات، اخبار و کنشهای مربوط به آن است. اما نه در مورد کاندیداهای گوناگون و جناحهای مختلف سیاسی، بلکه بحثی بر سر یک بیانیه، تحت عنوان «انتخابات و گفتمان مطالبه محور». همیشه در آستانهی انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی در ایران، بیانیه یا اطلاعیههایی با امضای سازمانها، جمعیتها یا افراد گوناگون، منتشر میشود. اما بیانیهی اخیر، ویژگیهایی برای خود دارد. یکی از این ویژگیها، شاید این باشد که در میان امضا کنندگان، از افراد متعلق به احزاب و سازمانها، از چهرههای مشخص طیف چپ ایدئولوژیک نامهایی دیده میشود تا اصلاحطلبان، تحولخواهان، نمایندگان فعلی و سابق مجلس. بحث و بررسی بیشتر در رابطه با این بیانیه را در گفت و گو با دو تن از امضا کنندگان آن: خانم مرضیه مرتاضی لنگرودی، از شورای ملی مذهبی، و آقای عبدالله مومنی، رییس سازمان ادوار تحکیم وحدت، پی میگیرم.
آقای مومنی، امضا کنندگان این بیانیه، مجموعهای هستند. این مجموعه را چگونه تعریف میکنید؟ جمعی از فعالین سیاسی، روزنامهنگاران، دانشجویان و منتقدین وضع موجود که در انتخابات دورههای گذشته، گرایشی به مشارکت در انتخابات نداشتند و عمدتاً رویکرد انتقادی نسبت به روند اصلاحات سیاسی تجربه شده در دوران هشت سالهی دولت اصلاحات آقای خاتمی داشتند، به دلیل شرایط خاص کشور، از ماهها قبل گرد هم آمدند و روی یکسری از اصول به توافق رسیدند و این بیانیه را امضا کردند. ویژگی یا مهمترین مبحث موجود در این بیانیه از نظر شما چیست؟ مهمترین مبحث موجود در این بیانیه، برنامهمحوری است که مورد تأکید امضا کنندگان است. اینکه چه کسی در انتخابات حضور پیدا میکند، برای امضا کنندگان بیانیه، مسألهی مهمی نبوده بلکه چگونگی آمدن به عرصهی انتخابات و چگونگی حضور در قدرت، مسألهی اساسی است.
خانم مرضیه مرتضی لنگرودی به این سوال اینطور پاسخ میدهند: ویژگی اساسی این بیانیه، از نظر من این است که بخشهایی از جامعهی ایران، به ویژه روشنفکران و فعالان سیاسی، فعالان جنبشهای اجتماعی، از شخص محوری و فرد محوری عبور کردهاند و به مطالبه محوری روی آوردهاند. این بیانیه از این جهت اهمیت دارد که گفتمانی مطالبهمحور را در سطح جامعه مطرح میکند و از کاندیداها، اعم از راست، چپ و میانه، میخواهد که برنامههایشان را به مردم ارائه بدهند. نه فقط در سطح آرمانها، بلکه باید بگوید، شعار و آرمانی را که مطرح میکند، از چه راههایی میخواهد محقق کند. یکی از راههای تحقق این آرمانها، این است که حداقل، مردم هم بگویند، مطالباتشان چیست. این بیانیه در این جهت حرکت میکند و باید از این زاویه به آن نگاه کرد. آقای مومنی، مطالبات تقریباً همهجانبهای در این بیانیه آمده است. این مطالبات از نظر شما چگونهاند؟ حداقلی یا حداکثری هستند؟ مطلباتی مطابق با شرایط فعلی هستند؟ چگونه به تعیین این مطالبات رسیدهاید و نه بیشتر و نه کمتر؟ واقعگرایی سیاسی حکم میکند که با توجه به شرایط موجود و تحلیل مشخصی که از وضعیت فعلی وجود دارد، نسبت به تواناییها، امکانات و میزان ظرفیتهایی که نیروهای منتقد وضع موجود ـ که به دنبال تغییر هستند ـ در اختیار دارند نیز آگاهی داشته باشیم و بر این اساس، مطالبات و خواستههای خود را طرح و انتظار تحقق آنها را داشته باشیم. در شرایط فعلی به نظر میرسد، آنچه قابل تحقق است، با توجه به ساختار حقوقی قدرت در جمهوری اسلامی، مطالباتی است که امکان برآورده شدن آنها در چهارچوب ظرفیت قانون اساسی و ساختار حقوقی موجود، شدنی و ممکن باشد. بر این اساس، انتظار تحقق مطالباتی را میتوان داشت که نیاز زیادی به تنش و درگیری در نیروهای حاضر در قدرت نداشته باشد. از خانم مرضیه مرتاضی لنگرودی هم همین پرسش را دارم، با تأکید معین بر بخش مطالبات زنان در این بیانیه. آیا این مطالبات حداکثری زنان ایران است؟ مطالبات تأکید شده در این بیانیه در رابطه با زنان، برای جنبش زنان ایران، مطالباتی حداقلی است. اما، شاید برای اکثریت زنان محروم، مطالبات حداکثری باشد یا بسیاری از زنان ایرانی، به دلیل تأخیری که در آگاهیهای جنسیتی دارند، اساساً هنوز به این مطالبات نرسیده باشند. اما، اهمیت این بیانیه در بخش زنان، دانشجویان، حقوق بشر و سایر مطالبات در این است که ملت ایران فضا و فرصتی به خود داده که در طی انتخاباتی که برگزار میشود، از شخص محوری و آدمپرستی برگردد و حداقل دانشجویان و اقشار آگاه جامعه، مطالبات را اساس نگرش خود به مسألهی انتخابات قرار بدهند. این بیانیه اولین قدمها در راستای این هدف است. بحث زنان هم همین است. اینکه مطالبات حداقلی یا حداکثری است، به نظر من، الان چندان اهمیت ندارد. میتوان نتیجه گرفت که شما انتظار تحقق این مطالباتتان را نزد برخی نامزدها دارید یا خیر؟ شاید دولتها یا دولتمردان خیلی به خواستهها و مطالبات من یا ما زنان، اهمیتی نمیدهند. در احزاب سیاسی زمینهای وجود ندارد که بتوانیم با دولتمردان یا آنهایی که در این فضا فعال هستند، خیلی بده بستان داشته باشیم. پس از همین منظر مطالبات زنان، این خواستهها را با چه امیدی طرح کردید؟ فعالان جنبهای اجتماعی میتوانند در افکار عمومی بسترسازی کنند و مطالباتی را مطرح کنند که لااقل، سطح انتظارات جامعه را از کاندیداها بالاتر ببرد و اجازه بدهد که آنها خیلی هم حداقلی به مردم به دیدهی ابزاری نگاه نکنند و فقط مردم را پای صندوقهای رأی نپسندند و پس از آن فراموششان کنند. فکر میکنم، به عنوان یک فعال جنبش زنان یا یک جنبش اجتماعی، چندان قدرت چانهزنی با آنها ندارم. فقط بسترسازی میکنم، برای طرح مطالباتی که به نظرم ضروری است. این حرفها باید زده شود.
آقای مومنی چگونه میبینند؟ امکان تحقق این مطالبات که گویا واقعبینانه هم تهیه شده است، چقدر موجود است؟ آنچه مدنظر امضا کنندگان این بیانیه است، این است که بازتاب خواستهها و مطالبات اصلاحی خود را در برنامههای کاندیداها ببینند. از آنجایی که بخش عمدهای از مطالبات مطرح شده در چهارچوب ظرفیتهای فعلی قانون اساسی و ساختار سیاسی موجود امکانپذیر است، اگر ارادهای برای تحقق و اجرای آنها وجود داشته باشد، مانعی در مسیر پیشبرد و عملی کردن این خواستهها وجود نخواهد داشت. یعنی چون برنامهای واقعبینانه است، امید بر این است که کاندیداها نسبت روشن و مشخصتری با آن داشته باشند. چرا که خود امکان بسیار خوبی برای رفع موانع پیش روی جامعه ایران است. از این جهت اگر چه مطالبات طیفهای مختلف، ولو به صورت حداکثری هم مطرح شده، اما انتظار امضا کنندگان بیانیه، تحقق کلیهی اصول و شرایط گفته شده نیست، بلکه تأکید بر برنامهمحوری و جلوگیری از روندی است که از چند ماه پیش شروع شده و انتخابات را به فردمحوری تقلیل دادهاند. آقای مؤمنی، محتوای این برنامه، حامیانی هم در میان اپوزیسیون خارج از کشور میتواند داشته باشد و دارد. چگونه است که نخواستید امضای آنها را پای این بیانیه داشته باشید؟ یا میسر نشده است؟ در بین هموطنان ایرانی خارج از کشور، نیروهای سیاسی خوشفکر و روشناندیشی وجود دارند که در مواجهه با مشکلات مبتلا به جامعهی ایران، تحلیلی نظیر نیروهای سیاسی داخل کشور دارند و فاصله و اختلاف تحلیلی چندانی وجود ندارد. اما آنچه مانع از این شده که اینگونه بیانیهها و امضاها با همگرایی نیروهای داخل و خارج از کشور باشد، بیشتر به خاطر مصلحت سنجیهای واقعبینانه بر اساس شرایط موجود بوده است. شاهد هستیم که سیستم امنیتی و به خصوص دولت نهم، پس از روی کار آمدنش، هرگونه امضای اعتراضآمیز، تحرک، تجمع و اجتماعی را به براندازی نرم نسبت میدهد و مخصوصاً اگر بخشی از امضا کنندگان بیانیهای افرادی باشند که در خارج از کشور حضور دارند، با اتهام انتساب به خارج، زمینهی برخورد با امضا کنندگان را تسهیلتر میکند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|