خانه > گوی سیاست > انتخابات ایران > «استفاده از روزنههای کوچک برای برقراری دموکراسی» | |||
«استفاده از روزنههای کوچک برای برقراری دموکراسی»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comبه نظر میرسد دورهی دهم انتخابات ریاست جمهوری در ایران، گذشته از دشواریهای طبیعی گزینش یک رییس جمهور، به علت بحرانهای آشکار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که کشور با آن مواجه است، تأمل و درنگ بیشتری را ایجاب کرده است. این تأمل در جبههی اصولگرایان، به ویژه پس از آنکه با دو نامزد قطعی اصلاحطلبان مواجه شدهاند، چشمگیرتر است. اما در جبههی اصلاحطلبان نیز، گذشته از آنکه اجماع کلی و وسیعی به دست نیامده است، برخی احزاب و جریانات درون این جبهه نیز هنوز نظر نهایی خود را اعلام نکردهاند. «جبههی ملی داخل»، یکی از این نیروها است. در این برنامه و در گفت و گو با دکتر کوروش زعیم، عضو شورای مرکزی این جبهه، با علت عدم موضعگیری، استدلالها و آرایی که در مرکزیت این جبهه موجود است، آشنا میشویم.
به نظر میآید در نیروهای متعلق به طیف اصلاحطلب یا به طور کلی نیروهای بیرون از حاکمیت، جبههی ملی از جمله معدود نیروهایی است که در مورد پشتیبانی از هر نامزدی، تاکنون سکوت کرده است. سکوت نکرده. جبههی ملی در حال مطالعه و نظارهی تحولاتی است که در جریان است. انتظار داریم این تحولات شدت بیشتری بگیرد؛ هم تحولات داخل کشور و هم تحولات بینالمللی که ممکن است در سیاست ما و روند انتخابات تأثیرگذار باشد. میتوان گفت، علت سکوت شما مطالعهی شرایط است. میتوان این برداشت را کرد که جبههی ملی هنوز هیچ گزینهای را برای انتخاب خود محتمل نمیداند؟ یا گزینههای محتملی هست ولی قطعی نشده است؟ ما هیچ گزینهای را از روی میز برنداشتهایم. ولی شرایطی که امروز بر انتخابات حاکم است، با شرایط انتخابات گذشته تفاوتی ندارد. یعنی همان جریان گزینشی هم وزارت کشور، هم شورای نگهبان و همان محدود و بسته بودن دسترسی به رسانهها، گردهمایی، حتا زمان لازم برای تبلیغات و شناسایی نامزدها برقرار است. حتا اگر از همهی این محدودیتها هم گذر کنیم، امروز هیچ کنترلی بر صداقت در رأیگیری و شمارش آرا نداریم. بنابراین، ما همهی این موارد را درنظر داریم و مطالعه میکنیم که آیا روند تحولاتی که شاهد آن هستیم، روزنهای باز خواهد کرد. آیا اصل را بر شرکت در انتخابات میگذارید؟ یا اینکه به همین نسبت محتمل است که در انتخابات شرکت نکنید؟ یعنی اعلام عدم شرکت بکنید؟ جبههی ملی، الان شرایط را برای موضعگیری مساعد نمیداند. ولی هیچ گزینهای را محدود نکرده است. جبههی ملی بههیچوجه رسالت خود را در مخالفت، فقط به خاطر اینکه اپوزیسیون تلقی شود یا فقط در عدم مشارکت، صرفاً به خاطر مخالفت کردن، نمیداند. هدف ما تغییر شرایط به شرایط دمکراتیک است و اگر زمانی کوچکترین روزنهای را برای تغییر شرایط و برقراری دمکراسی ببینیم، از آن بهرهبرداری خواهیم کرد. چون در غیر این صورت به آرمانهای خودمان خیانت کردهایم. ما هم امیدواریم که این روزنه در آیندهی نزدیک باز شود و بتوانیم تصمیم مثبت بگیریم. ولی فعلاً همه چیز منفی به نظر میرسد.
با توجه به اینکه همه چیز ناامید کننده است، میتوان نتیجه گرفت، رویکرد مثبت شما به انتخابات، کمی غیرممکن است؟ نه، هیچ چیزی غیرممکن نیست. همانطوری که گفتم، تصور میکنیم، تحولات جاری ممکن است به جایی برسد که شرایط مشارکت سازمانهای بیرون از حاکمیت ایجاد شود. فعلاً غیر ممکن است، ولی تحولات ممکن است شرایط را تغییر بدهد. ممکن است، منظورتان از سازمانهای بیرون از حاکمیت را روشنتر توضیح دهید؟ آیا اپوزیسیون خارج از کشور هم مورد نظر شما هست؟ نه، ما فقط سازمانهای فعال ملی درون کشور را که بیرون از حاکمیت فعالیت میکنند در نظر داریم. تحلیل شما از سکوتی که اصولگرایان در انتخاب کاندیدای خود کردهاند، با توجه به تحولاتی که در جبههی اصلاحطلبان به وجود آمده است، چیست؟ چرا این سکوت در اردوی اصولگرایان بهچشم میخورد؟ آنها در هر حال سازمانهای سیاسی درون حاکمیت هستند و الان در حال رقابت بین خود هستند. چون اصولگرایانی که حاکم هستند، وضعیت چنان را منفی و ناخوشایند کردهاند که آنها نظام را درخطر میبینند و برای نجات نظام با یکدیگر در حال رقابت هستند. آنها الان در موضع انفعالی هستند، چون وضعیت بد کنونی بیشتر به خاطر عملکرد آنها است. در درون خودشان هم هنوز به اجماع نرسیدهاند که آیا شرکت کنند و اگر قرار است شرکت کنند، کدام شخصیت باید این کار را بکند. البته، جناح آقای احمدینژاد حق خود میداند در انتخابات شرکت کند. جناح رقیب (در درون اصولگرایان) هم که فکر میکند آقای احمدینژاد امتحان خود را داده و دیگر نباید به ایشان اجازه داده شود در انتخابات شرکت کند و شانسی داشته باشد، هنوز نتوانسته است به اجماعی برسد که چه کسی را جانشین ایشان کند. هیچ احتمالی وجود دارد که جبههی ملی از یکی از نامزدهای اصولگرا پشتیبانی کند؟ ابداً. جبههی ملی بههیچوجه تصورش را هم نمیکند که از اصولگراها که وضعیت کنونی کشور نتیجهی عملکرد آنها است، حمایت کند. ما حتا حمایت از گروههای دیگر درون حاکمیت را هم در شرایط کنونی، در برنامه نمیبینیم. چرا جبههی ملی داخل سعی نمیکند با گروههای خارج از حاکمیت، به اجماعی برسد؟ آیا شما یا آنها (نیروهای دیگر خارج از حاکمیت) چنین تلاشی را کردهاید؟ ما مشکل زیادی با گروههای سیاسی خارج از حاکمیت نداریم. منتها در شرایط کنونی حاکم بر انتخابات کشور، اصلاً شرکت کردن در انتخابات، امکانپذیر نیست. شرایط حاکم بر انتخابات، اجازه نمیدهد ما به این موضع برسیم که باید شرکت کنیم. چون در شرایط کنونی و قوانین حاکم، شرکت در انتخابات، اساساً برای سازمانهای خارج از حاکمیت امکان ندارد و فقط خودشان را بازیچهی حاکمیت قرار خواهند داد. ممکن است دلایل این عدم امکان را بیشتر توضیح بدهید؟ اصولاً این پرسش زیاد مطرح میشود که آیا جبههی ملی و یا سازمانهای ملی بیرون از حاکمیت، کاندیدا معرفی خواهند کرد یا نه. زمانی معرفی کاندیدا و پشتیبانی از کاندیدای به خصوصی معنی دارد که از این حرکت دستاوردی متصور باشد. اگر نامزدی را بدون هیچ برنامهی حساب شده و قابل تداوم در مسیر انتخابات، معرفی کنیم که ردصلاحیت شود، یکی از شخصیتهای ملی را چه در درون جبههی ملی چه بیرون از آن، بازیچه قرار دادهایم. اگر هم نامزدی را معرفی کنیم که جمهوری اسلامی به هر دلیلی او را تائید کند ـ به خاطر اینکه تنور انتخابات را گرم نگاه دارند ـ ولی امکان تبلیغ نداشته باشد، یا کنترلی بر اخذ و شمارش رأی نداشته باشد، این وسیلهی تبلیغاتی را به جمهوری اسلامی دادهایم که ادعا کند انتخابات آنقدر آزاد بود که همه توانستند در آن شرکت کنند، منتها رأی نیاوردند. بنابراین، ما حاضریم ببینیم آیا حاکمیت جمهوری اسلامی به آن خردورزی میرسد که روزنه را برای آزاد شدن انتخابات و کنترل مردمی بر رأیگیری و حتا نظارت بینالمللی باز کند؟ یا آیا بعضی از فیلترها مانند شورای نگهبان، کنار گذاشته خواهد شد؟ همچنین محدودیت زمانی که کاندیداها برای تبلیغات و شناساندن خود و عرضهی یک برنامه برای کشور دارند؟ چون ما فکر میکنیم که کشور ما در سال آینده باید منتظر یک طوفان سهمگین اقتصادی باشد و جریانی که در آینده ادارهی کشور را بر عهده میگیرد، بسیار کار دشوار و گرانی در پیش خواهد داشت که از هر کسی برنمیآید. بنابراین، برنامهای مدون برای ادارهی کشور و نجات آن از این طوفان در راه، اولین چیزی است که یک کاندیدا باید عرضه و از آن دفاع کند. برای عرضهی این برنامه هم نیاز به زمان، دسترسی به رسانهها و اجازهی برگزاری گردهمایی و تبلیغات آزاد دارد. تأکید شما در برنامههای انتخاباتی روی چیست؟ در حال حاضر، مشکل بیشتر برنامهی سیاسی رییس جمهور آینده است یا برنامههای اقتصادی او؟ در هر دورهی زمانی، اولویتها تغییر میکند. اولویت موجود این دوره، اصلاح خرابکاریهایی است که دولت آقای احمدینژاد طی سه سال و نیم گذشته انجام داده و کشور را به سوی سقوط اقتصادی هدایت کرده است. بنابراین، بزرگترین مسئولیت و دغدغهی رییس جمهور آینده جلوگیری از سقوط اقتصادی کشور و بهبود وضعیت اقتصادی است. برای این منظور هم باید برنامهای داشته باشد، این برنامه را اعلام کند و کارشناسان ارزیابی کنند که آیا برنامهی ایشان عملی است، راه به جایی میبرد یا نه. فعلاً، اولویت نجات اقتصادی کشور است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
انتخابات در جمهوری اسلامی یعنی تف سربالا چون نه انتخاب کننده حق انتخاب آزاد دارد نه انتخاب شونده حق شرکت آزادانه در انتخابات را دارد و همینطور مه انتخاب کننده حق دارد از رایش دفاع کند و نه انتخاب شونده می تواند ناظر شمارش آرا باشد . به هر طرف بروند سر نخ در خمانجا ختم می شود . از سوئی احمدی نژاد موجودی صندوق ذخیره ی ارزی را حتی از مجلس مخفی نگاه داشته است حال کاندیدای جدید می خواهد برنامه ی اقتصادی بدهد نمی تواند چون اطلاعات شفاف از اقتصاد ندارد و ... همیطور تا آخر اوضاع چنین است بدین طریق این خود حاکمیت است که بر اساس تحلیلش از اوضاع جهانی یکی را انتخاب می کند اگر چه تمایلشان بر وجود اصول گرایان است اما اوضاع جهانی هم شرایط را به آنها تحمیل می کنند . لذا شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات تاثیری در تصمیم حاکمیت ندارد و هر کس هم شرکت کند در واقع عمله ی تبلیغات اینها شده است .
-- farhad ، Feb 26, 2009