تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

ایران و آمریکای شمالی در سال ۲۰۰۸

نیک آهنگ کوثر
nikahang@radiozamaneh.com

روز دوشنبه در گزارشی ویژه‌ي رویدادهای سال ۲۰۰۸ در آمریکای شمالی، مطالبی را تقدیمتان کرده بودیم. در دومین بخش از این گزارش، به رابطه‌ی ایران با کشورهای آمریکای شمالی پرداخته و در این رابطه با علیرضا نامور حقیقی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسایل سیاسی مقیم کانادا به گفت‌و‌گو کرده‌ام. او در آغاز، نگاهی دارد به رویدادهای پدید آمده میان ایران و آمریکا در سال ۲۰۰۸:

Download it Here!

علیرضا نامور حقیقی: مساله‌ی ایران و آمریکا را در سال ۲۰۰۸ می‌توانیم در چند حوزه بررسی کنیم. در زمینه‌ي مسایل هسته‌ای، علیرغم اینکه آژانس اطلاعاتی آمریکا در سال ۲۰۰۷ مطرح کرده بود ایران از سال ۲۰۰۳ قصد ساختن بمب اتم ندارد، ولی پرونده‌ی ایران در شورای امنیت بود و تلاش‌های آمریکا برای منزوی ساختن ایران تنها منجر به تصویب دو قطعنامه شد.

ولی این قطعنامه‌ها بار اجرایی چندان زیادی نداشت. در اواخر سال ۲۰۰۸ اختلافاتی که آمریکا و روسیه درباره‌ی مسایل مربوط به گرجستان و حوزه‌های دیگر پیدا کرده بودند سبب شد که آمریکا تصمیم بگیرد فشار خودش را بر روی ایران خارج از قطعنامه‌‌های سازمان ملل اعمال کند.

این فشارها در حوزه‌ی بانکی و بازرگانی بسیار شدید بود و عملاً در مبادلات تجاری ایران و تامین منابع اولیه برای کارخانجات ایران تاثیر بسیار زیادی گذاشت. علاوه بر این، آمریکایی‌ها به کشورهای عربی هم فشارهای زیادی آوردند که در مسایل بازرگانی در مورد ایران تجدید نظر کنند.

این نکته‌ای بود که باز هم به عنوان یک عنصر تازه‌ي فشار به ایران مطرح شد. همچنین آمریکایی‌ها در حوزه‌ی مسایل نفتی هم فشارهای جدیدی را بر روی سرمایه‌گذاران نفتی انجام دادند و ایران عملاً نتوانست در مسایل نفتی سرمایه‌گذاران تازه‌ای را برای پروژه‌هایش جلب کند. هر چند که در حوزه‌های گازی، برخی کشورهای اروپایی مانند اتریش و سوییس این فشارها را نادیده گرفتند و سعی کردند با قراردادهایی، منابع گازی خودشان را افزایش دهند.

نکته‌ی دومی که در حوزه‌ی مسایل ایران و آمریکا می‌گذشت مساله‌ی مربوط به عراق بود. در این زمینه، اوایل کشمکش شدیدی میان ایران و آمریکا در حال گسترش بود. آمریکاییان دایماً ایران را متهم کردند که دارد به شورشیان عراقی سلاح ضدتانک و مین‌های ضد نفربر می‌دهد ولی در اواخر سال ۲۰۰۸ به نظر می‌رسید که توافقات پشت پرده‌ای میان ایران و آمریکا صورت گرفته و لحن مقام‌های آمریکایی در مورد ایران در رابطه با عراق به کلی تغییر کرد. این نشاندهنده‌ی این بود که با مقام‌های عراقی واسطه بودند و یا گفت‌و گوهایی میان ایرانیان و آمریکاییان صورت گرفته است. چون علاوه بر این، یکی از افرادی که توسط آمریکا دستگیر شده بود برخلاف گذشته پس از ۴۸ ساعت آزاد شد. هر چند که اتهامات سنگینی را متوجه‌ی آن فرد کرده بودند.

در مجموع در حوزه‌ی عراق، ایران هم حضور آمریکا را به رسمیت شناخت. علیرغم مقابله‌ی تبلیغاتی که در مورد توافقنامه‌ی امنیتی امریکا و عراق مطرح کرده بود، پس از اینکه احساس کرد توسط دولت و مجلس عراق به رسمیت شناخته می‌شود سعی کرد که جنبه‌های مثبت آن توافقنامه را در مقایسه با گذشته مطرح کند. یعنی خاطرنشان کند که ایران چندان دل خوشی از این توافقنامه ندارد ولی سعی می‌کند آن را تحمل کند.

در حوزه‌ی افغانستان اما موقعیت دیگری وجود دارد. آمریکاییان به خوبی فهمیده‌اند که ایران می‌تواند نقش مثبت‌تری در افغانستان ایفا کند. گزارشی هم که نیویورک تایمز منتشر کرد نشان داد بخش گسترده‌ای از سیاست‌های پاکستان در افغانستان و مساله‌ی مقابله با تروریسم نمایش است. در حقیقت هدف‌اش تخلیه‌ی جیب‌های آمریکایی‌هاست. سیاست خصمانه‌‌ي آمریکا در افغانستان با مخالفت کرزای روبه رو شد. او معتقد بود که در مقابله با القاعده و طالبان، ایران‌ با آمریکانزدیک است.

در حوزه‌ی مسایل مربوط به سیاست داخلی و حقوق بشر هم تقابل میان ایران و آمریکا همچنان ادامه پیدا کرد و دو کشور یکدیگر را متهم می‌کنند که در امور داخلی هم دخالت می‌کنند.

ولی مهم‌ترین نقطه‌ی عطفی که در روابط دو کشور رخ داد یکی پیشنهادی بود که عملاً هم مطرح نشد ولی نشان می‌داد که مذاکرات پنهان در جریان بوده است. این پیشنهاد که آمریکا بیاید و دفتر حفاظت منافع خودش را در ایران افتتاح کند چون الان این کار را سفارت سوییس انجام می‌دهد. یعنی بخش کنسولی خودش را باز کند و ایران هم خدمات کنسولی در واشینگتن ارایه دهد. عملاً این اقدام موکول شد به دولت جدید و رسماً این پپیشنهاد به ایران داده نشد.

آقای احمدی‌نژاد و همچنین آقای مشایی خیلی انتظار نداشتند که باراک اوباما به ریاست جمهوری آمریکا برسد. فکر می‌کنید این مساله تغییری در روابط میان تهران و واشینگتن ایجاد خواهد کرد یا نه؟

آقای احمدی‌نژاد، آقای مشایی و تیم آقای احمدی‌نژاد از ساختار قدرت (در آمریکا) تحلیل داشتند. تحلیل این بود که این ساختار، مافیایی است و امکان حضور باراک اوباما (به عنوان رییس جمهور) تقریباً چیزی نزدیک به صفر است.

زمانی که با ناباوری دیدند آقای اوباما سر کار آمد با ارسال پیام تبریک به او درصدد بر آمدند چند مساله را حل کنند.
یکی اینکه یک برگ برنده را در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده به دست بیاورند چون به نظر من، رابطه با آمریکا نقش مهمی در جمع آرای طبقه‌ی متوسط و جامعه‌ی ایران که امید به آینده را ایجاد می‌کند. نکته‌ی بعدی هم این است که بهانه‌ی خوبی را به دست اصولگرایان می‌داد که از این راه بتوانند رابطه‌ی خود را با آمریکا خوب کنند چون چرخش رابطه‌ی ایران و آمریکا به این راحتی متصور نیست.

چالش‌های عمده‌ی روابط میان دو کشور در سال ۲۰۰۹ بر اساس آنچه در سال ۲۰۰۸ دیده‌ایم به نظر شما چه خواهد بود؟

در حوزه‌ی عراق، افغانستان و مساله‌ی فلسطین ممکن است ایران و آمریکا وارد چالش‌های تازه شوند. در مساله‌ی هسته‌ای به نظر می‌رسد که ایالات متحده، در مجموع، فشارهایی بیرون از چهارچوب سازمان ملل را دنبال می‌کند و خیلی به قطعنامه‌های این سازمان دل خوش نکرده است. دارد فشارهای بانکی و اقتصادی خودش را افزایش می‌دهد. در سال ۲۰۰۸ این اقدامات را انجام داد.

این اقدامات در ماه دسامبر شدید شد. به‌ویژه با مصادره‌ی یک ساختمان مربوط به بنیاد علوی که در نوع خودش شدیدترین اقدام بود. به نظر من ممکن است این چالش گشترش پیدا کند ولی این امکان هم وجود دارد که با آمدن دولت آقای اوباما، مذاکره‌ی مستقیم دو کشور آغاز می‌شود.

آقای حقیقی، در حوزه‌ی کشورهای آمریکای شمالی به سراغ کانادا می‌رویم. رابطه‌ی میان ایران و کانادا در سال ۲۰۰۸ چگونه بود و چشم‌انداز این رابطه را در سال ۲۰۰۹ چگونه می‌بینید؟

روابط ایران و کانادا طبیعتاً در مقایسه با زمان‌های گذشته رو به وخامت گذاشت. محدودیت‌های زیادی که دولت کانادا برای صدور ویزا برای ایرانیان ایجاد کرد و پیشنهاد کانادا در سازمان ملل متحد در مورد مساله‌ی حقوق بشر در ایران، روابط دو کشور را تیره‌تر کرد.

علاوه بر اینها، کانادا هنوز به هیچ یک از سفیران پیشنهادی ایران ویزا نداده و در حقیقت آنها را رد کرده است. هر چند که به کاردار جدید ایران، آقای قاسمی ویزا داد. گرچه این قدم مثبتی بود اما روابط دو کشور از نظر دیپلماتیک هنوز به سطح گذشته نرسیده است. به نظر می‌رسد که دولت هارپر در بسیاری موارد مانند صدور ویزا حتا بسیار خصمانه‌تر از دولت آمریکا رفتار می‌کند.

دلایل این خصمانه بودن هم روشن نیست. با افزایش خصومت دیپلماتیک میان ایران و کانادا چند مساله پیش می‌آید. با توجه به تعداد زیاد ایرانیان تحصیلکرده‌ای در کانادا، روابط فرهنگی دو کشور که به هر حال مهم است دچار مساله شده است. همچنین دستگیری آقای حسین درخشان هم از جمله مواردی است که به نظر می‌رسد زمانی که فضای روابط دو کشور بسیار بسته باشد امکان تاثیرگذاری دیپلماتیک برای شهروندانی که تابعیت کانادایی دارند کاهش پیدا می‌کند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

ما که نفهمیدیم این نیک آهنگ جه کاره است؟!کاریکاتوریسته؟!! طنر نویسه؟!کلاغه؟!! تحلیل گر سیاسیه؟!! یا این که به گفته ابوالفضل بیهقی بزرگ "در همه کار به نیمه است"این هم ازمضرات شاید هم از مزایای خود شیفتگی آقای نیک آهنگ و امثاله است.

-- شراره ، Jan 1, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)